بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

محمدرضا م.

درباره

ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی اسلام
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۶ اسفند ۱۳۸۵
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: حلق آویز
اتهامات: قتل

ملاحظات

خبر اعدام آقای محمدرضا م. و چهار نفر دیگر در روزنامه‌های اعتماد و جوان (١٧ اسفند ١٣٨۵) منتشر شد. اطلاعات تکمیلی در این باره از سایت های اینترنتی روزنامه های همشهری (١٢ مرداد ١٣٨۴)، ایران (١٩ مرداد ١٣٨۴)، شرق (١٢ مرداد ١٣٨۴ و ٢۵ اردیبهشت ١٣٨۵)، و ابرار (٢۵ اردیبهشت ١٣٨۵) بدست آمده است.

آقای محمدرضا م. ۵۰ ساله و مجرد بود. پرونده وی مربوط به قتل یک مرد ۴۹ ساله در یك عكاسى در فلكه دوم فردیس (کرج) در ۱۳ شهریورماه ١٣٨٣ بود.

دستگیری و بازداشت

آقای محمدرضا م. در ۱۳ شهریور ۱۳۸۳ توسط مأموران كلانتری فردیس (کرج) دستگیر شد. او فردای روز دستگیری، توسط شعبه ۱۹ بازپرسى كرج مورد بازجویی قرار گرفت.

در روز حادثه، آقای محمدرضا م. با سر و روی زخمی و خون‌آلود در حالی‌که وحشت‌زده بود، از پله‌های پاساژی در فلکه دوم فردیس کرج پایین آمد و به رهگذران گفت که در عکاسی قتلی رخ داده است، اما با دیدن بی‌اعتنایی مردم، خودش با پلیس تماس گرفت و ادعا کرد دوست قدیمی اش را به قتل رسانده است.

روایت دیگری هم از نحوه دستگیری آقای محمدرضا م. در رساناها منتشر شده است مبنی بر اینکه مردم در فلكه دوم فردیس كرج مردى را دیدند كه با ظاهری خونین در حال فرار بود و موضوع را به اطلاع ماموران آگاهى كرج رساندند و به این ترتیب آقای محمدرضا م. بازداشت شد.

دادگاه

شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران آقای محمدرضا م. را در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۸۴با حضور یک قاضی و چهار مستشار محاکمه کرد.

اطلاعی از جزئیات جلسه یا جلسات دادگاه در دست نیست.

اتهامات

اتهام عنوان شده علیه آقای محمدرضا م. «قتل عمد» گزارش شده است.

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی شود و متهمان از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست. سازمان‌های بین المللی حقوق بشر به گزارش‌هایی اشاره می کنند مبنی بر اینکه مقامات جمهوری اسلامی ایران، در برخی موارد اتهامات کاذبی از قبیل قاچاق مواد مخدر یا ارتکاب جرائم عمومی و جنسی را به مخالفان خود (از جمله فعالان سیاسی، مدنی، صنفی و یا اقلیت‌های قومی و مذهبی) نسبت داده و آنان را همراه با محکومان عادی دیگر اعدام می کنند. هر سال صدها نفر در دادگاه‌های ایران به اعدام محکوم می‌شوند اما شمار افرادی که بر اساس اینگونه اتهامات کاذب به اعدام محکوم شده‌اند معلوم نیست.

مدارک و شواهد

مدارک ارائه شده علیه آقای محمدرضا م. «اعترافات» خود او، جسد خون آلود مقتول در مغازه (عکاسی)، آلات قتل از جمله چراغ خواب (یا گلدان) گچی، کاتر عکاسی، کتری لعابی، الیاف داخل دهان مقتول، کمربند، و زخمی شدن دست و صورت آقای محمد‌رضا در جریان درگیری با مقتول بود.

بر اساس اظهارات نماینده دادستان، آقای محمدرضا م. از نظر روانی مورد معاینه پزشکی قانونی قرار گرفت و جنون نداشتن وی (در زمان ارتکاب قتل) تایید شد. (ابرار)

سازمان‌های بین المللی حقوق بشر بارها دولت جمهوری اسلامی ایران را به خاطر اعمال سیستماتیک شکنجه‌های شدید و استفاده از سلول‌های انفرادی جهت گرفتن اعتراف از زندانیان محکوم کرده‌اند و صحت اعترافاتی که تحت فشار از متهمان گرفته شده است را مورد پرسش قرار داده‌اند. این اعترافات در مورد زندانیان سیاسی گاه از تلویزیون پخش شده‌اند. تلویزیون ملی اقدام به پخش اعترافاتی کرده است که طی آنها زندانیان به جرم‌های مبهم و غیرواقعی اعتراف کرده، باورهای سیاسی خویش را نفی کرده و از آنها توبه کرده‌اند و یا حتی پای دیگران رابه میان کشیده‌اند. سازمان‌های حقوق بشر همچنین به روند اعترافات و توبه زندانیانی که آزاد شده‌اند نیز اشاره کرده‌اند.

دفاعیات

آقای محمدرضا م. در دادگاه با تاکید بر اینکه قصد کشتن مقتول را نداشته اظهار داشت که در سال ۸۲ خودرویی را به مقتول فروخته و بابت آن مبلغ دو میلیون و ۴۰۰ هزار تومان طلبكار بود. وی بارها و از طرق مختلف از جمله فرستادن واسطه سعی در گرفتن طلب خود از مقتول داشت ولی مقتول به این خواسته وی توجهی نمی کرد. او حتی یک بار هم علیه مقتول به دادگاه شکایت کرده ولی نتوانسته بود ادعای خود را (مبنی بر طلب داشتن از مقتول) ثابت کند. وی با تاکید بر اینکه در روز حادثه قصد کشتن مقتول را نداشته است و فقط برای دریافت پول خود به عکاسی رفته است، گفت: «خسته شده بودم... می‌خواستم هر طوری که شده طلبم را بگیرم» (اعتماد و جوان) «من بارها افراد مختلفی را برای وساطت و طلب پولم به مغازه عكاسی محمد فرستاده بودم اما او هیچ توجهی به درخواست‌های من نمی‌كرد، آن پول تمام زندگی من بود.» (همشهری، ۱۲ مرداد ۱۳۸۴)

آقای محمدرضا م. ادامه داد که در روز حادثه وقتی برای دریافت پولش نزد مقتول رفت، مقتول وی را تهدید کرده و با عصبانیت از وی خواسته که دیگر به مغاره‌اش نرود. به این ترتیب بین آقای محمدرضا م. و مقتول درگیری صورت گرفته و منجر به کشته شدن مقتول شده است.

آقای محمدرضا م. فاقد پیشینه كیفرى بود.

حکم

دادگاه آقای محمدرضا م. را به اعدام محکوم کرد و حکم در شعبه ۲۶ دیوان عالى كشور تایید شد. وی در ١۶ اسفند ١٣٨۵ در محوطه زندان اوین به دارآویخته شد.

 

تصحیح و یا تکمیل کنید