بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

کیانوش آسا

درباره

سن: ۲۶
ملیت: ايران
مذهب: غيره
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۵ خرداد ۱۳۸۸
محل: تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: شلیک خودسرانه
اتهامات: نامعلوم (ضد انقلاب)

ملاحظات

اطلاعات مربوط به مرگ آقای کیانوش آسا از مصاحبه ی یکی از نزدیکان وی با بنیاد عبدالرحمن برومند (۳ شهریور ۱۳۸۸)، عفو بین الملل (۳۰ خرداد ۱۳۹۰)، بی بی سی (۲۶ مرداد ۱۳۸۹)، سایت کمیته ی گزارشگران حقوق بشر (۲۸ مرداد و ۱ فروردین ۱۳۸۸ ، ۱ اردیبهشت ۱۳۸۹)، روزآنلاین (۱۸ فروردین ۱۳۸۹، ۲۷ خرداد ۱۳۸۹، ۷ مرداد ۱۳۸۸)، کلمه (۴ فروردین ۱۳۹۰)، کمیته ی دفاع از زندانیان سیاسی (۲۹ آبان ۱۳۹۰)، رادیو فردا (۷ آذر ۱۳۸۸)، بی بی سی فارسی (۱۹ آذر ۱۳۸۹)، سایت مرکزی حزب دمکرات کردستان ایران (۱۶ شهریور ۱۳۸۸) و سایت پرچم (۱۱ مهر ۱۳۸۸) به دست آمده است.

آقای کیانوش آسا در تاریخ ۲۵ خرداد سال ۱۳۸۸ در جریان اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران به دست نیروهای بسیجی مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شد. وی در خانواده ای کرد از ایل سنجابی در کرمانشاه متولد شد. اکثریت افراد این ایل به آیین «اهل حق» یا « یارسان» (۱) معتقدند (کمیته ی گزارشگران حقوق بشر، ۱ فروردین ۱۳۸۹).

آقای آسا در رشته مهندسی شیمی گرایش گاز و پتروشیمی در دانشگاه رازی کرمانشاه و در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه علم و صنعت تهران تحصیل کرده بود. او قرار بود در همان تابستانی که کشته شد، پایان نامه ی خود را به اتمام رسانده و فارغ التحصیل شود و اصولا برای انجام کارهای پایان نامه ی خود به تهران رفته بود (مصاحبه ی بنیاد برومند).

به گفته ی نزدیکان و دوستان وی، آقای آسا فردی مسئول و باهوش بوده و برای وی تحصیلات اهمیت زیادی داشته است. وی، که در ١٦ سالگی پدر خود را از دست داده بود، مصمم بود که پس از گرفتن مدرک خود مخارج خانواده را تأمین کند تا برادرش که بعد از فوت پدر به ناچار تحصیلات خود را رها کرده بود به دانشگاه باز گردد. وی همچنین به فعالیت های اجتماعی، به خصوص در مسائل زیست محیطی علاقه مند بوده و در گروه ها و کلوپ های مختلفی از جمله دانشکده فنی دانشگاه راضی، جوانان کرد، جوانان کرمانشاه، شجریان عضویت داشته است. او هم چنین به مدت ۱۰ سال در انجمن جبهه ی سبز عضو بود و در برنامه های متنوع این انجمن مانند پاکسازی کوه ها شرکت می کرد (مصاحبه ی بنیاد برومند).

آقای آسا عضو گروه سیاسی و حزب خاصی نبود اما اعتقاد داشت که نباید منفعل بود. او به مسائل سیاسی و اجتماعی توجه داشته و همیشه نشریات دانشگاه را به خانه می آورده و نزدیکان خود را به خواندن آن ها تشویق می نموده است. او قبل از انتخابات ریاست جمهوری ١٣٨٨ عضو ستاد آقای کروبی بود و در دانشگاه حمایت خود را از این کاندیدا علنا اعلام می کرده است (مصاحبه ی بنیاد برومند).او به کتاب خواندن، مخصوصا کتب تاریخی و به نقاشی علاقه مند بود و هم چنین تنبور می نواخت (مصاحبه ی بنیاد برومند و روزآنلاین،۷ خرداد ۱۳۸۸).

مرگ

آقای آسا در روز ۲۵ خرداد در حین راهپیمایی بزرگ طرفدارن جنبش سبز در تهران در میدان آزادی مورد اصابت گلوله ی نیروهای بسیج قرار گرفت اما تاریخ دقیق مرگ وی به دلایلی که متعاقبا ذکر خواهد شد، مشخص نیست. به گفته ی یکی از نزدیکان وی، آقای آسا در روز ۲۵ تیر در حدود ساعت ۲ یا ۳ بعد از ظهر از خوابگاه دانشجویی خود به قصد شرکت در تجمع هواداران جنبش سبز از خوابگاه دانشجویی خود خارج می شود. او در راه چند تن از دانشجویان را نیز با خود همراه می کند. در خیابان آزادی تهران در چند کیلومتری میدان آزادی دوستان کیانوش رفته رفته از وی جدا می شوند. کیانوش صدای سردمداران جنبش مانند کرباسچی و کروبی را می شنود و به طرف آن رفته و از آخرین دوستی که با وی مانده بود، جدا می شود. این آخرین باری بوده که دوستان کیانوش را زنده دیده‌اند (مصاحبه ی بنیاد برومند).

بنا به گزارش ها، شاهدان عینی به خانواده ی آسا گفته اند که در همان حوالی یک گلوله به پهلوی وی اصابت کرد ولی او به راحتی دست و پا و گردنش را تکان می داد و حتی سرش را بر می گرداند. سایر تظاهرکنندگان وی را روی دست بلند کرده و در یک وسیله ی نقلیه گذاشتند که مشخص نیست آیا آمبولانس بوده است یا خیر(مصاحبه ی بنیاد برومند).

صبح روز چهارشنبه ٢٧ خرداد، خواهر و برادر او به امید یافتن خبری از وی از کرمانشاه به تهران می آیند. آن ها ابتدا به بیمارستان رسول اکرم که محل مداوای زخمی های روز ۲۵ خرداد ماه بوده مراجعه می کنند اما اجازه ی ورود نمی یابند و فقط لیستی از زخمی ها به آن ها نشان داده می شود که نام آقای آسا در میان آن ها نبوده است. به آن ها گفته شد مأموران امنیتی بیشتر مجروحین و همه ی كشته شدگان را طی دو روز اخیر از این بیمارستان منتقل كرده اند. طی روز های بعدی خانواده ی آقای آسا به دنبال وی گشتند اما موفق به یافتن او نشدند. آن ها زندان اوین و بازداشتگاه کهریزک را جستجو کردند. به دادگاه انقلاب، كلانتری شاپور، حفاظت ناجا، پلیس امنیت و تمامی آن جاهایی كه امكان میدادند ممكن است بازداشت شدگان روز دوشنبه را به آن جا برده باشند، سر زدند(مصاحبه ی بنیاد برومند).

عاقبت در روز چهارشنبه ۳ تیر ماه به پزشکی قانونی مراجعه می کنند. پس از آن که اسم آقای آسا را در میان کشته شدگان با هویت نمی یابند و عکس کشته شدگان مجهول الهویه را مورد جستجو قرار می دهند و عکس برادر خود را در میان آن ها پیدا می کنند. در این هنگام جسد آقای آسا علاوه بر کمر، تیری هم در گردن داشته است. تاریخ مرگ وی به گفته ی یکی از نزدیکان وی در پرونده ۲۹ خرداد ذکر شده است. در نتیجه مشخص نیست در فاصله ی بین ۲۵ تا ۲۹ خرداد ماه وی در کجا نگهداری می شده و چگونه و تحت چه شرایطی کشته شده است. به گفته ی این فرد نزدیک به آقای آسا، جسد کبود شده و دهان آن پر از خون بود. آثار تیر در گردن وی مشهود، اما جای زخم گلوله ها بخیه شده به طرزی که نوع و اندازه ی گلوله قابل تشخیص نبوده است (مصاحبه ی بنیاد برومند). به گفته ی مادر آقای آسا، گزارش پزشکی قانونی که بعدا ارائه شده کامل نیست. به صورت مشخص علت مرگ را اصابت گلوله عنوان کرده اما هیچ صحبتی از نوع گلوله ها و نحوه ی شلیک و این که آیا هر دو گلوله از یک اسلحه شلیک شده است یا خیر در میان نیست. در این گزارش آمده است که جسد به وسیله ی افراد ناشناس تحویل پزشکی قانونی شده است (روز آنلاین، ۱۸ فروردین ۱۳۸۹). در گواهی فوت روبه روی علت مرگ نوشته شده است: «خشونت به وسیله ی دیگران» (بی بی سی ، ۲۶ مرداد ۱۳۸۹). وسایلی همراه جسد نبود و هیچ گاه وسائل شخصی آقای آسا تحویل خانواده نشد (رادیو فردا، ۷ آذر ۱۳۸۸).

واکنش خانواده

خانواده ی آسا با مراجعه به دادسرای جنایی واقع در خیابان ۱۲ فروردین، پس از تنظیم شكایت نامه و درخواست تحویل جسد را می دهند. بنابراظهارات مادر آقای آسا، قاضی كه با دیدن مدارك تحصیلی كیانوش متوجه شده دانشجوی ارشد دانشگاه علم و صنعت بوده، ضمن اظهار تأسف دستور تحویل جسد را صادر کرد (گزارشگران حقوق بشر، ۲۸ مرداد ۱۳۸۹). خانواده ی آسا جسد را در روز ۶ تیر ۱۳۸۸ از پزشکی قانونی تحویل گرفتند (کلمه، ۹ آذر ۱۳۸۹).

مراسم خاکسپاری در روز یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۸ برگزار شد (کلمه، ۹ آذر ۱۳۹۰). مراسم با تصمیم خانواده بدون سر و صدا انجام شده تا امکان انجام آن به صورت سنتی باشد. پس از آن خانواده ی آسا تلاش های زیادی برای پیگیری پرونده ی فرزند خود انجام دادند. آن ها با مقامات سیاسی دیدار داشته اند هم چنین برای پرونده ی خود وکیل گرفته اند اما تا کنون ( تابستان سال ۱۳۹۰) به نتیجه ی خاصی نرسیده اند (مصاحبه ی بنیاد برومند).

خانواده ی آسا هم چنین نامه های نیز به روسای قوه ی قضاییه و مقننه و کمیته ی ویژه ی پیگیری حوادث پس از انتخابات نوشته اند. از جمله برادر آقای آسا، آقای کامران آسا در ۱۶ آذر سال ۱۳۸۸تلاش کرد به مراسم بزرگداشت کیانوش در دانشگاه علم و صنعت برود که باعث دستگیری وی شد (بی بی سی فارسی، ۱۹ آذر ۱۳۸۸). او هم چنین نامه های متعددی همراه با خانواده ی خود برای پیگیری پرونده به سران نظام نوشته و مصاحبه های زیادی با مطبوعات انجام داده است.

واکنش مقامات دولتی

مقامات دولتی واکنش رسمی ای به مرگ آقای آسا نشان نداده و مسئولیتی در این زمینه بر عهده نگرفته اند. کمیته ی پیگیری ای که برای کشته شدگان حوادث پس از انتخابات تشکیل شد از خانواده ی آسا دعوتی به عمل نیاورد (مصاحبه با بنیاد برومند). به گفته ی مادر آقای آسا، مقامات قضایی در جواب شکایات این خانواده صرفا از آن ها خواسته اند که مظنون اصلی خود را معرفی کنند. پیگیری های وکیل پرونده نیز تا به امروز به جایی نرسیده است و قاضی پرونده به صراحت به خانواده ی آسا گفته است که پرونده شان به نتیجه ای نمی رسد. دادگاه یک بار خواهر و برادر آقای آسا را احضار کرده و سوالاتی کلی در مورد روند پرونده از آن ها پرسیده اند. پاسخی نیز به نامه های خانواده ی آسا داده نشده است به غیر از یک نامه به رییس مجلس که در پاسخ، موضوع از سوی مجلس به قوه ی قضاییه ارجاع شده است (کلمه، ۴ فروردین ۱۳۹۰).

خانواده ی آسا هم چنین برای برگزاری مراسم خاکسپاری فرزند خود به شدت تحت فشار بوده و این فشار ها هر بار برای مراسم های سالگرد و یادبود وی نیز تکرار می شود. به گفته ی مادر آقای آسا در مراسم خاکسپاری وی در تاریخ ۷ تیر ۱۳۸۸، که بدون اطلاع رسانی عمومی انجام شد، نیروهای لباس شخصی حضور داشتند و با مراجعه به یکی از خویشان خانواده ی آسا که از مراسم فیلمبرداری کرده بود فیلم را توقیف نموده و حذفیاتی روی آن انجام دادند. مثلا صحنه ی گریه ی مادر آقای آسا بر مزار وی را سانسور کردند. در مراسم چهلم برادر بزرگ تر آقای آسا، در هنگام نطقی در مورد برادرش در حین مراسم دستگیر شد. ماموران لباس شخصی در پاسخ به تلاش های خواهر و مادر وی برای آزادی وی، به صورت آن ها اسپری فلفل پاشیدند و در ناآرامی های پس از آن عده ی زیادی را دستگیر کردند (روزآنلاین، ۲۷ خرداد ۱۳۸۹).

مادر آقای آسا در باره ی این فشار ها گفته است: «ما تحت نظر هستیم و همه رفت و آمد ها و تلفن های ما را کنترل می کنند.در تمام این مدت حتی یک بار نتوانستیم با خیال راحت سر خاک کیانوش، بچه ام برویم. همیشه سر خاک پر است از ماموران امنیتی و روزهایی که مناسبات خاصی است حتی ۶ تا ۷ ماشین را پر از مامور زن و مرد، مستقر می کنند اما روزهای عادی ماموران امنیتی به صورت لباس شخصی حضور دارند حتی با ما به بهانه ی قرائت فاتحه برای کیانوش سر خاک او می نشینند.»

مقامات به تلاش خانواده برای زنده نگاه داشتن یاد آقای آسا حساسیت زیادی نشان داده اند. برادر آقای آسا، آقای کامران آسا حداقل دو بار از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده است. یک بار در ۱۶ آذر سال ۱۳۸۸ در هنگام ورود به دانشگاه علم و صنعت که پیشتر ذکر آن رفت و بار دیگر قبل از سالگرد برادرش. بار اول آقای کامران آسا بعد از دو ماه به قید کفالت آزاد گردید. در بار دوم، به گفته ی مادر آقای آسا، ماموران پس از دستگیری کامران آسا به خانه ی آن ها رفته و تمام خانه از جمله اتاق آقای کیانوش آسا را مورد تفتیش قرار داده اند. پس از آن کتاب ها، پایاننامه، لوازم شخصی و تنبور آن مرحوم را با خود بردند. به گفته ی خود آقای کامران آسا، اتهام «تبلیغ علیه نظام» به وی تفهیم شد. یکی از نگرانی های بازجوهای وی نامه ای بود که او قرار بود برای پیگیری پرونده ی برادرش به رییس قوه ی قضائیه بنویسد و نامه ای که به آقای کروبی نوشته بود. آن ها هم چنین به آقای کامران آسا گفتند که وی قرار بوده به دانشگاه علم و صنعت یعنی دانشگاه برادرش برود و یا خانواده ی آسا از مرگ کیانوش برای فعالیت های تبلیغی علیه نظام سوء استفاده می کنند و قصد اغتشاش در مراسم سالگرد وی را دارند. وی ۱۰ روز بعد با قرار وثیقه ی ۱۱ ملیون تومانی آزاد شد. به او گفته شد که حکم بازداشت بقیه ی اعضای خانواده را هم دارند و اگر دست از پیگیری برندارند همه ی اعضای خانواده را دستگیر می کنند (روز آنلاین، ۲۷ خرداد ۱۳۸۹). بنابراظهارات آقای کامران آسا، یکی از بازجوها وی را تهدید نیز کرده به وی گفته است: «مادرت به عزای کیانوش نشسته، کاری نکنید که به عزای فرزندان دیگرش هم بنشیند» (کلمه، ۴ فروردین ۱۳۹۰). هم چنین در روز ۲۹ آبان ۱۳۹۰ برادر بزرگ تر آقای آسا، عزیز آسا نیز دستگیر گردید (کمیته ی دفاع اززندانیان سیاسی، ۲۹ آبان ۱۳۹۰).

خواهر و برادر دیگر آقای آسا نیز بارها در محل کار خود مورد تهدید و مواخذه قرار گرفته اند. برادر بزرگ تر وی بارها از سوی حراست اداره ی محل کار خود احضار شده است (کلمه، فروردین ۱۳۹۰). هم چنین در واپسین روزهای سال ۱۳۸۸ بر مزار برادرش از سوی ماموران وزارت اطلاعات دستگیر شده و برای مدت کوتاهی در وزارت اطلاعات تحت بازداشت بوده است (روزآنلاین، ۱۸ فروردین ۱۳۸۹). سایر اعضای فامیل آقای آسا نیز بارها به خاطر داشتن عکسی از وی و حتی بر زبان آوردن نام او از سوی نیروهای لباس شخصی مورد تهدید قرار گرفته اند. نیروهای لباس شخصی به مغازه ی پسرعمه ی آقای آسا به خاطر وجود عکسی از وی در مغازه حمله ور شده و او را دستگیر کرده اند. در موقعیتی دیگر تلفن یکی از بستگان خانواده ی آسا کنترل شده و سپس با او تماس گرفته شده که اگر یک بار دیگر نامی از وی ببرد بلای آقای آسا بر سر وی هم خواهد آمد (کلمه، فروردین ۱۳۹۰).

در هر سالگرد آقای آسا فشارهای شدیدی بر خانواده ی وی وارد می شود. به عنوان مثال نیروهای لباس شخصی اتومبیل افرادی را که قصد شرکت در مراسم یادبود آقای آسا را داشته اند از جمله خواهرزاده ی وی را متوقف و تفتیش کرده و سعی می کردند با تهدید از رفتن آن ها به مراسم جلوگیری به عمل آورند. حتی به موسسات چاپی که پوستری برای مراسم چاپ می کردند هشدار می دادند (کلمه، ۹ آذر ۱۳۹۰). به گفته ی مادر آقای آسا افراد ناشناس هم چنین پیش از مراسم سالگرد، بر روی سنگ قبر او که هدیه ی مردم و دوستان وی بوده، اسید پاشیده و آن را آتش زدند و نهال کاشته شده بر مزار وی را از ریشه کندند ( روزآنلاین، ۲۷ خرداد ۱۳۸۹).

خلاصه رویدادهای ایران پس از انتخابات

پس از اعلام پیروزی مجدد محمود احمدینژاد با اکثریت ٦٣/٦٢ درصدی آرا در دهمین دوره انتخابات رییس جمهوری ایران، که در تاریخ جمعه ٢٢ خرداد ١٣٨٨ برگزار شد، اعتراضهای سراسری مردم به نتیجه انتخابات شروع شد. سرویس پیامک تلفنهای همراه در ایران، از ساعت ١١ شب پنجشنبه (٢١ خرداد ١٣٨٨) قطع شد. این اختلال در سرویس پیامک در طول برگزاری انتخابات و تا دهم تیرماه ادامه داشت. در هنگام برگزاری انتخابات، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران اعلام کرد که تجمع هوادارن نامزدهای ریاست جمهوری در تمام کشور غیرقانونی است. عصر همان روز مانوری به نام مانور اقتدار در میدانهای مختلف شهر تهران و با هدف «برقراری نظم و امنیت در شعب و صندوقهای اخذ رأی» در تهران انجام شد. در حالی که وزیر کشور ایران گفته بود اعلام تدریجی نتایج انتخابات ریاست جمهوری این کشور پس از اذان صبح (حدود ساعت چهار صبح) آغاز خواهد شد، رئیس ستاد انتخابات کشور کمی پس از نیمه شب اعلام نتایج را آغاز کرد.

پس از اعلام نتیجه، مردم با اعتقاد بر اینکه تقلب انجام گرفته است در روز ٢٣ خرداد به خیابانها آمدند و اعتراض خود را ابراز داشتند. موسوی، کروبی و رضایی، رقیبان احمدی نژاد در این انتخابات، اعلام کردند که تخلفات زیادی در انتخابات انجام گرفته است و به نتیجه اعتراض کردند. آنها شکایت خود را به شورای نگهبان ارایه کردند و خواستار ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد شدند. در عین حال، ولی فقیه ایران، آیت الله خامنهای قبل از بررسی نتیجه توسط شورای نگهبان، پیروزی محمود احمدی نژاد را تبریک گفت. تعداد زیادی از افرادی که در ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی فعالیت داشتند بازداشت شدند.

روز ۲٥ خرداد، راهپیمایی بیسابقهای در خیابانهای مرکزی تهران برگزار شد.تعداد دقیق شرکت کنندگان در این تظاهرات رسما اعلام نشده، هر چند این تعداد تا ۳ ملیون نفر هم گزارش شده است. درهنگام پایان گرفتن راهپیمایی، عدهای از مردم توسط نیروهای شبهنظامی، کشته و زخمی شدند. دولت ایران برای جلو گیری از انتشار اخبار، خبرنگاران خارجی را اخراج کرد و خبرگزاریها را از فرستادن اخبار منع نمود. در سه روز بعد نیز، راهپیماییهای گسترده و آرام با شرکت معترضان در تهران برگزار شد. به دنبال اعلام حمایت آیتالله خامنهای از احمدینژاد در نماز جمعه ٢٩ خرداد ١٣٨٨ و هشدار وی به معترضان مبنی بر اینکه مسئولیت هرج و مرج و تبعات آن به عهده خودشان است، که سازمان عفو بین الملل آن را «مشروعیت بخشیدن به اعمال خشونت توسط نیروهای انتظامی» برای سرکوب معترضان خواند، سرکوبها صورت جدیدی به خود گرفت. در روز ۳۰ خرداد و پس از آن، پلیس و نیروهای شبهنظامی به سرکوب معترضان پرداختند. هر گونه تجمع مردمی غیر قانونی اعلام شد و توسط پلیس و لباس شخصیها به خشونت کشیده شد.

 

نیروهای شبه نظامی موسوم به لباس شخصی، گروههایی هستند که در جریان تجمعها و فعالیتهای صنفی، دانشجویی، انتخاباتی واعتراضی برای سرکوب مردم استفاده میشوند. از اینکه این گروهها چگونه سازماندهی میشوند یا از چه کسانی دستور میگیرند، اطلاعات زیادی در دست نیست. این نیروها لباس معمولی بر تن میکنند و فاقد یونیفرم مشخص هستند. آنها گاه با چوب و چماق و گاه با زنجیر و چاقو یا با باتون و اسلحه گرم تجهیز میشوند و زمانی که حکومت قصد سرکوب مردم را دارد ظاهر میشوند. آنچه روشن است، اینست که نیروهای انتظامی اگر با آنها همراهی نکنند، هیچ واکنشی برای مهار خشونت آنها نشان نمیدهند و لباس شخصیها آزادانه در میان نیروهای انتظامی رفت و آمد میکنند و در برابر پلیس اقدام به ضرب و شتم وحشیانه معترضان میکنند. در جریان حوادث پس از انتخابات خرداد ماه ١٣٨٨، مردم با قرار دادن عکس این افراد در اینترنت، تعدادی از آنها را شناسایی کردند و مدارکی دال بر رابطه این افراد با بسیج، سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی ارایه دادند. در بیست پنجم شهریور ماه ۱۳۸۸ جانشین فرمانده سپاه سيدالشهداء استان تهران شرکت فعال نیروی مقاومت بسیج و نقش تعیین کننده آنها را در سرکوب مردم تایید کرد و گفت: «بسيجیها با حضور خود در حوادث اخير چشم فتنهگران را كور كردند و بايد از آنها قدردانی شود... دشمنان اسلام با غبارآلود كردن فضا میخواستند در حوادث اخير سوءاستفاده كنند اما به حمدالله با روشنگری مقام معظم رهبری در مقابل اين فتنه پيروز شدیم.» وی همچنین تأکید کرد که: «جوانان غيور و ولايتمدار بسيجی كه نسل دوم و سوم انقلاب بودند در اين صحنه موفق شدند و پيروز ميدان بودند.»

در جریان اعتراضات خسارتهایی به اموال شهروندان وارد شد. در آن زمان، مقامهای مسئول و رادیو و تلویزیون دولتی سعی کردند این تخریبها را به معترضان نسبت دهند و سرکوب را توجیه کنند. این در حالی بود که عکسهای و فیلمهایی در اینترنت منتشر شد که نیروهای انتظامی را در حال تخریب، در خیابانهای فرعی و جاهای خلوت و دور از جریان اعتراضهای مردمی نشان میدادند. همچنین فرمانده نيروی انتظامی جمهوری اسلامی در تاریخ ٢٨ مهر ١٣٨٨ در همایش عمومی فرماندهان و مدیران فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، تخریب اموال شهروندان توسط نیروهای انتظامی را اذعان داشت و مسئولیت آنرا پذیرفت.

اطلاع دقیقی از تعداد کشته شدگان، زخمیها و ناپدید شدهها در دست نیست. بنا بر گزارشهای مختلف، تعداد قربانیان این راهپیماییها در سراسر ایران، صدها نفر است که نام بیش از ٧٠ نفر گزارش شده است. همچنین مقامهای مسئول، خانواده برخی از قربانیان را تهدید کردهاند که سکوت اختیار کنند و با رسانهها مصاحبه نکنند. گفته میشود که شرایط پس دادن جسد به خانوادهها، عوض کردن علت فوت در گواهی پزشکی قانونی به علل طبیعی مانند سکته قلبی و...، سلب حق شکایت از بستگان کشته شدهها و خودداری از برگزاری مراسم یادبود برای عزیزانشان بوده است. بر طبق اعلام منابع دولتی، پس از ۲۲ خرداد، بیش از ٤٠٠٠ نفر در سراسر کشور بازداشت شدند که تعداد کثیری در بازداشتگاه کهریزک بدون رعایت حقوق زندانیان و حداقل امکانات بهداشتی نگهداری شدند. گزارشهای متعددی در مورد خشونت، شکنجه و تجاوز به بازداشت شدگان منتشر شده است. تعدادی از بازداشت شدگان در اثر ضرب و شتم در دوران بازداشت و شرایط سخت و طاقت فرسا و شکنجههایی که در زندان کهریزک متحمل شدند، جان سپردند.

_________________________________________

 

(۱) اهل حق (یارسان) یک گروه اقلیت مذهبی هستند که طبق قانون اساسی ایران جز اقلیت های مذهبی رسمی محسوب نمی شوند. پیروان این مذهب معمولا در غرب ایران و برخی از نواحی عراق ساکن بوده و عموما کرد می باشند. تعداد آن ها حدودا ۱۰۰۰۰۰۰ نفر تخمین زده می شود. این گروه مورد تبعیض واقع شده و قادر به انجام فعالیت های مذهبی خود به صورت عمومی نمی باشند.

 

تصحیح و یا تکمیل کنید