بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

علی آگاه

درباره

سن: ۲۲
ملیت: ايران
مذهب: اسلام (شيعه)
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: مرداد ۱۳۶۷ — شهریور ۱۳۶۷
محل: مشهد، استان خراسان/ خراسان رضوی، ايران
نحوه کشته‌شدن: حلق آویز
اتهامات: جرم ضد انقلاب نامشخص
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۱۴

ملاحظات

استعداد تحصیلی ممتازی داشت و به یکی از مدارس طراز اول رفت. در اوان نوجوانی به دلیل فروختن روزنامه‌ای سیاسی بازداشت شد.

اطلاعات در باره اعدام آقای علی آگاه، از طریق مصاحبه انجام شده توسط بنیاد برومند با یکی ازآشنایانش جمع‌آوری شده است. خبر اعدا‌‌‌م آقای علی آگاه در فهرست ۳۲۰۸ عضو و هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران در کتابی تحت عنوان "جنایت علیه بشریت" نیزمنتشر شده است. همچنین نام ایشان در فهرست هزار نفری که اعدامشان در گزارش ۲۶ ژانویه ی سال ۱۹۸۹ نماینده ی ویژه ی سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران به چاپ رسیده است٬ آمده است. اطلاعات تکمیلی در مورد کشتار ۱۳۶۷ به وسیله بنیاد برومند از خاطرات آیت الله منتظری، گزارشهای سازمانهای حقوق بشر ومصاحبه با شهود و خانواده‌ها و از سایت بیداران جمع‌آوری شده است.* 

آقای علی آگاه فرزند حضرت قلی، در اول دی ماه سال ١٣۴۶ در مشهد به دنیا آمد. علی تنها پسر خانواده و شاگردی بسیار ممتاز بود که در مدرسه استعدادهای درخشان (تیزهوشان) مشهد درس خوانده بود. در آستانۀ انقلاب و با سیاسی شدن فضای جامعه، علی نیز به فعالیت‌های سیاسی گرایش پیدا کرد. فعالیت سیاسی علی فروش روزنامه و پخش اعلامیه‌های سازمان مجاهدین خلق بود. 

 سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۴۴ پایه گذاری شد که از نظر اید‌ئولوژی، تشکیلاتی مذهبی و معتقد به اصول و مبانی اسلام بود. این سازمان، با تفسیری انقلابی از اسلام به مبارزه مسلحانه علیه رژیم محمد رضا شاه پهلوی (١٢٩٨- ۱۳۵۹ اعتقاد داشت و مارکسیسم را به عنوان روشی علمی برای تحلیل اقتصادی و اجتماعی از جامعۀ ایران می‌پذیرفت و در عین حال، اسلام را سرچشمه الهام فرهنگ و اید‌ئولوژی خود می‌دانست. در دهه ۵۰، زندانی شدن و اعدام بسیاری از کادرها باعث تضعیف سازمان مجاهدین شد. در سال ۱۳۵۴ این سازمان با یک بحران ایدئولوژیک عمیق مواجه شد که در طی آن تعداد زیادی از کادرهای سازمان به نقد و نفی اسلام پرداختند و، پس از حذف فیزیکی چند تن از کادرها و تصفیه اعضای مسلمان، مارکسیسم را به عنوان ایدئولوژی خود برگزیدند. این اقدام در سال ۱۳۵۶ منجر به انشعاب و ایجاد  بخش مارکسیست لنینیست سازمان مجاهدین خلق شد.  در بهمن ماه سال ١٣۵٧، رهبران زندانی سازمان مجاهدین که هنوز معتقد به اید‌ئولوژی اسلامی بودند، همراه با دیگر زندانیان سیاسی، آزاد شدند و به بازسازی سازمان و عضوگیری پرداختند. پس از استقرار جمهوری اسلامی، مجاهدین که رهبری آیت الله خمینی را پذیرفته، و به دفاع از انقلاب اسلامی  برخاسته بودند، حضور در ارگانهای حکومتی و شرکت فعال در حیات سیاسی جامعه را در دستور کار خود قرار دادند. در دو سال اول انقلاب، آن‌ها هواداران بسیاری، به ویژه در مدارس و دانشگاه‌ها، یافتند ولی تلاششان برای کسب قدرت سیاسی، چه از طریق انتصاب  توسط مقامات و چه از طریق انتخاب توسط مردم با مخالفت شدید رهبران جمهوری اسلامی روبه رو شد.**   

دستگیری و بازداشت 

آقای علی آگاه در اوایل خرداد ۶٠ برای بار نخست به دلیل فروش روزنامه دستگیر شد و نزدیک به دو هفته بازداشت بود. امّا هنوز چندی از آزادی‌اش نگذشته بود که دوباره در ٢۶ آبان ١٣۶٠ هنگامی که هنوز ١۴ سال نداشت، در یک اتوبوس شهری دستگیر شد. وی تا زمان دادگاه که حدود چهار ماه پس از دستگیری بود، هیچ ملاقاتی نداشت. او در زندان به درس خواندن ادامه داد و دیپلم متوسطه را در زندان گرفت. در سال ۶۵ چند نفر از زندان در کنکور سراسری شرکت می‌کنند. علی در رشته برق دانشگاه پلی تکنیک پذیرفته می‌شود. اما چندی بعد نامه‌ای به خانواده‌اش می‌رسد که او را فاقد صلاحیت ورود به دانشگاه می‌شمارد. علی در ملاقاتی گفته بود که من فقط می‌خواستم نشان دهم که علیرغم وضعیتم، می‌توانم در کنکور پذیرفته شوم. 

قوانین بین‌المللی بطور اکید استفاده از مجازات اعدام را برای افرادی که در هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال سن بوده‌‌اند ممنوع کرده است. ایران به عنوان یکی از کشورهای عضو میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون حقوق کودک متعهد گشته است که افرادی را که در دوران کودکی مرتکب جرم شده‌‌اند اعدام نکند. 

دادگاه 

از چگونگی نخستین محاکمۀ آقای علی آگاه اطلاعی در دست نیست. محاکمه دوم وی در سال ١٣۶۵ نیز غیابی بوده که به ده سال حبس محکوم شده و نتیجه‌اش را به او اطلاع داده بودند. به گفته مصاحبه شونده، حکم دادگاه این بود که اگر مصاحبه کند آزاد می‌شود. او را به همراه دو تن از دوستان هم سن و سالش، علی سعیدی و علی احمدی که وضعیتی کاملا مشابه او داشتند و همراه او در مرداد ۱۳۶۷ اعدام شدند، به مقر سپاه بردند و از آنان پرسیدند که آیا حاضرید مصاحبه کنید؟ پس از پاسخ منفی آن‌ها، به هر سه نفر حکم ده سال می‌دهند با این شرط که در صورت پذیرفتن مصاحبه آزاد خواهند شد. امّا هیچ یک حاضر به مصاحبه نشدند. دادیار زندان وکیل آباد یک بار به خانواده علی گفته بود که این بچه‌ها در زندان سیاسی شده‌اند، و به هیچ وجه آزادشان نمی‌کنیم. 

بنابر شهادت برخی از زندانیان که در جریان اعدام های  سال ۶۷ دربرخی از زندان های کشور مورد محاکمه مجدد قرار گرفته اند، پس از چند هفته بی خبری به دلیل قطع ملاقاتها، هواخوری، و اخبار رادیو و تلویزیون، درمرداد و شهریور سال ۱۳۶۷  زندانیان  برای پاسخ به چند سوال در مقابل یک هیئت ویژه ۳ نفری، متشکل از یک قاضی شرع، نماینده‌ای از وزارت اطلاعات و دادستان قرار می گرفتند. 

هیئت سه نفره طی چند  دقیقه پرسشهایی درباره نظر زندانی درباره مجاهدین و سر موضع بودن و اینکه آیا زندانی آماده همکاری علیه مجاهدین هست یا نه، می پرسیدند  و بر اساس جوابهای زندانیان آنها را با اتهاماتی نظیر "ضد انقلاب، ضد دین، و ضد اسلام" و یا انتساب قربانیان "به عملیات نظامی سازمان مجاهدین در مرزهای کشور" به اعدام محکوم می کردند. مسئولان اطلاعی در مورد هدف هیئت از این سؤالات و عواقب جوابهایشان به زندانیان نداده بودند. به شهادت زندانیان، در طول تابستان ۱۳۶۷ در زندانهای کشور تعداد زیادی از زندانیان چپ و هواداران مجاهدین خلق که به نظر هیئت سه نفره بر سر مواضع خود بودند اعدام شدند.

خانواده‌های قربانیان کشتار سال ۱۳۶۷ به محاکمات غیرعادلانه و غیر قانونی که به اعدام هزاران زندانی در ظرف چند ماه منجر شد، به شدت اعتراض کرده اند. در نامه‌ای که در سال ۱۳۶۷ به وزیر دادگستری وقت، حسن حبیبی نوشته اند، سیاست رسمی پنهان کاری در رابطه با این اعدام ها را به پرسش کشیده‌‌ و آن را دال بر غیر قانونی بودن اعدام ها شمرده‌اند. آن ها یاد آور شده اند که اکثریت قریب به اتفاق قربانیان زندانیانی بودند که قبلاً در محاکم شرع به حبس محکوم شده بودند و در حال گذراندن دوران محکومیت خود و یا به پایان رساندن آن بودند. این زندانیان دوباره دادگاهی شده و به سرعت به مرگ محکوم شدند.

اتهامات 

از اتهامات آقای علی آگاه اطلاعی در دست نیست. به گفتۀ مصاحبه شونده، از آنجا که هر زمان که اراده می‌کرد و شرط مصاحبه را می‌پذیرفت، می‌توانست آزاد شود، بنابراین، می‌شود حدس زد که اتهامش هواداری از مجاهدین، و یا پشت نکردن به آن بوده است. او صریحا به خانواده‌اش گفته بود که حاضر نیست سازمان مجاهدین را سازمان منافقین بخواند. در تابستان ۶٧ همین امتناع برای به دار آویخته شدن کافی بود. 

مقامات قضایی جمهوری اسلامی علناً اتهامی به قربانیان اعدام‌های جمعی سال ۶۷ وارد نکرده‌اند. بستگان قربانیان در نامه خود به وزیر دادگستری و در نامه دیگری که در سال ۱۳۸۱به گزارشگر مخصوص سازمان ملل متحد، که به ایران سفر کرده بود، نوشته‌اند، به اتهاماتی نظیر "ضد انقلاب، ضد دین، و ضد اسلام" و یا انتساب قربانیان "... به عملیات نظامی ...در مرزهای  کشور"، که گویا اساس محکومیت عزیزانشان بوده اشاره نموده‌اند.   

 حکمی از آیت الله خمینی در کتاب خاطرات آیت الله منتظری - قائم مقام رهبری در آن زمان- به چاپ رسیده است که اظهارات خانواده‌های قربانیان را در رابطه با اتهامات وارده تأئید می‌کند. در این حکم آیت الله خمینی از اعضای سازمان مجاهدین خلق به عنوان "منافقانی" یاد نموده که به اسلام اعتقاد ندارند و نوشته است: "کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می کنند محارب و محکوم به اعدام می باشند." 

مدارک و شواهد 

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه آقای علی آگاه نیست. 

دفاعیات 

از دفاعیات آقای علی آگاه اطلاعی در دست نیست. خویشان قربانیان درنامه خود به وزیر دادگستری وقت یادآورمی شوند که به  عزیزانشان در دادگاه فرصت دفاع داده نشده است. در همین نامه، در پاسخ به این اتهام که زندانیان با اعضاء مسلح سازمان مجاهدین خلق در حمله به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی همکاری داشته اند چنین آمده که این ادعا‌ها : "با توجه به اوضاعی که در زندان ها حاکم بوده، به طور کلی باطل است، چرا که فرزندان ما در سخت ترین شرایط بسر می بردند، ملاقاتهای پانزده روز یک بار آن هم به مدت ده دقیقه از پشت شیشه و به وسیله تلفن و محرومیت اینان از داشتن هرگونه وسیله ارتباط با خارج زندان، که ما آن را در هفت سال اخیر تجربه کرده‌ایم، حقانیت ادعای ما را به اثبات می رساند".   

حکم 

آقای علی آگاه در مرداد ماه سال ۶٧ در زندان وکیل آباد مشهد به دار آویخته شد. در اواخر آبان ماه ۶٧ پس از پیگیری خانواده‌ها و تجمع آن‌ها در برابر زندان، سرانجام به خانواده زنگ می‌زنند و خبر اعدام را می‌دهند. با وجود پیگیری خانواده، وسایل بازمانده علی و نشانی محل دفن او را به آنان ندادند. 

از جزئیات این حکم اعدام اطلاعی در دست نیست. مسئولان زندان خبر اعدام زندانیان را به همراه وسائلشان بعد از ماهها به خانواده آنها دادند ولی اجسادشان را به آنها ندادند. زندانیان بیشتر در گورهای جمعی که محل آن برای خانواده ها مشخص نیست به خاک سپرده شدند.  مقامات به خانواده  آنها هشدار دادند که برای عزیزانشان مراسم سوگواری برگزار نکنند.   

_________________________

*کتاب "جنایت علیه بشریت" گزارشی در مورد اعدام‌های دسته جمعی زندانیان سیاسی در سال های ۱۳۶۷ و ١٣۶٨است که توسط سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۸۰ به چاپ رسیده است. گزارش نماینده ی ویژه ی سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران که در تاریخ ۲۶ ژانویه ی سال ۱۹۸۹ به چاپ رسید حاوی فهرست نام هزار نفر از افرادی است که در سال ۱۳۶۷ اعدام شدند. این فهرست تحت عنوان "نام و مشخصات افرادی که گفته می شود توسط جمهوری اسلامی ایران از ژوئیه تا دسامبر ۱۹۸۸ اعدام شده اند" تدوین شده است. بنا به گزارش مذکوربه رغم اینکه فقط نام هزار نفر در این فهرست به ثبت رسیده است، "به احتمال قوی" تعداد قربانیان چندین هزار نفر بوده، که اکثر آنان از اعضای سازمان مجاهدین خلق بوده اند. تعدادی از این قربانیان به سازمان هایی چون سازمان فدائیان خلق، راه کارگر، کومله و حزب توده وابستگی داشتند. گفته می شود که یازده تن از قربانیان روحانی بوده اند. 

**كنار گذاشتن كامل مجاهدین از نهادهای دولتی و بستن نشریات و دفاترشان از طرفی، و تناقض بین تفسیر مجاهدین و تفسیر حكومت از اسلام از طرف دیگر، اختلافات بین آن دو را تشدید كرد به طوری که  رهبران جمهوری اسلامی مجاهدین را «منافق» می‌نامیدند و طرفداران حزب اللهی رژیم، هواداران این سازمان را در هنگام تظاهرات و پخش نشریاتشان آماج حمله خویش قرار دادند و حتی باعث کشته شدن تنی چند از آنها شدند. روز ٣٠ خرداد ١٣۶٠ مجاهدین برای اعتراض به برخورد رژیم با آنها و عزل بنی صدر، رئیس جمهور وقت، تظاهراتی را سازمان دادند که هزاران تن به خیابانها آمدند و برخی از آنان به مقابله با تهاجم پاسداران و افراد حزب اللهی پرداختند. تعداد تلفات آن روز روشن نیست اما تعداد زیادی از تظاهركنندگان دستگیر و در روزها و هفته‌های بعد اعدام شدند. جمهوری اسلامی پس از آن روز سركوب و كشتاری را آغاز کرد كه در تاریخ معاصر ایران بی‌نظیر بوده است و در طی آن هزاران نفر از طرفداران مجاهدین زندانی یا اعدام شدند. سازمان مجاهدین از ٣١ خرداد قیام مسلحانه علیه رژیم را اعلام كرد و پس از آن تعدادی از مسئولان بلندپایه و طرفداران جمهوری اسلامی را ترور کرد.  

 در تابستان ۶٠، رهبر سازمان مجاهدین و رئیس جمهور مخلوع (ابوالحسن بنی صدر) از کشور گریختند و در فرانسه مستقر شدند و «شورای ملی مقاومت» را تشکیل دادند. این سازمان پس از اخراج رهبران و تعداد زیادی از هوادارانش از فرانسه، در خرداد سال ١٣۶۶ ارتش رهایی بخش ایران را در عراق پایه گذاری کرد که چندین بار وارد خاک ایران شد. آخرین حمله آن تحت عنوان «عملیات فروغ جاویدان» در مرداد ١٣۶٧ شکست خورد. چند روز پس از شکست این عملیات هزاران نفر از هواداران سازمان که در زندانهای جمهوری اسلامی به سر می‌بردند در کشتار دسته جمعی سال ۶٧ اعدام شدند.  از تابستان ١٣۶٠ به بعد فعالیت های علنی  سازمان مجاهدین خلق ایران در خارج از کشور ادامه یافته است. از دامنۀ فعالیت ها و تعداد اعضا و هواداران کنونی سازمان در داخل کشور اطلاع دقیقی در دست نیست.

به رغم اعلام مبارزۀ مسلحانه از سوی سازمان مجاهدین خلق در فردای ٣٠ خرداد ١٣۶٠، بسیاری از هواداران این سازمان، تعلیمات نظامی ندیده بودند، مسلح نبودند و در عملیات نظامی شرکت نداشته‌اند. 

تصحیح و یا تکمیل کنید