بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
ترویج مدارا و عدالت به کمک دانش و تفاهم
قطع اعضاء و نابینا کردن

اجرای حکم قطع سید محمد حسینی در زندان رجائی شهر

حقوق بشر در ایران
۱۸ شهریور ۱۴۰۱
مقاله از تارنما

(عنوان اصلی این مقاله، «حکم قطع انگشتان دست محمد حسینی اجرا شد» است)

امروز جمعه ۱۸شهریور ماه ۱۴۰۱، حکم قطع ۴ انگشت دست سید محمد حسینی، زندانی متهم به سرقت در بهداری زندان رجائی شهر کرج اجرا شد.

به گزارش حقوق بشر در ایران، سحرگاه پنجشنبه ۱۰شهریور ماه ۱۴۰۱، حکم قطع ۴ انگشت دست راست سید محمد حسینی، زندانی متهم به سرقت و محبوس در زندان مرکزی اراک پس از انتقال وی به زندان رجایی شهر در بهداری این زندان و بدون اطلاع وکیل مدافع و اعضای خانواده او اجرا شد.

یک‌ منبع مطلع به حقوق بشر در ایران گفت:”ساعت ۵ صبح پنجشنبه ۱۰شهریور ماه بدون اطلاع به وکیل و یا حتی اعضای خانواده محمد حسینی، این زندانی را به واحد بهداری این زندان منتقل و حکم قطع ۴ انگشت دست راست وی را اجرا کردند.”

این منبع مطلع همچنین افزود:”پس از اجرای حکم، ظهر همان روز محمد حسینی را به زندان مرکزی اراک در استان مرکزی منتقل کردند و این زندانی در حال حاضر به علت ناتوانی در تامین مبلغ به سرقت رفته برای بازگرداندن به شاکی پرونده در این زندان محبوس شده است.”

این‌منبع مطلع در خاتمه افزود:”حکم قطع انگشتان دست محمد حسینی در حالی اجرا شده که مسئولان قضایی حداقل حقوق یک‌ زندانی را رعایت نمی کنند. بعنوان مثال خانواده او وثیقه ای به مبلغ ۴ میلیارد تومان و ۲ فقره فیش حقوقی از ۲ کارمند رسمی دولت بعنوان برای اعزام محمد حسینی به مرخصی درمانی تودیع کردند اما مسئولان قضایی در اراک با تعلیق در رسیدگی درخواست مرخصی این زندانی وی را به شدت تحت فشار قرار دادند و این در حالی است که محمد حسینی پس از اجرای حکم‌ قطع انگشتان نیازمند مراقبتهای تخصصی پزشکی و درمانی است اما در زندان اراک محبوس شده است.”

لازم به ذکر است، محمدحسینی، سال ۱۳۸۹، به اتهام سرقت، بازداشت و پس از طی مراحل دادرسی توسط شعبه دادگاه کیفری ۱ استان مرکزی به اتهام سرقت حدی به قطع ۴ انگشت دست راست از انتهای آن به نحوی که انگشت شست و کف دست متهم باقی بماند محکوم شد. همچنین، بر طبق ماده ۶۶۷ قانون مجازات اسلامی به رد عین اموال مسروقه بصورت (یوم العدا) محکوم شده و تا زمانی که این مبلغ را پرداخت نکند در زندان خواهد ماند.

پس از اعلام اعتراض و ارجاع پرونده به شعبه۹ دادگاه تجدیدنظر استان مرکزی حکم صادره توسط شعبه دادگاه کیفری ۱ استان مرکزی عینا تائید و به محمد حسینی در زندان مرکزی اراک ابلاغ شده بود.

در بخشی از دادنامه صادره توسط دادگاه تجدیدنظر نوشته شده:“با توجه به اینکه رأی صادره به نحو مستند و مستدل اصدار یافته و بر مبانی علم دادگاه خدشه‌ای وارد نمی‌باشد و ایراد و اشکالی که موجب نقض دادنامه شود، ملاحظه نمی‌شود و فرجام خواهی متهم با هیچ یک از جهات مندرج در ماده ۴۶۴ قانون آئین دادرسی کیفری مطابقت ندارد فلذا با استناد بند الف ماده ۴۶۹ قانون مذکور با رد فرجام خواهی فرجام خواه، دادنامه فرجام خواسته را ابرام می‌نماید این رأی قطعی است.”

ایران از جمله کشورهایی است که از امضاء کنوانسیون منع شکنجه سر باز زده است و علت اصلی آن اتکای دستگاه قضایی این کشور به قوانین شریعت اسلامی است که شامل صدور احکام حدود و قصاص می شود.‌

تذکر بنیاد برومند

ماهیت احکام مجرمیت در نظام قضائی جمهوری اسلامی ایران

در نظام دادرسی کیفری در جمهوری اسلامی ایران ضوابط پذیرفته شدۀ دادرسی، از جمله بی طرفی، انصاف و سرعت در کار قضا، مدام شکسته می شوند. زندانیان اغلب از هر نوع ارتباط با دنیای خارج محروم اند و از دلائل بازداشت خویش بی خبر و پیش از آغاز دادرسی نیز به بررسی مدارک و شواهد مورد استناد دادستان مجاز نیستند. در مواردی وکلای متهم از حضور در دادگاه محروم می شوند. افزون بر این، اقرار ناشی از عنف و شکنجه به عنوان سند مثبِتۀ جرم متهم تلقی می شود. از آن جا که دادگاه های جمهوری اسلامی ایران اغلب خود را ملزم به رعایت موازین و ضوابط ضروری برای انجام یک دادرسی منصفانه نمی دانند، در اعتبار قانونی احکام مجرمیتی که از سوی این گونه دادگاه ها صادر می شود تردید رواست.

کیفر بدنی در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران

در قانون کیفری جمهوری اسلامی برای طیفی گسترده از جرائم کیفر بدنی مقرّر شده است از آن جمله: مصرف نوشابه های الکلی، سرقت، زنا، رفتار منافی با عفّت عمومی، آمیزش زن و مرد در علن. تعیین کیفر بدنی بر محکوم به اعدام با قاضی دادگاه است. در چنین مواردی، قبل از اجرای حکم اعدام کیفر شلّاق به قصد تشدید درد مجرم جاری می شود. افزون بر کیفر شلّاق، نظام حقوقی جمهوری اسلامی قطع دست یا پای مرتکب به سرقت را نیز مجاز می داند. در چنین مواردی، دست یا پای محکوم پس از انتقال وی به بیمارستان و بی حس کردنش بریده می شود. پس از اجرای این کیفر، راه رفتن محکوم حتی به کمک عصا یا چوب بغل نیز دشوار خواهد بود.

تخطّی مستمرّ جمهوری اسلامی از تعهدات ناشی از حقوق بین الملل

استفاده از کیفرهای بدنی نه تنها منافی با اصول حقوق بین الملل است در شماری از معاهدات بین المللی نیز ممئوع شناخته شده. طبق مادۀ 5 «اعلامیۀ جهانی حقوق بشر»- اعلامیه ای که ایران آن را پذیرفته و تصویب کرده است- «هیچ کس نباید آماج شکنجه یا کیفرهای بی رحمانه، غیربشری، یا تحقیرآمیز شود. «میثاق حقوق مدنی و سیاسی بشر نیز - میثاقی که به تصویب ایران رسیده است- با زبانی مشابه اِعمال چنین کیفرهائی را تحریم کرده. مخالفت ژرف جامعۀ جهانی با این گونه کیفرها و رفتارها در «میثاق علیه شکنجه و دیگر کیفرها و رفتارهای بی رحمانه، غیربشری و تحقیرآمیز» (میثاق علیه شکنجه) بازتابی روشن یافته است. این میثاق شکنجه را چنین تعریف می کند: «هر رفتار عمدی که به قصد مجازات فرد برای عملی که از اوسرزده، یا ممکن است سرزده باشد، و به درد و رنج شدید جسمانی یا روانی اش منجر شود. گرچه جمهوری اسلامی ایران تا کنون به میثاق علیه شکنجه نپیوسته، ممنوعیت استفاده از شکنجه امروز از سوی اکثر اعضای جامعۀ بین المللی به عنوان یک اصل مسلم حقوقی و در نتیجه یکی از موازین مسلم عرف بین المللی شناخته شده است. افزون براین، گرچه اصل تحریم کیفر بدنی هنوز در حقوق بین الملل عمومی به تصریح تأئید نشده، قرائن و امارات روزافزون حاکی از آن است که اِعمال این گونه کیفرها ناقض حقوق بین الملل بشری شمرده می شود. [1] در قضیۀ آزبورن علیه جامائیکا، کمیتۀ علیه شکنجه (مرکب از گروهی از متخصصان مأمور نظارت بر اجرای اصول مندرج در «میثاق شکنجه») تأئید کرد که باید «هرنوع کیفر بدنی را باید رفتاری بی رحمانه، غیرانسانی و توهین آمیز، و در نتیجه ناقض اصل هفتم «میثاق علیه شکنجه»، شمرد. مجمع عمومی سازمان ملل متحد تخطّی مستمر جمهوری اسلامی ایران را از تعهداتی که در مورد اجرای اصول حقوق بین الملل بر عهده گرفته است بارها مورد رسیدگی قرار داده است, از جمله در دسامبر سال ۲۰۰۷. در قطعنامۀ شماره ۶۲/۱۶۸، مجمع نامبرده نگرانی عمیق خود را نسبت به تخطی مدام این دولت از موازین حقوق بین المللی بشر اعلام کرد به ویژه با اشاره به «موارد مسلم شکنجه و رفتار بی رحمانه، غیرانسانی و توهین آمیز با متهمان و مجرمان و سنگسار کردن، شلّاق زدن و قطع دست و پای آنان.»


[1] ن. ک. به: Rodley, The Treatment of Prisoners Under International Law, p. 309