بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

ابراهیم بروخیم

درباره

سن: ۳۰
ملیت: ايران
مذهب: يهود
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۹ مرداد ۱۳۵۹
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: جاسوسی
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۳۰

ملاحظات

او تنها یک تاجر موفق یهودی بود.

خبر اعدام آقای ابراهیم بروخیم فرزند اسحاق، توسط یکی از أشنایان وی از طریق فرم الکترونیکی به بنیاد عبدالرحمن برومند در تاریخ ۴ شهریور ۱۳۹۸ ارسال شد. (فرم الکترونیکی) هم چنین خبر این اعدام به همراه ١۴ نفر دیگر به نقل از روابط عمومی دادستانی کل کشور در روزنامه‌های کیهان و جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۹ مرداد ۱۳۵۹انتشار یافته بود. اطلاعات تکمیلی در این باره از روزنامه‌های کیهان (١۴ اردیبهشت ١٣۵٩)، جمهوری اسلامی (١۵ اردیبهشت ١٣۵٩)، سایت اینترنتی نشریه شهیاد در اسرائیل و در مقالات آقای کارمل ملامد در باره آقای بروخیم (١۴ اسفند ١٣٨٢ و ١ مرداد ١٣٨٩) جمع‌آوری شده است.

آقای بروخیم، مجرد و یک تاجر یهودی ثروتمند بود. او تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه دنور آمریکا به پایان رساند و در اواسط دهه پنجاه به ایران بازگشت و پس از اتمام دوره سربازی یکی از شرکای هتل امپریال در تهران بود. آقای بروخیم به گفته بستگانش مردی موفق و بدون وابستگی سیاسی بود. او یک خواهر بزرگ‌تر از خود داشت که بسیار به او نزدیک بود.

آقای بروخیم در اوایل انقلاب توسط ماموران مسلح رژیم در هتل خود دستگیر شد. ماموران او را با چشم‌بند به زندان قصر در تهران منتقل کردند و هتل او را به دست گرفتند. آقای بروخیم به مدت دو ماه در زندان بود. خانواده او با دادن رشوه به ماموران زندان باعث آزادی آقای بروخیم شدند. خانواده وی در صدد پس گرفتن هتل بودند. هر هفته یکی از اعضای خانواده به زندان اوین می‌رفت چون مقامات به آنها گفته بودند اگر به سوالات آنها پاسخ دهند، هتل را به آنها باز می‌گردانند.

دستگیری و بازداشت

آقای بروخیم به همراه پدر ٨٢ ساله‌اش، اسحاق بروخیم، در اردیبهشت سال ١٣۵٩ برای بار دوم دستگیر شد. او در آن‌روز به همراه پدرش به زندان اوین مراجعه کرده بود تا با مقامات که وعده بازگرداندن هتل‌شان را داده بودند، مذاکره کنند، اما هر دو نفر دستگیر شدند.

اطلاعات بیشتری از بازداشت آقای بروخیم در دست نیست تنها به گفته یکی از دوستانش بدلیل آثار روی کف پاهایش به نظر می‌رسید او در زندان شکنجه شده باشد.

دادگاه

شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی مرکز آقای بروخیم و سه نفر از دیگر اعضای خانواده او را در ١۴ اردیبهشت ١٣۵٩ بودن داشتن وکیل محاکمه کرد. درباره جلسه یا جلسات دادگاه اطلاعی در دست نیست.

اتهامات

اتهامات آقای بروخیم و خانواده وی در دادگاه «غارت ثروت و دارایی مملکت از طریق ایجاد هتل و صرف میلیونها ریال بودجه مملکت به عنوان وام در آن، خارج نمودن میلیون‌ها ریال ارز از کشور در شرایط حساس مملکت، ایجاد مرکز جاسوسی برای عوامل آمریکا و صهیونیست اسرائیل و دست‌نشاندگان آنها، ایجاد مرکز فشاء و فساد و به نابودی کشیدن اخلاق جامعه، پایمال نمودن حقوق حقه کارگران و توهین به آنان، داشتن روابط نزدیک با دربار منحوس پهلوی و همکاری با ساواک منحله، گزارش کتبی نماینده کارگران هتل واعضاء شورای نمانیدگی مبنی بر اقامت خلبانان اسرائیلی در هتل در و اقامت وی در هتل و همکاری مدیر هتل با گروه جاسوسی مروگروپ تحت عنوان خامخواری» عنوان شد. (روزنامه جمهوری اسلامی – ١۵ اردیبهشت ١٣۵٩) اما در خبرها اتهام آقای بروخیم «جاسوسی برای اسرائیل» اعلام شد. (روزنامه کیهان- ٩ مرداد ١٣۵٩)

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی شود و متهمان از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست. سازمان‌های بین المللی حقوق بشر به گزارش‌هایی اشاره می کنند مبنی بر اینکه مقامات جمهوری اسلامی ایران، در برخی موارد اتهامات کاذبی از قبیل قاچاق مواد مخدر یا ارتکاب جرائم عمومی و جنسی را به مخالفان خود (از جمله فعالان سیاسی، مدنی، صنفی و یا اقلیت‌های قومی و مذهبی) نسبت داده و آنان را همراه با محکومان عادی دیگر اعدام می کنند. هر سال صدها نفر در دادگاه‌های ایران به اعدام محکوم می‌شوند اما شمار افرادی که بر اساس اینگونه اتهامات کاذب به اعدام محکوم شده‌اند معلوم نیست.

مدارک و شواهد

مدارک علیه آقای بروخیم و سه نفر دیگر «استشهاد بیش از ٣٠٠ نفر از کارگران شاغل در هتل، قبض‌های رسید ارز از بانک نیویورک، وجود سکه‌های اسرائیلی و نشان موشه دایان و سایر سکه‌های رایج اسرائیل، نامه‌های متهم به خانواده، ارتباط خانواده بروخیم با آمریکا، نصب پرچم امریکا روی میز کار، برگزاری جلسات انجمن یهودیان در هتل، گردهمائی صهیونیست‌ها از قبیل القانیان* در هتل، گزارش کتبی نماینده کارگران هتل، داشتن روابط نزدیک با دربار منحوس پهلوی، همکاری با ساواک و پایمال نمون حق کارگران و توهین به آنها» عنوان شد. (روزنامه جمهوری اسلامی- ١۵ اردیبهشت ١٣۵٩)

دفاعیات

به گفته نزدیکان آقای بروخیم، بعد از آزادی از زندان در اولین بازداشت، فامیل و دوستان وی از او تقاضای ترک کشور را کردند ولی او قبول نکرد. او معتقد بود، بی‌گناه بوده و کار غیرقانونی نکرده است.

او هیچ نزدیکی و ارتباطی با عوامل رژیم سابق ایران نداشت. به گفته دوستان وی، پرونده‌سازی برای او، به این خاطر بود که آنها (مقامات رژیم) ثروت یهودیان، مشاغل، دارایی و خانه‌های آنها را مصادره کنند. (در مقالات آقای کارمل ملامد) از دفاعیات آقای بروخیم اطلاعی در دست نیست.

خلاصه‌ای از ایرادهای حقوقی دادرسی پرونده آقای ابراهیم بروخیم

بر اساس اطلاعات منتشر شده در روزنامه‌های وقت، آقای ابراهیم بروخیم به اتهام افساد فی‌الارض از طریق جاسوسی برای اسرائیل و همکاری با ساواک محکوم به اعدام شده است. پس از انقلاب سال ١٣۵٧، سیستم قضایی ایران تحت تاثیر افکار ایدئولوژیک دچار دگرگونی‌های فراوانی شد. این دگرگونی‌ها باعث شد بسیاری از تضمین‌های موجود در قوانین برای دادرسی عادلانه حذف شوند. این امر به خصوص در دادگاه‌های انقلاب که به دستور رهبر ایران تشکیل شده و جایگاه قانونی نداشت بیشتر مشهود بود. قضات این دادگاه‌ها بیشتر از میان روحانیونی که وابسته به حکومت بوده و هیچ سابقه‌ای در امر قضا نداشتند انتخاب شدند. محاکمه در این دادگاه‌ها بر اساس مقررات شرعی انجام می‌شد و نام قاضی حاکم شرع بود. این وضعیت باعث می‌شد به خصوص در جرایم سیاسی و امنیتی اصول دادرسی عادلانه رعایت نشود. این پرونده نیز همانند هزاران پرونده دیگر قربانی چنین وضعیتی شده است. در این پرونده مشاهده می‌شود حاکم شرع به احتمال زیاد متهم را در قالب محاربه و افساد فی‌الارض محاکمه کرده است در حالی که در قوانین آن زمان عنوان مجرمانه‌ای به نام محاربه وجود نداشته و قضات با استناد به متون شرعی چنین اتهامی را استخراج کرده‌اند. در متون شرعی نیز محاربه زمانی است که فرد به صورت گروهی با دست بردن به اسلحه امنیت عده کثیری از مردم را سلب کند. در این پرونده هیچ اثری از استفاده از اسلحه وجود ندارد و ضمنا اعمال متهم به هیچ وجه باعث سلب کلی امنیت نشده است. یکی از اتهامات متهم پرونده جاسوسی برای اسرائیل قلمداد شده است حال آنکه جاسوسی زمانی محقق می‌شود که فرد اسناد طبقه بندی شده را به افراد فاقد صلاحیت واگذار کند. متهم این پرونده به هیچ وجه در موقعیتی نبوده است که به اسناد طبقه‌بندی شده دسترسی داشته باشد. از دیگر اتهامات متهم نزدیکی به دربار پهلوی اعلام شده است، در صورتی که آقای بروخیم هیچ پست لشکری و کشوری نداشته و ارتباطات شخصی ایشان با اشخاص حکومتی نمی‌تواند عنوان مجرمانه‌ای قلمداد شود. مدارک و شواهد دیگر از جمله نصب پرچم آمریکا در دفتر کارش و یا برگزاری همایش در هتل نیز به هیچ وجه نه در شرع نه در قوانین جرم‌انگاری نشده‌اند.

در مورد مصادره اموال می‌توان گفت که بر اساس اصول کلی حقوق مصادره یک مال زمانی ممکن است که آن مال از طریق ارتکاب یک عمل خلاف نظم حقوقی به دست آمده باشد. در این پرونده بر فرض ثبوت اعمالی همچون جاسوسی یا تبلیغ برای دین یهود نمیتوان گفت که اموال متهم هم در اثر ارتکاب این افعال به دست آمده است. آقای بروخیم یک تاجر بوده است که در اثر فعالیت‌های اقتصادی مشروع ثروتی به دست آورده و بدون اینکه در مورد منشا این ثروت تحقیق و بررسی صورت بگیرد صرف محکومیت نمی‌تواند دلیلی برای مصادره باشد.

حکم

شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی مرکز آقای ابراهیم بروخیم را مفسدفی‌الارض شناخت و به اعدام محکوم کرد.

آقای بروخیم به همراه ١١ نفر دیگر در سحرگاه ٩ مرداد ١٣۵٩ در محوطه زندان اوین تیرباران شد. به گفته یکی از دوستانش، «با شلیکی از راه دور به قلبش او را کشتند». اموال او و خانواده‌اش نیز مصادره شد.

پس از اعدام آقای بروخیم، یکی از دوستانش به همراه چند نفر دیگر به زندان اوین مراجعه کردند تا پیکر او را تحویل بگیرند اما ماموران زندان از تحویل خودداری کردند و اصرار داشتند که «کافر یهودی» را با دیگر اعدامی‌های آن روز در یک گور دسته‌جمعی دفن کنند. سرانجام پس از مذاکره با ماموران، آنها موافقت کردند جسد آقای بروخیم را به شرط دادن مبلغ قابل توجهی پول نقد برای هزینه گلوله‌ای که در اعدام او مصرف شده بود، آزاد کنند. به گفته دوست وی «پیکر ابی در سردخانه قبرستان کلیمی‌ها هنوز گرم بود. با ماژیک روی بدنش بی‌حرمتی شده بود و در کف پای او آثار شکنجه با کابل فولادی مشهود بود.»

پدر آقای بروخیم که در زمان اعدام پسرش به دلیل بیماری در بیمارستان زندان بسر می‌برد، چندین ماه بعد زمانی که با رشوه از زندان آزاد شد و در آلمان به خانواده دخترش ملحق شد از مرگ پسرش خبردار شد.

_____________________________________

* آقای حبیب‌الله القانیان، رئیس انجمن کلیمیان تهران و یک از سرمایه‌داران بزرگ ایران بود. آقای القانیان یکی از نخستین یهودیان اعدامی پس از انقلاب بود. او در روز ١٩ اردیبهشت ١٣۵٨ در تهران تیرباران شد و تمام دارایی او مصادره شد.

تصحیح و یا تکمیل کنید