بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
ترویج مدارا و عدالت به کمک دانش و تفاهم
دموکراسی خواهی در دوران پس از انقلاب

اعتراض جبهه ی دموکراتیک ایران به احمدی نژاد

جبهه ی دموکراتیک ایران
۴ مهر ۱۳۸۷
نامه

جناب احمدی نژاد با سلام

اگرچه حتی گفتن این مطلب که ما انتخابات جمهوری اسلامی را تحریم کرده و به شما رای نداده ایم از دیدگاه نظام امنیتی به نام جمهوری اسلامی جرم است ، ولی اجازه دهید ابتدا، این نظر صریح خود را اعلام کنیم. جناب احمدی نژاد، ما نیز همچون اکثریت ملت ایران به این دلیل که در جمهوری اسلامی، هیچ انتخاباتی آزاد و عادلانه برگزار نمی شود، در انتخابات ۳ خرداد ۱۳۸۴ شرکت نکرده و به شما رای نداده ایم. واقعیت این است که به دلیل این که هیچ ناظر بی طرفی بر انتخابات شما، نظارت نداشت و حتی رقیب شما یعنیاکبر هاشمی رفسنجانی که خودش را صاحب اصلی نظام می داند، نیز به عدم سلامت انتخابات اعتراض داشت، پس باید بپذیریم که جنابعالی از طریق غیر دموکراتیک و به کمک بسیج طرفداران ولی فقیه و یک حزب پادگانی به قدرت رسیدید. پس از انتخابات نیز، برای سپاسگزاری از همان نیروهای نظامی و شبهه نظامی که قرار بود با استفاده از دلارهای نفتی ارتش بیست میلیونی باشد ولی اگر چنین نشد، حداقل این شد که توانستند رای قابل توجهی برای شما به صندوق بریزند؛بسیاری از سرداران را در مصادر امور قرار دادید.

پس بنا به دلایل گوناگون، حق داریم شما را رییس جمهوری قانونی ملت ایران ندانیم و بلکه معتقدیم، نظام اسلامی با زور سر نیزه بر سر کار است. ولی این عدم پذیرش، و عدم رسمیت دادن به شما، مانع نمی شود که به برخی رفتار شما اعتراض کنیم. برای این که ، اگرچه عملا و قانونا رییس جمهوری مردم ایران نیستید، اما به هر حال با استفاده از نیروی قهریه در این منصب قرار گرفته و با کمال تاسف، در مجامع گوناگون از مجامع بین المللی به نام ایران سخن می گویید.

جناب آقای احمدی نژاد!

حضرتعالی از ابتدای ریاست خود، با صراحت تمام، سیاست اصلی جمهوری اسلامی که توسط آیت اله خمینی پایه گذاری شده بود را در برابر اسرائیل اعلام نمودید و خواهان حذف اسرائیل از نقشه ی عالم شدید. صرفنظر از این تعهد حقوقی و قانونی که هیچ عضو سازمان ملل متحد نمی تواند خواستار حذف عضو دیگر از صحنه ی عالم شود و حکومت جمهوری اسلامی به این لحاظ مجرم است، اما جنابعالی مطابق سیاست جمهوری اسلامی عمل کردید. و در این راستا حتی به انکار هلوکاست پرداختید. بگذریم که علاوه بر جرم حقوقی و انسانی، ضربات کاری نیز بر منافع ملی ایران وارد ساختید، اما در هر حال بر خلاف سیاست های اصولی نظام اسلامی که اینک به صورت یک نظام تحمیلی بر مردم ایران درآمده است، عمل نکردید.

ولی به دلیل فشار افکار عمومی در داخل و خارج مجبور شدید، حداقل در گفتار، به بازی با کلمات رو بیاورید. کاری که سران جمهوری اسلامی در آن تبحر دارند. شما که در بازی با کلمات همچون اساتید روحانی خود، از تبحر کافی برخوردار هستید، اخیرا اعلام کردید:«خواهان برگزاری یک رفراندوم آزاد با نظارت مجامع بین المللی در سرزمین های فلسطینی برای تعیین حاکمیت و دولت مورد نظر آن ها هستید» . جناب آقای احمدی نژاد، بسیار خوب. ما نیز این ایده ی شما که ایده ای است که پیش از این بارها و بارها ازسوی آیت اله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی اعلام شده بود را می پذیریم. ولی اجازه دهید، چند نکته را گوشزد نماییم:

۱-آیت اله خامنه ای در آخرین اظهار نظر درباره ی سخنان آقای مشایی، اعلام کردند که چیزی به نام مردم اسرائیل را به رسمیت نمی شناسند و این ها مشتی اشغالگر، نظامی و ابزار دست صهیونیست ها هستند. اگر ایشان نیز چنین چیزی را نمی فرمودند، در ۳۰ سال اخیر، هرگاه یک شهروند اسرائیلی توسط نیروهای نظامی فلسطینی و مورد حمایت جمهوری اسلامی کشته می شود، دستگاه تبلیغی جمهوری اسلامی اعلام می دارد که یک صهیونیست کشته شد و عملا از همین سیاست عدم پذیرش مردم اسرائیل به عنوان ساکنان یک کشور پیروی شده است. .

در واقع رژیم جمهوری اسلامی، حتی بچه های اسرائیلی را صهیونیست می داند و از مرگ آن ها ابراز خوشحالی می کند. کشته شدن هر اسرائیلی را به مثابه ی کم شدن یک دشمن تلقی می کند. این یک سیاست رسمی و شناخته شده از سوی رژیم اسلامی حاکم بر ایران است. با این وصف، پرسش ما این است که چرا باید مدعیان اصول گرایی و مدعیان اخلاق و معنویت، با این صراحت به همه ی دنیا دروغ بگویند؟

جناب آقای احمدی نژاد! وقتی رهبران جمهوری اسلامی، مردم اسرائیل را به رسمیت نمی شناسند و آن ها را مشتی اشغالگر به حساب می آورند، پس رفراندوم به چه معناست؟

آیا قرار است رفراندوم صرفا در بین فلسطینیان باشد؟ آیا به واقع تا این اندازه طرفداران خود را فاقد درک فرض کرده اید؟ !

۲-جناب آقای احمدی نژاد! چرا رهبران جمهوری اسلامی، متناقض حرف می زنند! شما از یک سو برگزاری رفراندوم با نظارت مجامع بین المللی برای تعیین حاکمیت در سرزمین های فلسطین را لازم و قانونی می دانید، اما به محض این که طرح رفراندوم آزاد در سرزمین ایران مطرح می شود، نیروهای امنیتی و سرکوبگر خود را به جان مخالفین می اندازید. رفراندوم آزاد برای تعیین سرنوشت، پیشکش! حتی اگر کسی خواهان نظارت سازمان های بین المللی بر همین انتخابات غیر عادلانه و غیر ازاد شما شود، او را به بیگانه پرستی و بی غیرتی متهم می کنید. جناب آقای احمدی نژاد، ادعای پیروی از اخلاق، دین و معنویت، با این رفتار متناقض، بیش از هر چیز مبانی اخلاق، عدالت و مذهب را سست می کند. ممکن است سران جمهوری اسلامی از طریق نیروهای سرکوب نظامی، انتظامی و امنیتی دهان مردم ایران را ببندن، ولی نمی توانند وجدان آگاه آن ها را تعطیل کنند.

۳-حضرت آقای احمدی نژاد! حضرتعالی به رای آری یا نه در ۳۰ سال پیش استناد کرده و فرموده اید ۹۸ درصد ملت ایران، جمهوری اسلامی را قبول دارد! آیا این است مفهوم پیروی از اخلاق، دین، امام زمان و عدالت! آیا قرار است امام زمان مورد حمایت شما همچون خودتان در روز روشن در مقابل چشم جهانیان به این وضوح به ملت ایران دروغ بسته و تهمت بزند؟ ! جناب احمدی نژاد، اگر در گفتار خود صادق هستید که نیستید، اجازه دهید یک رفراندوم آزاد، زیر نظر مجامع جهانی بر گزار شود تا ، مردم ایران نظر خود درباره ی «جمهوری اسلامی»ر اعلام کنند.

۴-جناب آقای احمد نژاد! حضرتعالی با صراحت اعلام فرمودید که در ایران آزادی مطلق برای ابراز بیان وجود دارد. این دروغ به قدری واضح است که اطمینان داریم، دست اندرکاران سانسور و سرکوب در دستگاه های نظامی و امنیتی نیز به آن می خندن. جناب آقای احمدی نژاد، در کشوری که فقط در یک دهه ی گذشته یعنی از ۱۸ تیر۱۳۷۸ تاکنون، هزاران دختر و پسر دانشجو، به صرف ابراز عقیده از طریق نشریه، سخنرانی، وبلاگ نویسی و شرکت در تظاهرات آرام و بدون سلاح، در سیاه چال های امنیتی افتاده اند، ابراز چنین نظری، توهین آشکار به ملت ایران و بلکه وجدان بشریت نیست؟ حضرت آقای دکتر! در همین یک دهه ی اخیر و به ویژه در این ۳ سالی که از حکومت شما می گذرد، هزاران فعال زن، کارگر، معلم، هویت طلب و غیرو به صرف ابراز بیان به زندان افتاده و صد ها نشریه تعطیل شده و صدها دانشجو ستاره دار شده اند. حکومت جمهوری اسلامی، دستگاه سرکوب متشکل از دادگاه انقلاب، دادستانی تهران، وزارت اطلاعات، اطلاعات نیروی انتظامی، حفاظت اطلاعات سپاه و بسیج و ده ها نهاد سرکوبگر را به جان دگر اندیشان و منتقدان انداخته و به هیچ منتقد و مخالفی رحم نمی کند.

به راستی در زیر آسمان کبود، هیچ حکومت ایدئولوژیک و سرکوبگری پیدا می شود که همچون رژیم جمهوری اسلامی، حتی درباره ی پوشش زنان و دختران نیز از زور استفاده کرده و آن ها را راهی سوله های وحشت و شلاق نماید؟ بنابراین، چه اجباری دارید که از یک سو مدعی دعوت دنیا به اخلاق ياعدالت و معنویت باشید و از دیگر سو، مرتب دروغ بگویید! شما مروج دین دروغگویان هستید؟ آیا انتظار دارید، دنیای آزاد و پیشرفته، به دین دورغگویان رو بیاورد؟ ظلم و ستمگری و سرکوب شما کافی نیست، باید دروغ هایتان را نیز تحمل کنیم؟ جناب آقای احمدی نژاد، حکومت جمهوری اسلامی، اگر در ۳۰ سال پیش به هر دلیل یک حکومت مردمی بوده است، اینک به یک رژیم سرکوبگر و امنیتی تبدیل شده است. هر مخالفت، انتقاد و اعتراضی را با اتهام اقدام علیه امنیت ملی سرکوب می کند. به همه ی شهروندان با سوء نیت نگاه می کند. ما خود قربانی این نگاه امنیتی رژیم به احزاب و تشکل های مستقل و آزاد هستیم. این رژیم حتی سندیکای مستقل کارگری را تحمل نکرده و تجمع چند معلم را بر نمی تابد. شما چرا باید به این آشکاری دروغ بگویید؟ ایا می دانید در حال حاضر چندین انسان بی گناه به جرم ابراز عقیده در زندان هستند؟

۵-حضرت آقای احمدی نژاد!

جنابعالی با صراحت فرمودید که در ایران حاکمیت با مردم ایران است. فرمودید که رهبرريارییس جمهوری، نمایندگان مجلس، نمایندگان خبرگان رهبری و شورا ها مستقیم یا غیر مستقیم توسط مردم انتخاب می شوند. جنابعالی با بیان این مساله، حاکمیت ملی را ملاک حکومت دانسته اید. در صورتیکه استاد معنوی شما جناب آیت اله مصباح یزدی، ملاک حکومت را احکام شرع و نه رای مردم می داند. ولی اجازه دهید برای هزارمین بار به شما و بلکه به دنیا اعلام کنیم که این ادعا نیز کذب محض است و آموزه های دین کاذبان است. برای این که نظام جمهوری اسلامی، شکل انتخابات را حفظ کرده ولی به لحاظ محتوا، آن را تا سر حد ابتذال کشانده است. برای این که در جمهوری اسلامی، نه تنها زنان حق کاندیداتوری برای ریاست جمهوری را ندارند و نه تنها اهل سنت حق کاندیدا توری ریاست جمهوری را ندارند، به لحاظ ساختار و ضوابط قانونی، عملا هیچ زن و هیچ غیر فقیه و غیر روحانی حق کاندیداتوری برای خبرگان رهبری را نیز ندارد. پس، ریاست جمهوری در انحصار مردان شیعه و کاندیداتوری خبرگان رهبری در انحصار مردان فقیه شیعه و رهبری نیز به شکل مادام العمر و صرفا در انحصار مردان فقیه شیعه است. بنابراین مهم ترین مناصب یعنی، رهبری، ریاست جمهوری و نمایندگی خبرگان رهبری، صرفا و صرفا در انحصار افرادی خاص است و عموم مردم فقط حق دارند رای بدهند. تازه! در مورد رهبر، مردم از حق رای دادن نیز محروم اند. زیرا رهبر را رفقا و طرفداران او در خبرگان رهبری، یک بار و به صورت مادام العمر انتخاب می کنند. آیا این عملکرد به مفهوم مبتذل کردن رای مردم و بی محتوا نمودن دموکراسی توسط اسلام گراهای حاکم بر ایران نیست؟

چه کسی است که با نظارت استصوابی آشنایی داشته و مغایرت آن با حاکمیت ملی و دموکراسی را نداند؟ در ایرا ن هیچ کس حق کاندیداتوری برای مجلس، ریاست جمهوری و خبرگان رهبری را ندارد مگر این که شورای نگهبان و وزارت کشور آن را تایید کند. شرایط تایید نیز پذیرش ولایت مطلقه ی فقیه یعنی رای و نظر یک فرد با قدرت مطلقه و فرا قانون است. به همین دلیل نه تنها عامه ی مردم و رجل سیاسی، منتقدین، مخالفین و اپوزسیون حق کاندیداتوری ندارند، بلکه از جناح های موجود در حکومت نیز تنها جناح راست یا جناح مورد تایید رهبر، شورای نگهبان، هیئت های اجرایی و مورد حمایت سپاه پاسدار، حق رای آوردن دارد. همان جناحی که سردار جعفری فرمانده ی سپاه، از آن به اصول گرا نام برد.

حضرت آقای احمدی نژاد! چرا به تناقض گویی افتاده اید؟ بهتر است که راه خود را بروید. ما پذیرفته ایم که در ایران یک اقلیت اسلامی حاکم است و اینک نیز دولت شما به عنوان یک دولت نظامی-امنیتی با روحانیت حاکم و پدر خوانده ها بر سر تقسیم قدرت در جنگ است و ملت نیز در این منازعه بی طرف و بی تاثیر است. ما پذیرفته ایم که حکومت ولایت فقیه با کارگری دولت هایی چون دولت شما، یکه تاز میدان است و اکثریت قاطع ملت نیز با فقر و گرانی و سرکوب دست و پنجه نرم می کند. اما نپذیرفته ایم که به نام ملت ایران و به نام ما ایرانیان، دروغ بگویید. اگرچه از طریق سرکوب، همه ی ما را قلع و قمع کرده اید، ولی با صدای بلند به همه ی دنیا اعلام می کنیم که حکومت جمهوری اسلامی و شخص احمدی نژاد هیچ نمایندگی از سوی اکثریت ملت ایران ندارند و همه ی ادعاهای انها در این زمینه را دروغ های آشکار می دانیم.

زنده باد آزادی-گسسته باد زنجیر استبداد-برقرار باد دموکراسی

جبهه ی دموکراتیک ایران

۴مهرماه/۱۳۸۷خورشیدی

http://mohandestabarzadi. blogfa. com/post-378. aspx