بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

لیلا حاجیان

درباره

سن: ۲۵
ملیت: ايران
مذهب: اسلام
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۳۶۶ — ۱۳۶۷
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: حلق آویز
اتهامات: پندار و/يا گفتار ضدانقلابی; محاربه با خدا، رسول خدا و نايب امام زمان

ملاحظات

اطلاعات مربوط به خانم لیلا حاجیان از گزارش یکی از همبندیهای وی، که آن را از طریق فرم الکترونیکی برای بنیاد برومند ارسال داشته، اخذ شده است. خانم لیلا حاجیان یکی از ۳۲۰۸ عضو و هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران است که خبر اعدا‌‌‌مش توسط این سازمان درکتابی تحت عنوان "جنایت علیه بشریت" منتشر شده است. این کتاب گزارشی است در مورد اعدام‌های دسته جمعی زندانیان سیاسی در سالهای ۱۳٦۷ و ١٣٦٨. اطلاعات تکمیلی در مورد این کشتار به وسیله بنیاد برومند از خاطرات آیت الله منتظری، گزارشهای سازمانهای حقوق بشر، و مصاحبه با خانواده‌ها و خاطرات شهود جمع‌آوری شده است.

خانم لیلا حاجیان در زمان دستگیری یک دختر نوجوان دانش آموز بود. در زندان وی رفتاری مهربان و صبور داشت. او دختری بود بسیار تیزهوش.

دستگیری و بازداشت

اطلاعی در مورد جزئیات دستگیری و بازداشت خانم حاجیان در دست نیست. وی از داشتن وکیل و دسترسی به پرونده محروم بود. زمانی که وی اعدام شد، تقریبا ٧ سال از محکومیت حبسش می‌گذشت.

خانم حاجیان چند سال در زندان قزل حصار بود. در سال ١٣٦٥ با تخلیه این زندان از زندانیان سیاسی، او هم به همراه بقیه زندانیان به اوین متتقل شد. در سال ١٣٦٦ او را برای چند ماهی به منظور تنبیه به زندان گوهردشت فرستادند. از پاییز سال ١٣٦٦ تا هنگام اعدام در تابستان ١٣٦٧ در بند ١ سالن ٣ بود. آنجا یک بند تنبیهی بود و شبانه روز در اتاقها به روی زندانیان بسته بود. آنها را روزی سه بار و هر بار به مدت ٣٠ دقیقه به دستشوئی می‌بردند. شستشوی خود، ظرفها و لباسها باید در این مدت کوتاه انجام می‌گرفت. خانم لیلا حاجیان را در تابستان ١٣٦٧ از همین بند بردند. او دیگر به بند برنگشت.

دادگاه

در مورد شرایط و چگونگی این اعدام‌ها اطلاع دقیقی در دست نیست. خانواده‌های قربانیان کشتار سال ۱۳٦۷ به محاکمات غیرعادلانه و غیر قانونی که به اعدام هزارها زندانی در ظرف چند روز منجر شد، به شدت اعتراض کرده اند. در نامه‌ای که در سال ۱۳٦۷ به وزیر دادگستری وقت، حسن حبیبی نوشتند، سیاست رسمی پنهان‌کاری در رابطه با این اعدامها را به پرسش کشیده‌‌ و آن را دال بر غیر قانونی بودن اعدامها شمرده‌اند. آنها یاد‌آور شده‌اند که اکثریت قریب به اتفاق قربانیان زندانیانی بودند که قبلاً در محاکم شرع به حبس محکوم شده بودند و در حال گذراندن دوران محکومیت خود و یا به پایان رساندن آن بودند. این زندانیان دوباره دادگاهی شده و به سرعت به مرگ محکوم شدند.

اتهامات

مقامات قضایی جمهوری اسلامی علناً اتهامی به قربانیان اعدام‌های جمعی سال ٦۷ وارد نکرده‌اند. بستگان قربانیان در نامه خود به وزیر دادگستری و در نامه دیگری که در سال هزار و سیصد و هشتاد و یک به گزارشگر مخصوص سازمان ملل متحد، که به ایران سفر کرده بود، نوشته‌اند، به اتهاماتی نظیر "ضد انقلاب، ضد دین، و ضد اسلام" و یا انتساب قربانیان "... به عملیات نظامی... در مرزهای کشور"، که گویا اساس محکومیت عزیزان‌شان بوده اشاره نموده‌اند.

حکمی ازآیت الله روح الله خمینی که در خاطرات حسینعلی منتظری، قائم مقام رهبری در آن زمان، به چاپ رسیده است اظهارات خانواده‌های قربانیان را در رابطه با اتهامات وارده تأئید می‌کند. در این حکم آیت الله خمینی از اعضای سازمان مجاهدین خلق به عنوان "منافقانی" یاد نموده که به اسلام اعتقاد ندارند و نوشته است: "کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند محارب و محکوم به اعدام می‌باشند."

مدارک و شواهد

اطلاعی درباره مدارک جرمی که علیه خانم حاجیان ارائه شده در دست نیست.

دفاعیات

از دفاعیات متهم اطلاعی در دست نیست. خویشان قربانیان درنامه خود یادآورمی‌شوند که به عزیزانشان در دادگاه فرصت دفاع داده نشده بود. در همین نامه، در پاسخ این اتهام که زندانیان با اعضای مسلح سازمان مجاهدین خلق در حمله به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی همکاری داشته اند چنین آمده که این ادعا‌ها: "با توجه به اوضاعی که در زندان ها حاکم بوده، به طور کلی باطل است، چرا که فرزندان ما در سخت‌ترین شرایط به سر می‌بردند، ملاقاتهای پانزده روز یک بار آن هم به مدت ده دقیقه از پشت شیشه و به وسیله تلفن و محرومیت اینان از داشتن هرگونه وسیله ارتباط با خارج زندان، که ما آن را در هفت سال اخیر تجربه کرده‌ایم، حقانیت ادعای ما را به اثبات می‌رساند".

حکم

حکم اعدام رسمی وعلنی صادر نشده است. خانم لیلا حاجیان را در مرداد ١٣٦٧ در اوین به دار آویختند.

تصحیح و یا تکمیل کنید