بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

کامران منصور

درباره

سن: ۴۲
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: نامعلوم

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۰ تیر ۱۳۷۱
محل: خیابان کاریزه وشک، سليمانيه، عراق
نحوه کشته‌شدن: اعدام فراقضایی با سلاح گرم
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۴۲

ملاحظات

آقای منصور به کار تشکیلاتی باور داشت و چندین مقاله در تبیین خط و مشی چریکی نوشته بود. او عضو اتحادیه کمونیست‌های ایران - سربداران - بود و نقش موثری در بازسازی سیاسی و ایدئولوژیک سازمان بعد از سرکوب شدید اعضایشان در سال ۱۳۶۰ در داخل ایران، ایفا کرد.

اطلاعات در خصوص قتل فراقضایی آقای کامران منصور (کاک منوچهر حسینی) از مصاحبه‌ی بنیاد عبدالرحمن برومند با یکی از هم‌حزبی‌های آقای منصور در کردستان عراق (۳۰ شهریور ۱‍۴۰۰) و یک فرد آشنا با آقای منصور (۲۷ شهریور ۱۴۰۰) به دست آمده است. خبر این قتل در نشریه‌ی حقیقت، ارگان اتحادیه کمونیست‌های ایران - سربداران، ویژه کشته‌شدن آقای منصور(مرداد ۱۳۷۱) و گزارش مرکز اسناد ایران (شهریور ۱۳۸۷) نیز به چاپ رسیده است. اطلاعات تکمیلی درباره‌ی این قتل از وبسایت حزب کمونیست ایران (مارکسیست – لنینیست – مائوئیست)(۲۶ اسفند ۱۳۹۷)، وبسایت فائزون (۴ بهمن ۱۳۹۶)، آرشیو دانشگاه بریگهام جوان (۲۲ اسفند ۱۳۹۱)، خبرگزاری ایرنا‌ (۱۷ مرداد ۱۳۹۸) و تحقیقات بنیاد برومند به دست آمده است.

آقای منصور در سال ۱۳۲۹ در تهران و در خانواده‌ای مرفه به دنیا آمد. او فارغ‌التحصیل رشته کشاورزی دانشگاه شیراز و دارای مدرک دکترای مهندسی مکانیک از دانشگاهی در انگلستان بود. آقای منصور در زمان دانشجویی در دانشگاه شیراز نسبت به مسایل سیاسی و نابرابری اجتماعی حساس و جذب فعالیت‌های دانشجویی شد. (نشریه حقیقت، مرداد ۱۳۷۱؛ وبسایت حزب کمونیست ایران) او در زمان تحصیل در انگلستان هوادار اتحادیه کمونیست‌های ایران (سربداران) بود و به کنفدراسیون دانشجویی احیا، بخش جداشده از کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی، اتحادیه ملی -کنفدراسیون، که به سازمان انقلابیون کمونیست وابسته بود، ملحق شد. (مصاحبه هم‌حزبی آقای منصور با بنیاد برومند، ۳۰ شهریور ۱۴۰۰) او بعد از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ مدتی به ایران رفت و مجددا به انگلستان بازگشت. او در زمستان ۱۳۵۹ در پایه‌گذاری سازمان توده انقلابی دانشجویان و دانش‌آموزان (ستاد)، از زیرمجموعه‌های اتحادیه کمونیست‌ها، به منظور متشکل کردن فعالیت جوانان، نقش ایفا کرد و دبیر تشکیلاتی این نهاد شد. (نشریه‌ی حقیقت، مرداد ۱۳۷۱؛ وبسایت حزب کمونیست ایران)

در بهمن ۱۳۶۰ درگیری‌های نظامی‌ای بین اعضای گروه سربداران و نیروهای حکومتی در آمل اتفاق افتاد و به دستگیری، اعدام و سرکوب گروه سربداران در داخل ایران و همچنین اختلافات درون اتحادیه کمونیست‌ها منجر شد. آقای منصور درآن زمان نقش موثری در بازسازی سیاسی - ایدئولوژیک سازمان ایفا کرد. آقای منصور به فعالیت تشکیلاتی باور داشت و در ایجاد تشکیلات ستاد دانشجویی در کشورهای دیگر نقش مهمی بازی کرد. او با نوشتن مقالات و یادداشت‌هایی به تببین دیدگاه‌های اتحادیه کمونیست‌های ایران، اهمیت مبارزه، ضرورت بازسازی تشکیلات و همچنین بیان استراتژی‌ها و تاکتیک‌های مبارزه مسلحانه می‌پرداخت. یکی از موضوعاتی که او به طور مرتب درباره آن می‌نوشت، «محاصره شهرها از طریق دهات» بود. او در این باره گفته بود:«… ما به خاطر تجمع ارتجاع در شهرها و این که در دهات امکان سرکوبی ما برای ارتجاع کمتر است و می‌توان به توده‌های روستایی برای جنگ انقلابی تکیه کرد، از دهات شروع می‌کنیم. باید سریعا دسته‌های پارتیزانی را ایجاد کرد و منطقه‌ای را آزاد کرد و نیروی خود را گسترش داد. با تکیه به مبارزه مسلحانه می‌توان و باید در شهرهای نزدیک منطقه یعنی در میان توده‌های شهری به خصوص پرولتاریا و حاشیه‌نشینان که خودشان با دهقانان ارتباط نزدیک دارند، فعالین و پیشروان را جذب کرد.» (نشریه‌ی حقیقت، مرداد ۱۳۷۱)

آقای منصور در فاصله سال‌های ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳ همراه با دیگر اعضای «ستاد» در تجمعات و اعتراضات علیه جمهوری اسلامی در انگلستان از جمله تظاهرات در حمایت از زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۳ شرکت فعال داشت. او مسئولیت حمله و اشغال دفتر هواپیمایی جمهوری اسلامی در لندن را در ۱۷ آبان ۱۳۶۳ در اعتراض به «سرکوب کردها و کوچ اجباری» به عهده داشت. (نشریه‌ی حقیقت، مرداد ۱۳۷۱؛ وبسایت فائزون) آقای منصور بعد از فراخوان اتحادیه کمونیست‌های ایران به منظور «آغاز مجدد مبارزه مسلحانه در شمال» در سال ۱۳۶۴ بعنوان عضو رسمی اتحادیه به کردستان عراق رفت (‌نشریه‌ی حقیقت، مرداد ۱۳۷۱) و در روستاها و شهرهای مختلف استان سلیمانیه و در نهایت در شهر رانیه مستقر شد. او مسئول «کمیته کردستان» اتحادیه کمونیست‌های ایران و مدیر رادیو «صدای سربداران» بود. به گفته فرد آشنا با آقای منصور که مدتی به عنوان عضو اتحادیه کمونیستی در رادیو سربداران مشغول کار بود، این رادیو که ۲ ساعت در روز برنامه داشت، مطالبی را علیه جمهوری اسلامی، شیوه‌های مبارزه و بسیج مردم و در تبلیغ ایده‌های کمونیستی تولید و پخش می‌کرد. (مصاحبه‌ی فرد آشنا با آقای منصور با بنیاد برومند، ۲۷ شهریور ۱۴۰۰)

بنا به نوشته‌ی نشریه‌ی حقیقت، ارگان اتحادیه کمونیست‌های ایران، این کمیته متشکل از گروه کوچکی بود و نیروی نظامی نداشت. (نشریه‌ی حقیقت، مرداد ۱۳۷۱)

به گفته‌ی هم‌حزبی آقای منصور که در آن زمان در کردستان عراق فعالیت می‌کرد، در بهمن ۱۳۷۰ آقای منصور همراه با تعداد دیگری از اعضای اتحادیه کمونیست‌ها بعد از حمله اعضای حزب سوسیال دموکرات کردستان (حسک)* به مقر و مرکز رادیوی اتحادیه، توسط آن‌ها دستگیر و برای مدتی در ساختمان‌های متعلق به حسک بازداشت و بعد از تظاهرات‌ اعتراضی انجام شده در منطقه، آزاد شد. (مصاحبه هم‌حزبی آقای منصور با بنیاد برومند، ۳۰ شهریور ۱۴۰۰) جمهوری اسلامی ایران روابط نزدیکی با حزب سوسیال دموکرات کردستان دارد و احزاب مخالف جمهوری اسلامی ایران این حزب را به همکاری در قتل و ترور اعضای خود متهم می‌کنند. (تحقیقات بنیاد برومند)

در بهار و تابستان سال ۱۳۷۱ و همزمان با آغاز انتخابات اولین دوره‌ی مجلس حکومت اقلیم کردستان عراق، اتحادیه‌ی کمونیست‌های ایران قصد داشت سیاست‌هایش در این منطقه را تغییر دهد و فعالیت رادیو را متوقف کند. (مصاحبه‌ی ‌بنیاد برومند با فرد آشنا با آقای منصور، ۲۷ شهریور ۱۴۰۰)

کسانی که با آقای منصور فعالیت سیاسی داشته‌اند او را اهل عمل، پرتلاش، پرشور، خستگی‌ناپذیر‌، امیدوار، اهل مطالعه، منطقی، دارای نظم سازمانی و قابل اعتماد توصیف کرده‌اند. (نشریه‌ی حقیقت، مرداد ۱۳۷۱)

اتحادیه‌ی ‌کمونیست‌های ایران (سربداران)

اتحادیه کمونیستها توسط مخالفان تبعیدی رژیم پهلوی ایجاد شده بود که غالبا متعلق به کنفدراسیون دانشجویی بودند. آنها پیروان آموزه های "ماﺌو تسه تونگ" بودند و به جنگ چریکی اعتقادی نداشتند. در دوره انقلاب ۱۳۵۷ گروه دچار انشعابات مختلف شد که ناشی از تفاوتهای ایدﺌولوژیک بود. یکی از مهمترین این شکافها زمانی رخ داد که گروهی تصمیم گرفتند که اسلحه گرفته و شهری در ایران را تسخیر کنند. این برنامه که در میان سرکوب همه جانبه کمونیستها توسط دولت اسلامی انقلابی طرح ریزی شده بود، اتحادیه را به دو بخش تقسیم کرد: گروهی که به جنبش مسلحانه اعتقاد داشتند و گروهی که مخالف آن بودند.

در زمستان سال ۱۳۶۰ اعضای مسلح اتحادیه در جنگلهای شمال ایران خارج از شهر آمل مخفی شدند. این گروه که به سربداران جنگل شهرت داشتند چندین مرتبه با پاسداران انقلاب درگیر شدند و سرانجام به امید آنکه موجب جنبشی همه گیر شوند، روز ۶ بهمن ۱۳۶۰ به شهر آمل حمله کردند. تلاش برای تسخیر آمل به شکست انجامید. گزارش شده است که تعداد زیادی از اعضای گروه، پاسداران انقلاب، و مردم در این درگیری ها کشته شدند. در نتیجه، اعضای اتحادیه از جمله کسانی که مخالف شورش آمل بودند نیز به جرم عضویت در سازمان و شرکت در درگیری آمل دستگیر و محاکمه شدند.

کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی

کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی- اتحادیه ملی (کنفدراسیون) در زمستان سال ١٣۴٠ با به هم پیوستن سازمان‌های دانشجویی مختلف، که یک سال قبل در اروپا و آمریکا تشکیل شده بودند، به وجود آمد. از اهداف کنفدراسیون می‌توان از تلاش برای هماهنگ کردن و توانمندسازی دانشجویان ایرانی و اطلاع‌رسانی حقوق و وظایف آنان نام برد. در زمان تاسیس، بیشتر اعضای این جنبش دانشجویی عضو یا هوادار حزب توده و جبهه‌ی ملی و رهبران آن اکثرا از طرفداران جبهه ملی بودند. در دهه‌ی ١٣۴٠ و ۵۰ کنفدراسیون به نیروی مهمی در مخالفت با رژیم ایران در خارج از کشور تبدیل گردید که توجه مطبوعات خارج از کشور را به سرکوب فعالیت و زندانیان سیاسی در ایران جلب می‌کردند.  در سال ١٣۵٠، در دورانی که این سازمان به تدریج رادیکال می‌شد و تحت تأثیر گروه‌های طرفدار مشی چریکی قرار می‌گرفت، دولت ایران کنفدراسیون را غیرقانونی اعلام کرد. در سال ۱۳۵۴ این سازمان صراحتا خواستار سرنگونی رژیم شاه شد. پس از انقلاب اکثر اعضای کنفدراسیون به ایران بازگشتند.

مرگ آقای کامران منصور

آقای کامران منصور در حدود ساعت ۱۰ و نیم تا ۱۱ صبح روز ۱۰ تیر ۱۳۷۱ دریک تعمیرگاه اتومبیل در کاریزه وشکه (خشکه) در شمال غرب سلیمانیه عراق، در نزدیکی کمربندی ملک محمود، با شلیک گلوله کلت کمری به پشت گردنش کشته شد. او اتومبیل متعلق به اتحادیه کمونیست‌های ایران را به تعمیرگاه برده بود و زمانی که می‌خواست اگزوز اتومبیل را به تعمیرکار نشان دهد، از سوی دو نفر هدف گلوله قرار گرفت. (مصاحبه‌ی بنیاد برومند با هم‌حزبی آقای منصور ، ۳۰ شهریور ۱۴۰۰؛ نشریه‌ی حقیقت، مرداد ۱۳۷۱)

به گفته‌ی هم‌حزبی آقای منصور، افراد شلیک کننده به همراه تعمیرکار، ماشین را دزدیدند اما به دلیل تمام شدن بنزین اتومبیل، حدود ۳ کیلومتر دورتر آن را رها کردند. ۲۴ ساعت بعد اتومبیل توسط اداره امنیت شهر سلیمانیه کشف شد. (مصاحبه‌ی بنیاد برومند با هم‌حزبی آقای منصور ، ۳۰ شهریور ۱۴۰۰)

جنازه‌ی آقای منصور ۴ عصر ۱۱ تیر ۱۳۷۱ از مقابل بیمارستان مرکزی شهر سلیمانیه با همراهی تعدادی از دوستان و همرزمانش تشییع و در گورستان «کاریزه وشکه» به خاک سپرده شد. در مراسم خاکسپاری او اعضای برخی از احزاب چپ از جمله تعدادی از احزاب کردی حضور داشتند. (نشریه‌ی حقیقت، مرداد ۱۳۷۱)

اعضای گروه‌های متفاوت و متنوع چپ و بعضی احزاب کردی مخالف جمهوری اسلامی در مراسم خاکسپاری آقای منصور شرکت و درباره نقش او در مبارزه صحبت کردند.

واکنش مسئولان ایران

از واکنش مقامات و مسئولان ایران درباره این قتل اطلاعی در دست نیست.

واکنش اتحادیه کمونیست‌های ایران (سربداران)

به گفته‌ی هم‌حزبی آقای منصور، تحقیقات اعضای اتحادیه‌ی کمونیست‌های ایران مشخص کرد که یکی از افرادی که به آقای منصور شلیک کردند از اعضای حزب سوسیال دموکرات کردستان (حسک) بود و یکی دیگر ایرانی و هر دو پس از انجام ترور به ایران فرار کردند. به گفته‌ی این فرد نوپا بودن حکومت اقلیم کردستان امکان پیگیری قضایی این پرونده را به آن‌ها نداد. (مصاحبه‌ی هم‌حزبی آقای منصور با بنیاد برومند، ۳۰ شهریور ۱۴۰۰)

واکنش خانواده

از واکنش خانواده‌ی آقای منصور اطلاعی در دست نیست.

 

---------------------------------------------------

*        حزب سوسیال دموکرات کردستان (حسک): این حزب با تفکرات سوسیالیسم ابتدا در تابستان ۱۳۵۶ با نام جنبش سوسیالیستی کردستان تشکیل شد و با پیوستن عده‌ای از اعضای حزب اتجادیه میهنی کردستان در سال ۱۳۵۷ به آن، با نام حزب سوسیال دموکرات کردستان (حسک) به فعالیت ادامه داد. اعضای این حزب در زمان حکومت صدام حسین به مبارزه مسلحانه علیه آن حکومت می‌پرداختند و از سال ۱۳۷۰ و تشکیل حکومت اقلیم کردستان وارد فعالیت‌های سیاسی و انتخاباتی شدند و در زمان تهیه این پرونده در شهریور ۱۴۰۰ در مجلس و دولت عراق عضویت دارند.

** گروه فلسطین: در دیماه ۱۳۴۸ چند نفر از روشنفکران انقلابی در حین عبور از مرز ایران و عراق که قصد پیوستن به اردوگاههای فلسطینی در لبنان را داشتند، توسط مامورین انتظامی دستگیر شدند. اعضای این گروه به نام «گروه فلسطین» معروف شدند.

تصحیح و یا تکمیل کنید