بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

یعقوب بروایه

درباره

سن: ۲۷
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی مسلمان (شیعه)
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۰ تیر ۱۳۸۸
محل دفن مشخص است: بله
محل: تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: هدف قرار دادن اندام‌های حیاتی بدن
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

او سختکوش بود. به شعر و ادبیات علاقمند بود و قلم بسیار خوبی داشت

اطلاعات در خصوص شلیک خودسرانه آقای یعقوب بروایه فرزند عبدالزهرا، از مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند با یک منبع مطلع (۲ دی ۱۳۸۸‌ در فیس بوک)، خبرنامه امیرکبیر (٢٢ تیر ١٣٨٨)، هرانا: خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران (٣٠ تیر ١٣٨٨)، سایت پرچم (۱۱ مهر ۱۳۸۸) گردآوری شده است. اطلاعات تکمیلی در این باره از وبسایت‌های خبرگزاری فارس (۳۰ تیر ۱۳۸۸ و ۲۱ تیر ۱۳۸۹)، رادیو فرانسه (٣١ خرداد ١٣٨٨)، آژانس ایران خبر (۱۵ تیر ۳۸۸)، هم میهن (۱۶ تیر ۱۳۸۸)، نوروز (۲۲ تیر ۱۳۸۸)، کمیته گزارشگران حقوق بشر(۲ مرداد ۱۳۸۸)، روز آنلاین (۱۳ مرداد ۱۳۸۹)، برای عدالت- کانون حمایت از خانواده جان باختگان و بازداشتی‌ها- (۱۸ آذر ۱۳۸۹)، خبرگزاری تسنیم (۵ تیر ۱۳۹۳)، ایرنا- خبرگزاری جمهوری اسلامی (۹ دی ۱۴۰۰) و همچنین از طریق تصاویر وویدیوهای منتشر شده از او و نوشته روی سنگ قبر وی جمع‌آوری شده است.

بر اساس اطلاعات موجود، آقای بروایه، ٢٧ ساله و اهل اهواز بود. او دبستان را در روستای بروایه و دبیرستان را در اهواز تمام کرد و تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی در رشته بازیگری و ادبیات نمایشی در اراک به پایان برد و سپس در دانشکدهٔ هنر و معماری تهران، در مقطع کارشناسی‌ارشد رشتهٔ ادبیات نمایشی مشغول به تحصیل شد.

او سخت‌کوش بود و برای پذیرش در آزمون کارشناسی ‌ارشد بسیار زحمت کشید. او نامزدی به نام خانم ندا داشت و قصد داشت زندگی نوی را با نامزدش در تهران آغاز کند. او به دوستانش گفته بود: «خانمم درس‌اش ترم بعد تمام شد، همین‌جا سقفی برایش خواهم ساخت.» به گفتهٔ دوستانش، او به شعر و ادبیات علاقه‌مند بود و قلم بسیار خوبی داشت. وی دربارهٔ تئاتر در روزنامه‌ها مطلب و گزارش می‌نوشت. کسانی که او را از نزدیک می‌شناختند، از او به‌عنوان «جنوبی خونگرم و مهربان که بدی در وجودش راه نداشت» یاد می‌کنند. (هم میهن- ۱۶ تیر ۱۳۸۸)

از آقای براویه تصاویری وجود دارد که او دستبند سبز به دست دارد. در سال ۱۳۸۸، بستن چنین دستبندی به نماد طرفداری از میرحسین موسوی، به‌عنوان یکی از کاندیداهای انتخابات آن سال بود. یکی از دوستان آقای بروایه، او را از طرفداران سرسخت میرحسین موسوی می‌داند و می‌گوید: «در راهپیمایی‌های قبل و بعد از انتخابات نیز حضور داشت.» به گفتهٔ این شخص، یعقوب بروایه در انتخابات چهار سال قبل نیز در ستاد انتخاباتی دکتر معین، از کاندیداهای ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۴، نیز فعال بود (آژانس ایران خبر).

خلاصه رویدادهای ایران پس از انتخابات ۱۳۸۸ 

پس از اعلام پیروزی مجدد محمود احمدی‌نژاد با اکثریت ٦٣/٦٢ درصدی آرا در دهمین دوره انتخابات رییس جمهوری ایران، که در تاریخ جمعه ٢٢ خرداد ١٣٨٨ برگزار شد، اعتراض‌های سراسری مردم به نتیجه انتخابات شروع شد. سرویس پیامک تلفن‌های همراه در ایران، از ساعت ١١ شب پنج‌شنبه (٢١ خرداد ١٣٨٨) قطع شد. این اختلال در سرویس پیامک در طول برگزاری انتخابات و تا دهم تیرماه ادامه داشت. در هنگام برگزاری انتخابات، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران اعلام کرد که تجمع هوادارن نامزدهای ریاست جمهوری در تمام کشور غیرقانونی است. عصر همان روز مانوری به نام مانور اقتدار در میدان‌های مختلف شهر تهران و با هدف «برقراری نظم و امنیت در شعب و صندوق‌های اخذ رأی» در تهران انجام شد. در حالی که وزیر کشور ایران گفته بود اعلام تدریجی نتایج انتخابات ریاست جمهوری این کشور پس از اذان صبح (حدود ساعت چهار صبح) آغاز خواهد شد، رئیس ستاد انتخابات کشور کمی پس از نیمه شب اعلام نتایج را آغاز کرد. 

پس از اعلام نتیجه، مردم با اعتقاد بر اینکه تقلب انجام گرفته است در روز ٢٣ خرداد به خیابان‌ها آمدند و اعتراض خود را ابراز داشتند. موسوی، کروبی و رضایی، رقیبان احمدی نژاد در این انتخابات، اعلام کردند که تخلفات زیادی در انتخابات انجام گرفته است و به نتیجه اعتراض کردند. آنها شکایت خود را به شورای نگهبان ارایه کردند و خواستار ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد شدند. در عین حال، ولی فقیه ایران، آیت‌الله خامنه‌ای قبل از بررسی نتیجه توسط شورای نگهبان، پیروزی محمود احمدی نژاد را تبریک گفت. تعداد زیادی از افرادی که در ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی فعالیت داشتند، بازداشت شدند. 

روز ۲٥ خرداد، راهپیمایی بی‌سابقه‌ای در خیابانهای مرکزی تهران برگزار شد. به نقل از شهردار تهران، گفته می‌شود حدود سه میلیون نفر در این راهپیمایی شرکت کرده‌اند. درهنگام پایان گرفتن راهپیمایی، عده‌ای از مردم توسط نیروهای شبه‌نظامی، کشته و زخمی شدند. دولت ایران برای جلوگیری از انتشار اخبار، خبرنگاران خارجی را اخراج کرد و خبرگزاری‌ها را از فرستادن اخبار منع نمود. در سه روز بعد نیز، راهپیمایی‌های گسترده و آرام با شرکت معترضان در تهران برگزار شد. به دنبال اعلام حمایت آیت‌الله خامنه‌ای از احمدی‌نژاد در نماز جمعه ٢٩ خرداد ١٣٨٨ که سازمان عفو بین‌الملل آن را «مشروعیت بخشیدن به اعمال خشونت توسط نیروهای انتظامی» برای سرکوب معترضان خواند، سرکوب‌ها صورت جدیدی به خود گرفت. در روز ۳۰ خرداد و پس از آن، پلیس و نیروهای شبه‌نظامی به سرکوب معترضان پرداختند. هر گونه تجمع مردمی غیر قانونی اعلام شد و توسط پلیس و لباس شخصی‌ها به خشونت کشیده شد. 

نیروهای شبه نظامی موسوم به لباس شخصی، گروه‌هایی هستند که در جریان تجمع‌ها و فعالیت‌های صنفی، دانشجویی، انتخاباتی واعتراضی برای سرکوب مردم استفاده می‌شوند. از اینکه این گروه‌ها چگونه سازماندهی می‌شوند یا از چه کسانی دستور می‌گیرند، اطلاعات زیادی در دست نیست. این نیروها لباس معمولی بر تن می‌کنند و فاقد یونیفرم مشخص هستند. آنها گاه با چوب و چماق و گاه با زنجیر و چاقو یا با باتون و اسلحه گرم تجهیز می‌شوند و زمانی که حکومت قصد سرکوب مردم را دارد ظاهر می‌شوند. آنچه روشن است، اینست که نیروهای انتظامی اگر با آنها همراهی نکنند، هیچ واکنشی برای مهار خشونت آنها نشان نمی‌دهند و لباس شخصی‌ها آزادانه در میان نیروهای انتظامی رفت و آمد می‌کنند و در برابر پلیس اقدام به ضرب و شتم وحشیانه معترضان می‌کنند. در جریان حوادث پس از انتخابات خرداد ماه ١٣٨٨، مردم با قرار دادن عکس این افراد در اینترنت، تعدادی از آنها را شناسایی کردند و مدارکی دال بر رابطه این افراد با بسیج، سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی ارایه دادند. در بیست پنجم شهریور ماه ۱۳۸۸ جانشین فرمانده سپاه سيدالشهداء استان تهران شرکت فعال نیروی مقاومت بسیج و نقش تعیین کننده آنها را در سرکوب مردم تایید کرد و گفت: «بسيجی‌ها با حضور خود در حوادث اخير چشم فتنه‌گران را كور كردند و بايد از آن‌ها قدردانی شود... دشمنان اسلام با غبارآلود كردن فضا می‌خواستند در حوادث اخير سوءاستفاده كنند اما به حمدالله با روشنگری مقام معظم رهبری در مقابل اين فتنه پيروز شدیم.» وی همچنین تأکید کرد که: «جوانان غيور و ولايت‌مدار بسيجی كه نسل دوم و سوم انقلاب بودند در اين صحنه موفق شدند و پيروز ميدان بودند.»

در جریان اعتراضات خسارت‌هایی به اموال شهروندان وارد شد. در آن زمان، مقام‌های مسئول و رادیو و تلویزیون دولتی سعی کردند این تخریب‌ها را به معترضان نسبت دهند و سرکوب را توجیه کنند. این در حالی بود که عکس‌ها و فیلم‌هایی در اینترنت منتشر شد که نیروهای انتظامی را در حال تخریب، در خیابان‌های فرعی و جاهای خلوت و دور از جریان اعتراض‌های مردمی نشان می‌دادند. همچنین فرمانده نيروی انتظامی جمهوری اسلامی در تاریخ ٢٨ مهر ١٣٨٨ در همایش عمومی فرماندهان و مدیران فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، تخریب اموال شهروندان توسط نیروهای انتظامی را اذعان داشت و مسئولیت آنرا پذیرفت.

اطلاع دقیقی از تعداد کشته شدگان، زخمی‌ها و ناپدید شده‌ها در دست نیست. بنا بر گزارش‌های مختلف، تعداد قربانیان این راهپیمایی‌ها در سراسر ایران، صدها نفر است که نام بیش از ٧٠ نفر گزارش شده است. همچنین مقام‌های مسئول، خانواده برخی از قربانیان را تهدید کرده‌اند که سکوت اختیار کنند و با رسانه‌‌ها مصاحبه نکنند. گفته می‌شود که شرایط پس دادن جسد به خانواده‌ها، عوض کردن علت فوت در گواهی پزشکی قانونی به علل طبیعی مانند سکته قلبی و...، سلب حق شکایت از بستگان کشته شده‌ها و خودداری از برگزاری مراسم یادبود برای عزیزانشان بوده است. بر طبق اعلام منابع دولتی، پس از ۲۲ خرداد، بیش از ٤٠٠٠ نفر در سراسر کشور بازداشت شدند که تعداد کثیری در بازداشتگاه کهریزک بدون رعایت حقوق زندانیان و حداقل امکانات بهداشتی نگهداری شدند. گزارش‌های متعددی در مورد خشونت، شکنجه و تجاوز به بازداشت شدگان منتشر شده است. تعدادی از بازداشت شدگان در اثر ضرب و شتم در دوران بازداشت و شرایط سخت و طاقت فرسا و شکنجه‌هایی که در زندان کهریزک متحمل شدند، جان سپردند.

شلیک خودسرانه آقای یعقوب بروایه

بنا به اطلاعات موجود، آقای بروایه در ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در حوالی پایگاه بسیج مسجد لولاگر تهران در جریان تیراندازی نیروهای بسیجی از پشت بام این مسجد مورد اصابت دو گلوله قرار گرفت و از ناحیه بازو و سر مجروح شد. مردم، وی را به بیمارستان لقمان حکیم منتقل کردند. او ۱۰ روز در کما بسر برد و در روز چهارشنبه دهم تیر ۱۳۸۸ در بیمارستان لقمان حکیم جان باخت

در روز ٣٠ خرداد ١٣٨٨، به دنبال ادامۀ اعتراض‌های مردمی نسبت به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، سرکوب دولتی وارد مرحله جدیدی شد. تجمعات آن روز توسط بسیجی‌ها و نیروهای لباس شخصی در نقاط مختلف تهران به خشونت کشیده شد و نیروهای بسیجی از پشت بام پایگاه مقاومت بسیج، جنب مسجد لولاگر واقع در تقاطع خیابان‌های نواب و آذربایجان، بر روی مردم معترض آتش گشودند. در جریان این تیراندازی‌ها، تعدادی از مردم زخمی یا کشته شدند. آمار دقیقی از تلفات آن‌ روز در دست نیست. فیلم تیراندازی بسیجی‌ها از پشت بام مرکز نامبرده به سوی مردم در چهارم تیرماه ١٣٨٨ از کانال‌های خبری، از جمله تلویزیون الجزیره پخش شد. فیلم‌های دیگری نیز که مردم با تلفن‌های همراه از این حادثه گرفته‌اند، به روشنی ٢ نفر را که مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند، نشان می‌دهند. 

در واکنش به این حمله، پایگاه بسیج مسجد لولاگر از سوی مردم خشمگین به آتش کشیده شد. فردای آن روز، تلویزیون دولتی ایران از به آتش کشیده شدن این مسجد  توسط «آشوبگران» در شب پیش به هنگام اذان مغرب و کشته شدن چند تن از نمازگزاران خبر داد. این در حالی بود که طبق تصاویر نشان‌داده شده، زمان وقوع این حادثه، روز بوده است. به علاوه، خبر کشته شدن نمازگزاران در همان روز تکذیب شد (رادیو فرانسه، ٣١ خرداد ١٣٨٨).

آقای بروایه در همان روز به همراه بعضی از دوستانش در جمع معترضان حضور داشت اما پس از حملهٔ نیروهای امنیتی و بسیج به تظاهرات‌ کنندگان، دوستان آقای بروایه در اثر شلیک گاز اشک‌آور، او را گم کردند.

تصاویری از پیکر زخمی‌شدن یعقوب بروایه بر روی زمین، در حالی‌که از ناحیهٔ کتف و سر زخمی شده و از سوی مردم با فریاد «الله‌اکبر» به مکانی دیگر منتقل می‌شود، نیز وجود دارد (آرشیو بنیاد برومند).

خانواده، پیکر او را روز جمعه دوازدهم تیرماه در روستای بروایه از توابع اهواز، با حضور مردم، عشایر عرب و فضای امنیتی ماموران به خاک سپردند.

قوانین مرتبط با کنترل اعتراضات

تاکنون موارد قابل توجهی از کشته شدن اشخاص در تظاهرات‌ انتقادی در ایران گزارش شده است. در اغلب این موارد نیروهای مسلح برای سرکوب اعتراضات با استفاده از سلاح گرم به روی تظاهرات‌کنندگان شلیک کرده‌اند. در حقوق ایران تیراندازی ماموران مسلح در تظاهرات‌ دارای ضوابطی است. همچنین قوانین ایران در جهت مجازات مامورانی که برخلاف قانون اقدام به تیراندازی می‌کنند و نحوه جبران خسارت از قربانی، مقرراتی را وضع کرده‌اند:

بر طبق قوانین ماموران مسلح در برخی موارد اجازه استفاده از سلاح گرم را دارند. یکی از این موارد جلوگیری از ناآرامی و اغتشاشات است. در مورد اینکه ناآرامی و اغتشاش چیست قوانین تعریف مشخصی ارائه نداده‌اند. قانون بکارگیری سلاح توسط ماموران نیروهای مسلح در موارد ضروری مصوب سال ۱۳۷۳ ضوابطی را برای استفاده از سلاح مشخص کرده است. مهمترین اصلی که این قانون در نظر گرفته اصل ضرورت است. بدین معنی که ماموران مسلح فقط در شرایط اضطراری می‌توانند شلیک کنند. در مورد تظاهرات‌ ماده ۴ و ۵ این قانون به ماموران اجازه داده است که تحت شرایطی برای اعاده نظم و فرونشاندن ناآرامی‌ها از سلاح خود استفاده کنند. ماده ۴ مقرر کرده است: «مامورین انتظامی برای اعاده نظم و کنترل راهپیمائی‌های غیر قانونی، فرونشاندن شورش و بلوا و ناآرامی‌هایی که بدون بکارگیری سلاح‌، مهار آنها امکان‌پذیر نباشد، حق بکارگیری سلاح را به دستور فرمانده عملیات، در صورت تحقق شرایط زیر دارند:

الف - قبلاً از وسایل دیگری مطابق مقررات استفاده شده و موثر واقع نشده باشد. ب - قبل از بکارگیری سلاح، با اخلالگران و شورشیان نسبت به بکارگیری سلاح اتمام حجت شده باشد. تبصره ۱- تشخیص ناآرامی‌های موضوع ماده ۴ حسب مورد بر عهده رئیس شورای تامین استان و شهرستان و در غیاب هر یک بر عهده معاون ‌آنان خواهد بود و در صورتی‌که فرماندار معاون سیاسی نداشته باشد این مسئولیت را به یکی از اعضای شورای تامین محول خواهد نمود.‌ تبصره ۲- در مواردی که برای اعاده نظم و امنیت موضوع این ماده نیروی نظامی طبق مقررات قانونی ماموریت پیدا نمایند از لحاظ مقررات بکارگیری سلاح مشمول این ماده می‌باشند...» این ماده به روشنی اشاره کرده است که ماموران باید ابتدا از وسایل دیگر استفاده کرده و در صورتی که وضعیت کنترل نشود از سلاح استفاده کنند و ضمنا به تظاهرات‌کنندگان هشدار بدهند. قانونگذار مصادیق وسایل دیگر را ذکر نکرده اما منطقا می‌توان گفت که منظور وسایلی غیر‌کشنده همچون آب پاش، گاز اشک‌آور، باتوم و مواردی از این قبیل است. این ماده در مورد تظاهرات‌ غیر‌مسلحانه است. در مورد راهپیمایی‌های مسلحانه ماده ۵ مقرر کرده است: « مامورین نظامی و انتظامی برای اعاده نظم و امنیت در راهپیمائی‌های غیر‌قانونی مسلحانه و ناآرامی‌ها و شورش‌های مسلحانه مجازند از‌سلاح استفاده نمایند. مأمورین مذکور موظفند به دستور فرمانده عملیات و بدون تعلل نسبت به برقراری نظم و امنیت، خلع سلاح و جمع‌آوری مهمات ‌و دستگیری افراد و معرفی آنان به مراجع قضایی اقدام نمایند.»

در تمامی حالات فوق لازم است که مامورین اولا چاره‌ای جز بکارگیری سلاح نداشته باشند، ثانیاً در صورت امکان مراتب : الف- تیر هوایی. ب- تیراندازی کمر به پایین. ج- تیراندازی کمر به بالا را رعایت نمایند. (تبصره ۳ ماده ۳)

در صورتی‌که ماموری مطابق مقررات فوق اقدام به تیراندازی کند و قربانی نیز بی‌گناه شناخته نشود هیچ مسئولیتی بر عهده مامور و سازمان متبوع وی نخواهد بود ( ماده ۱۲) اما اگر مامور برخلاف مقررات مذکور عمل کند مجازات خواهد شد. اگر مامور مسلح بدون رعایت قوانین و به صورت عمدی اقدام به تیراندازی کرده و در اثر این تیراندازی شخصی مجروح یا کشته شود، خود ایشان به قصاص یا دیه و یا حبس حسب مورد محکوم می‌شود. ماده ۴۱ قانون جرایم نیروهای مسلح در این زمینه مقرر کرده است:« هر نظامی که در حین خدمت یا مأموریت برخلاف مقررات و ضوابط‌ عمداً مبادرت به تیراندازی نماید علاوه بر جبران خسارات وارده به حبس از سه ماه تا یک ‌سال محکوم می‌شود و درصورتی که منجر به قتل یا جرح شود علاوه بر مجازات مذکور،‌حسب مورد به قصاص یا دیه محکوم می‌گردد و چنانچه از مصادیق مواد (۶۱۲) و (۶۱۴)‌ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵/۳/۲ باشد به مجازات مندرج در مواد مذکور‌محکوم خواهد شد.»

قانون فرض دیگری نیز مطرح کرده و آن اینکه مامور تمامی تشریفات مذکور را رعایت کند اما قربانی در محاکم دادگستری بی‌گناه شناخته شود.

تبصره ۱ – چنانچه تیراندازی مطابق مقررات صورت گرفته باشد مرتکب از‌مجازات و پرداخت دیه و خسارت معاف خواهد بود و اگر مقتول یا مجروح مقصر نبوده و‌بی‌گناه باشد دیه از بیت‌المال پرداخت خواهد شد. بر طبق ماده ۱۳ قانون بکارگیری سلاح توسط مأمورین نیروهای مسلح در موارد ضروری: «در صورتی‌که ماموران با رعایت مقررات این قانون سلاح بکار گیرند و در نتیجه طبق آراء محاکم صالحه، شخص یا اشخاص بی‌گناهی‌مقتول و یا مجروح شده یا خسارت مالی بر آنان وارد گردیده باشد، پرداخت دیه و جبران خسارت بر عهده سازمان مربوط خواهد بود و دولت مکلف‌است همه ساله بودجه‌ای را به این منظور اختصاص داده و حسب مورد در اختیار نیروهای مسلح قرار دهد»

 واکنش مسئولان

 نیروهای امنیتی پیکر فرزندشان را به خانواده تحویل ندادند و خاک‌سپاری نیز تحت تدابیر نیروهای امنیتی برگزار شد. به گفتهٔ پدر آقای براویه: «[نیروهای امنیتی] یعقوب را در تهران به ما ندادند، خودشان آوردند به روستای ما، تعهد گرفتند که شلوغ نکنیم و مراسم را در سکوت برگزار کنیم و بعد هم در حضور خودشان به خاک سپردیم.» (روزآنلاین، ۱۳ مرداد ۱۳۸۹)

مسئولین در واکنش به شکایت خانوادهٔ براویه برای پیدا کردن قاتل گفتند که گلوله‌ای که به یعقوب خورده، از اسلحهٔ نظامی شلیک نشده و همچنین متعلق به اسلحه‌های در اختیار نیروهای بسیج نیز نیست؛ از این‌رو نتوانسته‌اند قاتل را شناسایی کنند و در مقابل، بحث دیه را مطرح کردند (روزآنلاین، ۱۳ مرداد ۱۳۸۹).

خبرگزاری فارس به نقل از پدر آقای براویه، ضمن معرفی او تحت عنوان «یک بسیجی بود و در راه جمهوری اسلامی شهید شد»، حضور او در خیابان را به قصدی غیر از اعتراض به نتایج انتخابات ذکر کرد. همچنین به گفتهٔ یک منبع مطلع، مسئولین برای یعقوب بروایه پس از فوت، به‌عنوان بسیجی فعال کارت عضویت صادر کردند. گزارش شده است که مقامات حکومتی با تهدید و تطمیع، سعی کردند خانواده‌های کشته‌شدگان را قانع کنند که فرزندانشان را بسیجی معرفی کنند. به‌نظر می‌رسد این اخبار ضد و نقیض توسط خود حکومت و سایت‌های اینترنتی وابسته به آنان منتشر می‌شوند تا دستیابی به اطلاعات صحیح را ناممکن سازد. (مصاحبه بنیاد با یک فرد مطلع و خبرگزاری فارس- ۳۰ تیر ۱۳۸۸).

بعد از گذشت ۵ سال، در سالروز کشته شدن آقای بروایه، یکی از خبرگزاری‌های رسمی جمهوری اسلامی کشته شدن وی را به سازمان مجاهدین خلق ایران نسبت داد و نوشت: «شهید بروایه در فتنه بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری، در بازگشت از جلسهٔ امتحان در روز شنبه ۲۳ خرداد سال ۱۳۸۸ در تهران، مورد اصابت گلولهٔ منافقین قرار گرفت و چند روز در بیمارستان لقمان تهران بستری شد.» همچنین خبرگزاری جمهوری اسلامی ضمن تکرار همین روایت از قتل، گزارش داد که رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی خوزستان و گروهی از مسئولین استان خراسان با خانوادهٔ یعقوب بروایه، تحت عنوان خانوادهٔ شهدای فتنهٔ ۸۸ دیدار کردند. (خبرگزاری تسنیم- ۵ تیر ۱۳۹۳ و ایرنا- ۹ دی ۱۴۰۰) 

واکنش خانواده

پدر آقای بروایه، در همان روزهای اول پس از خاکسپاری شکایتی را به‌منظور مشخص‌شدن قاتل فرزندش ثبت کرد. اما قاتل هرگز معرفی نشد. او در واکنش به پیشنهاد دیه از طرف مسئولان گفت: « من گفتم ما دیه نمی‌خواهیم. من وضع مالی‌ام بد نیست اما اگر هم نداشتم باز هم دیه نمی‌خواستم من فقط قاتل پسرم را می‌خواهم.» (روز آنلاین- ۱۳ مرداد ۱۳۸۹)

به‌دنبال انتشار اطلاعات ضدونقیض در مورد آقای بروایه و اخبار رسانه‌های دولتی مبنی بر این‌که او بسیجی بوده و به‌عنوان معترض کشته نشده‌است، یک منبع آگاه، اظهارات پدر ایشان را ناشی از فشارهای مضاعف حکومتی بر خانواده و ترس او دانست. 

پدر آقای بروایه، یک سال بعد کشته شدن فرزندش در یک مصاحبه با ابراز گلایه‌مندی از مشخص‌نشدن قاتل و با تکذیب اظهاراتی که پیش‌تر از او در خبرگزاری فارس، روزنامهٔ کیهان و سایر رسانه‌های حکومتی منتشر شده بود، گفت: «یعقوب بسیجی نبود. او اصلاً کاری به سیاست نداشت» و با تأیید فشارها بر خود و خانواده ادامه داد: «تا چه زمانی می‌توانم به خاطر بچه‌های دیگرم سکوت کنم. ما تاکنون در چارچوب قانون رفتار کرده‌ایم کاری هم به ضد انقلاب نداریم. اما اینکه مدام می‌نویسند یعقوب بسیجی بوده و... خب بیایید قاتل این به قول شما بسیجی را معرفی و دادگاهی کنید اگر هم می‌گویید اغتشاشگر بوده یا هر اسم دیگری، باز هم قاتل او را معرفی کنید. به هر حال قاتلی بوده که بچه من شهید شده یا نه؟» او همچنین درخصوص مصاحبه‌هایی که به نقل از او در خبرگزاری فارس، روزنامه کیهان و سایر رسانه‌های حکومتی منتشر شده توضیحاتی می‌دهد که نشانگر چگونگی شرایط انجام این مصاحبه‌ها و فشارهایی است که بر روی او و خانواده‌اش بود و بسیاری از مطالبی را که به نقل از او در رسانه‌ها منتشر شده تکذیت می‌کند. به خواست پدر وی، فایل صوتی این مصاحبه هنوز أجازه انتشار نیافته است. (روز آنلاین- ۱۳ مرداد ۱۳۸۹)

تأثیر بر خانواده

 مادر آقای بروایه با گذشت یک سال از مرگ فرزندش هنوز حال و روز خوبی نداشت و به گفته پدرش: «او با رفتن یعقوب، زندگی ندارد». (روز آنلاین- ۱۳ مرداد ۱۳۸۹)

تصحیح و یا تکمیل کنید