بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

ضیاء‌الله احراری

درباره

سن: ۴۸
ملیت: ايران
مذهب: بهائی
وضعیت تأهل: نامعلوم

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۳۰ آبان ۱۳۶۱
محل: شيراز، استان فارس، ايران
نحوه کشته‌شدن: حلق آویز
اتهامات: ارتداد; جرايم مذهبی

ملاحظات

خبر اعدام آقای دکتر ضیاءالله احراری‌، فرزند جلال، به نقل از اطلاعیه دادگاه انقلاب اسلامی شیراز در روزنامه‌های خبر (۲ آذر ماه ۱۳۶۱)‌، کیهان‌ (۱ آذر ماه ۱۳۶۱)‌، اطلاعات (۴ آذر ماه ۱۳۶۱) منتشر شد. این خبر همچنین از مقالات انتشار یافته در ‌وب‌‌سایت خانه‌ اسناد بهایی ستیزی در ایران به دست آمده است. اطلاعات تکمیلی از بیانیه رئیس محفل روحانی ملی بهائیان ایالات متحد آمریکا در جلسه استماع در کنگره آمریکا تحت عنوان Religious Persecution of the Baha'is in Iran: Hearing Before the Subcommittee on Human Rights and International Organizations of the Committee on Foreign Affairs, House of Representatives, Ninety-eighth Congress, Second Session, May 2, 1984)  («آزار و سرکوب دینی بهائیان در ایران: جلسه استماع در کمیته فرعی حقوق بشر و سازمان‌های بین‌المللیِ کمیته روابط خارجی، مجلس نمایندگان‌، کنگره نود و ششم‌، جلسه دوم‌، دوم ماه می ۱۹۸۴، [برابر با ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۳]») («جلسه استماع») به دست آمده است.

آقای احراری همچنین یکی از ٢٠۶ بهائی ایرانی است که نامش در گزارش سال ١٩٩۳ جامعه جهانی بهائی منتشر شده است. این گزارش‌، آزار و اذیت اعضای جامعه بهائی در جمهوری اسلامی ایران را مستند نموده و فهرستی از بهائیانی که از سال ١٣۵٧ به بعد در ایران کشته شده ‌اند را شامل می‌ شود. اطلاعات تکمیلی در این خصوص از شماره‌های مختلف نشریه عالم بهائی به دست آمده است. برای مثال، رجوع شود به شماره ۲۹‌، ۱۹۸۶-۱۹۸۲، حیفا‌، ۱۹۹۴.

دکتر ضیاءالله احراری در روز ١١ دی ١٣١٢ در سورمق (نزدیک آباده در استان فارس) به دنیا آمد. (‌وب‌‌سایت خانه‌ اسناد بهایی ستیزی در ایران؛ بیوگرافی؛ روزنامه کیهان، ۱ آذر ماه ۱۳۶۱). وی پس از اتمام تحصیلات متوسطه به ایتالیا رفت و دکترای داروسازی گرفت. (‌وب‌‌سایت خانه‌ اسناد بهایی ستیزی در ایران؛ بیوگرافی). بر اساس نامه مورخ ۹ دی ماه ۱۳۶۰ رئیس بخش روانپزشکی بیمارستان دانشکده پزشکی دانشگاه شیراز، دکتر احراری رئیس داروخانه حافظ، وابسته به این دانشگاه بود. این نامه که خطاب به دکتر قریب، رئیس دانشکده پزشکی نوشته شده بود‌، خواستار آن بود که از تلاش‌های دکتر احراری در برآورده ساختن نیازهای بیماران به قرص کربنات لیتیوم، تشویق و قدردانی شود.

بر اساس اطلاعات منتشر شده در رسانه‌های ایران، دکتر احراری عضو محفل روحانی محلی شیراز و عضو کمیته مهاجرت و معاضدت آن بوده است. (اطلاعات‌، ۴ آذر ماه ۱۳۶۱).

وضعیت بهائیان در جمهوری اسلامی 

جمهوری اسلامی جامعه بهائیان ایران را (که با حدود سیصد هزار عضو در سال ۱٣۵٧، [۱] یکی از پر‌شمارترین اقلیت‌های مذهبی کشور است) به صورت مداوم و سیستماتیک تحت آزار و سرکوب قرار داده و بهائیان را از اساسی‌ترین حقوق بشر محرومشان کرده است. قانون اساسی دین بهائی را به رسمیت نمی‌شناسد و مقامات کشور، این دین را الحادی تلقی می‌کنند. در نتیجه بهائیان از حقوق رسمی یک اقلیت مذهبی برخوردار نیستند. آنها نمی‌توانند مذهب‌شان را آشکار کنند و یا مراسم مذهبی خود را به جا آورند. آنان از هرگونه فعالیت در عرصه عمومی منع شده‌ و حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی‌شان به طور مدام نقض می‌شود بهائیان از حق تحصیل و به ویژه تحصیلات عالی و حق اشتغال در ادارات دولتی یا وابسته به دولت محرومند. آنها حتی برای تصاحب و مدیریت مشاغل آزاد هم امنیت ندارند و در موارد بسیاری محل کسب و کار آنها یا مورد هجوم افراد و گروه‌های وابسته به دولت قرارمی‌گیرند یا اینکه به خاطر امتناع از کار در روزهای مقدس دینی از سوی دولت پلمپ می‌شوند. حکومت ایران بهائیان را به طور مداوم و به بهانه‌های واهی بازداشت می‌کنند.  [۲]  

 بهائی‌ستیزی در ایران محدود به دوران حکومت جمهوری اسلامی نیست اما در دوران این حکومت شدت گرفت و نهادینه شد. در آستانه انقلاب نیز طرفداران آیت‌الله خمینی به منازل و محل‌های کسب و کار حمله می‌کردند و در برخی موارد به قتل  بهائیان دست زدند.

آیت‌اللّه خمینی  در آستانه بازگشت از فرانسه به ایران  در پاسخ به پرسشی درباره‌ی آزادی سیاسی یا دینی بهائیان تحت حاکمیت دولت اسلامی چنین گفت: «آنها یک حزب سیاسی هستند؛ مضرّند. مقبول نخواهند بود». مصاحبه‌کننده سوال دیگری کرد: «آیا برای انجام شعائر دینی خود آزادی خواهند داشت؟» آیت‌اللّه جواب داد: «نه». خمینی پیشتر هم در سخنرانی‌های جداگانه‌ای از «خطر بهائیان برای رژیم شاه، اسلام، وحدت ملی، و امنیت ملی سخن می‌گفت.» (وبسایت آسو، ۱۴ مهر ۱۳۹۴) 

محفل ملی بهائیان بعد از انقلاب اسلامی

 در ساختار جامعه بهائی، نهاد «محفل روحانی ملی» هیئتی متشکل از نه نفر است که سالانه با رأی بهائیان بزرگسال در هر کشور انتخاب می‌شود. این نهاد به امورات و مشکلات جامعۀ بهائی در سطح ملی رسیدگی می‌کند. «محفل روحانی ملی» مسئولیت هدایت، هماهنگی و تحرک بخشیدن به فعالیت‌های محفل‌های روحانی محلی هر کشور و ارتباط با بیت‌العدل اعظم (شورای بین‌المللی آیین بهائی)، عالی‌ترین مقام تصمیم‌گیری جامعه بهاییان جهان، را بر عهده دارد.

 در سال‌های ۵۹ و ۶۰ محافل اول، دوم و سوم ملی و محافل محلی بهائی از جمله در شهرهای تهران، یزد، همدان و تبریز، به شدت سرکوب و اکثریت اعضای آن‌ها اعدام شدند. محفل ملی سوم بهائیان در «آخرین پیام محفل روحانی ملی ایران به یاران آن سامان» به پیروی از اصل اطاعت از حکومت، تشکیلات بهائی را تعطیل اعلام کرد و همزمان با ارسال نامه‌ای سرگشاده که برای دو هزار نفر از افراد سرشناس و عالی رتبه‌ حکومت فرستاده شده بود درخواست کرد تا به دستگیری، زندان، شکنجه، اعدام و ظلم به بهائیان پایان دهند. (بی‌بی‌سی فارسی، ۱۹ مهر ۱۳۹۴) 

مقامات قضایی جمهوری اسلامی، اعدام‌ها و سرکوب اعضای محافل ملی را توجیه کرده‌اند. آیت‌الله خمینی طی یک سخنرانی در ٧ خرداد ١٣٦١ گفته است: «بهائی‌ها یک مذهب نیستند، یک حزب هستند، یک حزب که در سابق انگلستان پشتیبانی آنها را می‌کرد و حالا هم آمریکا دارد پشتیبانی می‌کند. اینها هم جاسوس هستند.» (صحیفه نور، جلد ۱۷، ۷ خرداد ۱۳۶۱)

بهائیان در برابر اتهام رابطه با کشورهایی مانند اسرائیل با تکیه بر «اصل مذهبی «ضرورت دوری از سیاست»، چنین اتهاماتی را رد می‌کنند. آنها می‌گویند روابط مذهبی حد و مرزی ندارد و «به هیچ وجه محفل بهائیان ایران علیه جمهوری اسلامی کاری و اقدامی نکرده است.» ( وبسایت آسو، ۱۸ مرداد ۱۳۹۴)

باید یادآوری کرد که بیت‌العدل اعظم زمانی در حیفا تاسیس شده که هنوز کشوری به نام اسرائیل تشکیل نشده است. پایه‌گذاران دیانت بهائی و به ویژه بهاءالله در اواخر قرن ۱۹ تحت فشار و سرکوب ناچار به ترک ایران و روی آوردن به ترکیه و عراق شدند.

بهاءالله در دوران اقامت در امپراتوری عثمانی هم از سرکوب در امان نماند. او مدتی در ترکیه کنونی زندانی بود و در سال ۱۹۰۸ میلادی از زندان آزاد شد. بهاءالله  در سال ۱۹۰۹ میلادی جسد سید علی محمد باب را که در سال ۱۸۵۰ میلادی در ایران اعدام شده بود، به بیت‌العدل منتقل کرد. بهاءالله به عنوان رهبر وقت بهائیان کمی قبل از جنگ جهانی اول در حیفا، شهری که بیت‌العدل در آن واقع شده، مستقر شد و به رسیدگی به مشکلات و امورات جامعه بهائی پرداخت. جامعه بهائی بعد از جنگ جهانی اول، زمانی که فلسطین تحت قیمومیت انگلستان بود،  در حیفا از سرکوب محفوظ ماند. (تحقیقات بنیاد برومند)

دستگیری و بازداشت

دکتر احراری در تاریخ  ۳۱ فروردین ۱۳۶۱ به دادگاه انقلاب شیراز احضار و در آنجا بازداشت شد و سپس به زندان عادل‌آباد شیراز منتقل گردید. (‌وب‌‌سایت خانه‌ اسناد بهایی ستیزی در ایران؛ بیوگرافی).

دادگاه

اطلاعی درباره جلسه یا جلسات دادگاه دکتر احراری در دست نیست.

اتهامات

بر اساس گزارش دادسرای انقلاب اسلامی شیراز منتشر شده دررسانه‌ها، دکتر احراری عضو «فعال فرقه ضاله بهائیت بوده» و «در ضدیت با احکام مقدس اسلام کوشا بوده» است. (روزنامه خبر‌، ۲ آذر ماه ۱۳۶۱).

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی شود و متهمان از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست. سازمان‌های بین المللی حقوق بشر به گزارش‌هایی اشاره می کنند مبنی بر اینکه مقامات جمهوری اسلامی ایران، در برخی موارد اتهامات کاذبی از قبیل قاچاق مواد مخدر یا ارتکاب جرائم عمومی و جنسی را به مخالفان خود (از جمله فعالان سیاسی، مدنی، صنفی و یا اقلیت‌های قومی و مذهبی) نسبت داده و آنان را همراه با محکومان عادی دیگر اعدام می کنند. هر سال صدها نفر در دادگاه‌های ایران به اعدام محکوم می‌شوند اما شمار افرادی که بر اساس اینگونه اتهامات کاذب به اعدام محکوم شده‌اند معلوم نیست.

مدارک و شواهد

بر اساس گزارش دادسرای انقلاب اسلامی، دکتر احراری عضو «فعال فرقه ضاله بهائیت ... و عضو تشکیلات در لجنه مهاجرت و معاضدت [بوده] و در کنفرانس شور بلوکی شرکت کرده و درخواست وام جهت تاسیس محفل [روحانی] در روستای نصرآباد را نموده است». (روزنامه کیهان‌‌، ۱ آذر ماه ۱۳۶۱). این گزارش همچنین تاکید می‌کند «دکتر احراری حاضر به توبه نیز نشده است».

دفاعیات

بنا به اظهارات رئیس محفل روحانی ملی بهائیان ایالات متحد آمریکا، به دکتر احراری این فرصت داده شده بود که از دین خود برگردد و آزاد شود اما او این پیشنهاد را نپذیرفته بود. (جلسه استماع).

حکم

دادگاه انقلاب اسلامی شیراز دکتر ضیاءالله احراری را «کافر حربی و مفسد فی‌الارض» شناخت و او را به اعدام محکوم کرد. این حکم پس از تایید دادگاه عالی قضایی‌، در شامگاه ۳۰ آبان ماه ۱۳۶۱ به اجرا در آمد.

به نقل از ‌وب‌‌سایت خانه‌ اسناد بهایی ستیزی در ایران، دکتر احراری به دار آویخته شد. درباره دفن دکتر احراری اطلاعی در دست نیست.

—---------------------

۱) «مرگ تدریجی بهائیان ایران» نوشته‌ی ریچارد ن. اوستلینگ، مجله تایم به تاریخ ٢۰ فوریه ۱٩٨۴؛ و «تضییقات بهائیان ایران ۱۹٨۴־۱٨۴۴» نوشته‌ی داگلاس مارتین، پژوهش بهائی جلد ١٣/١۲ چاپ سال ۱۹٨۴، ص ۳. تعداد جمعیت فعلی بهائیان در ایران مشخص نیست.
۲) در قوانین کیفری ایران برای بهائیان هیچ حقی پیش‌بینی نشده است و آنان همواره در معرض سوءاستفاده و اعمال خشونت قرار دارند. چنانچه قربانی آزار و حمله شوند و مورد سرکوب قرار‌گیرند یا به قتل برسند، دادگاهی برای آنها حق تظلم و دادخواهی قائل نیست. مقامات قضایی ایران با استناد به فتوا‌ی بعضی مراجع تقلید که به موازات مجلس از منابع قانون گذاری محسوب می‌شوند، بهائیان را در زمره‌ مرتدین که تحت حمایت قانون نیستند قرار می‌دهند. یکی از این مراجع، آیت‌الله روح‌‌‌‌الله خمینی است که برای جرم ارتداد حکم اعدام تعیین کرده است و اعلام کرده که یک مسلمان نباید به جرم کشتن مرتد اعدام شود.

تصحیح و یا تکمیل کنید