بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

روح‌الله تعلیم

درباره

سن: ۴۷
ملیت: ايران
مذهب: بهائی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۸ آذر ۱۳۶۳
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: حلق آویز
اتهامات: جرايم مذهبی

ملاحظات

خبر اعدام دکتر روح‌الله تعلیم، فرزند ابراهیم و ساره، از مدارک موجود در وبسایت خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران به دست آمده است. این مدارک شامل وصیتنامه وشرح حال مختصر اوست، تحت عنوان «روح‌الله تعلیم – در۱۸ آذر۱۳۶۳ در طهران به دار آویخته شد». اطلاعات تکمیلی درباره زندگی او ازمقاله ایران وایرجمع آوری شده «دکتر تعلیم؛ گفتند تقیه کن وبگو مسلمانم، لبخند زد واعدام شد.» (۲۹ اسفند ۱۴۰۱)

دکتر روح‌الله تعلیم یکی از ۲۰۶ بهایی ایرانی است که نامشان در گزارش سال ۱۳۷۲ جامعه جهانی بهایی ذکر شده. این گزارش شرح آزار واذیت اعضای جامعه بهایی در جمهوری اسلامی ایران است ونام بهاییانی که از سال ۱۳۵۷ به بعد کشته شده‌اند در آنجا برده شده. آطلاعات تکمیلی از جلدهای مختلف «دنیای بهایی» جمع آوری شده. برای مثال، به جلد ۱۹، ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۵، حیفا سال ۱۳۷۳، مراجعه کنید.

دکتر روح‌الله تعلیم در ۲۷ مهر ۱۳۱۶ در تهران بدنیا آمد (ایران وایر).  پدرش پارچه فروش بود ودرجوانی از دیانت یهودی به آیین بهایی ایمان آورده بود. مادرش، با وجود اینکه تا زمان فوت یهودی ماند، فرزندانش را با تعلیمات بهایی بزرگ کرد (ایران وایر، خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران). روح‌الله در سال ۱۳۳۴، پس از اخذ دیپلم، وارد «دانشکده پزشکی دانشگاه تهران» شد ودر ۲۵ سالگی با اخذ تخصص جراحی زنان و زایمان از این دانشکده فارغ التحصیل شد. سپس دکتر تعلیم جهت انجام خدمت وظیفه به سربازی رفت. دوره آموزش سربازی را در تهران گذراند و سپس به عنوان سپاهی بهداشت راهی «خرم آباد» شد. نهایتأ اوبه کرمانشاه تغییرمکان داد و درسال ۱۳۵۶ بیمارستان آریا را تأسیس کرد.

دکتر تعلیم چند سال عضو محفل محلی کرمانشاه بود (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران). در سال ۱۳۵۹، پاسداران به مطب او رفته و او را دستگیر کردند. چندی بعد با وثیقه آزاد شد (ایران وایر). در سال ۱۳۶۱پس از اینکه برای مدت کوتاهی محض احتیاط از شهر خارج شده بود، دکتر تعلیم به کرمانشاه بازگشت، خود را به دادستانی انقلاب معرفی کرد و پس از چند ساعت بازجویی آزاد شد (ایران وایر). اوعاشق همسر و فرزندانش شقایق و نیکان بود (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران)، معتقد بود به وطنش باید خدمت کند، وبه بهترین نحواز بیمارانش مراقبت می‌کرد (ایران وایر).

جمهوری اسلامی جامعه بهائیان ایران را (که با حدود سیصد هزار عضو در سال ۱٣۵٧، [۱] یکی از پر‌شمارترین اقلیت‌های مذهبی کشور است) به صورت مداوم و سیستماتیک تحت آزار و سرکوب قرار داده و بهائیان را از اساسی‌ترین حقوق بشر محرومشان کرده است. قانون اساسی دین بهائی را به رسمیت نمی‌شناسد و مقامات کشور، این دین را الحادی تلقی می‌کنند. در نتیجه بهائیان از حقوق رسمی یک اقلیت مذهبی برخوردار نیستند. آنها نمی‌توانند مذهب‌شان را آشکار کنند و یا مراسم مذهبی خود را به جا آورند. آنان از هرگونه فعالیت در عرصه عمومی منع شده‌ و حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی‌شان به طور مدام نقض می‌شود بهائیان از حق تحصیل و به ویژه تحصیلات عالی و حق اشتغال در ادارات دولتی یا وابسته به دولت محرومند. آنها حتی برای تصاحب و مدیریت مشاغل آزاد هم امنیت ندارند و در موارد بسیاری محل کسب و کار آنها یا مورد هجوم افراد و گروه‌های وابسته به دولت قرارمی‌گیرند یا اینکه به خاطر امتناع از کار در روزهای مقدس دینی از سوی دولت پلمپ می‌شوند. حکومت ایران بهائیان را به طور مداوم و به بهانه‌های واهی بازداشت می‌کنند. [۲] 

 بهائی‌ستیزی در ایران محدود به دوران حکومت جمهوری اسلامی نیست اما در دوران این حکومت شدت گرفت و نهادینه شد. در آستانه انقلاب نیز طرفداران آیت‌الله خمینی به منازل و محل‌های کسب و کار حمله می‌کردند و در برخی موارد به قتل  بهائیان دست زدند.

آیت‌اللّه خمینی در آستانه بازگشت از فرانسه به ایران  در پاسخ به پرسشی درباره‌ی آزادی سیاسی یا دینی بهائیان تحت حاکمیت دولت اسلامی چنین گفت: «آنها یک حزب سیاسی هستند؛ مضرّند. مقبول نخواهند بود». مصاحبه‌کننده سوال دیگری کرد: «آیا برای انجام شعائر دینی خود آزادی خواهند داشت؟» آیت‌اللّه جواب داد: «نه». خمینی پیشتر هم در سخنرانی‌های جداگانه‌ای از «خطر بهائیان برای رژیم شاه، اسلام، وحدت ملی، و امنیت ملی سخن می‌گفت.» (وبسایت آسو، ۱۴ مهر ۱۳۹۴)

محفل ملی بهائیان بعد از انقلاب اسلامی

 در ساختار جامعه بهائی، نهاد «محفل روحانی ملی» هیئتی متشکل از نه نفر است که سالانه با رأی بهائیان بزرگسال در هر کشور انتخاب می‌شود. این نهاد به امورات و مشکلات جامعۀ بهائی در سطح ملی رسیدگی می‌کند. «محفل روحانی ملی» مسئولیت هدایت، هماهنگی و تحرک بخشیدن به فعالیت‌های محفل‌های روحانی محلی هر کشور و ارتباط با بیت‌العدل اعظم (شورای بین‌المللی آیین بهائی)، عالی‌ترین مقام تصمیم‌گیری جامعه بهاییان جهان، را بر عهده دارد.

در سال‌های ۵۹ و ۶۰ محافل اول، دوم و سوم ملی و محافل محلی بهائی از جمله در شهرهای تهران، یزد، همدان و تبریز، به شدت سرکوب و اکثریت اعضای آن‌ها اعدام شدند. محفل ملی سوم بهائیان در «آخرین پیام محفل روحانی ملی ایران به یاران آن سامان» به پیروی از اصل اطاعت از حکومت، تشکیلات بهائی را تعطیل اعلام کرد و همزمان با ارسال نامه‌ای سرگشاده که برای دو هزار نفر از افراد سرشناس و عالی رتبه‌ حکومت فرستاده شده بود درخواست کرد تا به دستگیری، زندان، شکنجه، اعدام و ظلم به بهائیان پایان دهند. (بی‌بی‌سی فارسی، ۱۹ مهر ۱۳۹۴) 

مقامات قضایی جمهوری اسلامی، اعدام‌ها و سرکوب اعضای محافل ملی را توجیه کرده‌اند. آیت‌الله خمینی طی یک سخنرانی در ٧ خرداد ١٣٦١ گفته است: «بهائی‌ها یک مذهب نیستند، یک حزب هستند، یک حزب که در سابق انگلستان پشتیبانی آنها را می‌کرد و حالا هم آمریکا دارد پشتیبانی می‌کند. اینها هم جاسوس هستند.» (صحیفه نور، جلد ۱۷، ۷ خرداد ۱۳۶۱)

بهائیان در برابر اتهام رابطه با کشورهایی مانند اسرائیل با تکیه بر «اصل مذهبی «ضرورت دوری از سیاست»، چنین اتهاماتی را رد می‌کنند. آنها می‌گویند روابط مذهبی حد و مرزی ندارد و «به هیچ وجه محفل بهائیان ایران علیه جمهوری اسلامی کاری و اقدامی نکرده است.» ( وبسایت آسو، ۱۸ مرداد ۱۳۹۴)

باید یادآوری کرد که بیت‌العدل اعظم زمانی در حیفا تاسیس شده که هنوز کشوری به نام اسرائیل تشکیل نشده است. پایه‌گذاران دیانت بهائی و به ویژه بهاءالله در اواخر قرن ۱۹ تحت فشار و سرکوب ناچار به ترک ایران و روی آوردن به ترکیه و عراق شدند.

بهاءالله در دوران اقامت در امپراتوری عثمانی هم از سرکوب در امان نماند. او مدتی در ترکیه کنونی زندانی بود و در سال ۱۹۰۸ میلادی از زندان آزاد شد. بهاءالله  در سال ۱۹۰۹ میلادی جسد سید علی محمد باب را که در سال ۱۸۵۰ میلادی در ایران اعدام شده بود، به بیت‌العدل منتقل کرد. بهاءالله به عنوان رهبر وقت بهائیان کمی قبل از جنگ جهانی اول در حیفا، شهری که بیت‌العدل در آن واقع شده، مستقر شد و به رسیدگی به مشکلات و امورات جامعه بهائی پرداخت. جامعه بهائی بعد از جنگ جهانی اول، زمانی که فلسطین تحت قیمومیت انگلستان بود،  در حیفا از سرکوب محفوظ ماند. (تحقیقات بنیاد برومند)

دستگیری و بازداشت

درسال ۱۳۶۰، یکی از بیماران دکتر تعلیم که در ارگانی انقلابی کار می‌کرد، به او اطلاع داد که لیستی از بهاییان کرمانشاه تهیه شده تا آنها را بازداشت کنند و نام او در بالای لیست قرار دارد. دکتر تعلیم روز ۱۳ یا ۱۴ آذر ۱۳۶۲ بازداشت شد. در مورد محل دستگیری و اولین محل بازداشت او اطلاعات ضد و نقیض است. ولی بعدأ به بند ۸ زندان اوین منتقل شد و مدت نامعلومی را در سلول انفرادی گذراند (ایران وایر). طبق گزارش یک منبع خبری، دکتری که در زندان از وی عیادت می‌کرد دستش را باندپیچی شده دیده بود (ایران وایر).

دادگاه

بر أساس اطلاعات موجود، او را مانند سایربهاییان در بند ۸ زندان اوین بازجویی کردند. مسؤل و سربازجوی این شعبه حمید طلوعی بود. اطلاع دیگری درباره جلسه یا جلسات دادگاه دکتر تعلیم در دست نیست. 

اتهامات

از اتهامات دکتر تعلیم اطلاع دقیقی در دست نیست.

از آنجا که جامعه بین‌المللی همواره آزار و سرکوب پیروان بهائیت، این اقلیت مذهبی غیر سیاسی (آرام) را بالاجماع محکوم می‌نماید، مقامات ایران کمتر اذعان می‌کنند به این که بهائیان رابه لحاظ اعتقاداتشان مجازات می‌نمایند. مقامات قضایی عمدتاً اتهاماتی نظیر «فعالیت‌های ضدانقلابی» ، «پشتیبانی از رژیم سابق» ، «جاسوسی برای صهیونیسم» و یا «فعالیت در ارتباط با فحشا، زنا، و فساد اخلاقی» به بهائیان وارد می‌کنند.

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک دادستان نیست. 

دفاعیات

به گزارش ایران وایر دکتر تعلیم تقیه نکرد؛ ولی مأخذ این خبر در گزارش ذکر شده مشخص نیست.

نمایندگان جامعه بهائی تاکید می‌کنند اعضای آن تنها به خاطر اعتقاداتشان مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. آنها همچنین خاطرنشان می‌سازند که درخواست بهائیان برای مطالعه پرونده معمولاً رد می‌شود و از دسترسی به وکیل مدافع نیز اغلب محروم می‌باشند. نمایندگان جامعه بهائیان اتهاماتی از قبیل فعالیت سیاسی ضد انقلابی یا جاسوسی که همواره در دادگاه‌های ایران به بهائیان وارد می‌شود را تکذیب کرده و یادآوری می‌کنند که اصول اساسی دینشان، وفاداری به حکومت و فرمانبرداری از آن را تکلیف شمرده و آ‌‌نها را از هرگونه دخالت در امور سیاسی منع می‌‌نماید. این منابع اضافه می‌‌کنند که جاسوسی برای اسرائیل نیز اتهامی بی‌اساس است  که مبنای آن صرفاً استقرار مرکز جهانی بهائیان در اسرائیل است و خاطرنشان می‌سازند که این مرکز دراواخر قرن نوزدهم میلادی، یعنی سال‌ها قبل از تأسیس کشور اسرائیل در کوه کرمل دایر شده است.

حکم

دکتر روح‌الله تعلیم روز ۱۸ آذر ۱۳۶۳ بدار آویخته شد (خانه اسناد بهایی ستیزی درایران).

خانواده‌اش تا هشت روز از این اعدام اطلاع نداشتند و جسد وی را نیز به آنان تحویل ندادند (خانه اسناد بهایی ستیزی درایران). دکتر تعلیم در وصیتنامه‌اش، به تاریخ ساعت ۶ بعد از ظهر روز ۱۸ آذر۱۳۶۳، با خانواده و دوستانش خداحافظی می‌کند و به دخترانش می‌سپارد که با مادرشان مهربان باشند (خانه اسناد بهایی ستیزی درایران). 

---------------------------

۱) «مرگ تدریجی بهائیان ایران» نوشته‌ی ریچارد ن. اوستلینگ، مجله تایم به تاریخ ٢۰ فوریه ۱٩٨۴؛ و «تضییقات بهائیان ایران ۱۹٨۴־۱٨۴۴» نوشته‌ی داگلاس مارتین، پژوهش بهائی جلد ١٣/١۲ چاپ سال ۱۹٨۴، ص ۳. تعداد جمعیت فعلی بهائیان در ایران مشخص نیست.
۲) در قوانین کیفری ایران برای بهائیان هیچ حقی پیش‌بینی نشده است و آنان همواره در معرض سوءاستفاده و اعمال خشونت قرار دارند. چنانچه قربانی آزار و حمله شوند و مورد سرکوب قرار‌گیرند یا به قتل برسند، دادگاهی برای آنها حق تظلم و دادخواهی قائل نیست. مقامات قضایی ایران با استناد به فتوا‌ی بعضی مراجع تقلید که به موازات مجلس از منابع قانون گذاری محسوب می‌شوند، بهائیان را در زمره‌ مرتدین که تحت حمایت قانون نیستند قرار می‌دهند. یکی از این مراجع، آیت‌الله روح‌‌‌‌الله خمینی است که برای جرم ارتداد حکم اعدام تعیین کرده است و اعلام کرده که یک مسلمان نباید به جرم کشتن مرتد اعدام شود.

تصحیح و یا تکمیل کنید