بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

رامین آقازاده قهرمانی

درباره

سن: ۳۰
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی مسلمان (شیعه)
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۷ تیر ۱۳۸۸
محل دفن مشخص است: بله
محل: بیمارستان رسول اکرم، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: نحوه دیگر اعدام خودسرانه

ملاحظات

رامین پس از آزادی از کهریزک، بدنش کبود بود، ساق پاهایش زخمی، سرش شکسته بود و از ناحیهٔ گردن و نخاع دچار آسیب‌های جدی شده بود. او گفته بود که او را از دست آویزان کرده بوده و کتک می‌زدند.

اطلاعات در مورد  اعدام خودسرانه آقای رامین آقازاده قهرمانی از خبرگزاری نوروز (۵ و ۹ مرداد ۱۳۸۸) و همچنین مصاحبه‌های مادر او با روزآنلاین (۲۳ تیر ۱۳۹۰)، جرس (۱۶ تیر ۱۳۹۳)، رادیو فردا (اردیبهشت ۱۳۹۲) و مصاحبه برادر رامین با خبرگزاری با جرس (۲۲ تیر ۱۳۹۰) به دست آمد. همچنین در تکمیل این یادبود از مطالب وب‌سایت های خبری نوروز (۱۰ مهر ۱۳۸۸)، تابناک (۷ بهمن ۱۳۸۸)، خبرگزاری تحلیلی الف (۳ بهمن ۱۳۸۸)، رادیو فردا (۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲)، بی‌بی‌سی فارسی (۱۱ تیر ۱۳۹۲)، تسنیم (۲۱ شهریور ۱۳۹۵)، تریبون زمانه (۲۴ شهریور ۱۳۹۵) و شهادتنامه یک شاهد عینی در بازداشتگاه کهریزک (آذر ۱۳۸۸) بهره گرفته شد.

رامین آقازاده قهرمانی در سال ۱۳۵۸ در تهران متولد شد. او به همراه سه برادر و پدر و مادرش ــ که هر دو کارمند بودند ــ در محلهٔ شهرآرای تهران سکونت داشت. خانواده‌اش او را جوانی «آرام، بی‌آزار، غیرسیاسی و وابسته به خانواده» توصیف می‌کنند. (نوروز، ۹ مرداد ۱۳۸۸)

دستگیری و بازداشت

در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۸، و در روز دهم تیرماه، مأمورانی به قصد بازداشت رامین قهرمانی به منزل او مراجعه کردند. از آنجایی که او در خانه حضور نداشت، مأموران به مادرش تأکید کردند که فرزندش باید هرچه زودتر خود را به کلانتری معرفی کند.

اطلاعی از شرکت آقای آقازاده قهرمانی در این اعتراضات در دست نیست ولی ماموران دلیل احضار وی را «شکستن شیشه‌های بانک» در جریان اعتراضات عنوان کرده و ادعا کردند که از طریق «دوربین مداربستهٔ یک بانک» او را شناسایی کرده‌اند. وجود این مدارک نیز هرگز اثبات نشد. آقای قهرمانی آن‌قدر به بی‌گناهی خود اطمینان داشت که همان روز به میل خود همراه با مادر به کلانتری مراجعه کرد. مادر آقای قهرمانی می‌گوید: «من گفتم فوقش یک سؤال می‌کنند و با من برمی‌گردد». (پادکست رادیو فردا در مورد رامین قهرمانی، اردیبهشت  ۱۳۹۲ - نوروز، ۵ و ۹ مرداد ۱۳۸۸ و ۱۰ مهر ۱۳۸۸)

رامین قهرمانی همان روز در کلانتری دستگیر به بازداشتگاه کهریزک منتقل شد و پس از مدتی به دنبال از تعطیلی این بازداشتگاه به زندان اوین منتقل و بلافاصله از آنجا آزاد شد. او مجموعا ۱۵ روز را در حالت بازداشت سپری کرد.

شرایط نگه‌داری زندانیان در بازداشتگاه کهریزک بسیار اسف‌بار توصیف شده است. بنا به شهادت یکی از زندانیان این بازداشتگاه: «در بدو ورود همه بازداشت شدگان مجبور به برهنه شدن، انداختن لباس‌ها در سطل زباله و تحمل ضرب‌وشتم شدید با شلنگ و چوب می‌شدند. آن‌ها مجبور بودند ساعت‌ها در فضای باز و برهنه بمانند، در قرنطینه‌ای بسیار کوچک و پر ازدحام نگهداری شوند، جایی که بیش از ۱۶۰ نفر در فضایی مناسب برای ۲۰ نفر جای داده شده بودند. زندانیان مجبور به ایستاده خوابیدن بودند و از رفتن به دستشویی محروم بودند. غذای ناچیز، آب بسیار کم، گرمای طاقت‌فرسا، ضرب و شتم مداوم، راه رفتن روی چهار دست و پا با تحمل زندانی دیگر روی کمر، جراحات، عفونت زخم‌ها، بیهوشی و عدم دسترسی به دارو، از دیگر جزئیات بیان‌شده توسط شاهدان بود. به گفته این شاهد: « روز سوم یا چهارم بود که ساعت ۱۲ ظهر ما را به حیاط بردند. نیمی از ما را مجبور کردند تا روی چهار دست و پا راه برویم و دیگر زندانیان را روی پشتمان ببریم. می بایست آن‌ها دور حیاط می بردیم. زمین بقدری داغ بود که می سوختیم. بعد از پنج دقیقه روی زمین فقط خونی می دیدم که از دست‌ها و زانوان دیگران ریخته بود. ما دور حیاط را بیست تا بیست و پنج بار طی کردیم. اگر متوقف می شدیم ما را می زدند. هر کسی زخمی یا شکستگی استخوان در ناحیه ای از بدنش داشت. ... محیط به قدری کثیف و گرم بود که هر زخمی بلافاصله چرکی می شد. همه عفونت داشتند....نگهبانان بخاطر بوی بد ماسک می زدند. در کهریزک چندین نفر بیهوش بودند. مسئولان می دیدند که ممکن است زنده نمانیم.» (مصاحبه بنیاد برومند با یک شاهد عینی بازداشتگاه کهریزک، آذر ۱۳۸۸) 

خلاصه رویدادهای ایران پس از انتخابات ۱۳۸۸

پس از اعلام پیروزی مجدد محمود احمدی‌نژاد با اکثریت ٦٣/٦٢ درصدی آرا در دهمین دوره انتخابات رییس جمهوری ایران، که در تاریخ جمعه ٢٢ خرداد ١٣٨٨ برگزار شد، اعتراض‌های سراسری مردم به نتیجه انتخابات شروع شد. سرویس پیامک تلفن‌های همراه در ایران، از ساعت ١١ شب پنج‌شنبه (٢١ خرداد ١٣٨٨) قطع شد. این اختلال در سرویس پیامک در طول برگزاری انتخابات و تا دهم تیرماه ادامه داشت. در هنگام برگزاری انتخابات، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران اعلام کرد که تجمع هواداران نامزدهای ریاست جمهوری در تمام کشور غیرقانونی است. عصر همان روز مانوری به نام مانور اقتدار در میدان‌های مختلف شهر تهران و با هدف «برقراری نظم و امنیت در شعب و صندوق‌های اخذ رأی» در تهران انجام شد. در حالی که وزیر کشور ایران گفته بود اعلام تدریجی نتایج انتخابات ریاست جمهوری این کشور پس از اذان صبح (حدود ساعت چهار صبح) آغاز خواهد شد، رئیس ستاد انتخابات کشور کمی پس از نیمه شب اعلام نتایج را آغاز کرد.

پس از اعلام نتیجه، مردم با اعتقاد بر اینکه تقلب انجام گرفته است در روز ٢٣ خرداد به خیابان‌ها آمدند و اعتراض خود را ابراز داشتند. موسوی، کروبی و رضایی، رقیبان احمدی نژاد در این انتخابات، اعلام کردند که تخلفات زیادی در انتخابات انجام گرفته است و به نتیجه اعتراض کردند. آنها شکایت خود را به شورای نگهبان ارایه کردند و خواستار ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد شدند. در عین حال، ولی فقیه ایران، آیت‌الله خامنه‌ای قبل از بررسی نتیجه توسط شورای نگهبان، پیروزی محمود احمدی نژاد را تبریک گفت. تعداد زیادی از افرادی که در ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی فعالیت داشتند، بازداشت شدند.

روز ۲٥ خرداد، راهپیمایی بی‌سابقه‌ای در خیابانهای مرکزی تهران برگزار شد. به نقل از شهردار تهران، گفته می‌شود حدود سه میلیون نفر در این راهپیمایی شرکت کرده‌اند. در هنگام پایان گرفتن راهپیمایی، عده‌ای از مردم توسط نیروهای شبه‌نظامی، کشته و زخمی شدند. دولت ایران برای جلوگیری از انتشار اخبار، خبرنگاران خارجی را اخراج کرد و خبرگزاری‌ها را از فرستادن اخبار منع نمود. در سه روز بعد نیز، راهپیمایی‌های گسترده و آرام با شرکت معترضان در تهران برگزار شد. به دنبال اعلام حمایت آیت‌الله خامنه‌ای از احمدی‌نژاد در نماز جمعه ٢٩ خرداد ١٣٨٨ که سازمان عفو بین‌الملل آن را «مشروعیت بخشیدن به اعمال خشونت توسط نیروهای انتظامی» برای سرکوب معترضان خواند، سرکوب‌ها صورت جدیدی به خود گرفت. در روز ۳۰ خرداد و پس از آن، پلیس و نیروهای شبه‌نظامی به سرکوب معترضان پرداختند. هر گونه تجمع مردمی غیر قانونی اعلام شد و توسط پلیس و لباس شخصی‌ها به خشونت کشیده شد.

نیروهای شبه نظامی موسوم به لباس شخصی، گروه‌هایی هستند که در جریان تجمع‌ها و فعالیت‌های صنفی، دانشجویی، انتخاباتی واعتراضی برای سرکوب مردم استفاده می‌شوند. از اینکه این گروه‌ها چگونه سازماندهی می‌شوند یا از چه کسانی دستور می‌گیرند، اطلاعات زیادی در دست نیست. این نیروها لباس معمولی بر تن می‌کنند و فاقد یونیفرم مشخص هستند. آنها گاه با چوب و چماق و گاه با زنجیر و چاقو یا با باتوم و اسلحه گرم تجهیز می‌شوند و زمانی که حکومت قصد سرکوب مردم را دارد ظاهر می‌شوند. آنچه روشن است، اینست که نیروهای انتظامی اگر با آنها همراهی نکنند، هیچ واکنشی برای مهار خشونت آنها نشان نمی‌دهند و لباس شخصی‌ها آزادانه در میان نیروهای انتظامی رفت و آمد می‌کنند و در برابر پلیس اقدام به ضرب و شتم وحشیانه معترضان می‌کنند. در جریان حوادث پس از انتخابات خرداد ماه ١٣٨٨، مردم با قرار دادن عکس این افراد در اینترنت، تعدادی از آنها را شناسایی کردند و مدارکی دال بر رابطه این افراد با بسیج، سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی ارائه دادند. در بیست پنجم شهریور ماه ۱۳۸۸ جانشین فرمانده سپاه سیدالشهداء استان تهران شرکت فعال نیروی مقاومت بسیج و نقش تعیین کننده آنها را در سرکوب مردم تایید کرد و گفت: «بسيجی‌ها با حضور خود در حوادث اخير چشم فتنه‌گران را كور كردند و بايد از آن‌ها قدردانی شود... دشمنان اسلام با غبارآلود کردن فضا می‌خواستند در حوادث اخير سوء استفاده كنند اما به حمدالله با روشنگری مقام معظم رهبری در مقابل اين فتنه پیروز شدیم.» وی همچنین تاکید کرد که: «جوانان غيور و ولايت‌مدار بسيجی كه نسل دوم و سوم انقلاب بودند در اين صحنه موفق شدند و پيروز ميدان بودند.»

در جریان اعتراضات خسارت‌هایی به اموال شهروندان وارد شد. در آن زمان، مقام‌های مسئول و رادیو و تلویزیون دولتی سعی کردند این تخریب‌ها را به معترضان نسبت دهند و سرکوب را توجیه کنند. این در حالی بود که عکس‌ها و فیلم‌هایی در اینترنت منتشر شد که نیروهای انتظامی را در حال تخریب، در خیابان‌های فرعی و جاهای خلوت و دور از جریان اعتراض‌های مردمی نشان می‌دادند. همچنین فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در تاریخ ٢٨ مهر ١٣٨٨ در همایش عمومی فرماندهان و مدیران فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، تخریب اموال شهروندان توسط نیروهای انتظامی را اذعان داشت و مسئولیت آنرا پذیرفت.

اطلاع دقیقی از تعداد کشته شدگان، زخمی‌ها و ناپدید شده‌ها در دست نیست. بنا بر گزارش‌های مختلف، تعداد قربانیان این راهپیمایی‌ها در سراسر ایران، صدها نفر است که نام بیش از ٧٠ نفر گزارش شده است. همچنین مقام‌های مسئول، خانواده برخی از قربانیان را تهدید کرده‌اند که سکوت اختیار کنند و با رسانه‌‌ها مصاحبه نکنند. گفته می‌شود که شرایط پس دادن جسد به خانواده‌ها، عوض کردن علت فوت در گواهی پزشکی قانونی به علل طبیعی مانند سکته قلبی و...، سلب حق شکایت از بستگان کشته شده‌ها و خودداری از برگزاری مراسم یادبود برای عزیزانشان بوده است. بر طبق اعلام منابع دولتی، پس از ۲۲ خرداد، بیش از ٤٠٠٠ نفر در سراسر کشور بازداشت شدند که تعداد کثیری در بازداشتگاه کهریزک بدون رعایت حقوق زندانیان و حداقل امکانات بهداشتی نگهداری شدند. گزارش‌های متعددی در مورد خشونت، شکنجه و تجاوز به بازداشت شدگان منتشر شده است. تعدادی از بازداشت شدگان در اثر ضرب و شتم در دوران بازداشت و شرایط سخت و طاقت فرسا و شکنجه‌هایی که در زندان کهریزک متحمل شدند، جان سپردند.

مرگ تنی چند از بازداشت‌شدگان در تیر ماه ۱۳۸۸، بخصوص پسر مشاور یکی از مقامات ارشد جمهوری اسلامی باعث شد که فاجعه زندان کهریزک بحث روز شود. برخی از مقامات فرستادن معترضان، به خصوص دانشجویان، را به کهریزک نتیجه یک اشتباه اعلام کردند و نهایتاً رهبر جمهوری اسلامی دستور بستن بازداشتگاه را صادر کرد و کمیته ویژه مجلس گزارشی در این مورد تهیه کرد که در روز ۲۰ دی‌ماه ۱۳۸۸ در جلسه عمومی مجلس ارائه شد. این کمیته خواستار محاکمه همه عوامل این حادثه شده است و تاکید کرده است که «رفتارهای غیرقانونی» معترضان که باعث وقوع این حوادث بوده نیز باید در نظر گرفته شود. 

قاضی سعید مرتضوی، دادستان سابق عمومی و انقلاب تهران در نامه‌ای خطاب به رییس مجلس شورای اسلامی، به تاریخ ۲۶ دی ١٣٨٨، فرستادن بازداشت‌شدگان به کهریزک را تایید کرد و هر نوع اشتباهی از طرف دادستانی را در این مورد رد کرد. قاضی مرتضوی با رد ادعای کمیته مبنی بر اینکه کهریزک ظرفیت و جا نداشته و قاضی دستوردهنده اصرار به پذیرش داشته تاکید کرد که از حدود ٣٨٠ نفر بازداشت‌شدگان ١٨ تیر مقابل دانشگاه تهران، قضات دادگاه حدود ١۴٧ نفر را به کهریزک اعزام کردند. او همچنین اشاره کرد که این اعزام با استعلام از زندان کهریزک صورت گرفته و «مسئولین مربوطه در نیروی انتظامی تهران بزرگ» اعلام کرده بودند که ظرفیت نگهداری ۴٠٠ نفر زندانی جدید را دارند. او تاکید کرد که این انتقال قانونی بوده است و دادیار سابق شعبه اول معاونت امنیت دادسرای تهران دستور اعزام به کهریزک را امضا کرده است. وی تاکید کرده است «از منظر قانونی به لحاظ اینکه این بازداشتگاه یک مکان رسمی و قانونی است [ارسال متهمان] تخلف انتظامی محسوب نمی‌شود».

اعدام خودسرانه آقای رامین آقازاده قهرمانی

آقای رامین آقازاده قهرمانی پس از بازداشت ۱۵ روزه آزاد شد اما تنها دو روز بعد از آزادی، در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۸۸ به دلیل وجود لخته‌های خون در سینه و آسیب به نخاع و جمجمه، در بیمارستان رسول اکرم تهران جان باخت. 

 او در حالی آزاد شده بود که «آثار شکنجه بر بدن او کاملاً مشخص بود»، «بدنش کبود بود، ساق پاهایش زخمی، سرش شکسته بود و ناحیهٔ گردن و نخاع دچار آسیب‌های جدی شده بود». او گفته بود که «او را از دست آویزان کرده بودند و کتک می‌زدند».  به نقل از مادر آقای قهرمانی، پزشکی قانونی علت مرگ را «نرسیدن خون به مغز و قلب بر اثر آسیب به نخاع» اعلام کرد. (مصاحبهٔ مادر رامین قهرمانی با روزآنلاین ۲۳ تیر ۱۳۹۰، مصاحبهٔ برادر رامین قهرمانی با جرس ۲۲ تیر ۱۳۹۰، نوروز، ۵ مرداد ۱۳۸۸)

پیکر رامین آقازاده قهرمانی در ۳ مرداد ۱۳۸۸ در قطعهٔ ۲۱۶ بهشت زهرا به خاک سپرده شد با حضور محدود اعضای خانواده و محدودیت‌های امنیتی به خاک سپرده شد. (نوروز، ۵ مرداد ۱۳۸۸)    

واکنش مسئولان

پس از آزادی رامین قهرمانی، به علت وخامت وضعیت جسمی او، مسئولان چندین بار از کلانتری یا بازداشتگاه با خانواده تماس گرفته و وضعیت او را جویا شده بودند. (نوروز، ۹ مرداد ۱۳۸۸)

نهاد امنیتی پیکر در ازای تحویل پیکر به خانواده از آنها تعهد گرفتند که مراسمات عزاداری بدون سر و صدا و غیرعلنی برگزار شود و تهدید کردند که سر مزار فرزندشان حق ندارند با صدای بلند گریه کنند و شیون سر دهند. ممانعت‌های نهاد امنیتی در زمینه برگزاری مراسم‌های یادبود سال‌های آتی نیز ادامه یافت. به گفتهٔ مادر خانواده: «در اولین سالگرد نمی‌دانستم باید بروم از دادستانی و اجازه بگیرم. گفتند نمی‌شود و... گفتم نمی‌خواهم! خودمان مراسم کوچکی برگزار کردیم. امسال هم مراسم کوچک خودمانی برگزار خواهیم کرد». (نوروز ۵ مرداد ۱۳۸۸، مصاحبهٔ مادر رامین قهرمانی با روزآنلاین ۲۳ تیر ۱۳۹۰)

اعضای کمیتهٔ ویژهٔ رسیدگی به حوادث پس از انتخابات ـ که از سوی مجلس شورای اسلامی تشکیل شده بود ـ پس از رسانه‌ای شدن این قتل، به منزل خانوادهٔ قهرمانی رفتند و با آن‌ها دیدار کردند. (مصاحبهٔ برادر رامین قهرمانی با جرس، ۲۲ تیر ۱۳۹۰)

در گزارش کمیته رسیدگی به حوادث پس از انتخابات، هرگز نامی از رامین آقازاده قهرمانی به‌عنوان قربانی بازداشتگاه کهریزک برده نشد. پرویز سروری، عضو کمیسیون امنیت ملی و رئیس کمیتهٔ حوادث پس از انتخابات، دربارهٔ دلیل نام نبردن از او گفت: «این موضوع متفاوت بود، به دلیل این‌که ما موضوع مرتبط با زندانیان متوفی در کهریزک را پیگیری می‌کردیم و آن‌طور که شنیده شده، ظاهراً این فرد هنگامی که از زندان آزاد می‌شود، فوت می‌کند». همچنین فرهاد تجری، نایب‌رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی و عضو کمیتهٔ ویژهٔ رسیدگی به حوادث پس از انتخابات ۱۳۸۸، در گفت‌وگو با یک خبرگزاری دولتی، اعلام کرده بود که دیدار رئیس کمیته با خانوادهٔ قهرمانی تنها در قالب وظایف نمایندگی بوده و نه در قالب فعالیت‌های کمیته. عبدالحسین روح‌الامینی، پدر یکی از قربانیان بازداشتگاه کهریزک، نیز اعلام کرد که پروندهٔ شکایت خانوادهٔ قهرمانی همراه با پروندهٔ سه مقتول دیگر در سازمان قضایی نیروهای مسلح مفتوح است، اما به دلیل این‌که «وجدان عمومی جامعه جریحه‌دار نشود»، در گزارش کمیته نام او مطرح نشده است. (آفتاب، ۲ اسفند ۱۳۸۸؛ تابناک، ۷ بهمن ۱۳۸۸؛ مصاحبهٔ پدر محسن روح‌الامینی با وب‌سایت الف، شنبه ۳ بهمن ۱۳۸۸)

روزنامهٔ شرق، در اولین سالگرد جان‌باختن رامین آقازاده قهرمانی با خانواده او مصاحبه کرد، اما به دلیل فشارها و فضای داخل کشور، این مصاحبه را هرگز منتشر نکرد. (مصاحبهٔ برادر رامین قهرمانی با جرس؛ نوروز، ۵ مرداد ۱۳۸۸)

دادسرای نظامی تهران، با وجود شکایت خانوادهٔ قهرمانی به همراه سایر قربانیان بازداشتگاه کهریزک، آنها را به هیچ‌کدام از جلسات دادگاه فرا نخواند. به گفتهٔ مادر رامین قهرمانی «در نهایت فقط گفتند بهتر است رضایت دهید و دیه بگیرید». (مصاحبهٔ مادر رامین قهرمانی با وب‌سایت جرس، ۱۶ تیر ۱۳۹۳).

مسئولان پروندهٔ کهریزک به مسعود علیزاده و سعید حجارها، دو تن دیگر از جوان‌های معترض و بازداشتی در این بازداشتگاه که خود نیز به‌عنوان شاکی و شاهد عینی مرگ دو نفر (محسن روح‌الامینی و امیر جوادی‌فر) در دادگاه حضور داشتند، درباره عدم حضور خانواده قهرمانی در دادگاه گفتند: «ایشان اصلاً جزو سیاسی‌ها نبوده بلکه جزو بازداشتی‌های پروندهٔ مواد مخدر بوده… گفتند شما از این آدم طرفداری نکنید. این آدم بحثش جدا است و شما هم بحثتان جدا است». (رادیو فردا، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲) 

مرتضوی در سال ۱۳۹۵ طی نامه‌ای با اعلام عدمی نبودن این حادثه از قربانیان حادثهٔ کهریزک عذرخواهی کرد، اما باز هم در نامهٔ خود اسمی از رامین آقازاده قهرمانی نبرد. (تسنیم، ۲۱ شهریور ۱۳۹۵) 

واکنش خانواده

خانواده رامین قهرمانی: «ما خواستیم پا روی قانون نگذاریم اما شرایط برعکس شد؛ کسی خودش را به قانون معرفی می‌کند، بی‌آنکه دادگاهی برایش برگزار شده باشد، چنان مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گیرد که منجر به مرگش می‌شود»

خانواده قهرمانی در واکنش به مرگ فرزندشان در همان روزهای اول، اخبار مرتبط با فرزندشان را به تعدادی از روزنامه‌ها ارسال کردند اما به دلیل شرایط حاکم ترجیح دادند این مطالب با نام آنها منتشر نشود و تا مدت‌ها با رسانه‌ها مصاحبه نکردند. (ایران آزاد به نقل از روزآنلاین، ۲۳ تیر ۱۳۹۰)

اولین بار عبدالحسین روح‌الامینی، پدر مرحوم محسن روح‌الامینی، یکی دیگر از قربانیان بازداشتگاه کهریزک، خبر داد که حین پیگیری پروندهٔ مرگ پسرش در سازمان قضایی نیروهای مسلح، از مرگ رامین آقازاده قهرمانی بر اثر ضرب‌وشتم در بازداشتگاه کهریزک مطلع شده است. برادر رامین قهرمانی نیز پس از دو سال سکوت دربارهٔ این ماجرا گفت: «ما اصلاً نمی‌دانستیم تحت چه شرایطی و چگونه این ماجرا را پیگیری کنیم تا این‌که همان روزهای اول که پروندهٔ کهریزک مطرح شده بود، ابتدا آقای کامرانی با ما تماس گرفتند و بعد آقای روح‌الامینی هم تماس گرفتند و بعد موضوع را در رسانه‌ها هم مطرح کردند. ما هم تازه بعد از آشنایی با این خانواده‌ها بود که متوجه شدیم چگونه باید پیگیر باشیم». (آفتاب، ۲ اسفند ۱۳۸۸؛ مصاحبهٔ برادر رامین قهرمانی با جرس، تاریخ نامشخص).

خانوادهٔ رامین آقازاده قهرمانی، در کنار سایر خانواده‌های قربانیان بازداشتگاه کهریزک، دربارهٔ مرگ فرزندشان شکایتی در شعبهٔ اول بازپرسی دادسرای نظامی ثبت کردند. آنها هیچ وقت برای حضور در جلسات دادگاه دعوت نشدند. برخی از آزاد شدگان کهریزک با اشاره به برخی از متهمان حاضر در دادگاه به مادر رامین قهرمانی گفته بودند «اینها بودند که رامین را می‌زدند و به او فحش‌های ناموسی می‌دادند و توهین می‌کردند». (مصاحبهٔ مادر رامین قهرمانی با روزآنلاین ۲۳ تیر ۱۳۹۰)

خانوادهٔ قهرمانی پس از دو سال از ادامهٔ شکایت انصراف دادند. به گفته مادر رامین آقازاده قهرمانی: «من رفتم و رضایت دادم. دیگر نمی کشیدم خیلی خسته ام کردند. خیلی پیش قاضی حسینی در شعبه اول بازپرسی دادسرای نظامی رفتم و آمدم؛ اما دیگر نمی توانستم تحمل کنم … اگر آن سه نفر را رسما پذیرفتند و دادگاه هم گرفتند، [به این دلیل بود که] آقای روح الامینی کاره ای بود، نفوذی داشت. من که نداشتم. من یک کارمند بازنشسته بودم و همسرم هم بازنشسته وزارت نیرو بود. من سپردم به خدا که برایش من به عنوان یک کارمند بازنشسته با فلان مقام هیچ فرقی نداریم. بگذارید اینها به بچه من شهید نگویند. چه فرقی میکند؟ ما خودمان را مگر می خواهیم گول بزنیم؟». او همچنین در واکنش به پیشنهاد دیه توسط مسئولان قضایی گفت«ده میلیارد هم بدهید، یک تار موی بچهٔ من نمی‌شود». (مصاحبهٔ مادر رامین قهرمانی با روزآنلاین؛ ایران آزاد به نقل از روزآنلاین، ۲۳ تیر ۱۳۹۰).

مادر رامین قهرمانی چهار سال پس از مرگ فرزندش، در واکنش به رای دادگاه که در تیرماه ۱۳۹۲ صادر شد و بر اساس آن متهم ردیف اول پروندهٔ کهریزک، سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران، تنها به «انفصال دائم از خدمات قضائی و ۵ سال انفصال از خدمات دولتی و پرداخت ۲۰۰ هزار تومان جریمهٔ نقدی» محکوم شد، گفت: «واقعاً انتظار چنین حکمی را نداشتم و شوک‌آور است. قاضی خراسانی با آن سابقه، این بود نتیجهٔ دادگاه؟ یعنی دویست هزار تومان نصف پول [حقوق] یک بازنشسته هم نیست. فقط سه تا قوطی روغن نباتی با آن می‌توان خرید. وقتی مرتضوی در تأمین اجتماعی پست می‌گیرد یعنی اینکه شما بروید دنبال کارتان!». (مصاحبهٔ مادر رامین قهرمانی با وب‌سایت جرس، ۱۶ تیر ۱۳۹۳؛ بی‌بی‌سی فارسی، ۱۱ تیر ۱۳۹۲)

  تاثیر بر خانواده

مرگ رامین آقازاده قهرمانی ضربه‌ای جبران‌ناپذیر بر خانوادهٔ او وارد کرد و مادرش بارها از عذاب وجدانی سخن گفته است که بابت تحویل دادن فرزندش به کلانتری تحمل می‌کند و این احساس، زندگی او را از هم پاشیده است. پدر خانواده نیز در مراسم خاکسپاری فرزندش دچار سکتهٔ مغزی شد و چند سال بعد فوت کرد. مادر رامین روایت می‌کند که همسرش از لحظهٔ شنیدن خبر مرگ فرزندشان تا پایان عمر، جز لباس سیاه، لباس دیگری نپوشید و همواره با یاد رامین زندگی کرد. برادر دیگر رامین نیز در اثر شنیدن جزئیات شکنجه‌هایی که رامین در بازداشتگاه کهریزک تجربه کرده بود، دچار بیماری و افسردگی شد؛ چرا که رامین تنها این وقایع تلخ را با او در میان گذاشته بود.

 یکی از برادران رامین از این واقعیت یاد می‌کند که «ما خواستیم پا روی قانون نگذاریم اما شرایط برعکس شد؛ کسی خودش را به قانون معرفی می‌کند، بی‌آنکه دادگاهی برایش برگزار شده باشد، چنان مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گیرد که منجر به مرگش می‌شود». به گفتهٔ مادر رامین قهرمانی، مرگ فرزندش همهٔ زندگی آن‌ها را متلاشی کرد. او در حالی که تمام پیگیری‌های قضایی را از ابتدا بی‌ثمر می‌دانست، گفته است: «شب تا صبح بیداریم و فقط از خدا می‌خواهم مسببین همان بلایی سرشان بیاید که سر ما آمد، نه بیشتر و نه کمتر» (مصاحبهٔ مادر رامین قهرمانی با وب‌سایت جرس، ۱۶ تیر ۱۳۹۳؛ پادکست رادیو فردا؛ مصاحبهٔ برادر رامین قهرمانی با جرس؛ تریبون زمانه، ۲۴ شهریور ۱۳۹۵).

تصحیح و یا تکمیل کنید