بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

ناصر عطائی

درباره

سن: ۳۶
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۳۶۶ — ۱۳۶۷
محل: تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: نحوه اعدام نا‌مشخص
اتهامات: پندار و/يا گفتار ضدانقلابی; ارتداد

ملاحظات

آقای ناصر عطائی از اعضای سازمان فدائیان خلق (اکثریت) یکی از قربانیان کشتار جمعی زندانیان سیاسی ۱۳٦۷ است. اکثر زندانیان اعدام شده از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بودند. علاوه بر آن، گروه‌های مارکسیست لنینیستی مخالف جمهوری اسلامی مثل سازمان فدائیان خلق (اقلیت) و حزب پیکار، اعضا و هوادارن احزابی چون حزب توده و فدائیان خلق (اکثریت) که فعالیتی در مخالفت با جمهوری اسلامی نداشتند نیزازقربانیان این کشتار بودند. اطلاعات تکمیلی در مورد این کشتار به وسیله بنیاد برومند از خاطرات آیت الله منتظری، گزارشهای سازمانهای حقوق بشر و مصاحبه با خانواده‌ها و خاطرات شهود جمع‌آوری شده است.

گزارش موجود درباره آقای عطائی را یکی از دوستان هم‌دانشکده‌ای وی برای سایت امید ارسال داشته است. اطلاعات تکمیلی از طریق گفتگو با یکی از افراد هم‌سازمانی او و نیز از طریق سایت اینترنتی سازمان فدائیان خلق (اکثریت) به دست آمده است. نام ناصر عطائی همچنین در کتابچه «آنان که نه گفتند»، آمده است. این کتاب شامل اسامی اعدام شدگان سال ١٣٦٧ است که از طرف انجمن دفاع از زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران (پاریس) به چاپ رسیده است.

آقای عطائی در سال ١٣٣١ در شهر بم (استان کرمان) به دنیا آمد. وی دوره مدرسه را در این شهر گذراند و برای تحصیلات دانشگاهی در سال ١٣٥١ به تهران رفت. در زمان دانشجوئی از فعالان و سازمان دهندگان جنبشهای دانشجویی و ضمناً از هواداران سازمان چریکهای فدائی خلق بود. او به کوهنوردی علاقه زیادی داشت و به طور مداوم در برنامه‌های کوهنوردی دانشجویی شرکت می‌کرد. وی دارای مدرک لیسانس در رشته جامعه شناسی از دانشگاه تهران بود.

آقای عطائی بعد از انقلاب و پایان تحصیل دانشگاهی به شهر محل زادگاهش، بم بازگشت و در آنجا به شغل دبیری پرداخت. او از اعضای فعال سازمان چریکهای فدائی خلق بود. در سال ١٣٥٩ با انشعاب در این سازمان، وی به جناح اکثریت پیوست.

در سال ١٣٦٠ و با شدت گیری دستگیری و اعدام مخالفان و دگراندیشان، آقای عطائی آگاه شد که در بم قصد ترورش را دارند. او این شهر را ترک کرد و به تهران رفت و در آنجا به فعالیت آقای سیاسی ادامه داد. آقای عطائی متاهل و دارای یک فرزند دختر بود.

در سال ۱۳٤۹ «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران»، متأثر از انقلاب کوبا و جنبش چریکی آمریکای لاتین، با ایدئولوژی مارکسیسم - لنینیسم و با اعتقاد به مبارزه مسلحانه شهری، از ادغام دو گروه چریکی مخالف رژیم شاه به وجود آمد. این سازمان بلافاصله پس ازپیروزی انقلاب اسلامی به نفی مشی چریکی پرداخت و بر سر حمایت یا عدم حمایت از جمهوری اسلامی و شوروی، منشعب شد. سازمان فداییان خلق (اکثریت) جمهوری اسلامی را انقلابی و ضد امپریالیست دانسته و تا اوایل سال ۱۳٦۲ از آن حمایت می‌کرد، از این تاریخ به بعد اعضای این حزب صرفاً به دلیل اعتقادات سیاسی‌شان هدف حملات و سرکوب جمهوری اسلامی قرار گرفتند.

دستگیری و بازداشت

آقای عطائی در سال ١٣٦٥ در تهران بازداشت شد. دوره بازجویی را در زندان توحید گذراند. پس از دوره بازجوئی، او را به زندان گوهردشت منتقل کردند.

کمیته مشترک ضدخرابکاری سابق در زمان شاه در دهه ٦٠ به زندان توحید تغییر نام یافت. این زندان به عنوان مقر بازداشتها، شکنجه و بازجوئیها مورد استفاده قرار می‌گرفت. از دهه ٧٠ شمسی این زندان به موزه عبرت تبدیل شده است.

دادگاه

آقای عطائی پیش از اینکه در سال ٦٧ اعدام گردد، در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه شده و به ١٢ سال حبس محکوم شده بود و دوره محکومیت خود را در زندان گوهردشت می‌گذراند.

در مورد شرایط و چگونگی این اعدامها اطلاع دقیقی در دست نیست. طبق اطلاعات موجود در مورد قربانیان سال ۱۳٦۷ دادگاهی رسمی با حضور وکیل و دادستان برای آنها تشکیل نشد. زندانیانی که در سال ٦۷ اعدام شدند برای پاسخ به چند سوال در مقابل یک هیئت ویژه ۳ نفری، که متشکل از یک قاضی شرع، نماینده‌ای از وزارت اطلاعات و دادستان تهران، برده شدند. این هیئت از زندانیان چپگرا سوالاتی در ارتباط با عقاید آنها و اعتقادشان به خدا و مذهب می‌کرد.

خانواده‌های قربانیان کشتار سال ۱۳٦۷ به محاکمات غیرعادلانه و غیر قانونی که به اعدام هزارها زندانی در ظرف چند ماه منجر شد، به شدت اعتراض کرده‌اند. در نامه‌ای که در سال ۱۳٦۷ به وزیر دادگستری وقت، حسن حبیبی نوشتند، سیاست رسمی پنهان کاری در رابطه با این اعدامها را به پرسش کشیده‌‌ و آن را دال بر غیر قانونی بودن اعدامها شمرده‌اند. آنها یاد‌آور شده‌اند که اکثریت قریب به اتفاق قربانیان زندانیانی بودند که قبلاً در محاکم شرع به حبس محکوم شده بودند و در حال گذراندن دوران محکومیت خود و یا به پایان رساندن آن بودند. این زندانیان دوباره دادگاهی شده و به سرعت به مرگ محکوم شدند.

اتهامات

مقامات قضایی جمهوری اسلامی علناً اتهامی به قربانیان اعدامهای جمعی سال ١٣٦۷ وارد نکرده‌اند. بستگان قربانیان در نامه خود به وزیر دادگستری و در نامه دیگری که در سال ١٣٨١ به گزارشگر مخصوص سازمان ملل متحد، که به ایران سفر کرده بود، نوشته‌اند، به اتهاماتی نظیر «ضد انقلاب، ضد دین، و ضد اسلام» و یا انتساب قربانیان «به عملیات نظامی... در مرزهای کشور»، که گویا اساس محکومیت عزیزانشان بوده اشاره نموده‌اند.

حکمی ازآیت الله روح الله خمینی که در خاطرات حسینعلی منتظری، قائم مقام رهبری در آن زمان، به چاپ رسیده است اظهارات خانواده‌های قربانیان را در رابطه با اتهامات وارده تأئید می‌کند. در این حکم آیت الله خمینی از اعضای سازمان مجاهدین خلق به عنوان «منافقانی» یاد نموده که به اسلام اعتقاد ندارند و نوشته است: «کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند محارب و محکوم به اعدام می‌باشند.»

احتمال می‌رود که زندانیان وابسته به سازمانهایی غیر از مجاهدین خلق ایران، به اتهام «ضد مذهبی» بودن، تأکید بر عقایدشان و توبه نکردن، محکوم شده باشند.

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه متهم نیست.

دفاعیات

از دفاعیات متهم اطلاعی در دست نیست. خویشان قربانیان درنامه خود یادآورمی‌شوند که به عزیزانشان در دادگاه فرصت دفاع داده نشده بود. در همین نامه، در پاسخ این اتهام که زندانیان (از داخل زندان) با اعضای مسلح سازمان مجاهدین خلق در حمله به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی همکاری داشته‌اند چنین آمده که این ادعا‌ها: «با توجه به اوضاعی که در زندانها حاکم بوده، به طور کلی باطل است، چرا که فرزندان ما در سخت‌ترین شرایط به سر می‌بردند، ملاقاتهای پانزده روز یک بار آن هم به مدت ده دقیقه از پشت شیشه و به وسیله تلفن و محرومیت اینان از داشتن هرگونه وسیله ارتباط با خارج زندان، که ما آن را در هفت سال اخیر تجربه کرده‌ایم، حقانیت ادعای ما را به اثبات می‌رساند».

حکم

آقای عاطائی در تابستان ١٣٦٧ اعدام شد. از جزئیات این حکم اعدام اطلاعی در دست نیست ولی بنا به اطلاعات موجود زندانیان چپ که در سال ۱۳٦۷ اعدام شدند، مرتد شناخته شده بودند. مسئولان زندان خبر اعدام این زندانیان را به همراه وسائلشان بعد از ماهها به خانواده آنها دادند ولی اجسادشان را به آنها ندادند. زندانیان در گورهای جمعی به خاک سپرده شده‌اند. مقامات به خانواده زندانیان هشدار دادند که برای عزیزانشان مراسم سوگواری برگزار نکنند.

تصحیح و یا تکمیل کنید