بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

مهناز معنوی پرست

درباره

سن: ۲۲
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱ آبان ۱۳۶۰
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

نام خانم مهناز معنوی پرست در فهرست "اسامی برخی از زنان که در جمهوری اسلامی اعدام شده اند" درج شده است. این فهرست توسط انجمن زنان ایرانی کلن (آلمان) به تاریخ ۱۰ سپتامبر ۱۹۹۷ تنظیم گردیده و به کمک زندانیان سیاسی سابق در کشورهای دیگر کامل شده است. فهرست دوم، که منبع این خبر است، شامل ۱۵۳۳ نام است.

اطلاعات تکمیلی در باره خانم مهناز معنوی پرست از یادنامه در كتاب "شهیدان ما در راه آزادى، در راه سوسیالیسم" از انتشارات راه كارگر تهیه شده است. وی متولد تهران در سال ١٣٣٨، و دانشجوی دانشکده تربیت معلم (تهران) بود. پس از انقلاب با نام مستعار منیژه به سازمان کارگران انقلابی ایران، راه کارگر پیوست و به فعالیت پرداخت.

"راه کارگر" یا "سازمان کارگران انقلابی ایران" در تیرماه ١٣٥٨ اعلام موجودیت کرد. این سازمان از افرادی از گروه های مختلف چپ گرا تشکیل شد که مشی چریکی را رد کرده و طرفدار مبارزه سیاسی بودند و خود را مارکسیست ـ لنینیست، طرفدار انقلاب سوسیالیستی و حاکمیت طبقه کارگر معرفی می‌کردند. تفاوت آنها با حزب توده (حزب کمونیست طرفدارشوروی) بر سر مخالفت با جمهوری اسلامی و رهبری خمینی بود.

دستگیری و بازداشت

خانم مهناز معنوی پرست در ١٩ شهریور ١٣٦٠ دستگیر و به زندان اوین منتقل شد.

دادگاه

اطلاعی درباره جلسه یا جلسات دادگاه در دست نیست.

اتهامات

از اتهامات عنوان شده علیه خانم مهناز معنوی پرست اطلاعی در دست نیست.

در شرایطی که حداقل تضمین های دادرسی رعایت نمی شود و متهمین از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست.

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه متهم نیست.

دفاعیات

از دفاعیات متهم اطلاعی در دست نیست.

حکم

از جزئیات این حکم اعدام اطلاعی در دست نیست. خانم مهناز معنوی پرست روز اول آبان ١٣٦٠ در زندان اوین تیرباران شد. در قسمتی از وصیت نامه اش به خانواده می نویسد: "پدرو مادر عزیزم بالاخره بعد از ... ﴿خط خورده﴾ روز، حكمم را دادند و گویا به اعدام محكوم شده‌ام .... عزیزانم گفتنى زیاد دارم، ولى دیگر نمی توانم چیزى بنویسم. آخرین لحظات را می خواهم به یاد خاطرات خوشى كه با هم بودیم باشم".

تصحیح و یا تکمیل کنید