بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

محمد علی اشرفی

درباره

ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: نامعلوم

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۳ آبان ۱۳۵۹
محل: آغاجاری، استان خوزستان، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: پندار و/يا گفتار ضدانقلابی

ملاحظات

خبر اعدام آقای محمد علی اشرفی و یک تن دیگر و همچنین متن وصیتنامه وی در نشریه «پیکار» شماره ۸۰، مورخ ۱۹ آبان ماه ۱۳٥۹ آمده است. آقای اشرفی یکی از ٤۳٠ نفری است که نامشان در لیست «شهدای سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر» در سایت اینترنتی اندیشه و پیکار منتشر شده است. این لیست اسامی ٤۰۰ نفر از اعضا و هواداران این سازمان را که پس از انقلاب ۱۳٥۷ اعدام شده‌اند در برمی‌گیرد. خبر اعدام آقای اشرفی در نشریه «پیکارگر» (شماره ١٠، مورخ ١٠ اسفند ماه ١٣٦٥) ارگان نشریه «اتحادیه دانشجویان پیکارگر طرفدار آزادی طبقه کارگر- برلن غربی» نیز آمده است.

آقای محمد علی اشرفی در ۱مهر ماه ۱۳۳۲ در شهر آغاجاری (استان خوزستان) متولد شد. وی از کارگران شرکت نفت بود و پس از انقلاب، به سازمان پیکار در این شهر پیوست. او متأهل و دارای یک فرزند بود. او در دوران پیش از انقلاب نیز دو بار دستگیر شده بود، «یکبار بخاطر ساختن فیلمی از وضع زندگی زحمتکشان آغاجاری و بار دیگر در ارتباط با دستگیری یکی از رفیقانش».

سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر در سال ۱۳٥۷ از اعضای مارکسیست ـ لنینیست منشعب از سازمان مجاهدین خلق تشکیل شد. نفی مشی چریکی و نفی مشی حزب توده از اصول این تشکیلات بود. سازمان پیکار شوروی را «سوسیال امپریالیست» و چین را منحرف از اصول مارکسیسم - لنینیسم می‌دانست و با تمامی جناحهای رژیم جمهوری اسلامی مخالف بود. این سازمان با پیوستن بخش بزرگی از گروههای دیگر موسوم به «خط سه» به بزرگترین تشکیلات این جریان مبدل گشت. در سال ۱۳٦۰ سازمان پیکار دچار انشعابات درونی شد که با موج سرکوب گروههای مخالف رژیم همزمان بود. ضربات ناشی از این سرکوب‌ها و انشعاب ها منجر به تلاشی تشکیلات و پراکندگی هواداران آن گردید به طوری که دیگر نتوانست به حیات سیاسی خود ادامه دهد.

دستگیری و بازداشت

بنا به گزارش نشریه پیکارگر، آقای اشرفی روز ۲۹ مهر ۱۳٥۹ در حمله عوامل رژیم به هواداران سازمان پیکار دستگیر شد. اطلاع دیگری از جزئیات این دستگیری در دست نیست.

دادگاه

بنا به گزارش نشریه پیکار، آقای اشرفی در دادگاهی به ریاست آیت الله خلخالی بدون داشتن وکیل مدافع و بدون کیفر خواست محاکمه شد.

اتهامات

طبق اطلاعات مندرج در سایت اینترنتی اندیشه و پیکار، اتهام آقای اشرفی «تبلیغ و افشاگری علیه جنگ ایران و عراق» بوده است. نشریه پیکار محاکمه او و یک نفر دیگر را توصیف کرده است. در این گزارش آمده است که حاکم شرع از طرز فکر او جویا شد و پرسید «کمونیست هستید؟» و جواب مثبت شنید. سپس او سؤال کرد «اگر آزاد شوید باز هم همین راه را ادامه میدهید؟» و دوباره آقای اشرفی پاسخ مثبت داد.

مدارک و شواهد

طبق اطلاعات موجود، غیر از گفته‌های آقای اشرفی در دادگاه، مدرکی برای اثبات جرم ارائه نشد. طبق گزارش نشریه پیکار، آقای اشرفی در دادگاه از حاکم شرع پرسید: «با چه مدرکی ما را محاکمه می‌کنید؟» او جواب داد: «مدرک خاصی نمی‌خواهد، همین که رفتید کردستان جنگیدید، کافیست.»

دفاعیات

آقای اشرفی در جواب به حاکم شرع در رابطه با جنگیدن در کردستان گفت: «اگر چه در کردستان جنگیدن افتخار بزرگی است اما، ما به کردستان نرفته‌ایم. شما ما را بخاطر اعتقادتمان و عشقمان به زحمتکشان محاکمه می‌کنید.» حاکم از او پرسید: «چرا سازمان‌تان می‌گوید، مردم جنگ زده خواهان قطع جنگ هستند؟ مگر امام نگفته ما تا پیروزی نهایی باید بجنگیم؟» هم پروندۀ آقای اشرفی جواب داد که این موضع سازمان پیکار بازتاب دهنده خواست مردم است و گفت: «این حرف ما منطبق بر منافع مردم است، بروید از مردم سؤال کنید، ببینید چی جواب می‌دهند.»

آقای اشرفی در وصیت‌نامه خود نوشته است: «من کاملا بیگناهم و هیچگونه مدرکی علیه من وجود نداشت که من بخاطر آن مدرک اعدام شوم.»

حکم

حاکم شرع آقای اشرفی را به مرگ محکوم کرد. او در ۳ آبان ماه ۱۳٥۹ در میانکوه آغاجاری تیرباران شد. در نشریه پیکارگر آمده است: «تا ٢٤ ساعت جنازه را به خانواده‌های شهیدان تحویل ندادند و سپس با این شرط جنازه‌ها تحویل شد که در قبرستان شهر نباید دفن شوند، چرا که کافر و نجس هستند.» خانواده اشرفی او را در ده کیلومتری امیدیه در یک روستا که خویشان وی در آنجا زندگی می‌کردند، دفن نمودند.

آقای اشرفی در وصیتنامه خود نوشت: «پدر و مادر و زن عزیزم، از بچهام خوب مواظبت کنی و به او یاد بده که زندگیش در راه منافع توده ها صرف شود... خودت هم در مورد زنگی آینده‌ات تصمیم نهایی را بگیر هر طور که مایل بودی زندگی کن انتخاب راه با خودت است. پدر و مادرم، می‌دانم که در طول زندگیم زحمات زیادی برایم کشیدید و من خیل برایتان ناراحتی بوجود آوردم. از زحماتتان بسیار متشکرم و امیدوارم مرا ببخشید...»

تصحیح و یا تکمیل کنید