بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

ایرج مطبوعی

درباره

سن: ۸۱
ملیت: ايران
مذهب: اسلام
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲ مهر ۱۳۵۸
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: اعمال منافی عفت; جرایم اقتصادی نا‌مشخص; قتل عام; همکاری با رژيم طاغوت

ملاحظات

خبر اعدام آقای ایرج مطبوعی در روزنامه کیهان مورخ ٢ مهر ماه ١٣۵٨ به چاپ رسید. آقای مطبوعی که از سناتورهای رژیم سابق بودند، همراه با دو سناتور دیگر، آقایان محسن خواجه نوری و جمشید اعلم محاکمه شد. روزنامه کیهان در شماره‌های ٢٨ شهریور تا دوم مهر ماه ١٣۵٨ گزارش جلسات دادگاه سه متهم را به چاپ رساند.

دستگیری و بازداشت

اطلاعی در مورد جزئیات دستگیری و بازداشت این متهم در دست نیست.

دادگاه

دادگاه انقلاب اسلامی در چهار جلسه به اتهامات آقای ایرج مطبوعی و دو متهم دیگر رسیدگی نمود. محل دادگاه، دادسرای انقلاب مرکز در زندان اوین بود.

اتهامات

بنا به گزارش کیهان، نماینده دادستان اتهامات علیه سرلشگر مطبوعی را از متن کیفرخواست چنین اعلام کرد: «شرکت در کودتای سال ١٢٩٩ رضا خان، تجهیز نیرو و دستور کشتار در مسجد گوهرشاد شهرستان مشهد در سال ١٣١۴، غصب اراضی کشاورزان، عضویت در مجلس سنا و کوشش برای تثبیت حکومت ضد مردمی شاه مخلوع، عمل منافی عفت علنی».

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی‌شود و متهمین از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می‌شود مسلم و قطعی نیست.

مدارک و شواهد

بر اساس گزارش روزنامه کیهان، دلایل و مدارک موجود در این پرونده عبارت بودند از: «اقرار و اعتراف متهم در پرونده و گرفتن مدال کودتا، اقرار و اعتراف متهم به فرستادن یک گردان به عنوان فرمانده تیپ به مسجد گوهرشاد که منجر به قتل ٢۵ نفر و جرح ۴٠ نفر شده است و شکایت عده زیادی از اهالی شهرستان مشهد، شکایت و شهادت عده ای از کشاورزان در مورد تجاوز به اراضی آنها، وی اراضی غصبی را به نام فرزندان خود کرده است، ضمن تقاضای استرداد کلیه وجوهات بانکی وی و فرزندان وی، برای وی به عنوان محارب با خدا تقاضای مجازات می‌شود.»

دفاعیات

بعد از پایان کیفرخواست، رئیس دادگاه از آقای ایرج مطبوعی خواست که به دفاع از خود بپردازد. وی در دفاع از خود گفت: «من ۶۲ سال سابقه خدمت صادقانه دارم. من در پشت تریبون مجلس هیچگاه از کسی تعریفی نکردم و اگر مطالبی در مجلس گفته می‌شد مخالف من بود من جلسه را ترک می‌کردم. درباره موضوع کودتای سال ۱۲۹۹ که در کیفرخواست آمده است، باید بگویم من در آن دوران سروان پیاده نظام بودم و بدون اطلاع شخص من هنگ ما را از قزوین به طرف تهران حرکت دادند. صبح روز سوم اسفند بدون هیچ حادثه‌ای به تهران رسیدیم. بعداً گفتند که این کار کودتا بوده است. من در دفتر استراحت می‌کردم که صدای تیر و توپ شنیدم. بعد گفتند که این تیر و توپ به شهربانی شلیک شده است. موضوع شرکت من در کودتا همین بوده است.»

«در خصوص مسجد گوهرشاد باید ذکر کنم بهلول نامی از راه طبس و گناباد به مشهد آمده بود. وی در محوطه آستان قدس رضوی مردم را از به کار بردن کلاه پهلوی منع می‌کرد. فتح الله پاکروان پدر سرلشگر حسن پاکروان استاندار خراسان بود که به سرهنگ بیات که رئیس شهربانی بود، دستور داد او را توقیف نماید. رئیس شهربانی برای دستگیری بهلول به محوطه آستان قدس رضوی می‌رود. لیکن اسدی نامی که نایب التولیه آستان قدس رضوی بود، از سرهنگ می‌خواهد که وی در این مورد دخالت نکند و خود وی دستور بازداشت بهلول را صادر می‌نماید. وی را در یکی از حجره های آستان زندانی می‌نمایند. عصر همان روز بر اثر فشار مردم از محبس خلاص می‌شود.»

«روح من از جریان دستگیری بهلول مطلع نبود. من در منزلم بودم که به من اطلاع داند که استاندار و رئیس شهربانی به دیدن من آمده‌اند. آنها از من به عنوان فرمانده لشگر نظر خواستند و از من خواستند که که به محل آستان قدس سرباز بفرستم تا شورش مردم را بخوابانند. من گفتم که این کار با نصیحت علما با خوبی و خوشی پایان خواهد یافت. لیکن آنها از من مصرانه خواستند که به محل حادثه سرباز و نیرو بفرستم. در حدود ۸٠٠ نفر در صحن مسجد متحصن شده بودند. من و استاندار و رئیس شهربانی هر کدام جداگانه جریان را به تهران گزارش کردیم و از تهران منتظر دستور ماندیم. استاندار به من می‌گفت هنگامی که من سفیر ایران در کشور روسیه بودم آنجا این قبیل مسائل را فوری با قوای نظامی سرکوب می‌کردند. لیکن من زیر بار نرفتم و گفتم اینجا روسیه نیست و من با پیشنهاد وی موافقت نکردم. در جواب تلگراف من از دفتر مخصوص شاه جواب آمد. این جواب در نهایت تغیر و فحاشی بود. در آن تلگراف فحشهای به من داده شده بود که من از تکرار آنها شرم دارم. به من دستور داده شده بود که فورا عده‌ای نظامی در اختیار استاندار قرار بدهم. من در حدود ۲۵٠ نفر سرباز در اختیار استاندار گذاشتم، لیکن به آنها گفتم حق استفاده از فشنگ جنگی را ندارند و فقظ باید از فشنگهای مانوری استفاده نمایند. در همین هنگام سرتیپ البرز همراه با داستان ارتش وارد مشهد شده‌اند و لشگر در اختیار او قرار گرفت. و او اسدی نایب التولیه استان قدس را اعدام کرد و من را در منزلم تحت نظر قرار دادند.»

«در مورد شکایت کشاورزان از من باید بگویم ده خیر آباد واقع در روبروی پالایشگاه شهر ری بر طبق ارث از پدرم به من رسیده بود و من آن را به فرزندانم منتقل کرده‌ام.»

«درباره عمل منافی عفت علنی که در کیفرخواست بر علیه من آمده است، باید بگویم که در بازجویی از من راجع به این مساله هیچ صحبتی نشده بود. من نمی‌دانم این په نسبتی ست که به من داده شده است. خواهشمند است بررسی و تحقیق راجع به این مساله بفرمایید.»

طبق گزارش کیهان (٢ مهر ١٣۵٨) آقای مطبوعی در ادامه مدافعات خود همچنین گفت: «این که من لژ ابن سینای فراماسونری را پذیرفتم، به علت سابقه‌ای بود که سید جمال الدین اسد آبادی و سید نصر الله تقوی و مرحوم دکتر محمد مصدق در این لژ داشته‌اند... هیچگاه فراماسونری، وابستگی ما به خارج نبود. فراماسونها مشعلدار آزادی بودند، آنها پیروی از اصول دموکراسی را شعار خود قرار داده بودند. من به علت گرفتاری مدت کمی عضو آن موسسه بودم و به علت نپرداختن حق عضویت، مستعفی شناخته شدم.»

خلاصه‌ای از ایرادهای حقوقی دادرسی آفای ایرج مطبوعی

بر اساس اطلاعات موجود مبنای اتهامات آقای ایرج مطبوعی مقام‌های او در زمان حکومت پهلوی به عنوان نماینده مجلس سنا بوده است. همچنین ایشان متهم شده است که در زمانی یک پست نظامی داشته است نیروهای نظامی را به مسجد گوهرشاد فرستاده و باعث کشته شدن تعدادی از معترضین شده است. در رابطه با نمایندگی او در مجلس سنا باید گفت که این مقام یک مقام امنیتی و یا نظامی محسوب نمی‌شود و به طور کلی یک نماینده مجلس نمی‌تواند اختیار چندانی در سرکوب و یا دستور استفاده از اسلحه بدهد. در مورد اتهام دیگر ایشان که مربوط به زمانی است که او یک مقام نظامی بوده است ایشان در دفاعیات خود توضیح داده‌اند که در جریان مسجد گوهرشاد نقشی نداشته و فقط دستورات مافوق خود را اجرا کرده است. به هر حال به نظر می‌رسد دادگاه تحقیقات کاملی پیرامون وقایع مربوطه انجام نداده است ضمن اینکه محکومیت ایشان به محاربه و افساد فی‌الارض حتی با ثبوت اتهامات نیز خالی از مبنای قانونی بوده است زیرا محاربه بر اساس مقررات شرعی که در آن زمان مورد استناد دادگاه‌ها قرار می‌گرفت عبارت است از استفاده از سلاح به قصد ایجاد رعب و وحشت و راه انداختن کشت و کشتار. به عبارتی محارب کسی است که به قصد مقابله با خدا و یا حکومت اسلامی دست به اسلحه ببرد. در جریان دادگاه دفاعیات متهم بی‌پاسخ گذاشته شده و در مورد ادعاهای مطرح شده علیه وی دلیلی قانع کننده ارائه نشده است. علاوه بر دادگاه حق بهره‌مندی از وکیل را از متهم سلب کرده است این در حالی است که متهم مطابق قوانین حق بهره‌مندی از خدمات وکیل را دارد و دادگاه نمی‌تواند او را از این حق محروم کند. به طور کلی به نظر می‌رسد حکم اعدام آقای مطبوعی صرفا جهت انتقام‌جویی و فاقد مبنای شرعی و قانونی بوده است.

حکم

پس از ۴ جلسه دادرسی و سه روز شور پیرامون اتهامات سه سناتور رژیم سابق سرانجام دادگاه انقلاب اسلامی مرکز سناتور محسن خواجه نوری، سرلشگر ایرج مطبوعی و پرفسور جمشید اعلم را مفسد فی الارض و محارب با خدا و رسول خدا شناخت و آنان را به اعدام محکوم کرد. ایشان سحرگاه ۲ مهر ۱۳۵۸ در زندان اوین تیرباران شدند.

تصحیح و یا تکمیل کنید