بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

اصغر (مهران) لر‌پور

درباره

سن: ۲۷
ملیت: ايران
مذهب: اسلام (شيعه)
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۲ خرداد ۱۳۶۱
محل: شيراز، استان فارس، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران

ملاحظات

آقای لرپور مهندس کشاورزی بود و از دوران دانشجویی در حکومت محمدرضا پهلوی فعالیت سیاسی خود را آغاز کرده بود. 

خبر اعدام آقای اصغر (مهران) لرپور، فرزند علی، توسط یک فرد آشنا با او از طریق فرم الکترونیکی (۲ خرداد ۱۴۰۱) در اختیار بنیاد عبدالرحمن برومند قرار گرفته است. اطلاعات تکمیلی از روزنامه‌ی جمهوری اسلامی (۲۶ و ۲۷ اسفند ۱۳۶۰) به دست آمده است.

آقای اصغر (مهران) لرپور، در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۳۴ در شهر زرقان استان فارس به دنیا آمد. پدر آقای لرپور کشاورز بود و خانواده‌ای مذهبی داشت. او دارای مدرک مهندسی کشاورزی از دانشگاه پهلوی شیراز بود. آقای لرپور از زمان دانشجویی به فعالیت سیاسی روی آورد و به همین دلیل دو ترم از تحصیل محروم شد. او در جریان انقلاب بهمن ۱۳۵۷ در شیراز و زرقان فعالیت سیاسی می‌کرد. آقای لرپور بعد از انقلاب ۵۷ پیشنهادات مختلف شغلی را رد کرد و تنها قصد «کمک به مردم» را داشت. او بعد از گذراندن دوران سربازی و احتمالا در اواخر دهه ۵۰ شمسی جذب سازمان مجاهدین خلق شد. آقای لرپور تقریبا همزمان با ازدواجش در خرداد ۱۳۶۰، به دلیل فعالیت‌های سیاسی همراه همسرش وادار به زندگی مخفی شد. (فرم الکترونیکی، ۲ خرداد ۱۴۰۱)

سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ١٣۴۴ پایه گذاری شد که از نظر ایده‌ئولوژی، تشکیلاتی مذهبی و معتقد به اصول و مبانی اسلام بود. این سازمان، با تفسیری انقلابی از اسلام به مبارزه مسلحانه علیه رژیم محمد رضا شاه پهلوی (١٢٩٨- ١٣۵٩) اعتقاد داشت و مارکسیسم را به عنوان روشی علمی برای تحلیل اقتصادی و اجتماعی از جامعۀ ایران می‌پذیرفت و در عین حال، اسلام را سرچشمه الهام فرهنگ و ایده‌ئولوژی خود می‌دانست. در دهه ١٣۵٠، زندانی شدن و اعدام بسیاری از کادرها باعث تضعیف سازمان مجاهدین شد. در سال ١٣۵۴ این سازمان با یک بحران ایده‌ئولوژیک عمیق مواجه شد که در طی آن تعداد زیادی از کادرهای سازمان به نقد و نفی اسلام پرداختند و، پس از حذف فیزیکی چند تن از کادرها و تصفیه اعضای مسلمان، مارکسیسم را به عنوان ایده‌ئولوژی خود برگزیدند. این اقدام در سال ١٣۵۶ منجر به انشعاب و ایجاد  بخش مارکسیست لنینیست سازمان مجاهدین خلق شد.  در بهمن ماه سال ١٣۵٧، رهبران زندانی سازمان مجاهدین که هنوز معتقد به ایده‌ئولوژی اسلامی بودند، همراه با دیگر زندانیان سیاسی، آزاد شدند و به بازسازی سازمان و عضوگیری پرداختند. پس از استقرار جمهوری اسلامی، مجاهدین که رهبری آیت الله خمینی را پذیرفته، و به دفاع از انقلاب اسلامی  برخاسته بودند، حضور در ارگانهای حکومتی و شرکت فعال در حیات سیاسی جامعه را در دستور کار خود قرار دادند. در دو سال اول انقلاب، آن‌ها هواداران بسیاری، به ویژه در مدارس و دانشگاه‌ها، یافتند ولی تلاششان برای کسب قدرت سیاسی، چه از طریق انتصاب  توسط مقامات و چه از طریق انتخاب توسط مردم با مخالفت شدید رهبران جمهوری اسلامی روبه رو شد.*

دستگیری و بازداشت

آقای لرپور در حدود ساعت ۱۱ شب ۲۵ اسفند ۱۳۶۰ در خانه‌ای در محله‌ی گودگری، در محدوده‌ی خیابان قصرالدشت و خیابان آسیاب قوامی در یک درگیری مسلحانه، از ناحیه پای راست زخمی و همراه با چند نفر دیگر توسط نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستگیر شد. (فرم الکترونیکی، ۲ خرداد ۱۴۰۱؛ روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، ۲۷ اسفند ۱۳۶۰) بنا به گفته‌ی رسانه‌های رسمی، این درگیری از حدود ساعت ۸ شب آغاز شده بود. (روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، ۲۷ اسفند ۱۳۶۰) فرد آشنا با آقای لرپور گفته است که این درگیری حدود ۶ ساعت به طول انجامیده بود. (فرم الکترونیکی، ۲ خرداد ۱۴۰۱)

آقای لرپور حدود ۳ هفته در بند انفرادی و سپس در بند عمومی بازداشتگاه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شیراز نگهداری شد. او در این مدت با همسرش که او هم در این بازداشتگاه زندانی بود و با خانواده‌اش ملاقات داشت. آقای لرپور برای آخرین بار در ۱۲ خرداد ۱۳۶۱ در این بازداشتگاه با همسرش ملاقات کرد. (فرم الکترونیکی، ۲ خرداد ۱۴۰۱)

از جزئیات شرایط بازجویی و نگهداری آقای لرپور در زندان اطلاعی در دست نیست. او در زمان بازجویی دسترسی به وکیل نداشت.

دادگاه

آقای لرپور در اوایل اردیبهشت به همراه یکی دیگر از هم‌پرونده‌ای‌هایش در محل بازداشتگاه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شیراز در جلسه‌ای که کمتر از نیم ساعت طول کشید، دادگاهی شد. (فرم الکترونیکی، ۲ خرداد ۱۴۰۱)

آقای لرپور به وکیل دسترسی نداشت.

اتهامات

اتهام آقای لرپور «همکاری با سازمان مجاهدین خلق» و «مبارزه‌ی مسلحانه» عنوان شده است. (فرم الکترونیکی، ۲ خرداد ۱۴۰۱)

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی شود و متهمان از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست. سازمان‌های بین المللی حقوق بشر به گزارش‌هایی اشاره می کنند مبنی بر اینکه مقامات جمهوری اسلامی ایران، در برخی موارد اتهامات کاذبی از قبیل قاچاق مواد مخدر یا ارتکاب جرائم عمومی و جنسی را به مخالفان خود (از جمله فعالان سیاسی، مدنی، صنفی و یا اقلیت‌های قومی و مذهبی) نسبت داده و آنان را همراه با محکومان عادی دیگر اعدام می کنند. هر سال صدها نفر در دادگاه‌های ایران به اعدام محکوم می‌شوند اما شمار افرادی که بر اساس اینگونه اتهامات کاذب به اعدام محکوم شده‌اند معلوم نیست.

مدارک و شواهد

روزنامه‌ی جمهوری اسلامی مورخ ۲۷ اسفند ۱۳۶۰ که به کشته و دستگیر شدن تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در شیراز اشاره کرده است، از دخالت این افراد در درگیری مسلحانه‌ی دو روز قبل از آن در این شهر خبر داده است. (روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، ۲۷ اسفند ۱۳۶۰) به گفته‌ی این روزنامه، صبح روز ۲۵ اسفند ۱۳۶۰، ۳ نفر از اعضای سازمان مجاهدین به یک اتومبیل متعلق به جهاد سازندگی حمله کردند که طی آن سه نفر زخمی شدند. (روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، ۲۶ اسفند ۱۳۶۰) از صحت اتفاق رخ داده، ارتباط آن با سازمان مجاهدین خلق و آقای لرپور و سایر مدارک و شواهد ارائه شده علیه ایشان اطلاعی در دست نیست.

دفاعیات

از دفاعیات آقای لرپور اطلاعی در دست نیست.

آقای لرپور در زندان بود که فرزندش به دنیا آمد و وقتی اعدام شد فرزندش سه ماهه بود.

حکم

آقای لرپور در دادگاه به اعدام محکوم شد. آقای اصغر (مهران) لرپور در ۱۲ خرداد ۱۳۶۱ در شیراز تیرباران شد. (فرم الکترونیکی، ۲ خرداد ۱۴۰۱)

خانواده‌ی آقای لرپور در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۱ جنازه‌ی او را در دارالرحمه‌ی شیراز دفن کردند. (فرم الکترونیکی، ۲ خرداد ۱۴۰۱)

 

—----------------------------------

* كنار گذاشتن كامل مجاهدین از نهادهای دولتی و بستن نشریات و دفاترشان از طرفی، و تناقض بین تفسیر مجاهدین و تفسیر حكومت از اسلام از طرف دیگر، اختلافات بین آن دو را تشدید كرد به طوری که  رهبران جمهوری اسلامی مجاهدین را «منافق» می‌نامیدند و طرفداران حزب اللهی رژیم، هواداران این سازمان را در هنگام تظاهرات و پخش نشریاتشان آماج حمله خویش قرار دادند و حتی باعث کشته شدن تنی چند از آنها شدند. روز ٣٠ خرداد ١٣۶٠ مجاهدین برای اعتراض به برخورد رژیم با آنها و عزل بنی صدر، رئیس جمهور وقت، تظاهراتی را سازمان دادند که هزاران تن به خیابانها آمدند و برخی از آنان به مقابله با تهاجم پاسداران و افراد حزب اللهی پرداختند. تعداد تلفات آن روز روشن نیست اما تعداد زیادی از تظاهركنندگان دستگیر و در روزها و هفته‌های بعد اعدام شدند. جمهوری اسلامی پس از آن روز سركوب و كشتاری را آغاز کرد كه در تاریخ معاصر ایران بی‌نظیر بوده است و در طی آن هزاران نفر از طرفداران مجاهدین زندانی یا اعدام شدند. سازمان مجاهدین از ٣١ خرداد قیام مسلحانه علیه رژیم را اعلام كرد و پس از آن تعدادی از مسئولان بلندپایه و طرفداران جمهوری اسلامی را ترور کرد.
 در تابستان ۶٠، رهبر سازمان مجاهدین و رئیس جمهور مخلوع (ابوالحسن بنی صدر) از کشور گریختند و در فرانسه مستقر شدند و «شورای ملی مقاومت» را تشکیل دادند. این سازمان پس از اخراج رهبران و تعداد زیادی از هوادارانش از فرانسه، در خرداد سال ١٣۶۶ ارتش رهایی بخش ایران را در عراق پایه گذاری کرد که چندین بار وارد خاک ایران شد. آخرین حمله آن تحت عنوان «عملیات فروغ جاویدان» در مرداد ١٣۶٧ شکست خورد. چند روز پس از شکست این عملیات هزاران نفر از هواداران سازمان که در زندانهای جمهوری اسلامی به سر می‌بردند در کشتار دسته جمعی سال ۶٧ اعدام شدند.  از تابستان ١٣۶٠ به بعد فعالیت های علنی  سازمان مجاهدین خلق ایران در خارج از کشور ادامه یافته است. از دامنۀ فعالیت ها و تعداد اعضا و هواداران کنونی سازمان در داخل کشور اطلاع دقیقی در دست نیست.
به رغم اعلام مبارزۀ مسلحانه از سوی سازمان مجاهدین خلق در فردای ٣٠ خرداد ١٣۶٠، بسیاری از هواداران این سازمان، تعلیمات نظامی ندیده بودند، مسلح نبودند و در عملیات نظامی شرکت نداشته‌اند.

تصحیح و یا تکمیل کنید