بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

علی محمد پرتوی

درباره

سن: ۴۱
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۷ شهریور ۱۳۶۷
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: نحوه اعدام نا‌مشخص
اتهامات: پندار و/يا گفتار ضدانقلابی

ملاحظات

اطلاعات درباره آقای علی محمد پرتوی، فرزند حمید، از طریق گفتگو با خواهر وی بدست آمده است. یکی از دوستان وی نیز از راه فرم الکترونیکی اطلاعات تکمیلی به بنیاد برومند فرستاده است. آقای پرتوی یکی از قربانیان کشتار جمعی زندانیان سیاسی ۱۳۶۷ است. اکثر زندانیان اعدام شده از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بودند. علاوه بر آن، گروه‌های مارکسیست لنینیستی مخالف جمهوری اسلامی مثل سازمان فدائیان خلق (اقلیت) و حزب پیکار، اعضا و هوادارن احزابی چون حزب توده و فدائیان خلق (اکثریت) که فعالیتی در مخالفت با جمهوری اسلامی نداشتند نیزازقربانیان این کشتار بودند. اطلاعات تکمیلی در مورد این کشتار به وسیله بنیاد برومند از خاطرات آیت الله منتظری، گزارشهای سازمانهای حقوق بشر و مصاحبه با خانواده‌ها و خاطرات شهود جمع‌آوری شده است.

آقای پرتوی در خرداد ١٣٢۶ در تبریز متولد شد. متاهل و مهندس مکانیک بود. دوست دوران کودکی او می‌نویسد: «واقعاً انسان دوست و متدین بود.  ما را به نماز خواندن ترغیب می‌کرد. عاشق رادیو و شنونده برنامه بیگانگان به فارسی بود... پدرش  فوت کرده بود و به مادر وخواهرانش کمک شایانی می‌کرد.»

فعالیت سیاسی آقای پرتوی به قبل از انقلاب ۵٧ و نیمه دوم دهه ۴٠ شمسی برمی‌گردد. او یکی از اعضای موثر در بنیان‌گذاری چریکهای فدائی خلق بود. در تابستان ١٣۵٠ دستگیر شد. در حین دستگیری قصد فرار داشت که مورد اصابت سه گلوله قرار گرفت و زخمی شد. اثر آن تا پایان زندگیش با او ماند. در دادگاه نظامی، از حقوق و عقاید خود دفاع کرد و به اعدام محکوم شد. ولی به دلائل فشارهای بین المللی شاه مجبور شد حکم او و چند نفر دیگر از هم‌پرونده‌ای او را به حبس ابد تقلیل دهد. عکس و گزارش دادگاه او و همراهانش در روزنامه‌های آن دوره منتشر شد.

آقای پرتوی نزدیک به ٨ سال را در زندان‌های مختلف پهلوی گذراند. در شب ٣٠ دی ١٣۵٧ جزو آخرین زندانیان سیاسی بود که از زندان آزاد گردید.

بعد از انقلاب ۵٧، مدتی با سازمان چریکهای فدائی خلق کار کرد. او را مسئول بخش کارگری کرده بودند. اما بنا به گفته خواهرش وی نمی‌توانست خود را با این مسئولیت راضی کند. او می‌گفت: «من که زندان بودم و با کارگران آشنایی ندارم. چه می‌توانم به آنها بگویم؟ این اعضا و هواداران جوان بیشتر از من با گارگران آشنا هستند.» او از سازمان فدائیان جدا شد و به سازمان اتحاد مبارزان کمونیست پیوست.  

سازمان سهند یا "اتحاد مبارزان کمونیست" پس از انقلاب اسلامی بهمن ١٣۵٧ تاسیس گردید و ابتدا بیشتر به فعالیت تئوریک می‌پرداخت.  پس از طرح برنامه "حزب کمونیست ایران" توسط سهند در سال ۱٣۶۱، این سازمان در تابستان ١٣۶٢ با سازمان کومله و با باقیماندگان دیگر سازمانهای کمونیستی، از جمله پیکار، رزمندگان، و تعدادی فدائیان خلق، حزب کمونیست ایران تاسیس کرد. این حزب بعدها دچار انشعابات گوناگون شد. از جمله سازمان کومله که ستون اصلی احزب کمونیست بود نیز جدا شد و حزب کنونی که عمدتا متشکل از اعضای سابق سهند می‌باشد سازمان کردستانی دارد با نام کومله.

آقای پرتوی مجموعاً ١۴ سال از عمر خود را در زندان گذراند. در هر دوره از زندان چه در زمان شاه و چه در حکومت جمهوری اسلامی از چهره‌های مقاوم و محبوب زندان محسوب می‌شد. روحیه بسیار مهربانی داشت و صداقت از بارزترین خصوصیات او بود. خواهرش در باره صداقت او می‌گوید: «مثل یک شیشه بود». از دیگر خصوصیات او این بود که روی مسائل عمیقاً فکر می‌کرد. ریزبین بود و به همه امور پیرامونش توجه می‌کرد. رابطه بسیار زیبایی با مادر و خواهرانش داشت. آقای پرتوی انسانی متواضع بود. بعد از آزادی از زندان در دوره انقلاب که زندانیان سیاسی به عنوان سمبل قهرمانی در بین مردم شناخته می‌شدند، او دوست نداشت که مثل یک قهرمان با او رفتار کنند و به دیده قهرمان به او بنگرند.

دستگیری و بازداشت

آقای علی محمد پرتوی در ٣١ شهریور ١٣۶١ توسط گروه تعقیب و مراقبت سپاه پاسداران در راه مشهد به تهران دستگیر شد و بلافاصله به تهران و به «بند توحید» انتقال یافت.

این زندان در زمان شاه به کمیته مشترک ضدخرابکاری معروف بود و یکی از مراکز بازجوئی و شکنجه بود. بعد از انقلاب نامش عوض شد ولی نقشش عوض نشد. ابتدا بند ٣٠٠٠ نامیده می‌شد و بعدها به بند توحید تغییر نام یافت. این زندان، که عمدتاً از سلول‌های انفرادی تشکیل شده است، محل شکنجه و بازجوئی بود. از دهه ٧٠ شمسی این زندان به موزه عبرت تبدیل شده است.

آقای پرتوی را بعد از اتمام دوره بازجوئی به اوین فرستادند و او تا موقع اعدام در شهریور ۶٧ در آنجا بود. در زندان اوین با خانواده‌اش ملاقات داشت و می‌توانست ماهی یک بار در فرم‌های زندان به آنها نامه بنویسد. آخرین نامه او، که نزد خواهرش محفوظ است مربوط می‌شود به تاریخ ٢ مرداد ١٣۶٧.

دادگاه

در مورد جزییات اعدام آقای علی محمد پرتوی اطلاع دقیقی در دست نیست. اما بنابر شهادت برخی از زندانیان چپ که در جریان اعدام های  سال ۶۷ دربرخی از زندان های کشور مورد محاکمه مجدد قرار گرفته اند ، پس از چند هفته بی خبری به دلیل قطع ملاقاتها، هواخوری، و اخبار رادیو و تلویزیون، در اوایل شهریور ماه  ۱۳۶۷، یک هیئت ویژه ۳ نفری، متشکل از یک قاضی شرع، نماینده‌ای از وزارت اطلاعات و دادستان در اتاقی در زندان در چند دقیقه پرسشهایی درباره مسلمان یا مارکسیست بودن و نمازخواندن زندانیان سیاسی و همچنین مسلمان بودن خانواده می پرسیدند و براساس جوابهای زندانیان آنها را به اعدام و یا خوردن شلاق برای نماز خواندن محکوم می کردند. مسئولان اطلاعی در مورد هدف هیئت از این سؤالات و عواقب جوابهایشان به زندانیان نداده بودند. به شهادت زندانیان، در طول تابستان ۱۳۶۷ در زندان های کشور تعداد زیادی از زندانیان چپ و هواداران مجاهدین خلق که به نظر هیئت سه نفره بر سر مواضع خود بودند اعدام شدند.

خانواده‌های قربانیان کشتار سال ۱۳۶۷ به محاکمات غیرعادلانه و غیر قانونی که به اعدام هزارها زندانی در ظرف چند ماه منجر شد، به شدت اعتراض کرده‌اند.  در نامه‌ای که در سال ۱۳۶۷ به وزیر دادگستری وقت، حسن حبیبی نوشتند، سیاست رسمی پنهان کاری در رابطه با این اعدامها را به پرسش کشیده‌‌ و آن را دال بر غیر قانونی بودن اعدامها شمرده‌اند.  آنها یاد‌آور شده‌اند که اکثریت قریب به اتفاق قربانیان زندانیانی بودند که قبلاً در محاکم شرع به حبس محکوم شده بودند و در حال گذراندن دوران محکومیت خود و یا به پایان رساندن آن بودند.  این زندانیان دوباره دادگاهی شده و به سرعت به مرگ محکوم شدند.

اتهامات

مقامات قضایی جمهوری اسلامی علناً اتهامی به قربانیان اعدام‌های جمعی سال ۶۷ وارد نکرده‌اند. بر اساس شهادت زندانیانی که در تابستان ۱۳۶۷ در زندانهای ایران بودند، سوالات هیئت سه نفره از زندانیان وابسته به سازمان های چپ در مورد عقایدشان بوده و آنها ، به اتهام " ضد مذهبی" بودن، تأکید بر عقایدشان و توبه نکردن، محکوم شدند. بستگان قربانیان در نامه خود به وزیر دادگستری و در نامه دیگری در سال ۱۳۸۱ به گزارشگر مخصوص سازمان ملل متحد که به ایران سفر کرده بود به اتهاماتی نظیر "ضد انقلاب، ضد دین، و ضد اسلام" و یا انتساب قربانیان "... به عملیات نظامی ...در مرزهای کشور"، که گویا اساس محکومیت عزیزان‌شان بوده اشاره نموده‌اند.

حکمی ازآیت الله روح الله خمینی که در خاطرات حسینعلی منتظری، قائم مقام رهبری در آن زمان، به چاپ رسیده است اظهارات خانواده‌های قربانیان را در رابطه با اتهامات وارده تأئید می‌کند. در این حکم آیت الله خمینی از اعضای سازمان مجاهدین خلق به عنوان «منافقانی» یاد نموده که به اسلام اعتقاد ندارند و نوشته است: «کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند محارب و محکوم به اعدام می‌باشند.»

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه آقای علی محمد پرتوی نیست.

دفاعیات

از دفاعیات آقای علی محمد پرتوی در مقابل  هیئت سه نفره اطلاعی در دست نیست.   

حکم

آقای علی محمد پرتوی را بنا به شهادت همبندیهای وی در روز ٧ شهریور ١٣۶٧ در اوین اعدام کردند. پیش از این، وی و چند نفر دیگر را که احکام سنگین داشتند از بند عمومی به اتاقی در آسایشگاه (بخش انفرادی زندان اوین) برده بودند. بازماندگان گفته‌اند که موقع انتقال علی محمد آواز ترکی «آراز آراز. . .» را می‌خوانده است و در مقابل هیئت سه نفره مرگ به حاکم شرع پاسخ داده است: «شما که مرا می‌شناسید پس این سوال‌های مربوط به توحید و نبوت برای چیست؟»

خبر اعدام آقای پرتوی را چند ماه بعد در جلوی زندان اوین، هنگامی که خانواده‌اش برای ملاقات رفته بود، اطلاع دادند. خواهر بزرگ او وقتی حدس زد که صحبت خبر فاجعه بار است، جلو دوید تا خبر را بگیرد بدون اینکه مادرش متوجه شود. مادر بعد از ملاقات با دختر کوچکترش که در اوین زندانی بود (منبع این اطلاعات)، در منزل خبر اعدام  پسرش را شنید.

مادر آقای پرتوی به رغم ممنوعیت هرگونه مراسم یادبود، برای پسرش در منزل مراسم گذاشت. همه آشنایان دارای هر نظری که بودند، آمدند حتی از تبریز. آقای پرتوی در گورهای جمعی خاوران دفن است.

تصحیح و یا تکمیل کنید