بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

مهدی بخارائی

درباره

سن: ۲۸
ملیت: ايران
مذهب: اسلام (شيعه)
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۷ دی ۱۳۶۰
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: مفسد فی‌الارض; قتل و/يا قتل مسلمانان و /يا مبارزين; جاسوسی يا فعاليت به نفع يک دولت بيگانه; پندار و/يا گفتار ضدانقلابی; توطئه برای براندازی جمهوری اسلامی

ملاحظات

خبر اعدام مهدی بخارائی و دو نفر دیگر در اطلاعیه روابط عمومی دادستانی انقلاب اسلامی مرکز اعلام و در روزنامه کیهان، به تاریخ ٧ دی ١٣٦٠، به چاپ رسید. در اطلاعیه آمده است: «بسم الله القاسم الجبارین – و قاتلهم حتی الاتکون فتنه، و بکشید آنان را تا اینکه فتنه ای باقی نماند. امت مسلمان ایران، این نوید الهی است که مفسدین را عاقبتی جز ذلت و زبونی و مؤمنین را نهایتی سوای نصرت نیست و این حقیقت غیر مکتوب در تاریخ روزگاران گذشته همچون سرگذشت پیامبران به خوبی و به روشنی آفتاب نمایان است. بدین مناسبت دادگاه انقلاب اسلامی ایران، که مسئولیتی به سزا در نابودی توطئه گران وابسته و مزدور دارد با صدور احکام الهی در مورد مجرمین این تعهد شرعی را ایفا نموده و مفسدین فی الارض را به جزای دینوی اعمال کریه خویش محکوم می نماید.

خبر این اعدام در ضمیمه شماره ۲۶۱ نشریه مجاهد، سازمان مجاهدین خلق ایران، به تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۶۴ نیز به چاپ رسید. این ضمیمه شامل فهرست ۱۲٠۲۸ نفر است که اکثراً وابسته به گروههای سیاسی مخالف رژیم بوده اند. این اشخاص از تاریخ ۳٠ خرداد ۱۳۶٠ تا زمان چاپ نشریه مجاهد اعدام شده و یا در درگیری با قوای انتظامی جمهوری اسلامی کشته شده اند.

اطلاعات تکمیلی از طریق فرم الکترونیکی توسط فردی آشنا با این مورد برای بنیاد برومند ارسال شده است. بنابراین اطلاعات، آقای مهدی بخارائی، فرزند علی اکبر، در سال ۱۳۲۹ در تهران متولد شده است. وی در دوران دبیرستان با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا و وارد فعالیت‌های مبارزاتی شد. پیش ازانقلاب بواسطه فعالیت‌های سیاسی بارها دستگیر و زندانی و شکنجه شده بود و آخرین بار و به حبس ابد محکوم شده و سال ۱۳۵۷ همزمان با دیگر زندانیان سیاسی آزاد شد. بنا به اطلاعات فرستاده شده از طریق فرم الکترونیکی، پس از انقلاب، وی از مسئولان رده بالای سازمان مجاهدین و مسئول امداد پزشکی سازمان بود. شوخ طبعی و شیطنت آقای بخارائی زبانزد خانواده و دوستان بود. دوستان و آشنایان آقای بخارایی چشمان سبز مهربان و لبخند مظلومانه‌اش را هنوز به خاطر دارند.

سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ١٣٤٤ پایه گذاری شد که از نظر ایده‌ئولوژی، تشکیلاتی مذهبی و معتقد به اصول و مبانی اسلام بود. این سازمان، با تفسیری انقلابی از اسلام به مبارزه مسلحانه علیه رژیم محمد رضا شاه پهلوی (١٢٩٨- ١٣٥٩) اعتقاد داشت و مارکسیسم را به عنوان روشی علمی برای تحلیل اقتصادی و اجتماعی از جامعۀ ایران می‌پذیرفت و در عین حال، اسلام را سرچشمه الهام فرهنگ و ایده‌ئولوژی خود می‌دانست. در دهه ١٣٥٠، زندانی شدن و اعدام بسیاری از کادرها باعث تضعیف سازمان مجاهدین شد. در سال ١٣٥٤ این سازمان با یک بحران ایده‌ئولوژیک عمیق مواجه شد که در طی آن تعداد زیادی از کادرهای سازمان به نقد و نفی اسلام پرداختند و، پس از حذف فیزیکی چند تن از کادرها و تصفیه اعضای مسلمان، مارکسیسم را به عنوان ایده‌ئولوژی خود برگزیدند. این اقدام در سال ١٣٥٦ منجر به انشعاب و ایجاد بخش مارکسیست لنینیست سازمان مجاهدین خلق شد. در بهمن ماه سال ١٣٥٧، رهبران زندانی سازمان مجاهدین که هنوز معتقد به ایده‌ئولوژی اسلامی بودند، همراه با دیگر زندانیان سیاسی، آزاد شدند و به بازسازی سازمان و عضوگیری پرداختند. پس از استقرار جمهوری اسلامی، مجاهدین که رهبری آیت الله خمینی را پذیرفته، و به دفاع از انقلاب اسلامی برخاسته بودند، حضور در ارگانهای حکومتی و شرکت فعال در حیات سیاسی جامعه را در دستور کار خود قرار دادند. در دو سال اول انقلاب، آن‌ها هواداران بسیاری، به ویژه در مدارس و دانشگاه‌ها، یافتند ولی تلاششان برای کسب قدرت سیاسی، چه از طریق انتصاب توسط مقامات و چه از طریق انتخاب توسط مردم با مخالفت شدید رهبران جمهوری اسلامی روبه رو شد.*

دستگیری و بازداشت

بنابر اطلاعات مندرج در فرم الکترونیکی، آقای بخارائی در سال ۱۳۶۰ در تهران دستگیر و متحمل شکنجه‌های بسیار شد. یکی از زندانیان وی را دیده بود که در حالیکه استخوانش شکسته بود، با زنجیر به رادیاتور راهرو اوین بسته شده بود.

دادگاه

اطلاعی درباره جلسه یا جلسات دادگاه آقای بخارائی در دست نیست.

اتهامات

بر اساس اطلاعیه روابط عمومی دادستانی انقلاب اسلامی مرکز آقای بخارائی، به جرم: (‍١) "عضویت در کادر مرکزی سازمان منافقین"، (٢) "به غارت بردن و اختفای سلاح ها و مهمات بیت المال مسلمین به نفع گروهک آمریکائی فوق"، (٣) "مشارکت در به شاهدت رساندن ٧٢ تن از یاران صدیق امام در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهید رجائی و شهید با هنر، (٤) شرکت در فراری دادن کادر مرکزی تروریست و خون آشام منافقین از چنگال عدالت اسلامی، (٥) به انحراف کشاندن نسل جوان که در نهایت پشت به اسلام نماید، (٦) اتخاذ تصمیم جهت مبارزه مسلحانه علیه حکومت جمهوری ایران، (٧) کوشش و جدیت در براندازی حکومت اسلامی ایران، (٨) به غارت بردن اسناد و مدارک نظام حکومتی جمهوری در بدو پیروزی انقلاب، (٩) تشکیل و رهبری انجمن قدر وابسته به سازمان منافقین، (١٠) هدایت و رهبری تشکیلات دانش آموزی و رساندن خطوط سازمانی به تشکیلات دانش آموزی و دانشجوئی، (۱۱) مسئول تدارکات نظامی سازمان منافقین، (۱۲) ملاقات با شیخ عزالدین حسینی خائن در جهت بر اندازی جمهوری اسلامی ایران، (۱۳) توهین به امام خمینی رهبر بزرگ انقلاب و بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران.» (روزنامه کیهان)

در شرایطی که حداقل تضمین های دادرسی رعایت نمی شود و متهمین از یک محاکمه منصفانه محروم هستند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست.

مدارک و شواهد

در گزارش اعدام آقای بخارائی نشانی از مدارک ارائه شده علیه وی نیست.

دفاعیات

از دفاعیات متهم اطلاعی در دست نیست.

حکم

از جزئیات حکم آقای بخارائی اطلاعی دردست نیست اما در اطلاعیه دادستانی انقلاب اسلامی وی مفسد فی العرض شناخته شده و در محوطه زندان اوین اعدام شده است. بنابر اطلاعات فرم الکترونیکی، تاریخ اعدام وی ۷ دی ۱۳۶۰ بوده است.

_________________________

* كنار گذاشتن كامل مجاهدین از نهادهای دولتی و بستن نشریات و دفاترشان از طرفی، و تناقض بین تفسیر مجاهدین و تفسیر حكومت از اسلام از طرف دیگر، اختلافات بین آن دو را تشدید كرد به طوری که رهبران جمهوری اسلامی مجاهدین را «منافق» می‌نامیدند و طرفداران حزب اللهی رژیم، هواداران این سازمان را در هنگام تظاهرات و پخش نشریاتشان آماج حمله خویش قرار دادند و حتی باعث کشته شدن تنی چند از آنها شدند. روز ٣٠ خرداد ١٣٦٠ مجاهدین برای اعتراض به برخورد رژیم با آنها و عزل بنی صدر، رئیس جمهور وقت، تظاهراتی را سازمان دادند که هزاران تن به خیابانها آمدند و برخی از آنان به مقابله با تهاجم پاسداران و افراد حزب اللهی پرداختند. تعداد تلفات آن روز روشن نیست اما تعداد زیادی از تظاهركنندگان دستگیر و در روزها و هفته‌های بعد اعدام شدند. جمهوری اسلامی پس از آن روز سركوب و كشتاری را آغاز کرد كه در تاریخ معاصر ایران بی‌نظیر بوده است و در طی آن هزاران نفر از طرفداران مجاهدین زندانی یا اعدام شدند. سازمان مجاهدین از ٣١ خرداد قیام مسلحانه علیه رژیم را اعلام كرد و پس از آن تعدادی از مسئولان بلندپایه و طرفداران جمهوری اسلامی را ترور کرد.

در تابستان ٦٠، رهبر سازمان مجاهدین و رئیس جمهور مخلوع (ابوالحسن بنی صدر) از کشور گریختند و در فرانسه مستقر شدند و «شورای ملی مقاومت» را تشکیل دادند. این سازمان پس از اخراج رهبران و تعداد زیادی از هوادارانش از فرانسه، در خرداد سال ١٣٦٦ ارتش رهایی بخش ایران را در عراق پایه گذاری کرد که چندین بار وارد خاک ایران شد. آخرین حمله آن تحت عنوان «عملیات فروغ جاویدان» در مرداد ١٣٦٧ شکست خورد. چند روز پس از شکست این عملیات هزاران نفر از هواداران سازمان که در زندانهای جمهوری اسلامی به سر می‌بردند در کشتار دسته جمعی سال ٦٧ اعدام شدند. از تابستان ١٣٦٠ به بعد فعالیت های علنی سازمان مجاهدین خلق ایران در خارج از کشور ادامه یافته است. از دامنۀ فعالیت ها و تعداد اعضا و هواداران کنونی سازمان در داخل کشور اطلاع دقیقی در دست نیست.

به رغم اعلام مبارزۀ مسلحانه از سوی سازمان مجاهدین خلق در فردای ٣٠ خرداد ١٣٦٠، بسیاری از هواداران این سازمان، تعلیمات نظامی ندیده بودند، مسلح نبودند و در عملیات نظامی شرکت نداشته‌اند.

تصحیح و یا تکمیل کنید