بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

محمد یوسف سهرابی (نکهچی)

درباره

سن: ۴۵
ملیت: ايران
مذهب: اسلام (سنی)
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۱ فروردین ۱۳۸۷
محل: زندان مرکزی، زاهدان، استان سيستان و بلوچستان، ايران
نحوه کشته‌شدن: حلق آویز
اتهامات: محاربه با خدا; برهم زدن نطم عمومی; ترور یا سوء قصد به جان مقامات جمهوری اسلامی; مخالفت فعال با جمهوری اسلامی
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۴۵

ملاحظات

او انسان با خدایی بود و پیرو طریقت نقشبندی بود

خبر اعدام آقای محمد یوسف سهرابی نکهچی، فرزند علی‌محمد، به همراه متهم دیگر این پرونده، آقای عبدالفدوس ملازهی از سوی منابع متعددی از جمله وبسایت خبری صدا و سیمای مرکز سیستان و بلوچستان (۲۱ فروردین ۱۳۸۷)، تابناک (۲۲ فروردین ۱۳۸۷)، وبسایت تحلیلی-خبری عصر ایران (۲۲ فروردین ۱۳۸۷)، سنی نیوز (۱۳ آبان ۱۳۸۹)، خبرگزاری دانشجویان ایران- ایسنا (۲۱ فروردین ۱۳۸۷)، وبسایت رسمی جنبش مقاومت مردمی ایران – جندالله (۲۲ فروردین ۱۳۸۷) منتشر شد. اطلاعات تکمیلی در باره این اعدام از تحقیقات و مصاحبه بنیاد برومند با آقای حبیب‌الله سربازی هم‌پرونده آقای سهرابی و سایر منابع * به دست آمده است.

آقای سهرابی فردی ۴۵ تا ۵۰ ساله و به مولوی (روحانی اهل سنت) محمد یوسف نکهچی معروف بود. او بلوچ سنی و اهل روستای «مته سنگ» سیستان و بلوچستان بود. آقای سهرابی متاهل و دارای چهار فرزند بود. او از مدرسه دینی منبع‌العلوم کوه ون واقع در روستای کوه ون سرباز فارغ‌التحصیل شد و پس از آن به مدت ۱۰ سال مدرس قرآن، فقه و حدیث در همان مدرسه بود. (مصاحبه و تحقیقات بنیاد برومند)

آقای سهرابی فردی مذهبی و پایبند مذهب حنفی** بود، ولی به هیچ گروه و سازمان خاصی وابستگی نداشت. او انسان باخدایی بود و پیرو طریقت نقشبندی بود. او به تصوف و عرفان  می‌پرداخت و زیاد در اجتماع نبود و ساعت‌ها در گوشه می‌نشست و ذکر می‌گفت. آقای سهرابی شخصیت متین و آرامی داشت و بسیار صبور بود. (مصاحبه بنیاد برومند با حبیب‌الله سربازی)

جنبش مقاومت مردمی ایران (جندالله) به دنبال اعدام آقای سهرابی و متهم دیگر این پرونده واکنش نشان داد و با انتشار اطلاعیه‌ای در وبسایت خود از آنها به عنوان «شهید» یاد کرد. جندالله هر گونه ارتباط این سازمان با آقای سهرابی و هم‌پرونده‌ای‌اش را رد کرد و علت اعدام آنها را «حق‌خواهی و قیام علیه ظلم و ستم» اعلام کرد. (سنی نیوز،۱۳ آبان ۱۳۸۹)

جندالله همچنین به دنبال اعدام آقای سهرابی به غیر بومیان ساکن درسیستان و بلوچستان هشدار داد که منطقه را ترک کنند تا هدف حمله گروه‌های مسلح منطقه قرار نگیرند. (وبسایت رسمی جندالله ،۲۲ فروردین ۱۳۸۷)

دستگیری و بازداشت

ماموران اداره اطلاعات ایرانشهر آقای سهرابی را به همراه ۱۹ نفر دیگر بدون ارائه حکم بازداشت مابین ساعت ۲ و نیم تا سه بامداد روز ۲۲ آذر ۱۳۸۶ در مدرسه دینی دارالفرقان چاه جمال ایرانشهر دستگیر کردند. ماموران امنیتی که برخی لباس شخصی و برخی لباس نظامی بر تن داشتند آقای سهرابی را در حالی که در مدرسه دینی دارالفرقان مهمان بود و لباس خواب بر تن داشت دستگیر کردند. (مصاحبه بنیاد برومند)

ماموران امنیتی پس از دستگیری، آقای سهرابی را بر روی زمین خواباندند و با زدن ضربات محکم لگد به پهلو، سر و صورت و همچنین  استفاده از کلماتی نظیر «تروریست» او را مورد توهین و ضرب و شتم قرار دادند. (مصاحبه بنیاد برومند)

او در حین دستگیری از طریق ضربات محکم لگد به پهلو، سر و صورت و همچنین استفاده از کلماتی نظیر «تروریست» مورد توهین و ضرب و شتم قرار دادند

ماموران امنیتی همچنین مدرسه دارالفرقان را که محل دستگیری آقای سهرابی بود بازرسی کردند، اما از کشف و ضبط مدارک احتمالی اطلاعی در دست نیست. (مصاحبه بنیاد برومند)

ماموران امنیتی آقای سهرابی را با چشم‌بند و دستبند با ماشین وانت (پیکاب) به بازداشتگاه اداره اطلاعات ایرانشهر منتقل کردند و پس از ضرب و شتم او در حیاط بازداشتگاه وی را به سلول انفرادی بردند. به گفته هم‌پرونده‌ای آقای سهرابی، سلول انفرادی بازداشتگاه اداره اطلاعات ایرانشهر یک اتاق کوچکتر از ۵/۱ در ۲ متر، خیلی مرتفع با دیوار سنگی بود، یک سنگ دستشویی، یک دوش آب و یک نورگیر خیلی کوچک داشت و در زمستان خیلی هم سرد بود». (مصاحبه بنیاد برومند)

آقای سهرابی پس از سه روز در تاریخ ۲۵ آذر ۱۳۸۶ به همراه هشت تا ۱۰ نفر دیگر از هم‌پرونده‌ای‌هایش به بازداشتگاه اداره اطلاعات زاهدان منتقل شد. به گفته هم‌پرونده‌ای‌اش، آنها را در صندلی پشت سه یا چهار ماشین پژو ۴۰۵ با شیشه‌های دودی، جایی که محل گذاشتن پا است، دو به دو جا دادند. یکی پشت صندلی شاگرد و یکی پشت صندلی خود راننده؛ به شکلی که صورت‌ها به سمت در بود و پشت دو زندانی به سمت همدیگر بود و حق حرف زدن نداشتند و نمی‌دانستند به همراه چه کسی در ماشین هستند؛ و به همین شکل در مسیری سه ساعته تنها با یک توقف تا زاهدان بردند.

این شاهد توضیح داد: «یک شکنجه بسیار سخت بود و چنان محکم دستبند زده بودند که خون در دست‌هایمان جمع شده بود و از پشت هم بسته شده بودند و ما را در قسمت جا پای ماشین به زور جا داده بودند و گفتند همین جا می‌نشینید و سرتان هم باید پایین باشد و وقتی که سرمان را کمی بالا می‌گرفتیم مأمور بالای سرمان با مشت محکم به سرمان می‌کوبید و می‌گفت سرتان را پایین بگیرید و سه ساعت تا سه ساعت و نیم در همین حالت بمانید تا به بازداشتگاه وزارت اطلاعات زاهدان برسیم. در طول مسیر احساس می‌کردیم پاها و دست‌هایمان با ما همراه نیست و همه را با همین شرایط مشابه منتقل کردند». (مصاحبه بنیاد برومند با حبیب‌الله سربازی)

آقای سهرابی در زندان تحت شکنجه روحی و جسمی از طریق نگهداری در سلول انفرادی، تهدید به احضار خانواده، زدن مشت و لگد با چشمان بسته، شوک برقی، شلاق از طریق «تخت معجزه***» و آویزان کردن از دست بود. او در مورد شکنجه‌هایش به آقای سربازی که به مدت یک هفته در بازداشتگاه اطلاعات زاهدان هم‌سلول بودند، گفت: «من را در وسط گذاشته بودند، چهار نفر از چهار طرف می‌ایستادند، چشم‌هایم را بسته بودند و از چهار طرف مرا می‌زدند. یک نفر مرا به سمت یکی دیگر هل می‌داد. اولی مرا با مشت می‌زد و دومی با لگد و مانند یک توپ با من بازی می‌کردند و به من فحش می‌دادند. می‌گفتند یا اعتراف می‌کنی یا این‌که همین طور خواهی ماند و از شوک برقی و شلاق و خیلی چیزهایی دیگر استفاده می‌کردند». هم‌سلولی آقای سهرابی گفت که در اثر دیدن جای جراحات شکنجه بر بدن او به گریه افتاد، اما آقای سهرابی قوی بود و روحیه‌اش را نباخته بود. به گفته این شاهد، به آقای سهرابی بر خلاف بقیه متهمان این پرونده و رویه معمولی بازداشتگاه اداره اطلاعات، چشم‌بند نزده بودند و او می‌توانست ماموران و مسئولان بازداشتگاه را ببیند. (مصاحبه بنیاد برومند)

دادگاه

یکی از شعب دادگاه انقلاب زاهدان در تاریخ دوم بهمن ۱۳۸۶ در ساعت ۱۰ شب آقای سهرابی را به همراه پنج متهم دیگر این پرونده در یکی از سالن‌های دادگستری واقع در خیابان دانشگاه زاهدان محاکمه کرد. آقای سهرابی و دیگر متهمان این پرونده با چشم‌بند به دادگاه منتقل شدند. به گفته یکی از محاکمه‌شوندگان، آنها را از در پشتی به ساختمان دادگاه بردند و درست مقابل در دادگاه چشم‌بندشان را برداشتند و داخل اتاق هل دادند، به طوری که آنها وارد صحن دادگاه شدند و نتوانستند پشت سرشان را ببینند. در زمان خروج از دادگاه نیز دم در خروجی دوباره به آنها چشم‌بند زدند و بردند. (مصاحبه بنیاد برومند)

او در ساعت ۱۰ شب در یکی از سالن‌های دادگستری زاهدان محاکمه شد

دادگاه آقای سهرابی و دیگر متهمان این پرونده به مدت یک ساعت با حضور بیش از ۵۰ نفر از خانواده‌‌های کسانی که در جریان عملیات‌های جندالله، از جمله عملیات روستای تاسوکی**** کشته شده بودند و همچنین بستگان ماموران اطلاعات که همگی شیعه و غیربلوچ بودند برگزار شد. جلسه دادگاه با چند دوربین فیلم‌برداری شد. (تحقیقات و مصاحبه بنیاد برومند) فیلم جلسه دادگاه از شبکه استانی سیستان و بلوچستان پخش شد. (بی‌بی‌سی فارسی، ۵ بهمن ۱۳۸۶)

اتهامات

دادگاه آقای سهرابی را به «عضویت در گروه جندالله، اقدام علیه امنیت ملی، خروج غیرقانونی از مرز، اختلاف‌افکنی و تحریک مردم، همکاری با جندالله و تمهید مقدمات و جمع‌آوری انواع سلاح و مهمات به قصد ترور، بمب‌گذاری و انجام عملیات انتحاری در منطقه ایرانشهر» متهم کرد.به اتهام فردی آقای سهرابی و دیگر متهمان این پرونده اشاره‌ای نشده است.  

دادگستری سیستان و بلوچستان با انتشار بیانه‌ای از آقای سهرابی و یکی دیگر از متهمان این پرونده به عنوان «مولوی‌نما» یاد کرد که «حوزه‌ علمیه و مسجد و مدرسه را لانه‌ شوم تروریست‌ها قرار دادند». (وبسایت خبری صدا و سیمای مرکز سیستان و بلوچستان،۲۱ فروردین ۱۳۸۷) 

داشتن برنامه تفرقه بین شیعه و سنی از جمله اتهامات او بود

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی‌شود و متهمان از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می‌شود مسلم و قطعی نیست. سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر به گزارش‌هایی اشاره می‌کنند دال بر این‌که مقامات جمهوری اسلامی مخالفان سیاسی خود را به اتهام ارتکاب جرائم عمومی از قبیل جرائم جنسی، قاچاق مواد مخدر و غیره محکوم و همراه با محکومان غیرسیاسی دیگر اعدام می‌نمایند. شمار افرادی که بر اساس این‌گونه اتهامات کاذب به اعدام محکوم شده‌اند، معلوم نیست.

مدارک و شواهد

اعترافات آقای سهرابی در دوره بازجویی و گزارش بازجویان اداره اطلاعات مبنی صدور حکم او بود. بر اساس اطلاعات موجود، فیلم اعترافات تلویزیونی آقای سهرابی و چند تن دیگراز متهمان این پرونده که قسمت اول آن در قالب مستند «توطئه نافرجام» در ساعت هشت و ۲۰ دقیقه شب ۱۸ فروردین ۱۳۸۷ از شبکه استانی سیستان و بلوچستان پخش شد و همچنین کشف و ضبط ۱۵۰ پوند تی ان تی،‪ ۲۰ گلوله توپ ۱۰۷  میلی‌متری، آر پی جی هفت، دستگاه کنترل از راه‌دور، چاشنی الکترونیکی انفجار بمب، تیربار، نارنجک دستی و تعدادی سلاح سبک و مقادیر زیادی مهمات و چند حلقه فیلم از برنامه‌های گروه جندالله از جمله مدارک ارائه شده علیه آقای سهرابی بود.

سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر بارها دولت جمهوری اسلامی ایران را به خاطر اعمال سیستماتیک شکنجه‌های شدید و استفاده از سلول‌های انفرادی جهت گرفتن اعتراف از زندانیان محکوم کرده‌اند و صحت اعترافاتی را که تحت فشار از متهمان گرفته شده است مورد پرسش قرار داده‌اند. این اعترافات در مورد زندانیان سیاسی گاه از تلویزیون پخش شده‌اند. تلویزیون ملی اقدام به پخش اعترافاتی کرده است که طی آنها زندانیان به جرم‌های مبهم و غیرواقعی اعتراف کرده، باورهای سیاسی خویش را نفی کرده و از آنها توبه کرده‌اند و یا حتی پای دیگران را به میان کشیده‌اند. سازمان‌های حقوق بشر همچنین به روند اعترافات و توبه زندانیانی که آزاد شده‌اند نیز اشاره کرده‌اند.

دفاعیات

آقای سهرابی و دیگر متهمان این پرونده در دادگاه اتهامات خود را نپذیرفتند و اعترافات خود در دوران بازداشت را تحت فشار و شکنجه عنوان کردند. به گفته یکی از متهمان این پرونده، نیروهای امنیتی آقای سهرابی را تحت فشار و شکنجه وادار به اعتراف به ملاقات با عبدالمالک ریگی، گرفتن پول و اسلحه از گروه جندالله و همچنین دعوت از گروه جندالله برای انجام فعالیت‌های نظامی کردند. آقای سهرابی قبل از وقوع درگیری بین نیروهای منتسب به جندالله و نیروهای امنیتی در فاصله ۲ تا سه کیلومتری محل دستگیری‌اش، دستگیر شد و در درگیری شرکت نداشت. (مصاحبه بنیاد برومند)  

یک هم‌پرونده‌ای و هم‌سلولی آقای سهرابی شهادت داد که اعترافات آقای سهرابی و دیگر متهمان این پرونده توسط ماموران اطلاعات به آنها دیکته شد. ماموران اداره اطلاعات جهت گرفتن اعترافات به آقای سهرابی و هم‌پرونده‌ای‌هایش گفته بودند که دادگاه رسمیت ندارد و در صورت پذیرفتن اتهاماتشان در دادگاه آنها را آزاد می کنند. (مصاحبه بنیاد برومند)

بازجویانش به او گفتند که دادگاه رسمیت ندارد و در صورت پذیرفتن اتهاماتشان در دادگاه آزاد خواهی شد

بنابه گفته هم‌پرونده‌ای آقای سهرابی، حکم اعدام او در دوران بازداشت و قبل از برگزاری دادگاه مشخص بود. این فرد مشاهدات و تجربیات خود را چنین بیان کرد: «از روزی که ما وارد بازداشتگاه وزارت اطلاعات زاهدان شدیم دقیقاً احساس کردیم که همه چیز از قبل برنامه‌ریزی شده است، یعنی همه چیز را دارند به نحوی سوق می‌دهند که نوشته‌اند و می‌گفتند که تو چی بگویی و فلانی چی بگوید. در داخل بازداشتگاه وزارت اطلاعات زاهدان اصلاً اجازه نمی‌دادند که ما یعنی این مجموعه‌ای که با هم بازداشت شده بودیم به غیر از مولوی محمدیوسف سهرابی و مولوی عبدالقدوس ملازهی چشم‌بندهایمان را پایین بیاوریم. یعنی تا می‌خواستند داخل اتاق شوند یا ما را جای دیگر ببرند با نعره می‌گفتند که چشم‌بندهایتان را ببندید و ما چشم‌بند می‌زدیم، ولی هفته آخر که ما با مولوی محمدیوسف هم‌بند بودیم گفتند که من مدتهاست که چشم‌بند نمی‌زنم و همه مأموران و مسئولانی که می‌آیند را می‌بینم. همین که این حرف را زد ما دو نفر از دوستان که آنجا بودیم همدیگر را نگاه کردیم و پچ پچ می‌کردیم که این معنای خوبی نمی‌دهد که اجازه داده‌اند مولوی محمد یوسف سهرابی مأموران بازداشگاه وزارت اطلاعات که کاملاً سری هستند و هیچکس چهره آنها را ندیده است را ببیند. معنایی جز این نمی‌دهد که این مرد بیرون از اینجا نمی‌رود که قبل از دادگاه می‌توانسته است مأموری که شکنجه‌اش می‌کرده و مأموران انتقال و بازجویی را ببیند ولی ما هیچکدام از اینها را ندیده‌ایم». (مصاحبه بنیاد برومند)

خلاصه‌ای از ایرادهای حقوقی دادرسی آقای محمدیوسف سهرابی

بر اساس اخبار منتشر شده همچون اطلاعیه ریاست دادگستری استان سیستان و بلوچستان محمد یوسف سهرابی به دلیل تفرقه‌اندازی بین شیعه و سنی و تمهید مقدمات عملیاتهای مسلحانه و هواداری از گروه جند الله بوده است. ایشان به اتهام محاربه محاکمه و به اعدام محکوم شده است. این در حالی است که بر اساس ماده ۱۸۳ قانون مجازات اسلامی محارب کسی است که برای ایجاد رعب و وحشت دست به اسلحه ببرد. همچنین بر اساس ماده ۱۸۶ همان قانون عضویت و همکاری موثر در گروههای مسلحی که علیه حکومت قیام می کنند از مصادیق محاربه است. بر اساس اطلاعات موجود از جمله بیانیه دادگستری، یوسف سهرابی تاکنون در هیچ یک از اقدامات مسلحانه شرکت نداشته و هیچ اسلحه‌ای از او یافت نشده است. ایشان در درگیری پیش آمده به هنگام دستگیری هیچ گونه نقش و دخالتی نداشته است. بیانیه دادگستری به خوبی نشان می دهد که سهرابی هیچ دخالت و شرکتی در عملیتهای مسلحانه نداشته است و بر اساس ادعای این بیانیه ایشان صرفا قصد ایجاد درگیری و نا امنی داشته است در حالی که در تحقق جرم محاربه لازم است نتیجه یعنی ایجاد رعب و وحشت به وقوع بپیوندد.

بر اساس مصاحبه بنیاد برومند با منابع آگاه، ایشان به شدت تحت شکنجه قرار گرفته و مجبور به اعترافات تلوزیونی شده است. این اعترافات که در تلوزیون ایران نیز منتشر شد، تحت شکنجه و اعمال فشار صورت گرفته است. در حالی که بر اساس قوانین ایران شکنجه و اعمال فشار به متهم غیر قانونی بوده و جرم تلقی شده و اقرار و اعتراف ناشی از آن هم فاقد ارزش قانونی است. اصل ۳۸ قانون اساسی ایران و همچنین برخی از قوانین عادی ایران و اسناد بین‌المللی که حکومت ایران آنها را پذیرفته و امضاء کرده است، صراحتا این مساله را متذکر شده‌اند و حتی اخذ اقرار از طریق شکنجه را جرم انگاری و افرادی را که به این کار دست زده‌اند را مجرم دانسته است. بنابراین علاوه بر اینکه ماموران امنیتی برخلاف قوانین مرحوم سهرابی را شکنجه کرده‌اند، اقرار به دست آمده نیز به هیچ وجه وجاهت قانونی نداشته است. از طرف دیگر بر اساس اطلاعات موجود محمد یوسف سهرابی و دیگر متهمین در دادگاه اتهامات را رد کرده اند و اقراری نسبت به محاربه نداشته اند. بر طبق مقررات موجود در حقوق ایران از جمله تبصره ماده ۹۵ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری اقرار و اعتراف به ویژه در جرایم حدی زمانی معتبر و دارای ارزش قانونی است که نزد قاضی صادر کننده حکم صورت گیرد. بنابراین اگر آقای سهرابی در مرحله تحقیقات مقدماتی تحت شکنجه اقراری داشته است در دادگاه اتهامات را رد کرده است از همین رو دادگاه به هیچ وجه نمی‌توانسته به این اعترافات استناد کند.

بر اساس اطلاعات موجود، ایشان در طول تحقیقات و محاکمه به وکیل دسترسی نداشته و در صورت دسترسی نیز این حق بسیار محدود شده است. بر اساس قوانین ایران هر متهمی می تواند در تمامی مراحل پرونده به همراه خود وکیل داشته و از خدمات وکیل بهره مند شود. حال آنکه ایشان در مدت بازداشت در بازداشتگاه امنیتی و دادسرا مطلقا از داشتن وکیل منع شده است و در دادگاه نیز از حق دسترسی به وکیل منع شده است. این امر کاملا برخلاف قانون بوده است. چرا که در جرم محاربه که اتهام سهرابی عنوان شده است، وجود وکیل برای دفاع از متهم الزامی است. بر طبق تبصره ۱ ماده ۱۸۶ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری: «در جرائمی که مجازات آن به حسب قانون ، قصاص نفس ، اعدام ، رجم و حبس ابد می باشد چنانچه متهم شخصا وکیل معرفی ننماید تعیین وکیل تسخیري برای او الزامی است». بنابراین همانطور که مشاهده می شود در رسیدگی به جرم محاربه که مجازات آن مرگ است، وجود وکیل برای دفاع از متهم ضروری شناخته شده است. عدم توجه به این امر بدون شک محاکمه و رای دادگاه را فاقد اعتبار خواهد کرد. این عمل دادگاه برخلاف قوانین بوده و رای صادره را فارغ از ماهیت آن، به کلی مخدوش و فاقد اعتبار ساخته است.

یوسف سهرابی در تاریخ ۲۲ آذر ۱۳۸۶ دستگیر، در اوایل بهمن همان سال محاکمه و در ۲۱ فروردین ۱۳۸۷ اعدام می‌شود. اگر توجه شود که ایشان به همراه ۱۵ نفر دیگر محاکمه شده به خوبی مشخص می‌شود که مقامات قضایی بسیار شتابزده عمل کرده‌اند. پرونده ایشان به احتمال بسیار چندین هزار صفحه بوده است. چگونه ممکن است این پرونده در مدت کوتاه ۴ ماه منتهی به اجرای حکم شود؟ اگر تشریفات اداری را هم مد نظر قرار دهیم متوجه می‌شویم که پرونده با دقت لازم بررسی نشده است. از طرف دیگر دادگاه یوسف سهرابی و دیگر متهمان در ساعت ۱۰ شب برگزار شده است. این در حالی است که در این ساعت دادگاه تعطیل است. این عمل برخلاف عرف قضایی نیز نشان می‌دهد مقامات قضایی قصد مخفی نگاه داشتن زمان و مکان و نحوه محاکمه داشته‌اند. پس از صدور رای روند اعتراض به رای دادگاه انقلاب و نحوه ارسال پرونده به دیوان عالی مشخص نیست. مقامات قضایی صرفا در اطلاعیه ای عنوان داشتند که این رای در مراجع عالی تایید شده است. پس از اعدام نیز مسئولان جسد سهرابی را به خانواده تحویل نداده و خود اقدام به دفن آن می‌کنند. تمامی این اقدامات نشان می‌دهد که ماموران امنیتی با همکاری مقامات قضایی سیستان و بلوچستان سعی داشته‌اند به هر نحو ممکن یوسف سهرابی را اعدام کنند.

حکم

دادگاه انقلاب زاهدان، آقای محمد یوسف سهرابی نکهچی را در اویل بهمن ماه ۱۳۸۶ به «اعدام» محکوم کرد.

حکم آقای سهرابی در یکی از اتاق‌های اداره اطلاعات زاهدان به او ابلاغ شد. پیش از ابلاغ حکم، بازجو هم‌سلولی آقای سهرابی را خواست و به او گفت ما شما را به همراه مولوی سهرابی هم‌اتاق کردیم و الآن شما حکمتان ابلاغ می‌شود، حکمی که باید به ایشان ابلاغ شود سخت است، ولی اصلاً نترسید چون بدوی و ابتدایی است و در دیوان عالی کشور تخفیف می‌خورد و به حبس ابد تبدیل می‌شود  و باز به چند سال زندان تبدیل می‌شود و آزاد می‌شود. وقتی که حکم اعدام را به او ابلاغ می‌کنیم شما این گونه آرامش بکنید. بنا به اظهارات هم‌سلولی آقای سهرابی، او بعد از دریافت حکم اعدام  غمگین بود. (مصاحبه بنیاد برومند)

آقای سهرابی به حکم صادره اعتراض کرد، اما دیوان عالی کشور حکم او را تایید کرد. (مصاحبه بنیاد برومند)

مشهود بودن آثار شکنجه بر بدن آقای سهرابی یکی از دلایل عدم تحویل جنازه او به خانواده‌اش بود

ماموران امنیتی قبل از اجرای حکم آقای سهرابی به خانواده‌اش جهت ملاقات او اطلاع دادند، اما به آنها نگفتند که آخرین ملاقات است. خانواده‌اش او را روز قبل از اعدام در زندان زاهدان ملاقات کردند. رئیس زندان زاهدان پس از ملاقات بدون اشاره به اینکه این آخرین ملاقات آقای سهرابی است، به خانواده او و هم پرونده‌اش گفت که جهت توقف حکم اعدام تلاش کنید. تلاش خانواده آقای سهرابی و متهم دیگر پرونده علی‌رغم مراجعه به مسئولان قضایی زاهدان بی‌نتیجه ماند. (مصاحبه بنیاد برومند)  

آقای سهرابی در صبح روز ۲۱ فروردین ۱۳۸۷ به همراه یکی دیگر از متهمان این پرونده در زندان مرکزی زاهدان به دار آویخته شد. ماموران اداره اطلاعات زاهدان خبر اعدام آقای سهرابی را به خانواده‌اش اطلاع دادند، اما جنازه او را به خانواده‌اش تحویل ندادند. یک فرد مطلع، مشهود بودن آثار شکنجه بر بدن آقای سهرابی را یکی از دلایل عدم تحویل جنازه به خانواده‌اش دانست. (مصاحبه بنیاد برومند)

ماموران امنیتی جسد آقای سهرابی را به فاصله کمی بعد از اعدام بدون حضور خانواده‌اش در زاهدان دفن کردند. به دنبال اعدام آقای سهرابی و دیگر متهم پرونده، ماموران انتظامی زاهدان جهت جلوگیری از اعتراض احتمالی مردم به مدت چند روز در خیابان‌های زاهدان حضور داشتند و زاهدان حالت حکومت نظامی داشت. (سنی نیوز،۱۳ آبان ۱۳۸۹)

---------------------------------------------

* سایر منابع: وبسایت انجمن فعالان حقوق بشر بلوچستان (۲۰ اسفند ۱۳۸۶)، فعالین بلوچ (۱۵ دی ۱۳۹۴)، وبسایت خبری صدا و سیمای مرکز سیستان و بلوچستان (۲ بهمن ۱۳۸۶)، بی‌بی‌سی فارسی (۵ بهمن ۱۳۸۶)، رادیو بلوچی اف. ام (۱۹ فروردین ۱۳۸۷)، سنی نیوز (۱۳ آبان ۱۳۸۹)
** مذهب حنفی نام یکی از مذاهب فقهی سنی از دین اسلام است که پیرو ابوحنیفه نعمان بن ثابت از ائمه چهار گانه سنت و جماعت است. مذهب حنفی در بین مذاهب چهارگانه اهل سنت بیشترین پیرو را دارد که از محمد، ابوبکر، عمر، عثمان و علی پیروی می کنند.
*** یک تخت آهنی است که متهم را روی آن قرار داده و دست و پای‌های او به تخت دستبند می‌زنند و متهم را در فضای رعب آور که با دشنام و توهین همراه است با استفاده از انواع کابل مورد شکنجه قرار می‌دهند و بر بدن او آب سرد می‌ریزند.
**** عملیات تاسوکی در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۴ توسط گروه جندالله نزدیک ساعت ۹ شب در جاده زاهدان-زابل در فاصله نزدیک به ۱۰ کیلومتری پاسگاه تاسوکی انجام و سبب کشته و زخمی شدن ۲۸ تن شد. دست‌کم ۷ نفر دیگر نیز در این حادثه گروگان گرفته‌ شدند. یک تن از گروگان‌ها نیز در طول اسارت کشته شد و ۶ تن دیگر به تدریج طی ۲۰۰ روز آزاد شدند.

تصحیح و یا تکمیل کنید