بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

اشرف فدایی تبریزی

درباره

سن: ۲۴
ملیت: ايران
مذهب: اسلام
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۴ مرداد ۱۳۶۷
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: حلق آویز
اتهامات: پندار و/يا گفتار ضدانقلابی; محاربه با خدا، رسول خدا و نايب امام زمان

ملاحظات

اطلاعات در باره خانم اشرف فدائی تبریزی را یکی از همبندهای وی از طریق فرم الکترونیکی برای امید ارسال داشته است. همچنین خانم فدائی تبریزی یکی از ۳۲۰۸ عضو و هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران است که خبر اعدا‌‌‌مش توسط این سازمان درکتابی تحت عنوان "جنایت علیه بشریت" منتشر شده است. این کتاب گزارشی است در مورد اعدام‌های دسته جمعی زندانیان سیاسی در سالهای ۱۳٦۷ و ١٣٦٨. اطلاعات تکمیلی در مورد این کشتار به وسیله بنیاد برومند از خاطرات آیت الله منتظری، گزارشهای سازمانهای حقوق بشر، و مصاحبه با خانواده‌ها و خاطرات شهود جمع‌آوری شده است.

نام خانم اشرف فدایی تبریزی مأخوذ از فهرست نام هزار نفری است که اعدامشان در گزارش ۲٦ ژانویه سال ۱۹۸۹ نماینده ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران به چاپ رسیده است. این فهرست تحت عنوان "نام و مشخصات افرادی که گفته می‌شود توسط جمهوری اسلامی ایران از ژوئیه تا دسامبر ۱۹۸۸ اعدام شده‌اند" تدوین شده است. بنا به گزارش مذکوربه رغم اینکه فقط نام هزار نفر در این فهرست به ثبت رسیده است، "به احتمال قوی" تعداد قربانیان چندین هزار نفر بوده، که اکثر آنان از اعضای سازمان مجاهدین خلق بوده‌اند. تعدادی از این قربانیان به سازمانهایی چون سازمان فدائیان خلق، راه کارگر، کومله و حزب توده وابستگی داشتند. گفته می‌شود که یازده تن از قربانیان روحانی بوده‌اند.

خانم فدائی هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران بود. وی به دلیل مقاومت و رفتار دوستانه با همه زندانیان (حتی مخالفین نظریش) محبوبیت ویژه‌ای در بین زندانیان داشت. و بر عکس مورد حسد و نفرت نگهبانها و توابها بود. صریح و آشکار حرف می‌زد و این به مذاق آنها خوش نمی‌آمد. اشرف فدائی از تیزهوشی و زیبائی خیره‌کننده‌ای برخوردار بود.

دستگیری و بازداشت

خانم فدائی تبریزی در تابستان ۱۳٦٠ در تهران دستگیر شد. اطلاعی در مورد جزئیات دستگیری او در دست نیست. او اکثر دوره زندان را در تنبیهیها و اتاقهای دربسته گذرانده بود. قریب به ۲ سال را (بین سالهای ١٣٦١ و ١٣٦٣) در زندان گوهرشت (رجائی شهر کنونی) در انفرادی گذراند. بعد از آن به زندان قزل حصار(بند ٣) منتقل شد.

خانم فدائی تبریزی هنگام دستگیری دانش آموز و ١٧ ساله بود. در بهار ١٣٦٤ در زندان قزل حصار موفق به گرفتن دیپلم شد. درس خواندن و در امتحان آموزش و پرورش شرکت کردن از جمله اصلاحاتی بود که در اداره زندانهای کشور در سال ۱۳٦۴ صورت گرفت و تنها تا سال ۱۳٦۵ ادامه یافت.

خانم فدائی تبریزی در سال ١٣٦٥ به اوین فرستاده شد. بار دیگر در سال ١٣٦٦ به مدت چند ماه در گوهرشت بود. از پائیز ١٣٦٦ تا ١٣٦٧ را در بند ١ سالن ٣ آسایشگاه زندانی بود. آنجا یک بند تنبیهی بود و شبانه روز در اتاقها به روی زندانیان بسته بود. آنها را سه بار و هر بار به مدت ٣٠ دقیقه به دستشوئی می‌بردند. شستشوی خود، ظرفها و لباسها باید در این مدت کوتاه انجام می‌گرفت. خانم اشرف فدائی تبریزی را در تابستان ١٣٦٧ از همین بند به سلول انفرادی در آسایشگاه بردند. او دیگر به بند برنگشت. وی از آنجا برای اعدام برده شد.

دادگاه

خانم فدائی در دادگاه اول به ده سال حبس محکوم شده و در زمان اعدام در تابستان ۱۳٦۷ هفت سال را در حبس گذرانده بود. در تمام این مدت او از حق داشتن وکیل و دسترسی به پرونده محروم بود. در مورد شرایط و چگونگی این اعدامهای سال ١٣٦٧ اطلاع دقیقی در دست نیست. طبق اطلاعات موجود در مورد این قربانیان دادگاهی رسمی با حضور وکیل و دادستان برای آنها تشکیل نشد. زندانیانی که در سال ٦۷ اعدام شدند برای پاسخ به چند سوال در مقابل یک هیئت ویژه ۳ نفری، که متشکل از یک قاضی شرع، نماینده‌ای از وزارت اطلاعات و دادستان تهران، برده شدند. این هیئت از زندانیان چپگرا سوالاتی در ارتباط با عقاید آنها و اعتقادشان به خدا و مذهب می‌کرد. خانواده‌های قربانیان کشتار سال ۱۳٦۷ به محاکمات غیرعادلانه و غیر قانونی که به اعدام هزارها زندانی در ظرف چند ماه منجر شد، به شدت اعتراض کرده‌اند. در نامه‌ای که در سال ۱۳٦۷ به وزیر دادگستری وقت، حسن حبیبی نوشتند، سیاست رسمی پنهان کاری در رابطه با این اعدامها را به پرسش کشیده‌‌ و آن را دال بر غیر قانونی بودن اعدامها شمرده‌اند. آنها یاد‌آور شده‌اند که اکثریت قریب به اتفاق قربانیان زندانیانی بودند که قبلاً در محاکم شرع به حبس محکوم شده بودند و در حال گذراندن دوران محکومیت خود و یا به پایان رساندن آن بودند. این زندانیان دوباره دادگاهی شده و به سرعت به مرگ محکوم شدند.

اتهامات

مقامات قضایی جمهوری اسلامی علناً اتهامی به قربانیان اعدامهای جمعی سال ١٣٦۷ وارد نکرده‌اند. بستگان قربانیان در نامه خود به وزیر دادگستری و در نامه دیگری که در سال ١٣٨١ به گزارشگر مخصوص سازمان ملل متحد، که به ایران سفر کرده بود، نوشته‌اند، به اتهاماتی نظیر "ضد انقلاب، ضد دین، و ضد اسلام" و یا انتساب قربانیان "به عملیات نظامی... در مرزهای کشور"، که گویا اساس محکومیت عزیزانشان بوده اشاره نموده‌اند.

حکمی ازآیت الله روح الله خمینی که در خاطرات حسینعلی منتظری، قائم مقام رهبری در آن زمان، به چاپ رسیده است اظهارات خانواده‌های قربانیان را در رابطه با اتهامات وارده تأئید می‌کند. در این حکم آیت الله خمینی از اعضای سازمان مجاهدین خلق به عنوان "منافقانی" یاد نموده که به اسلام اعتقاد ندارند و نوشته است: "کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند محارب و محکوم به اعدام می‌باشند."

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه خانم اشرف فدائی تبریزی نیست.

دفاعیات

از دفاعیات متهم اطلاعی در دست نیست. خویشان قربانیان درنامه خود یادآورمی‌شوند که به عزیزان‌شان در دادگاه فرصت دفاع داده نشده بود. در همین نامه، در پاسخ این اتهام که زندانیان (از داخل زندان) با اعضا مسلح سازمان مجاهدین خلق در حمله به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی همکاری داشته‌اند چنین آمده که این ادعا‌ها: "با توجه به اوضاعی که در زندانها حاکم بوده، به طور کلی باطل است، چرا که فرزندان ما در سخت‌ترین شرایط به سر می‌بردند، ملاقاتهای پانزده روز یک بار آن هم به مدت ده دقیقه از پشت شیشه و به وسیله تلفن و محرومیت اینان از داشتن هرگونه وسیله ارتباط با خارج زندان، که ما آن را در هفت سال اخیر تجربه کرده‌ایم، حقانیت ادعای ما را به اثبات می‌رساند".

حکم

خانم اشرف فدائی تبریزی در مرداد ١٣٦٧ در اوین به دار آویخته شد.

تصحیح و یا تکمیل کنید