بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

سرور برومند چوکامی

درباره

سن: ۵۸
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی مسلمان (شیعه)
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۵ خرداد ۱۳۸۸
محل دفن مشخص است: بله
محل: کوچه صفا، میدان آزادی، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: هدف قرار دادن اندام‌های حیاتی بدن

ملاحظات

علی رجب‌پور، فرزند خانم برومند گفت: «پس از رفتن به داخل [ساختمان مهد کودک]، دیدم مادرم در حال سجده شهید شده بود و خواهرم در حالی كه عينك در صورتش خرد شده بود از صورت افتاده بود، آن‌ها غریبانه و مظلومانه شهید شده بودند.» 

اطلاعات در مورد اعدام خودسرانه خانم سرور برومند چوکامی از وبسایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی (۲۵ خرداد ۱۳۹۶)، روزنامه ایران (۲٨ خرداد ١٣٨٨)، خبرگزاری فارس (٢٧ خرداد ١٣٨٨)، خبرگزاری ایسنا (٢٠ مهر ١٣٨٨)، خبرگزاری ایلنا (٤ شهریور ١٣٨٨) به دست آمده است. نام خانم برومند در بسیاری از فهرست‌های جانباختگان اعتراضات سال ۱۳۸۸ قید شده است. همچنین اطلاعات در مورد تیراندازی‌های پایگاه بسیج عاشورا در روز ٢٥ خرداد ١٣٨٨ از طریق مصاحبه بنیاد برومند با یک شاهد عینی که در محل حضور داشته، به دست آمده است. برای تکمیل اطلاعات این پرونده،‌ از وبسایت‌های جوان آنلاین (٢٥ دی ١٣٨٩)، خبرگزاری فارس (۲۷ و ۲۸ خرداد ۱۳۸۸)، جنبش راه سبز (۲۵ تیر ۱۳۸۹)، خبرگزاری تسنیم  (۹ دی ۱۳۹۳)، رادیو فردا (۲۹ آذر ۱۳۹۳) و وبسایت  شمس، شهدای مظلوم سبز (نسخه آرشیو شده) استفاده شده است. 

خانم سرور برومند، کارمند و مربی مهد کودک «آوای باران» در تهران بود. اطلاعات دقیقی از دوران کودکی، وضعیت تحصیل و زندگی خانم برومند منتشر نشده است.

خانم برومند مادر خانم فاطمه رجب‌پور، دیگر جانباخته اعتراضات سال ۱۳۸۸ بود. فرزند خانم برومند نیز در مهد کودک «آوای باران» شاغل بود. (روزنامه ایران ۲۸ خرداد ۱۳۸۸، خبرگزاری فارس ۲۷ خرداد ۱۳۸۸)

خانم برومند ازدواج کرده و دارای چهار فرزند بود. (جوان آنلاین، ٢٥ دی ١٣٨٩)  

خلاصه رویدادهای ایران پس از انتخابات

پس از اعلام پیروزی مجدد محمود احمدی‌نژاد با اکثریت ٦٣/٦٢ درصدی آرا در دهمین دوره انتخابات رییس جمهوری ایران، که در تاریخ جمعه ٢٢ خرداد ١٣٨٨ برگزار شد، اعتراض‌های سراسری مردم به نتیجه انتخابات شروع شد. سرویس پیامک تلفنهای همراه در ایران، از ساعت ١١ شب پنج‌شنبه (٢١ خرداد ١٣٨٨) قطع شد. این اختلال در سرویس پیامک در طول برگزاری انتخابات و تا دهم تیرماه ادامه داشت. در هنگام برگزاری انتخابات، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران اعلام کرد که تجمع هواداران نامزدهای ریاست جمهوری در تمام کشور غیرقانونی است. عصر همان روز مانوری به نام مانور اقتدار در میدانهای مختلف شهر تهران و با هدف «برقراری نظم و امنیت در شعب و صندوق‌های اخذ رأی» در تهران انجام شد. در حالی که وزیر کشور ایران گفته بود اعلام تدریجی نتایج انتخابات ریاست جمهوری این کشور پس از اذان صبح (حدود ساعت چهار صبح) آغاز خواهد شد، رئیس ستاد انتخابات کشور کمی پس از نیمه شب اعلام نتایج را آغاز کرد.

پس از اعلام نتیجه، مردم با اعتقاد بر اینکه تقلب انجام گرفته است در روز ٢٣ خرداد به خیابانها آمدند و اعتراض خود را ابراز داشتند. موسوی، کروبی و رضایی، رقیبان احمدی نژاد در این انتخابات، اعلام کردند که تخلفات زیادی در انتخابات انجام گرفته است و به نتیجه اعتراض کردند. آنها شکایت خود را به شورای نگهبان ارایه کردند و خواستار ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد شدند. در عین حال، ولی فقیه ایران، آیت الله خامنه‌ای قبل از بررسی نتیجه توسط شورای نگهبان، پیروزی محمود احمدی نژاد را تبریک گفت. تعداد زیادی از افرادی که در ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی فعالیت داشتند بازداشت شدند.

روز ۲٥ خرداد، راهپیمایی بی‌سابقه‌ای در خیابانهای مرکزی تهران برگزار شد. به نقل از شهردار تهران، گفته می‌شود حدود سه میلیون نفر در این راهپیمایی شرکت کرده‌اند. هنگام پایان گرفتن راهپیمایی، عده‌ای از مردم توسط نیروهای شبه‌نظامی، کشته و زخمی شدند. دولت ایران برای جلوگیری از انتشار اخبار، خبرنگاران خارجی را اخراج کرد و خبرگزاریها را از فرستادن اخبار منع نمود. در سه روز بعد نیز، راهپیمایی‌های گسترده و آرام با شرکت معترضان در تهران برگزار شد. به دنبال اعلام حمایت آیت‌الله خامنه‌ای از احمدی‌نژاد در نماز جمعه ٢٩ خرداد ١٣٨٨ و هشدار وی به معترضان مبنی بر اینکه مسئولیت هرج و مرج و تبعات آن به عهده خودشان است، که سازمان عفو بین الملل آن را «مشروعیت بخشیدن به اعمال خشونت توسط نیروهای انتظامی» برای سرکوب معترضان خواند، سرکوبها صورت جدیدی به خود گرفت. در روز ۳۰ خرداد و پس از آن، پلیس و نیروهای شبه‌نظامی به سرکوب معترضان پرداختند. هر گونه تجمع مردمی غیر قانونی اعلام شد و توسط پلیس و لباس شخصیها به خشونت کشیده شد.

نیروهای شبه نظامی موسوم به لباس شخصی، گروه‌هایی هستند که در جریان تجمع‌ها و فعالیتهای صنفی، دانشجویی، انتخاباتی واعتراضی برای سرکوب مردم استفاده می‌شوند. از اینکه این گروهها چگونه سازماندهی می‌شوند یا از چه کسانی دستور می‌گیرند، اطلاعات زیادی در دست نیست. این نیروها لباس معمولی بر تن می‌کنند و فاقد یونیفرم مشخص هستند. آنها گاه با چوب و چماق و گاه با زنجیر و چاقو یا با باتون و اسلحه گرم تجهیز می‌شوند و زمانی که حکومت قصد سرکوب مردم را دارد ظاهر می‌شوند. آنچه روشن است، اینست که نیروهای انتظامی اگر با آنها همراهی نکنند، هیچ واکنشی برای مهار خشونت آنها نشان نمی‌دهند و لباس شخصی‌ها آزادانه در میان نیروهای انتظامی رفت و آمد می‌کنند و در برابر پلیس اقدام به ضرب و شتم وحشیانه معترضان می‌کنند. در جریان حوادث پس از انتخابات خرداد ماه ١٣٨٨، مردم با قرار دادن عکس این افراد در اینترنت، تعدادی از آنها را شناسایی کردند و مدارکی دال بر رابطه این افراد با بسیج، سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی ارائه دادند. در بیست پنجم شهریور ماه ۱۳۸۸ جانشین فرمانده سپاه سیدالشهداء استان تهران شرکت فعال نیروی مقاومت بسیج و نقش تعیین کننده آنها را در سرکوب مردم تایید کرد و گفت: «بسيجی‌ها با حضور خود در حوادث اخير چشم فتنه‌گران را كور كردند و بايد از آن‌ها قدردانی شود... دشمنان اسلام با غبارآلود کردن فضا می‌خواستند در حوادث اخير سوء استفاده كنند اما به حمدالله با روشنگری مقام معظم رهبری در مقابل اين فتنه پیروز شدیم.» وی همچنین تاکید کرد که: «جوانان غيور و ولايت‌مدار بسيجی كه نسل دوم و سوم انقلاب بودند در اين صحنه موفق شدند و پيروز ميدان بودند.»

در جریان اعتراضات خسارت‌هایی به اموال شهروندان وارد شد. در آن زمان، مقامهای مسئول و رادیو و تلویزیون دولتی سعی کردند این تخریبها را به معترضان نسبت دهند و سرکوب را توجیه کنند. این در حالی بود که عکسهای و فیلمهایی در اینترنت منتشر شد که نیروهای انتظامی را در حال تخریب، در خیابانهای فرعی و جاهای خلوت و دور از جریان اعتراض‌های مردمی نشان می‌دادند. همچنین فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در تاریخ ٢٨ مهر ١٣٨٨ در همایش عمومی فرماندهان و مدیران فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، تخریب اموال شهروندان توسط نیروهای انتظامی را اذعان داشت و مسئولیت آن را پذیرفت.

اطلاع دقیقی از تعداد کشته شدگان، زخمیها و ناپدید شده‌ها در دست نیست. بنا بر گزارشهای مختلف، تعداد قربانیان این راهپیماییها در سراسر ایران، صدها نفر است که نام بیش از ٧٠ نفر گزارش شده است. همچنین مقامهای مسئول، خانواده برخی از قربانیان را تهدید کرده‌اند که سکوت اختیار کنند و با رسانه‌‌ها مصاحبه نکنند. گفته می‌شود که شرایط پس دادن جسد به خانواده‌ها، عوض کردن علت فوت در گواهی پزشکی قانونی به علل طبیعی مانند سکته قلبی و...، سلب حق شکایت از بستگان کشته شده‌ها و خودداری از برگزاری مراسم یادبود برای عزیزانشان بوده است. بر طبق اعلام منابع دولتی، پس از ۲۲ خرداد، بیش از ٤٠٠٠ نفر در سراسر کشور بازداشت شدند که تعداد کثیری در بازداشتگاه کهریزک بدون رعایت حقوق زندانیان و حداقل امکانات بهداشتی نگهداری شدند. گزارشهای متعددی در مورد خشونت، شکنجه و تجاوز به بازداشت شدگان منتشر شده است. تعدادی از بازداشت شدگان در اثر ضرب و شتم در دوران بازداشت و شرایط سخت و طاقت فرسا و شکنجه‌هایی که در زندان کهریزک متحمل شدند، جان سپردند.

 اعدام خودسرانه خانم سرور برومند

طبق اطلاعات موجود، خانم سرور برومند به همراه فرزندش خانم فاطمه رجب‌پور روز ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در جریان اعتراضات تهران، داخل حیاط ساختمان مهد کودک «آوای باران» حوالی میدان آزادی مورد هدف تیراندازی نیروهای بسیج قرار گرفت و کشته شد.  

روز ۲٥ خرداد ۱۳۸۸، راهپیمایی اعتراضی به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری، در تهران برگزار شد. در پایان راهپیمایی، هنگامی که معترضان به تدریج متفرق شدند، گروهی از آنها از سوی نیروهای شبه‌نظامی بسیج، کشته و زخمی شدند. در ابتدای بزرگراه محمدعلی جناح و در ضلع شمالی میدان آزادی، نیروهای بسیجی پایگاه گردان ١١٧ عاشورا از پشت‌بام و پنجره‌های ساختمان به روی مردم آتش گشودند. ویدیوهای این تیراندازی‌ها که آن زمان در شبکه یوتیوب منتشر شدند، نشان‌دهنده حضورده‌ها تن از معترضان جلوی پایگاه بسیج بود. در این ویدیوها معترضان شعار می‌دهند. در این فیلم‌ها درگیری مستقیم نیروهای بسیجی با مردم دیده نمی‌شود اما نیروهای بسیج از پنجره‌‌ها و پشت‌بام ساختمان مذکور به مردم شلیک می‌کنند، صدای تیر به وضوح شنیده و مردم در حال انتقال زخمی‌ها دیده می‌شوند. بنا به گفتۀ یک شاهد عینی، مردم اطراف پایگاه مسلح نبودند. از تعداد دقیق آسیب‌دیدگان این حادثه اطلاع دقیقی در دست نیست اما خانم‌ها سرور برومند، فرزند او فاطمه رجب‌پور و آقایان داوود صدری، سهراب اعرابی، ناصر امیرنژاد در جریان تیراندازی‌های آن روز مورد اصابت گلوله قرار گرفتند. (تحقیقات بنیاد برومند)

احسان مهرابی، روزنامه‌نگاری که آن روز در میان جمعیت حاضر بود گفت:‌ «از ظهر همان روز وقتی مردم از کنار پایگاه بسیج رد می‌شدند و اعتراض می‌کردند، می‌شد خشم و عصبانیت را در رفتار بسیجیانی که روی پایگاه ایستاده بودند، دید.» به گفته شاهدان عینی، آن روز نیروهای لباس شخصی، بسیجی‌ها با لباس یک‌دست، و نیروهای ضد شورش نیروی انتظامی در میان معترضان در خیابان حضور داشتند و خواستار پراکنده و ساکت کردن جمعیت معترض بودند. به گفته پدر آقای احمد نعیم‌آبادی جوانی که او نیز طی همین رویداد و در همان منطقه کشته شد «هم از بالای پشت‌بام و هم از میان مردم به جمعیت شلیک می‌شد. یعنی کسی وسط جمعیت از این تفنگ‌های شکاری لوله کوتاه دست‌شون دادند و این بچه‌ها را از توی جمعیت زدند.» (رادیو فردا، ۲۹ آذر ۱۳۹۳)

مهد کودک «آوای باران» که محل کار خانم برومند بود در مجاورت پایگاه گردان ١١٧ عاشورا (ناحیه مقاومت بسیج ویژه قدس)، نبش كوچه وفا در اول بزرگراه محمدعلی جناح  قرار داشت. (خبرگزاری فارس، ۲۷ خرداد ۱۳۸۸) طبق اطلاعات موجود، مهد کودک «آوای باران» آن روز تعطیل بود، اما به ادعای رسانه‌های حکومتی خانم‌ها برومند و رجب‌پور برای «تمیز کردن مهد» در محل حضور داشتند. (خبرگزاری فارس، ۲۷ خرداد ۱۳۸۸) آنها وقتی دیدند خیابان شلوغ است به خانه زنگ زدند و گفتند امشب آنجا می‌مانند. آقای ابراهیم رجب‌پور،  همسر خانم برومند  ساعاتی بعد به همسر و فرزندش زنگ زد تا جویای حالشان شود، اما جوابی نگرفت. (جوان آنلاین، ٢٥ دی ١٣٨٩) علی رجب‌پور، فرزند خانواده به خبرگزاری حکومتی فارس گفت: «پس از رسیدن به مهدكودك من به همراه داماد خانواده هرچه زنگ زدیم و در را کوبیدم جوابی نیامد، لذا مجبور شدیم از بالای در خود را به داخل مهد كودك برسانیم كه پس از رفتن به داخل، دیدم مادرم در حال سجده شهید شده بود و خواهرم در حالی كه عينك در صورتش خرد شده بود از صورت افتاده بود، آن‌ها غریبانه و مظلومانه شهید شده بودند.»  (خبرگزاری فارس، ۲۷ خرداد ۱۳۸۸)

آقای ابراهیم رجب‌پور هم در مصاحبه با روزنامه دولتی ایران گفت آن روز آنها چند بار با مهد کودک محل کار همسرش تماس گرفتند اما کسی تلفن رابر نداشت و چون شنیده بودند که آنجا قرار بود راهپیمایی طرفداران آقای [میرحسین] موسوی برگزار شود نگران شدند و با فرزندانشان به محل رفتند. او گفت: «درِ مهد کودک باز نمی‌شد؛ هر چقدر هم فریاد زدم، کسی از داخل جواب نمی‌داد برای همین به زور در را شکستیم و وارد شدیم.» او در ادامه توضیح داد که بعد از ورود به مهد کودک ناگهان همسر و دخترش را دید که «به گلو و کمرشان تیر اصابت کرده و روی زمین افتاده و شهید شده‌اند.» (روزنامه ایران، ۲۸ خرداد ۱۳۸۸) 

یک شاهد عینی گفت «شلیک گلوله به سمت مهد کودک آنقدر پیاپی و بی‌توقف بود که مردم از ترس به خیابان‌های اطراف فرار کردند. برای همین این دو زخمی تا زمانی که مردم بعد از پایان شلیک و تیراندازی خودشان را به آنها رساندند، دیگر کم‌رمق و بی‌جان شدند.» (رادیو فردا، ۲۹ آذر ۱۳۹۳)

 آقای علی‌اکبر صدری، که فرزند او، داوود صدری نیز همان روز در همان محل کشته شد، طی مصاحبه‌ای به نقل از یک شاهد عینی گفت «یکی از دلایلی که ناگهان مردم به کوچه و خیابان آمدند شنیدن صدای شلیک تیر هوایی بود. یعنی با صدای تیر مردم به کوچه‌ها ریختند بعد کشته شدند.» آقای صدری با اشاره به خانم سرور برومند و فرزندش گفت:‌ «این مادر و دختر از ترس‌شان به مهدکودک پناه می‌آورند، در را می‌بندند و به در تکیه می‌دهند.» (جنبش راه سبز، ۲۵ تیر ۱۳۸۹)

گزارش پزشکی قانونی یا گواهی فوت خانم برومند منتشر نشده و مشخص نیست او و فرزندش با چه اسلحه‌ای کشته شده‌اند اما همسر او ابراهیم رجب‌پور گفت به کمر و گلوی همسر و فرزندش تیر زده بودند. به گفته او «تشخیص پزشکان این است که در همان لحظه اصابت گلوله کشته شده‌اند.» (هرانا، ۳۰ تیر ۱۳۸۸وبسایت شمس، شهدای مظلوم سبز، تاریخ نامعلوم)   

خانواده، اجساد خانم سرور برومند و فرزندش را همان شب در مهد کودک پیدا کردند. پیکر آن‌ها در روز ٢٧ خرداد ١٣٨٨«از سوی نهادهای امنیتی»‌ و با «حضور اعضای خانواده و آشنایان» در قطعه ۴۵،‌ ردیف ۱۲۰، شماره ۳۹ بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. (خبرگزاری فارس ٢٧ و ۲۸ خرداد ١٣٨٨، رادیو فردا ۲۹ آذر ۱۳۹۳) 

خانم برومند حدود ۵۸ سال سن داشت. 

قوانین مرتبط با کنترل اعتراضات

تاکنون موارد قابل توجهی از کشته شدن اشخاص در تظاهرات‌ انتقادی در ایران گزارش شده است. در اغلب این موارد نیروهای مسلح برای سرکوب اعتراضات با استفاده از سلاح گرم به روی تظاهرات‌کنندگان شلیک کرده‌اند. در حقوق ایران تیراندازی ماموران مسلح در تظاهرات‌ دارای ضوابطی است. همچنین قوانین ایران در جهت مجازات مامورانی که برخلاف قانون اقدام به تیراندازی می‌کنند و نحوه جبران خسارت از قربانی، مقرراتی را وضع کرده‌اند:

بر طبق قوانین ماموران مسلح در برخی موارد اجازه استفاده از سلاح گرم را دارند. یکی از این موارد جلوگیری از ناآرامی و اغتشاشات است. در مورد اینکه ناآرامی و اغتشاش چیست قوانین تعریف مشخصی ارائه نداده‌اند. قانون بکارگیری سلاح توسط ماموران نیروهای مسلح در موارد ضروری مصوب سال ۱۳۷۳ ضوابطی را برای استفاده از سلاح مشخص کرده است. مهمترین اصلی که این قانون در نظر گرفته اصل ضرورت است. بدین معنی که ماموران مسلح فقط در شرایط اضطراری می‌توانند شلیک کنند. در مورد تظاهرات‌ ماده ۴ و ۵ این قانون به ماموران اجازه داده است که تحت شرایطی برای اعاده نظم و فرونشاندن ناآرامی‌ها از سلاح خود استفاده کنند. ماده ۴ مقرر کرده است: «مامورین انتظامی برای اعاده نظم و کنترل راهپیمائی‌های غیر قانونی، فرونشاندن شورش و بلوا و ناآرامی‌هایی که بدون بکارگیری سلاح‌، مهار آنها امکان‌پذیر نباشد، حق بکارگیری سلاح را به دستور فرمانده عملیات، در صورت تحقق شرایط زیر دارند:

الف - قبلاً از وسایل دیگری مطابق مقررات استفاده شده و موثر واقع نشده باشد. ب - قبل از بکارگیری سلاح، با اخلالگران و شورشیان نسبت به بکارگیری سلاح اتمام حجت شده باشد. تبصره ۱- تشخیص ناآرامی‌های موضوع ماده ۴ حسب مورد بر عهده رئیس شورای تامین استان و شهرستان و در غیاب هر یک بر عهده معاون ‌آنان خواهد بود و در صورتی‌که فرماندار معاون سیاسی نداشته باشد این مسئولیت را به یکی از اعضای شورای تامین محول خواهد نمود.‌ تبصره ۲- در مواردی که برای اعاده نظم و امنیت موضوع این ماده نیروی نظامی طبق مقررات قانونی ماموریت پیدا نمایند از لحاظ مقررات بکارگیری سلاح مشمول این ماده می‌باشند...» این ماده به روشنی اشاره کرده است که ماموران باید ابتدا از وسایل دیگر استفاده کرده و در صورتی که وضعیت کنترل نشود از سلاح استفاده کنند و ضمنا به تظاهرات‌کنندگان هشدار بدهند. قانونگذار مصادیق وسایل دیگر را ذکر نکرده اما منطقا می‌توان گفت که منظور وسایلی غیر‌کشنده همچون آب پاش، گاز اشک‌آور، باتوم و مواردی از این قبیل است. این ماده در مورد تظاهرات‌ غیر‌مسلحانه است. در مورد راهپیمایی‌های مسلحانه ماده ۵ مقرر کرده است: « مامورین نظامی و انتظامی برای اعاده نظم و امنیت در راهپیمائی‌های غیر‌قانونی مسلحانه و ناآرامی‌ها و شورش‌های مسلحانه مجازند از‌سلاح استفاده نمایند. مأمورین مذکور موظفند به دستور فرمانده عملیات و بدون تعلل نسبت به برقراری نظم و امنیت، خلع سلاح و جمع‌آوری مهمات ‌و دستگیری افراد و معرفی آنان به مراجع قضایی اقدام نمایند.»

در تمامی حالات فوق لازم است که مامورین اولا چاره‌ای جز بکارگیری سلاح نداشته باشند، ثانیاً در صورت امکان مراتب : الف- تیر هوایی. ب- تیراندازی کمر به پایین. ج- تیراندازی کمر به بالا را رعایت نمایند. (تبصره ۳ ماده ۳)

در صورتی‌که ماموری مطابق مقررات فوق اقدام به تیراندازی کند و قربانی نیز بی‌گناه شناخته نشود هیچ مسئولیتی بر عهده مامور و سازمان متبوع وی نخواهد بود ( ماده ۱۲) اما اگر مامور برخلاف مقررات مذکور عمل کند مجازات خواهد شد. اگر مامور مسلح بدون رعایت قوانین و به صورت عمدی اقدام به تیراندازی کرده و در اثر این تیراندازی شخصی مجروح یا کشته شود، خود ایشان به قصاص یا دیه و یا حبس حسب مورد محکوم می‌شود. ماده ۴۱ قانون جرایم نیروهای مسلح در این زمینه مقرر کرده است:« هر نظامی که در حین خدمت یا مأموریت برخلاف مقررات و ضوابط‌ عمداً مبادرت به تیراندازی نماید علاوه بر جبران خسارات وارده به حبس از سه ماه تا یک ‌سال محکوم می‌شود و درصورتی که منجر به قتل یا جرح شود علاوه بر مجازات مذکور،‌حسب مورد به قصاص یا دیه محکوم می‌گردد و چنانچه از مصادیق مواد (۶۱۲) و (۶۱۴)‌ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵/۳/۲ باشد به مجازات مندرج در مواد مذکور‌محکوم خواهد شد.»

قانون فرض دیگری نیز مطرح کرده و آن اینکه مامور تمامی تشریفات مذکور را رعایت کند اما قربانی در محاکم دادگستری بی‌گناه شناخته شود.

تبصره ۱ – چنانچه تیراندازی مطابق مقررات صورت گرفته باشد مرتکب از‌مجازات و پرداخت دیه و خسارت معاف خواهد بود و اگر مقتول یا مجروح مقصر نبوده و‌بی‌گناه باشد دیه از بیت‌المال پرداخت خواهد شد. بر طبق ماده ۱۳ قانون بکارگیری سلاح توسط مأمورین نیروهای مسلح در موارد ضروری: «در صورتی‌که ماموران با رعایت مقررات این قانون سلاح بکار گیرند و در نتیجه طبق آراء محاکم صالحه، شخص یا اشخاص بی‌گناهی‌مقتول و یا مجروح شده یا خسارت مالی بر آنان وارد گردیده باشد، پرداخت دیه و جبران خسارت بر عهده سازمان مربوط خواهد بود و دولت مکلف‌است همه ساله بودجه‌ای را به این منظور اختصاص داده و حسب مورد در اختیار نیروهای مسلح قرار دهد»

واکنش مسئولان

برخی منابع حکومتی از خانم سرور برومند با عنوان «بسیجی فعال» یاد کردند. خبرگزاری فارس، وابسته به نهادهای امنیتی، به نقل از یک فرمانده بسیجی ادعا کرد او «به مدت ۱۰ سال عضو بسیج خواهران پایگاه مسجد پنبه‌چی بود.» (جوان آنلاین، ٢٥ دی ١٣٨٩، خبرگزاری فارس، ۲۷ و ۲۸ خرداد ۱۳۸۸) 

خبرگزاری فارس، وابسته به نهادهای حکومتی، کشته شدن خانم برومند و فرزندش را حاصل «تیراندازی آشوبگران به مهد کودک» خواند. (۲۸ خرداد ۱۳۸۸) سردار عبدالله عراقی، فرمانده سپاه محمد رسول‌الله استان تهران، روز ٢٠ مهر ١٣٨٨ در «مراسم تودیع و معارفه رئیسان قدیم و جدید بسیج دانش‌آموزی و فرهنگیان استان تهران»، تیراندازی بسیجیان به مردم را در برابر پایگاه گردان ١١٧ عاشورا تأیید کرد (ایسنا،٢٠ مهر ١٣٨٨). فرماندۀ بسیج تهران و فرمانده پایگاه بسیج مسجد پنبه‌چی هم کشته شدن خانم سرور برومند و فرزندش را تایید کردند. سردار عراقی، فرماندۀ سپاه تهران در مورد کشته شدن آن‌ها گفت: «... گزارش كارشناسی نشان می‌دهد زاویه شلیك‌ها از سوی بچه‌های ما نبوده است.» (خبرگزاری فارس، ٢٧ خرداد ١٣٨٨، ایلنا، ٤ شهریور ١٣٨٨) این در حالی است که بنا به اظهارات یک شاهد عینی و ویدیوهای گرفته شده از این جریان، مردم معترض اطراف پایگاه بسیج مسلح نبودند. منابع دولتی نیز گزارشی از دستگیری افراد مسلح یا زخمی شدن و تیر خوردن نیروهای بسیجی حاضر در پایگاه ارائه ندادند. همچنین اطلاعی در مورد گلوله‌هایی که منجر به کشته شدن خانم برومند و فرزند او شده و اینکه آیا آن‌ها با گلوله‌هایی که در آن روز از پایگاه بسیج به معترضان شلیک شده بود تفاوت دارند یا نه، منتشر نشد. (تحقیقات بنیاد)

وبسایت جوان آنلاین، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یک سال بعد از قتل خانم برومند و فرزندش  ادعا کرد سنگ قبر این دو «بارها مورد حمله قرار گرفت و شکسته» شد و وقتی خانواده بر سر مزار عزیزان از دست رفته‌شان درختی کاشتند، آن را هم شکستند. جوان آنلاین توضیحی در مورد عاملان این حملات نداده، اما ادعا کرده که «اینها همه، تاوان آن است که خانواده رجب‌پور نخواسته‌اند با اهالی فتنه و آشوب باشند.»  (جوان آنلاین، ٢٥ دی ١٣٨٩) رسانه‌ها و مقامات حکومتی از عنوان «فتنه» برای توصیف موج اعتراضات به نتایج ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ استفاده می‌کنند. 

حمید رسایی نماینده وقت تهران در مجلس شورای اسلامی، چند سال بعد از این واقعه، «شهادت سرور برومند چوکامی و فاطمه رجب‌پور چوکامی» را به «فتنه گران» منتسب کرد. (خبرگزاری تسنیم، ۹ دی ۱۳۹۳)

مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز حدود ۶ سال بعد از وقایع ۲۵ خرداد ۱۳۸۸، ادعا کرد که خانم برومند، فرزندش ر و دیگر کشته شدگان‌گان آن روز «به ضرب گلوله‌های غیرسازمانی» کشته شدند. (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۲۵ خرداد ۱۳۹۶)

واکنش خانواده

در مورد اینکه خانواده خانم سرور برومند به صورت حقوقی پیگیر قتل عزیزانشان بوده‌اند یا نه اطلاعی منتشر نشده است. اما آقای علی رجب‌پور، فرزند خانم برومند در مصاحبه با روزنامه دولتی ایران گفت: «این دو عزیز خدایی داشتند و ما هم این مسئله را به خدا واگذار می‌کنیم؛ این‌ها مظلومانه شهید شدند.» (۲۸ خرداد ۱۳۸۸) 

آقای ابراهیم رجب‌پور هم به خبرگزاری فارس گفت: «خدا هر كس را كه این جنایت را مرتکب شده دودمانش را به باد دهد چرا كه ‌در جلوی چشمانم دودمانم را به باد دادند.» (۲۷ خرداد ۱۳۸۸)

تأثیر بر خانواده

از تاثیر قتل خانم‌ سرور برومند بر دیگر اعضای خانواده اطلاعات دقیقی منتشر نشده اما طبق گزارش‌ وب‌سایت جوان آنلاین «پدر خانواده از همان شب دستانش به لرزه می‌افتد و دیگر همانطور می‌ماند.»  (جوان آنلاین، ٢٥ دی ١٣٨٩)

تصحیح و یا تکمیل کنید