بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

مصطفی غنیان

درباره

سن: ۲۷
ملیت: ايران
مذهب: اسلام (شيعه)
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۵ خرداد ۱۳۸۸
محل دفن مشخص است: بله
محل: سعادت‌آباد، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: هدف قرار دادن اندام‌های حیاتی بدن
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

«پسری متدین، فروتن، خوش‌رو، صمیمی، متواضع، مهربان و با اخلاق بود و به گفته همه دوستانش، با مرام.»

اطلاعات در خصوص اعدام خودسرانه آقای مصطفی غنیان فرزند محمدتقی، از طریق خبرگزاری هرانا (۲۹ خرداد ۱۳۸۸) و فرم الکترونیکی‌ که یکی از نزدیکان وی به بنیاد برومند فرستاده است (۲۱ خرداد ۱۳۸۹)، به دست آمده است. همچنین برای تکمیل یادبود امید آقای غنیان از وبسایت‌های کمیته گزارشگران حقوق بشر (۳۱ خرداد ۱۳۸۸)، ایرنا (۱۰ تیر ۱۳۸۸)، روزنامه ایران (۱۸ مرداد ۱۳۸۸)، کانون زندانیان سیاسی ایران (۲۰ مرداد ۱۳۸۸)، سرمایه (۹ شهریور ۱۳۸۸)، ایران سبز (۳۰ فروردین ۱۳۸۹)، دانشجو نیوز (۲۵ خرداد ۱۳۸۹)، جرس (۲۹ خرداد ۱۳۸۹)، نوروز (۳۰ خرداد ۱۳۸۹) و رادیو فردا (۴ بهمن ۱۳۹۲) استفاده شده است.

آقای غنیان متولد ۳ تیر ۱۳۶۲ در مشهد، دانشجو و مجرد بود. او او مدرک کاردانی خود را از دانشگاه آزاد بیرجند گرفته بود و دانشجوی کارشناسی ناپیوسته کشاورزی در دانشگاه آزاد واحد رودهن بود و در خانه دانشجویی خود در محله سعادت‌آباد تهران زندگی می‌کرد. به گفته یکی از دوستانش او از جمله افرادی بود که در عین برخورداری از وضعیت مالی بالا، همیشه با تواضع و فروتنی در کنار دوستانش قرار می‌گرفت. او با روحیه‌ای آرام و خاکی، همیشه در جمع دوستانش حضور داشت و هیچ‌گاه تفاوتی میان اطرافیان خود از نظر وضعیت اجتماعی قائل نمی‌شد. به موسیقی علاقه زیادی داشت و به آهنگ‌های قدیمی مانند آثار شماعی‌زاده و هایده گوش می‌داد، موسیقی رپ‌ هم جزو علایق او بود. ماهانه مجله ماشین را به دقت می‌خواند و به‌طور ویژه علاقه‌مند به دنیای خودروها بود. مصطفی داور فدراسیون اتومبیل‌رانی نیز بود و به‌خصوص به ماشین‌های قدیمی آمریکایی علاقه زیادی داشت. (فرم الکترونیکی،‌ ۲۱ خرداد ۱۳۸۹)

به گفته این دوست نزدیک او در زندگی اجتماعی‌، بسیار مودب بود و زمانی که کسی از او ناراحت بود، او خود را موظف می‌دانست تا از دل دیگران درآید و هیچ‌گاه اجازه نمی‌داد روابطش با دوستان دچار مشکل شود. ویژگی خاص او خجالتی بودن و تعارف زیاد بود؛ هیچ‌گاه دوست نداشت که کسی به‌خاطر او به زحمت بیفتد. خانه‌ای که در تهران داشت، به یک پایگاه و استراحتگاه برای دوستانش تبدیل شده بود. حتی زمانی که دوستانش از مشهد به تهران می‌آمدند، او تمام کارهایش را کنار می‌گذاشت تا به دوستانش برسد و از آنها پذیرایی کند. دوست مصطفی می‌گوید «هیچوقت دوستی مثل مصطفی را پیدا نکرد.» (فرم الکترونیکی ، ۲۱ خرداد ۱۳۸۹)

پدر مصطفی غنیان در وصف پسرش می‌گوید: «پسری متدین، فروتن، خوش‌رو، صمیمی، متواضع، مهربان و با اخلاق بود و به گفته همه دوستانش، با مرام.» همچنین درباره نگرش مصطفی به وضعیت کشور گفت: «با وجود اینکه مصطفی از شرایط کشور راضی نبود و از ظلم‌هایی که حاکمان می‌کردند کاملاً آگاه بود، هیچ‌گاه در فعالیت‌های سیاسی خاصی شرکت نکرد.» (رادیو فردا، ۴ بهمن ۱۳۹۲)

آقای مصطفی غنیان نسبت به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ اعتراض داشت و معتقد بود که در این انتخابات تقلب صورت گرفته است. او از طریق شبکه‌های اجتماعی متوجه شد که کمپینی در اعتراض به نتایج انتخابات شکل گرفته و معترضان شب‌ها از روی پشت‌بام منازل‌شان شعار «الله اکبر» سر می‌دهند. او نیز تصمیم گرفت به این کارزار بپیوندد. (رادیو فردا، ۴ بهمن ۱۳۹۲)

خلاصه رویدادهای ایران پس از انتخابات ۱۳۸۸ 

پس از اعلام پیروزی مجدد محمود احمدی‌نژاد با اکثریت ۶۳/۶۲ درصدی آرا در دهمین دوره انتخابات رییس جمهوری ایران، که در تاریخ جمعه ٢٢ خرداد ١٣٨٨ برگزار شد، اعتراض‌های سراسری مردم به نتیجه انتخابات شروع شد. سرویس پیامک تلفن‌های همراه در ایران، از ساعت ١١ شب پنج‌شنبه (٢١ خرداد ١٣٨٨) قطع شد. این اختلال در سرویس پیامک در طول برگزاری انتخابات و تا دهم تیرماه ادامه داشت. در هنگام برگزاری انتخابات، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران اعلام کرد که تجمع هواداران نامزدهای ریاست جمهوری در تمام کشور غیرقانونی است. عصر همان روز مانوری به نام مانور اقتدار در میدان‌های مختلف شهر تهران و با هدف «برقراری نظم و امنیت در شعب و صندوق‌های اخذ رأی» در تهران انجام شد. در حالی‌که وزیر کشور ایران گفته بود اعلام تدریجی نتایج انتخابات ریاست جمهوری این کشور پس از اذان صبح (حدود ساعت چهار صبح) آغاز خواهد شد، رئیس ستاد انتخابات کشور کمی پس از نیمه شب اعلام نتایج را آغاز کرد.

پس از اعلام نتیجه، مردم با اعتقاد بر اینکه تقلب انجام گرفته است در روز ٢٣ خرداد به خیابان‌ها رفته و اعتراض خود را ابراز کردند. موسوی، کروبی و رضایی، رقیبان احمدی‌نژاد در این انتخابات، اعلام کردند که تخلفات زیادی در انتخابات انجام گرفته است و به نتیجه اعتراض کردند. آنها شکایت خود را به شورای نگهبان ارایه کردند و خواستار ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد شدند. در عین حال، ولی فقیه ایران، آیت‌الله خامنه‌ای قبل از بررسی نتیجه توسط شورای نگهبان، پیروزی محمود احمدی‌نژاد را تبریک گفت. تعداد زیادی از افرادی که در ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی فعالیت داشتند بازداشت شدند. 

روز ۲۵ خرداد، راهپیمایی بی‌سابقه‌ای در خیابان‌های مرکزی تهران برگزار شد. به نقل از شهردار تهران، گفته می‌شود حدود سه میلیون نفر در این راهپیمایی شرکت کرده‌اند. در هنگام پایان گرفتن راهپیمایی، عده‌ای از مردم توسط  نیروهای شبه‌نظامی، کشته و زخمی شدند. دولت ایران برای جلوگیری از انتشار اخبار، خبرنگاران خارجی را اخراج و خبرگزاری‌ها را از فرستادن اخبار منع کرد. در سه روز بعد نیز، راهپیمایی‌های گسترده و آرام با شرکت معترضان در تهران برگزار شد. به دنبال اعلام حمایت آیت‌الله خامنه‌ای از احمدی‌نژاد در نماز جمعه ٢٩ خرداد ١٣٨٨ و هشدار وی به معترضان مبنی بر اینکه مسئولیت هرج و مرج و تبعات آن به عهده خودشان است، و سازمان عفو بین‌الملل که آن را «مشروعیت بخشیدن به اعمال خشونت توسط نیروهای انتظامی» برای سرکوب معترضان خواند، سرکوب‌ها صورت جدیدی به خود گرفت. در روز ۳۰ خرداد و پس از آن، پلیس و نیروهای شبه‌نظامی به سرکوب معترضان پرداختند. هر گونه تجمع مردمی غیرقانونی اعلام شد و توسط پلیس و لباس شخصی‌ها به خشونت کشیده شد.

نیروهای شبه‌نظامی موسوم به لباس شخصی، گروه‌هایی هستند که در جریان تجمع‌ها و فعالیت‌های صنفی، دانشجویی، انتخاباتی واعتراضی برای سرکوب مردم استفاده می‌شوند. از اینکه این گروه‌ها چگونه سازماندهی می‌شوند یا از چه کسانی دستور می‌گیرند، اطلاعات زیادی در دست نیست. این نیروها لباس معمولی بر تن می‌کنند و فاقد یونیفرم مشخص هستند. آنها گاه با چوب و چماق و گاه با زنجیر و چاقو یا با باتوم و اسلحه گرم تجهیز می‌شوند و زمانی که حکومت قصد سرکوب مردم را دارد ظاهر می‌شوند. آنچه روشن است، این است که نیروهای انتظامی اگر با آنها همراهی نکنند، هیچ واکنشی برای مهار خشونت آنها نشان نمی‌دهند و لباس شخصی‌ها آزادانه در میان نیروهای انتظامی رفت و آمد می‌کنند و در برابر پلیس اقدام به ضرب و شتم وحشیانه معترضان می‌کنند. در جریان حوادث پس از انتخابات خرداد ماه ١٣٨٨، مردم با قرار دادن عکس این افراد در اینترنت، تعدادی از آنها را شناسایی کردند و مدارکی دال بر رابطه این افراد با بسیج، سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی ارائه دادند. در بیست پنجم شهریور ماه ۱۳۸۸ جانشین فرمانده سپاه سیدالشهداء استان تهران شرکت فعال نیروی مقاومت بسیج و نقش تعیین‌کننده آنها را در سرکوب مردم تایید کرد و گفت: «بسيجی‌ها با حضور خود در حوادث اخير چشم فتنه‌گران را كور كردند و بايد از آن‌ها قدردانی شود... دشمنان اسلام با غبارآلود کردن فضا می‌خواستند در حوادث اخير سوءاستفاده كنند اما بحمدالله با روشنگری مقام معظم رهبری در مقابل اين فتنه پیروز شدیم.»  وی همچنین تاکید کرد که: «جوانان غيور و ولايت‌مدار بسيجی كه نسل دوم و سوم انقلاب بودند در اين صحنه موفق شدند و پيروز ميدان بودند.»

در جریان اعتراضات خسارت‌هایی به اموال شهروندان وارد شد. در آن زمان، مقام‌های مسئول و رادیو و تلویزیون دولتی سعی کردند این تخریب‌ها را به معترضان نسبت دهند و سرکوب را توجیه کنند. این در حالی بود که عکس‌ها و فیلم‌هایی در اینترنت منتشر شد که نیروهای انتظامی را در حال تخریب، در خیابان‌های فرعی و جاهای خلوت و دور از جریان اعتراض‌های مردمی نشان می‌دادند. همچنین فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در تاریخ ٢٨ مهر ١٣٨٨ در همایش عمومی فرماندهان و مدیران فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، تخریب اموال شهروندان توسط نیروهای انتظامی را اذعان داشت و مسئولیت آن‌را پذیرفت.

اطلاع دقیقی از تعداد کشته‌شدگان، زخمی‌ها و ناپدید‌شده‌ها در دست نیست. بنا بر گزارش‌های مختلف، تعداد قربانیان این راهپیمایی‌ها در سراسر ایران، صدها نفر است که نام بیش از ٧٠ نفر گزارش شده است. همچنین مقام‌های مسئول، خانواده برخی از قربانیان را تهدید کرده‌اند که سکوت اختیار کنند و با رسانه‌‌ها مصاحبه نکنند. گفته می‌شود که شرایط پس دادن جسد به خانواده‌ها، عوض کردن علت فوت در گواهی پزشکی قانونی به علل طبیعی مانند سکته قلبی و...، سلب حق شکایت از بستگان کشته شده‌ها و خودداری از برگزاری مراسم یادبود برای عزیزان‌شان بوده است. بر طبق اعلام منابع دولتی، پس از ۲۲ خرداد، بیش از ۴٠٠٠ نفر در سراسر کشور بازداشت شدند که تعداد زیادی از آنها در بازداشتگاه کهریزک بدون رعایت حقوق زندانیان و حداقل امکانات بهداشتی نگهداری شدند. گزارش‌های متعددی در مورد خشونت، شکنجه و تجاوز به بازداشت‌شدگان منتشر شده است. تعدادی از بازداشت‌شدگان در اثر ضرب و شتم در دوران بازداشت و شرایط سخت و طاقت‌فرسا و شکنجه‌هایی که در  زندان کهریزک متحمل شدند، جان سپردند.

اعدام خودسرانه آقای مصطفی غنیان

بنا بر اطلاعات موجود، آقای غنیان ساعت ۲ بامداد ٢٦ خرداد ١٣٨٨ بر بام ساختمان محل سکونتش در حالی که با گفتن «الله اکبر» با معترضان به نتایج دهمین دوره انتخابات رئیس جمهور همراهی می‌کرد، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت.

همزمان با اعتراضات مردمی پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸، در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۸۸ پدر مصطفی غنیان که از سفر خارج برگشته بود، به منزل دانشجویی فرزندش در محله سعادت‌آباد تهران رفت. مصطفی در حالی که از پدرش پذیرایی می‌کرد، به او گفت که این شب‌ها به همراه دیگران که معتقد به تقلب در انتخابات هستند، بر روی پشت‌بام‌ها می‌روند و با سر دادن شعار «الله‌اکبر» اعتراض خود را نشان می‌دهند. در همین حین، زنگ آیفون به صدا درآمد و دوستان مصطفی برای پیوستن به او به خانه او رفتند. مصطفی به پدرش اطمینان داد که نگران نباشد و به دلیل حضور او امشب سریعاً برخواهد گشت. پس از رفتن مصطفی به پشت‌بام، بالای  طبقه هشتم ساختمان، مصطفی و دیگران شروع به سر دادن شعار «الله‌اکبر» کردند. گروه‌های دیگری از همسایگان نیز به آنها پیوستند. کمی بعد، درب خانه مصطفی زده شد و یک نفر به پدرش گفت که مصطفی بر روی پشت‌بام او را می‌خواهد و از او خواست تا به پشت‌بام برود. (رادیو فردا، ۴ بهمن ۱۳۹۲)

آقای غنیان به محض رسیدن به پشت‌بام، صدای همهمه‌ای شنید که می‌گفتند «دارند تیراندازی می‌کنند» و از همه خواسته بودند تا چراغ‌ها را خاموش کنند. در این لحظه، پدر چشمش به مصطفی افتاد که گلوله‌ای به سرش اصابت کرده بود و غرق در خون روی زمین افتاده بود. پدر مصطفی در مراسم یادبود فرزندش مشاهداتش را اینگونه روایت کرد: «در فاصله کمتر از پنج دقیقه که پسرم مصطفی از من جدا شد، او را در حالی که به مغزش گلوله خورده بود بر روی پشت بام و در طبقه هشتم ساختمان غرق در خون در آغوشم افکندید، در آن حال به چهره مظلوم و خون‌آلود پسرم نگریستم و گفتم، پسرم مصطفی به کدامین گناه کشته شدی؟» (رادیو فردا، ۴ بهمن ۱۳۹۲)

راننده آمبولانس وابسته به نهاد اطلاعات سپاه که پس از گلوله خوردن آقای غنیان پیکر او را حمل کرد، تصویری از پیکر غرق در خون وی ثبت کرد و چند روز بعد با این توضیح که «می‌دانستم که شما دیگر پیکر مصطفی را نخواهید دید برای همین این عکس را فرستادم» عکس را به برادر آقای غنیان ارسال کرد. (رادیو فردا، ۴ بهمن ۱۳۹۲)

پیکر آقای غنیان در بهشت زهرای تهران توسط مقامات امنیتی آماده شد و خانواده‌اش تا لحظه خاکسپاری نتوانستند پیکر فرزندشان را ببینند. (فرم الکترونیکی، ۲۱ خرداد ۱۳۸۹)

پیکر آقای مصطفی غنیان با وساطت واعظ طبسی (نماینده وقت خامنه‌ای در استان خراسان رضوی) که سابقه دوستی قدیمی با پدر آقای غنیان داشت، در تاریخ ۲۸خرداد ۱۳۸۸به جهت خاکسپاری توسط نیروهای اطلاعات سپاه و تحت تدابیر امنیتی از تهران به مشهد منتقل شد و با حضور و هدایت نیروهای امنیتی در صحن قدس حرم اما هشتم شیعیان، بهشت ثامن الائمه ۲بلوک ۱۵۷ به خاک سپرده شد. بر روی سنگ قبر آقای غنیان جمله «به کدامین گناه کشته شدی؟» حک شده است. (جرس، ۲۹ خرداد ۱۳۸۹؛ ایران سبز، ۳۰ خرداد ۱۳۸۹)

مراسم اولین سالگرد درگذشت آقای مصطفی غنیان در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۸۹ توسط خانواده وی بر سر مزار او و با حضور گسترده مردم در حالی برگزار شد که نیروهای امنیتی و لباس شخصی با حضور پرشمار خود، جو شدید امنیتی را بر محیط حاکم کرده بودند. (جرس، ۲۹ خرداد ۱۳۸۹؛ دانشجو نیوز، ۲۵ خرداد ۱۳۸۹)

واکنش مسئولان

مقامات امنیتی خانواده آقای غنیان را تحت فشار قرار دادند و از آنها خواستند تا برای تحویل پیکر ایشان، تعهد کتبی بدهند که مراسم مستقل برگزار نخواهند کرد. علاوه بر این،  با حضور گسترده در مراسم خاکسپاری سعی داشتند تا فضا را تحت کنترل خود درآورند و در این راستا، افرادی ناشناس را به مراسم آوردند و آنها را به عنوان بستگان آقای غنیان معرفی کردند. (هرانا، ۲۹ خرداد ۱۳۸۷)

روزنامه‌های وطن امروز و ایران، در تاریخ ۳ تیر ۱۳۸۸ به نقل از آقای محمدتقی غنیان، پدر مصطفی غنیان، گزارش دادند که وی در مراسم یادبود فرزندش در مسجد کرامت، آقای میرحسین موسوی را «مسئول خون فرزندش» معرفی کرده و خواهان مجازات وی شده است. (ایرنا، ۱۰ تیر ۱۳۸۸)

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، که پیش از انقلاب اسلامی در مسجد کرامت مشهد با محمدتقی غنیان در مبارزات سیاسی مشترک آشنایی داشت، در جریان سفری غیررسمی که در تابستان ۱۳۸۸ به مشهد داشت، در یک مراسم با وی ملاقات داشت . خامنه‌ای از «ناملایمات برخی افراد» نسبت به خانواده غنیان «متاثر» شد و ابراز تاسف کرد. خامنه‌ای همچنین در این جلسه از «تلاش برخی افراد و جریانات سیاسی برای سوءاستفاده از فضا» گلایه کرد. (سرمایه، ۹ شهریور ۱۳۸۸)

نهادهای امنیتی در شهر مشهد، دانشجویانی که قصد داشتند برای آقای غنیان در سالگرد مرگ او مراسم یادبود برگزار کنند، احضار و تهدید به بازداشت کردند. (دانشجونیوز، ۲۵ خرداد ۱۳۸۹)  

دستگاه قوه قضاییه به پرونده شکایت خانواده آقای غنیان در رابطه با مرگ فرزندشان رسیدگی نکرد. (رادیو فردا، ۴ بهمن ۱۳۹۲)

«در فاصله کمتر از پنج دقیقه که پسرم مصطفی از من جدا شد، او را در حالی که به مغزش گلوله خورده بود بر روی پشت بام و در طبقه هشتم ساختمان غرق در خون در آغوشم افکندید، در آن حال به چهره مظلوم و خون‌آلود پسرم نگریستم و گفتم، پسرم مصطفی به کدامین گناه کشته شدی؟»

واکنش خانواده

آقای محمدتقی غنیان بلافاصله پس از مرگ فرزندش در دادگاه جنایی تهران از «عامل یا عوامل» که به گفته او «این جنایت کور» را انجام دادند شکایت ثبت کرد. (روزنامه ایران، ۱۸ مرداد ۱۳۸۸)

آقای محمدتقی غنیان در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در مراسم یادبودی که به مناسبت سومین روز از درگذشت وی در مسجد قبا مشهد برگزار شد طی یک سخنرانی از فرزندش گفت و نحوه مرگ او را شرح داد: بخشی از سخنرانی آقای غنیان:«پروردگارا تو خود فرمودی که بندگانت را می آزمایی، پروردگار عزیز من مرا به سخت ترین روش آزمودی، در فاصله كمتر از ۵ دقيقه كه پسرم مصطفی از من جدا شد، او را در حالی که به مغزش گلوله خورده بود، در روی پشت بام و در طبقه هشتم ساختمان غرق در خون در آغوشم افكندی. مصطفی جلوی چشمم جان داد. همانجا بود که بی اختیار با خود زمزمه كردم "بای ذنب قتلت " به کدامین گناه کشته شدی و من بی اختیار به یاد آقا و مولایم حسین افتادم كه نعش خون آلود علی اکبرش را در آغوش کشیده بود و بی اختیار با خود زمزمه می‌کرد و من با خود زمزمه كردم كه "لایوم كیومك یا اباعبدالله" و حسین بن علی در آن حال فرمود:" الهی رضا برضائك و تسلیم لامرك لا معبودا سواك" و من نیز می‌گویم پروردگارا راضی‌ام به رضای تو و تسلیم به امر و اراده ی تو. در آن شهر غریب و در آن شب هولناك و در آن دل شب من كسی را نداشتم و باز بی‌اختیار به یاد ارباب و ولی نعمتم علی بن موسی الرضا، غریب الغربا افتادم كه به دور از اهل و عیال از مدینه كوچ كرده و در توس به غربت جان داد. پروردگارا تو شاهد باش از امانتی كه به من و مادرش سپرده بودی ۲۶ سال نگهداری كردیم و تا آنجایی كه در توانم بود در تربیتش كوشیدم كه خداشناس و با ایمان، مردم‌دار و با عاطفه، با اخلاق بار آید كه خوشبختانه چنین بود و چنین شد و خود مصطفی این پذیرش را داشت. او پسری متدین، متواضع، فروتن، خوشرو، با اخلاق و به قول همه دوستانش بامرام بود و این لیاقت را داشت كه در راه اسلام و قرآن و در راه حفظ استقلال این کشور و در راه آزادی ملت مسلمان و عزیز ایران، در طبق اخلاص، تنها سرمایه‌اش را كه جانش بود، غریبانه نثار كند و حال ای خدای من امانتی كه به من سپرده بودی به خودت بازگرداندم، او را از من بپذیر كه "انالله و انا الیه راجعون" پروردگارا من صریحا اعلام می‌كنم كه از پسرم مصطفی، کمال رضایت را داشته و از او راضی‌ام تو نیز از او راضی باش.» (ایران سبز، ۳۰ فروردین ۱۳۸۹)

آقای غنیان در تاریخ ۱۰ تیر ۱۳۸۸ طی مصاحبه‌ای با ایرنا خبرگزاری جمهوری اسلامی مطالبی که به نقل از وی در روزنامه‌های وطن امروز و ایران مبنی بر مقصر دانستن میرحسین موسوی در رابطه با مرگ فرزندش منتشر شده بود را تکذیب کرد و گفت: «مراسم ختم فرزند من ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در مسجد قبا برگزار شد و در آن هیچ مطلبی مبنی بر اتهام زنی به فرد یا افرادی نگفتم اما مطالب کذبی از قول من در تهمت و افترا به دیگران در برخی رسانه‌ها منتشر شد که به شدت همه آنها را تکذیب می‌کنم. در روزنامه‌های کثیرالانتشار مطالبی خوانده و شنیده‌ام که دور از واقعیت، کذب و به قصد تشویش اذهان عمومی است.» (ایرنا، ۱۰ تیر ۱۳۸۸)

آقای محمدتقی غنیان، پدر مصطفی، در واکنش به خبر روزنامه‌های وطن امروز و ایران، با ارسال نامه‌ای به هیئت نظارت بر مطبوعات از این دو روزنامه به‌علت انتصاب اظهارات کذب به وی شکایت کرد. (کمیته گزارشگران حقوق بشر، ۴ شهریور ۱۳۸۸)

آقای محمدتقی غنیان در رابطه با مرگ فرزندش مصطفی به صورت غیررسمی در مشهد با آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کرد. بنابر این گزارش، هدف آقای غنیان از این دیدار، ارائه اطلاعات به زعم خود «درست» به علی خامنه‌ای بود؛ در حالی که در خلال جلسه متوجه شد رهبر جمهوری اسلامی از تمامی زوایای مسائل (اعتراضات ۱۳۸۸) و حاشیه‌های آن، به‌ویژه مرگ مصطفی غنیان و دیگر افراد، کاملا با خبر بودند. (روزنامه سرمایه، ۹ شهریور ۱۳۸۸)

پدر آقای غنیان در مراسم سالگرد فرزندش در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۸۹ طی یک سخنرانی از مردمی که در مراسم شرکت کردند تشکر کرد و بار دیگر بر بی‌گناهی فرزندش تاکید کرد. (جرس، ۲۹ خرداد ۱۳۸۹)

تأثیر بر خانواده

از تاثیر این اعدام خودسرانه بر خانواده آقای غنیان اطلاعاتی در دست نیست.

تصحیح و یا تکمیل کنید