بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

علیرضا افتخاری

درباره

سن: ۲۹
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی مسلمان (شیعه)
وضعیت تأهل: نامعلوم

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۵ خرداد ۱۳۸۸
محل دفن مشخص است: بله
محل: خیابان آزادی، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: سلاح سرد ضربه‌ای

ملاحظات

او نخستین روزنامه‌نگاری بود که در جریان اعتراضات پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ کشته شد. خانواده‌اش پس از ۲۷ روز، پیکر او را در میان بلوک‌های سیمانی و بتنی تحویل گرفتند.

اطلاعات مربوط به اعدام فراقضایی آقای علی‌رضا افتخاری از وب‌سایت‌های خبرنامه امیرکبیر (۳۰ تیر ۱۳۸۸)، پرچم (۱۱ مهر ۱۳۸۸)، و کمیته گزارشگران حقوق بشر (۲۴ تیر ۱۳۸۸) گردآوری شده است. جهت تکمیل اطلاعات از وب‌سایت‌های پژواک ایران (۲ مرداد ۱۳۸۸)، روزآنلاین (۶ مرداد ۱۳۹۰)، و رادیو فردا (۶ مهر ۱۳۹۳) نیز استفاده شده است.

علی‌رضا افتخاری، روزنامه‌نگار ۲۹ ساله‌ای بود که به مدت پنج سال تا سال ۱۳۸۷ به عنوان خبرنگار ارشد در روزنامه ابرار اقتصادی فعالیت می‌کرد. (خبرنامه امیرکبیر، ۳۰ تیر ۱۳۸۸)

بر اساس اطلاعات موجود، آقای افتخاری فردی آرام، قابل‌اعتماد و صبور بود. او به دلیل بیماری پدرش، مسئول تامین معاش خانواده بود. (رادیو فردا، ۶ مهر ۱۳۹۳)

خلاصه رویدادهای ایران پس از انتخابات ۱۳۸۸

 پس از اعلام پیروزی مجدد محمود احمدی‌نژاد با اکثریت ۶۳/۶۲ درصدی آرا در دهمین دوره انتخابات رییس جمهوری ایران، که در تاریخ جمعه ٢٢ خرداد ١٣٨٨ برگزار شد، اعتراض‌های سراسری مردم به نتیجه انتخابات شروع شد. سرویس پیامک تلفن‌های همراه در ایران، از ساعت ١١ شب پنج‌شنبه (٢١ خرداد ١٣٨٨) قطع شد. این اختلال در سرویس پیامک در طول برگزاری انتخابات و تا دهم تیرماه ادامه داشت. در هنگام برگزاری انتخابات، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران اعلام کرد که تجمع هواداران نامزدهای ریاست جمهوری در تمام کشور غیرقانونی است. عصر همان روز مانوری به نام مانور اقتدار در میدان‌های مختلف شهر تهران و با هدف «برقراری نظم و امنیت در شعب و صندوق‌های اخذ رأی» در تهران انجام شد. در حالی‌که وزیر کشور ایران گفته بود اعلام تدریجی نتایج انتخابات ریاست جمهوری این کشور پس از اذان صبح (حدود ساعت چهار صبح) آغاز خواهد شد، رئیس ستاد انتخابات کشور کمی پس از نیمه شب اعلام نتایج را آغاز کرد. 

پس از اعلام نتیجه، مردم با اعتقاد بر اینکه تقلب انجام گرفته است در روز ٢٣ خرداد به خیابان‌ها رفته و اعتراض خود را ابراز کردند. موسوی، کروبی و رضایی، رقیبان احمدی‌نژاد در این انتخابات، اعلام کردند که تخلفات زیادی در انتخابات انجام گرفته است و به نتیجه اعتراض کردند. آنها شکایت خود را به شورای نگهبان ارایه کردند و خواستار ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد شدند. در عین حال، ولی فقیه ایران، آیت‌الله خامنه‌ای قبل از بررسی نتیجه توسط شورای نگهبان، پیروزی محمود احمدی‌نژاد را تبریک گفت. تعداد زیادی از افرادی که در ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی فعالیت داشتند بازداشت شدند. 

روز ۲۵ خرداد، راهپیمایی بی‌سابقه‌ای در خیابان‌های مرکزی تهران برگزار شد. به نقل از شهردار تهران، گفته می‌شود حدود سه میلیون نفر در این راهپیمایی شرکت کرده‌اند. در هنگام پایان گرفتن راهپیمایی، عده‌ای از مردم توسط  نیروهای شبه‌نظامی، کشته و زخمی شدند. دولت ایران برای جلوگیری از انتشار اخبار، خبرنگاران خارجی را اخراج و خبرگزاری‌ها را از فرستادن اخبار منع کرد. در سه روز بعد نیز، راهپیمایی‌های گسترده و آرام با شرکت معترضان در تهران برگزار شد. به دنبال اعلام حمایت آیت‌الله خامنه‌ای از احمدی‌نژاد در نماز جمعه ٢٩ خرداد ١٣٨٨ و هشدار وی به معترضان مبنی بر اینکه مسئولیت هرج و مرج و تبعات آن به عهده خودشان است، و سازمان عفو بین‌الملل که آن را «مشروعیت بخشیدن به اعمال خشونت توسط نیروهای انتظامی» برای سرکوب معترضان خواند، سرکوب‌ها صورت جدیدی به خود گرفت. در روز ۳۰ خرداد و پس از آن، پلیس و نیروهای شبه‌نظامی به سرکوب معترضان پرداختند. هر گونه تجمع مردمی غیرقانونی اعلام شد و توسط پلیس و لباس شخصی‌ها به خشونت کشیده شد. 

نیروهای شبه‌نظامی موسوم به لباس شخصی، گروه‌هایی هستند که در جریان تجمع‌ها و فعالیت‌های صنفی، دانشجویی، انتخاباتی واعتراضی برای سرکوب مردم استفاده می‌شوند. از اینکه این گروه‌ها چگونه سازماندهی می‌شوند یا از چه کسانی دستور می‌گیرند، اطلاعات زیادی در دست نیست. این نیروها لباس معمولی بر تن می‌کنند و فاقد یونیفرم مشخص هستند. آنها گاه با چوب و چماق و گاه با زنجیر و چاقو یا با باتوم و اسلحه گرم تجهیز می‌شوند و زمانی که حکومت قصد سرکوب مردم را دارد ظاهر می‌شوند. آنچه روشن است، این است که نیروهای انتظامی اگر با آنها همراهی نکنند، هیچ واکنشی برای مهار خشونت آنها نشان نمی‌دهند و لباس شخصی‌ها آزادانه در میان نیروهای انتظامی رفت و آمد می‌کنند و در برابر پلیس اقدام به ضرب و شتم وحشیانه معترضان می‌کنند. در جریان حوادث پس از انتخابات خرداد ماه ١٣٨٨، مردم با قرار دادن عکس این افراد در اینترنت، تعدادی از آنها را شناسایی کردند و مدارکی دال بر رابطه این افراد با بسیج، سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی ارائه دادند. در بیست پنجم شهریور ماه ۱۳۸۸ جانشین فرمانده سپاه سیدالشهداء استان تهران شرکت فعال نیروی مقاومت بسیج و نقش تعیین‌کننده آنها را در سرکوب مردم تایید کرد و گفت: «بسيجی‌ها با حضور خود در حوادث اخير چشم فتنه‌گران را كور كردند و بايد از آن‌ها قدردانی شود... دشمنان اسلام با غبارآلود کردن فضا می‌خواستند در حوادث اخير سوءاستفاده كنند اما بحمدالله با روشنگری مقام معظم رهبری در مقابل اين فتنه پیروز شدیم.»  وی همچنین تاکید کرد که: «جوانان غيور و ولايت‌مدار بسيجی كه نسل دوم و سوم انقلاب بودند در اين صحنه موفق شدند و پيروز ميدان بودند.» 

در جریان اعتراضات خسارت‌هایی به اموال شهروندان وارد شد. در آن زمان، مقام‌های مسئول و رادیو و تلویزیون دولتی سعی کردند این تخریب‌ها را به معترضان نسبت دهند و سرکوب را توجیه کنند. این در حالی بود که عکس‌ها و فیلم‌هایی در اینترنت منتشر شد که نیروهای انتظامی را در حال تخریب، در خیابان‌های فرعی و جاهای خلوت و دور از جریان اعتراض‌های مردمی نشان می‌دادند. همچنین فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در تاریخ ٢٨ مهر ١٣٨٨ در همایش عمومی فرماندهان و مدیران فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، تخریب اموال شهروندان توسط نیروهای انتظامی را اذعان داشت و مسئولیت آن‌را پذیرفت. 

اطلاع دقیقی از تعداد کشته‌شدگان، زخمی‌ها و ناپدید‌شده‌ها در دست نیست. بنا بر گزارش‌های مختلف، تعداد قربانیان این راهپیمایی‌ها در سراسر ایران، صدها نفر است که نام بیش از ٧٠ نفر گزارش شده است. همچنین مقام‌های مسئول، خانواده برخی از قربانیان را تهدید کرده‌اند که سکوت اختیار کنند و با رسانه‌‌ها مصاحبه نکنند. گفته می‌شود که شرایط پس دادن جسد به خانواده‌ها، عوض کردن علت فوت در گواهی پزشکی قانونی به علل طبیعی مانند سکته قلبی و...، سلب حق شکایت از بستگان کشته شده‌ها و خودداری از برگزاری مراسم یادبود برای عزیزان‌شان بوده است. بر طبق اعلام منابع دولتی، پس از ۲۲ خرداد، بیش از ۴٠٠٠ نفر در سراسر کشور بازداشت شدند که تعداد زیادی از آنها در بازداشتگاه کهریزک بدون رعایت حقوق زندانیان و حداقل امکانات بهداشتی نگهداری شدند. گزارش‌های متعددی در مورد خشونت، شکنجه و تجاوز به بازداشت‌شدگان منتشر شده است. تعدادی از بازداشت‌شدگان در اثر ضرب و شتم در دوران بازداشت و شرایط سخت و طاقت‌فرسا و شکنجه‌هایی که در  زندان کهریزک متحمل شدند، جان سپردند. 

مرگ تنی چند از بازداشت‌شدگان در تیر ماه ۱۳۸۸، بخصوص پسر مشاور یکی از مقامات ارشد جمهوری اسلامی باعث شد که فاجعه زندان کهریزک بحث روز شود. برخی از مقامات فرستادن معترضان، به خصوص دانشجویان، را به کهریزک نتیجه یک اشتباه اعلام کردند و نهایتاً رهبر جمهوری اسلامی دستور بستن بازداشتگاه را صادر کرد و کمیته ویژه مجلس گزارشی در این مورد تهیه کرد که در روز ۲۰ دی‌ماه ۱۳۸۸ در جلسه عمومی مجلس ارائه شد. این کمیته خواستار محاکمه همه عوامل این حادثه شده است و تاکید کرده است که «رفتارهای غیرقانونی» معترضان که باعث وقوع این حوادث بوده نیز باید در نظر گرفته شود. 

قاضی سعید مرتضوی، دادستان سابق عمومی و انقلاب تهران در نامهای خطاب به رییس مجلس شورای اسلامی، به تاریخ ۲۶ دی ١٣٨٨، فرستادن بازداشت‌شدگان به کهریزک را تایید کرد و هر نوع اشتباهی از طرف دادستانی را در این مورد رد کرد. قاضی مرتضوی با رد ادعای کمیته مبنی بر اینکه کهریزک ظرفیت و جا نداشته و قاضی دستوردهنده اصرار به پذیرش داشته تاکید کرد که از حدود ٣٨٠ نفر بازداشتشدگان ١٨ تیر مقابل دانشگاه تهران، قضات دادگاه حدود ١۴٧ نفر را به کهریزک اعزام کردند. او همچنین اشاره کرد که این اعزام با استعلام از زندان کهریزک صورت گرفته و «مسئولین مربوطه در نیروی انتظامی تهران بزرگ» اعلام کرده بودند که ظرفیت نگهداری ۴٠٠ نفر زندانی جدید را دارند. او تاکید کرد که این انتقال قانونی بوده است و دادیار سابق شعبه اول معاونت امنیت دادسرای تهران دستور اعزام به کهریزک را امضا کرده است. وی تاکید کرده است «از منظر قانونی به لحاظ اینکه این بازداشتگاه یک مکان رسمی و قانونی است [ارسال متهمان] تخلف انتظامی محسوب نمی‌شود».

اعدام فراقضایی آقای علی‌رضا افتخاری

بر اساس اطلاعات موجود، علی‌رضا افتخاری در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در خیابان آزادی تهران به دست نیروهای امنیتی کشته شد. (خبرنامه امیرکبیر، ۳۰ تیر ۱۳۸۸)

صبح روز ۲۵ خرداد، همزمان با آغاز تجمع گسترده مردم در خیابان‌های تهران، علی‌رضا افتخاری نیز به جمع معترضان پیوست تا گزارشی خبری از آن تهیه کند. به گفته یکی از بستگان او، علی‌رضا در جریان راهپیمایی میلیونی آن روز در خیابان آزادی هدف حمله نیروهای امنیتی قرار گرفت. به گفته او «ضربه‌هایی که به سر علی‌رضا وارد شد، منجر به خونریزی مغزی شد. اما نمی‌دانیم او همان‌جا در خیابان جان داد یا بعد از بازداشت و در نتیجه ضرب‌وشتم. نمی‌دانیم دقیقاً چه اتفاقی برایش افتاد. چیزی که قطعی‌ست، این است که در راهپیمایی ۲۵ خرداد ۱۳۸۸، ماموران با باتوم به سر علی‌رضا ضربه زدند، و بعد از آن دیگر چیزی نمی‌دانیم.» (روزآنلاین، ۶ مرداد ۱۳۹۰)

خانواده آقای افتخاری تا ۲۷ روز از سرنوشت او هیچ اطلاعی نداشتند. سرانجام، در تاریخ ۲۱ تیر ۱۳۸۸ به آن‌ها اطلاع داده شد برای تحویل پیکر علی‌رضا به پزشکی قانونی کهریزک مراجعه کنند. خانواده، پیکر او را در حالی تحویل گرفتند که در میان بلوک‌های سیمانی و بتنی پیچیده شده بود. (کمیته گزارشگران حقوق بشر، ۲۴ تیر ۱۳۸۸)

به خانواده گفته شد که علت مرگ، خونریزی مغزی بوده است؛ اما به آن‌ها نگفتند که پس از اصابت باتوم، علی‌رضا به کجا منتقل شده و آیا به بیمارستان برده شده و یا همان‌جا در محل حادثه جان باخته است.

رئیس بخش خاورمیانه‌ی سازمان گزارشگران بدون مرز، بارها از دولت ایران خواستار تحقیق درباره مرگ آقای افتخاری شد، اما هیچ‌گاه پاسخی به این درخواست‌ها داده نشد. (رادیو فردا، ۶ مهر ۱۳۹۳) 

واکنش مسئولان

بلافاصله پس از مرگ آقای افتخاری، تعدادی از همکاران سابق او در روزنامه ابرار اقتصادی احضار شدند و به آن‌ها گفته شد که حق ندارند هیچ اشاره‌ای به او بکنند. (روزآنلاین، ۶ مرداد ۱۳۹۰) سخنگوی مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در واکنش به گزارش‌ها اعلام کرد که هیچ روزنامه‌نگاری در جریان اعتراضات سال ۱۳۸۸ کشته نشده است. (روزآنلاین، ۶ مرداد ۱۳۹۰)

نیروهای امنیتی، خانواده افتخاری را تحت فشار شدید قرار دادند و با تهدید آن‌ها، مانع برگزاری مراسم یادبود برای علی‌رضا شدند. به خانواده گفته شد که در صورت برگزاری مراسم، خواهر علی‌رضا «به سرنوشتی بدتر از برادرش» دچار خواهد شد. (پژواک ایران، ۲ مرداد ۱۳۸۸)

آن‌ها همچنین خانواده را تحت فشار قرار دادند تا درباره حرفه شغلی آقای افتخاری سکوت کنند. در نتیجه این فشارها، خانواده مجبور به ترک محل زندگی‌شان شدند. (روزآنلاین، ۶ مرداد ۱۳۹۰) 

واکنش خانواده

به گفته‌ی مادر علی‌رضا افتخاری، خانواده پس از مرگ او شکایتی را مطرح کردند، اما نتیجه‌ای نگرفتند. وکیل آن‌ها اعلام کرد که پیگیری این پرونده بی‌فایده است و بهتر است آن را رها کنند، که در نهایت نیز چنین شد.

تأثیر بر خانواده

بنا بر اطلاعات موجود، پدر آقای افتخاری پیش‌تر به دلیل سکته مغزی از کار افتاده بود و علی‌رضا تنها نان‌آور خانه بود که با مرگش خانواده دچار مشکلات معیشتی فراوانی شد. (روزآنلاین، ۶ مرداد ۱۳۹۰)

تصحیح و یا تکمیل کنید