بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

علی رضایی

درباره

سن: ۲۷
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی اسلام
وضعیت تأهل: نامعلوم

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۵ آذر ۱۳۵۸
محل: سه‌راه بازار، قم، استان مرکزی، ايران
نحوه کشته‌شدن: اعدام فراقضایی با سلاح گرم

ملاحظات

خبر قتل فراقضایی آقای علی رضایی در منابع متعددی از جمله روزنامه‌‌های اطلاعات (۱۵و ۱۷ آذر ۱۳۵۸) و کیهان (۱۵ و ۲۰ آذر ۱۳۵۸) منتشر شد. اطلاعات تکمیلی درباره کشته شدن او از طریق روزنامه‌های کیهان (۱۷ آذر و ۲۷ بهمن ۱۳۵۸)، اطلاعات (۱۸ آذر ۱۳۵۸؛ ۱۶ فروردین ۱۳۵۹) و تحقیقات بنیاد عبدالرحمن برومند بدست آمده است. 

آقای رضایی ۲۷ ساله و اهل شهرستان آذرشهر در استان آذربایجان شرقی بود. (روزنامه اطلاعات، ۱۵ آذر ۱۳۵۸). او نگهبان منزل آيت‌الله کاظم شریعتمداری*، حامی اصلی حزب جمهوری خلق مسلمان، در قم بود. (روزنامه کیهان، ۲۷ بهمن ۱۳۵۸) 

حزب جمهوری خلق مسلمان ایران

حزب جمهوری خلق مسلمان ایران که بیشتر تحت عنوان حزب خلق مسلمان شناخته شده است، در اسفند ماه سال ۱۳۵۷ و با رضایت و حمایت یکی از روحانیون با نفوذ، آیت‌الله العظمی کاظم شریعتمداری، تاسیس شد. هدف بنیانگزاران حزب خلق مسلمان، از جمله حسن شریعتمداری، پسر آیت‌الله شریعتمداری، این بود که نیروهای مسلمان روشنفکرتر را دور هم جمع کنند و برای رسیدن به یک جامعه آرمانی پیشرو، فعالیت نمایند. مرام نامه حزب به گونه‌ای نگارش یافته بود که اصول اسلام بر تمامی ابعاد زندگی افراد، حاکم بود و بر نقش شهروندان در تشکیل و اداره دولت، و حاکمیت جمهوری اسلامی در صحنه بین‌المللی ، تاکید می‌ورزید. (۱) مقر حزب در شهر تبریز بود و طرفداران جدی و متنوعی در آذربایجان غربی و شرقی، و نیز در شهرهایی همچون قم، تهران، اردبیل، و مشهد داشت. (۲)

این حزب در جریان رفراندوم تاسیس جمهوری اسلامی در فروردین ماه ۱۳۵۸، از اعضای خود خواست به آن رای موافق بدهند اما از فقدان حاکمیت قانون و سوء استفاده برخی از حامکیان آیت‌الله خمینی از قدرت، انتقاد کرد. یکی از موضوعاتی که نیروهای هوادار حزب شریعتمداری را با هم متحد می‌کرد، مخالفت آنها با اصل ولایت فقیه بود که اگر در قانون اساسی گنجانده می‌شد، قدرت اجرایی نهایی را در دستان رهبر اتقلاب قرار می‌داد. اگرچه پس از تصمیم حزب مبنی بر تحریم انتخابات مرداد ماه ۱۳۵۸ مجلس خبرگان قانون اساسی – مجلسی متشکل از روحانیون که جایگزین مجلس موسسان که پیشتر پیش‌بینی شده بود، گردید – برخی از اعضای بنیانگزار حزب از مقام خود استعفا دادند، اما جنبش حزب خلق مسلمان توانست اتحاد و تعداد لازم اعضا جهت ابراز خواسته‌های خود در خصوص خودمختاری محلی بیشتر در آذربایجان، حاکمیت ملت، و اصلاحات مربوطه در قانون اساسی، را حفظ نماید. در آذر ماه سال ۱۳۵۸، حزب، رفراندوم پیش‌نویس قانون اساسی را تحریم نموده و پس از رفراندوم، به تلاش‌های خود در جهت اِعمال تغییرات و اصلاحات در مواد کلیدی قانون اساسی، ادامه داد.

از آذر ماه ۱۳۵۸ به مدت نزدیک به شش هفته، تظاهراتی به نفع حزب خلق مسلمان و آیت‌الله شریعتمداری شکل گرفت. در خلال این تظاهرات، حامیان حزب با هواداران آیت‌الله خمینی و دولت موقت، که به سرعت برای سرکوب نفوذ حزب در سراسر ایران وارد عمل شده بود، درگیر شدند. آذربایجان به لحاظ پیشینه دشواری که در خصوص حقوق اقلیت‌ها داشت، منطقه ناآرامی‌های فزاینده بر سر موضوعات مرتبط با قانون اساسی تلقی می‌شد. آیت‌الله شریعتمداری از حمایت زیادی در میان نیروهای ارتش برخوردار بود و حزب خلق مسلمان خواستار آن شده بود که وی شخصاً به نامزدهای پست‌های محلی رسیدگی کند. نفوذ حزب خلق مسلمان اما به هیچ وجه محدود به آن منطقه نبود و طرفداران آیت‌الله خمینی با شدت هرچه تمام تر به سرکوب این حزب پرداختند. در تاریخ ۱۴ آذر ماه ۱۳۵۸، تلاقی تظاهرکنندگان طرفدار شریعتمداری با معترضان حامی خمینی در مقابل منزل آیت‌الله شریعتمداری در قم، با کشته شدن یکی از نگهبانان شریعتمداری به ضرب گلوله خاتمه یافت. سانسور سازمان یافته اظهارات آیت‌الله شریعتمداری در رسانه‌ها منجر به اشغال ساختمان‌های دولتی و مرکز رادیو و تلویزیون تبریز از سوی حزب خلق مسلمان در روزهای ۱۵ تا ۲۰  آذر ماه گردید که طی آن چندین تن کشته و زخمی شدند. با توجه به این که آیت‌الله خمینی و شورای انقلاب خواسته‌های حزب مسلمان را نادیده می‌گرفتند، ناآرامی‌های گسترده نیز ادامه یافت. تا اوسط  دی ماه ۱۳۵۸، نیروهای دولتی، طغیانِ حزب خلق مسلمان را سرکوب کرده و دست کم بیست تن را کشته و صدها تن دیگر را زخمی کرده بودند. حزب، منحل اعلام شد و ده‌ها تن از اعضای آن اعدام، زندانی، و یا تبعید شدند. (۳)

پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران ید طولایی در اعمال خشونت با انگیزه‌های سیاسی در ایران و اقصی نقاط جهان دارد. از انقلاب ۱۳۵۷ به بعد، عوامل جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور دست به ربودن، ناپدید کردن و قتل تعداد زیادی از افرادی که فعالیتشان برایشان نامطلوب بوده زده‌اند. تعداد قربانیان اعدام‌های فراقضایی در داخل کشور روشن نیست، اما این قتل‌ها از بهمن ۱۳۵۷ آغاز شده و در طول عمر جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران تداوم داشته است. بنیاد عبدالرحمن برومند بیش از ۵۴۰ قتل را که به جمهوری اسلامی ایران نسبت داده می‌شود، در خارج از ایران شناسایی کرده است. (۴) 

در خارج از ایران در کشورهایی چون فیلیپین، اندونزی، ژاپن، هند و پاکستان در آسیا، دوبی، عراق، و ترکیه در خاورمیانه، قبرس، فرانسه، ایتالیا، اتریش، سوئیس، آلمان، نروژ، سوئد و انگلستان در اروپا، و ایالات متحده آمریکا در آنسوی اقیانوس آتلانتیک، مخالفین به روش‌های مختلف توسط مامورین جمهوری اسلامی مورد سوقصد قرار گرفته و کشته شده‌اند. در بیشتر موارد اطلاعات زیادی در مورد این قتلها منتشر نشده و مقامات محلی حکم بازداشتی صادر نکرده‌اند. اما شواهد، مدارک و ردپاهایی که از تحقیقات پلیس و مقامات قضایی محلی به دست آمده، فرضیه جنایت دولتی را تایید می‌کنند. در برخی موارد، این تحقیقات منجر به اخراج (هلند ۲۰۱۸) یا بازداشت (بروکسل ۲۰۲۰، ترکیه ۲۰۲۱) دیپلماتهای ایران شده است. در موارد محدودی در خارج از ایران، عاملان این قتلها بازداشت و محاکمه شده‌اند (پاریس ۱۹۸۰ و ۱۹۹۱) و شواهد و مدارک ارائه شده، ارتباط متهمان با نهادهای حکومتی ایران را آشکار کرده‌ و حکم بازداشتی (دادگاه میکونوس در آلمان) برای وزیر اطلاعات وقت ایران صادر شده است.

نوع تشکیلات و اجرای این قتلها در داخل و خارج از ایران هم دال بر وجود الگوی واحدی است که بنا به گفته دادستان سوئیسی، رولان شاتلن، دارای پارامترهای مشترک و یک برنامه ریزی دقیق هستند. از تشابهات بین این قتل‌ها در کشورهای مختلف چنین استنباط می‌شود که دولت ایران آمر اصلی این جنایات است. (۵) مقامات ایران مسئولیت این قتلها را رسما نپذیرفته‌اند و حتی این جنایات را به اعضای اپوزیسیون نسبت داده‌اند. معهذا این جنایات از نظر آرمانی و حقوقی از بدو تشکیل نظام توسط مقاماتش توجیه شده است. در بهار سال ۱۳۵۸، صادق خلخالی، اولین قاضی شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی تصمیم نظام را مبنی بر اجرای اعدام های فراقضایی رسما اعلام نمود و این تصمیم را چنین توجیه کرد: «...این‌ها محکوم به اعدام شدند، در نظر ملت ایران اگر کسی بخواهد در خارج، در هر کشوری، آن ها را ترور کند، هیچ دولتی حق ندارد او را به عنوان تروریست محاکمه کند؛ زیرا او عامل اجرای حکم دادگاه انقلابی اسلامی است. لذا آن ها مهدور الدم هستند و در هر جا باشند حکم درباره آن‌ها همین است.» بیش از ده سال پس از این اظهارات، علی فلاحیان، وزیر اطلاعات و امنیت نظام در حالیکه در مورد موفقیت نیروهای امنیتی سخن می‌راند، در مورد حذف مخالفین چنین گفت: «... ما موفق شدیم به بسیاری از این گروهک‌ها در خارج از کشور و در سر مرز ضرباتی وارد کنیم.» سخنرانی پخش شده از صدا و سیما در ۹ شهریور ۱۳۷۱ ‌به نقل از عصرایران، ۲۶ مرداد ۱۳۸۵ وصفحه فیسبوک علی عربشاهی، ۲۷ خرداد ۱۳۹۲)

 در ایران اعدام‌های فراقضایی به ندرت از طریق قضایی پیگیری شده است، در چند قتلی که در سال ۱۳۷۷ پیگیری و به «قتل‌های زنجیره‌ای» (۶) معروف شد نیز مسئولیت مقامات اطلاعاتی کشور آشکار شده است. چند مامور وزارت اطلاعات که از متهامان این پرونده بودند وجود یک سیاست دولتی درازمدت در زمینه اعدام فراقضایی را تایید کردند و تاکید کردند که هر سال برای آن برنامه‌ریزی می‌شده، بودجه و هدف تعیین می‌شده و کسانی که در این قتل‌ها مشارکت داشتند، تشویق می‌شدند. سعید امامی، معاون امنیتی وزارت اطلاعات و از متهمان اصلی قتل‌های زنجیره‌ای که به گفته مقامات ایران در دوران بازداشت خودکشی کرده، در یک سخنرانی در دانشگاه بوعلی همدان در سال ۱۳۷۵ تاکید کرده بود که عملیات نیروی‌های امنیتی ایران محدود به مرزهای ایران نیست: «… محدوده امنیتی را آمدیم دور مرزهایمان معلوم کردیم. {اما} وقتی که تهدید از خارج به داخل ببینیم، محدوده را بزرگ‌تر می‌کنیم.» او همچنین تاکید کرده بود که به رییس یکی از سرویس‌های اطلاعاتی کشور دیگری درباره قتل  مخالفان توسط نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی گفته است: «معلومه که کشتیم. نه تنها منافقین (مجاهدین) که از گروه‌های دیگر هم کشتیم.» (بلاگرنیوز،‌ ۱۳۸۷) هر چند او در این گفتگو گفته است که این قتل‌ها به مسلح بودن افراد مقتول مربوط است، اما قتل مخالفان تنها شامل افراد وابسته به گروه‌های مسلح نبوده است و طیف وسیعی از مخالفان و دگراندیشان و حتی افراد غیر سیاسی را در بر می‌گیرد.

رسول کاتوزیان (رسولی)، مدیر کل پشتیبانی عملیاتی معاونت امنیت وزارت اطلاعات در اعترافاتش در جریان بازجویی‌های مرتبط با قتل آقای داریوش فروهر، خانم پروانه اسکندری، آقای محمد جعفر پوینده و آقای محمد مختاری  در سال‌های ‍۱۳۷۷ تا آذر ۱۳۷۹، در پرونده هزار صفحه‌ای که برای مدت کوتاهی برای خواندن و رونوشت به شاکیان و وکلای آنها داده شده بود، در مورد سابقه چنین قتلهایی در برنامه کاری وزارت {اطلاعات} توضیح داده است: «… هر سال در پیش بینی سالانه برنامه کاری موضوعات که به تایید وزیر وقت می‌رسید هر کدام یک یا چند حذف فیزیکی را در برنامه پیش بینی نموده و به کابینه وزیر می‌رسیده و در طول سال حذف‌ها انجام می‌گرفته که اکثرا مورد تشویق و تمجید قرار می‌گرفتند.» همچنین اصغر اسکندری (سیاحی)، از پرسنل اداره عملیات وزارت اطلاعات در همین رابطه گفته است: «... این نمونه‌ی اقدامات روال کار تشکیلات وزارت {اطلاعات} بوده و در نتیجه اقدامات مذکور، بار اول اینجانب نیز نبوده است. ما از چندین سال قبل از حذف های موسوم به قتلهای زنجیره‌ای با آن ما‌نوس بوده‌ایم تا حدی که در پیش بینی برنامه‌های سالانه شاخص‌ترین فعالیت‌ها، حذف و ربایش در نظر گرفته می‌شد و این امر هنوز به صورت مکتوب در اسناد تشکیلات باقی است...»(۷) (حزب مرز پرگهر، نقل شده در سایت پژواک ایران، ۱۲ مرداد ۱۴۰۰)

در اعترافات متهمان قتل‌های زنجیره‌ای آمده است که آن‌ها برای اجرای قتل‌ها حکم شرعی داشته‌اند. امید حمیدی که در معاونت امنیت به کار مشغول بوده، در اعترافات ضمن اشاره به جلساتی که برای «حذف» افراد تشکیل می‌شده، تاکید کرده است: «در اجرای احکام انجام تکلیف می‌نمودم.» او همچنین گفته است که مسئولان و معاونان سازمان از جمله مسئولان اداره عملیات، در جریان فعالیت‌های او برای قتل مخالفان بوده‌اند. مهدی ذوالفقار، از دیگر کارمندان وزارت اطلاعات هم در اعترافات خود از اجرای قتل‌ها در روند سلسله‌مراتبی گفته و آن‌ را «بنا به دستور مقامات بالا، که روال کار اطلاعات می طلبد که طبق دستور مافوق باید انجام شود، بدون هیچگونه توضیح و سوال و جوابی» توصیف کرده است.(۸) (حزب مرز پرگهر، نقل شده در سایت پژواک ایران، ۱۲ مرداد ۱۴۰۰)

تهدید و مرگ آقای رضایی

آقای علی رضایی در حین نگهبانی در پشت بام منزل آقای شریعتمداری در حوالی ساعت ۱۱ شب ۱۴ آذر ۱۳۵۸ با شلیک گلوله کشته شد. (کیهان، ۱۵ آذر ۱۳۵۸)

به دنبال تجمع و تظاهرات در اطراف منزل آقای شریعتمداری واقع در سه راه بازار شهر قم که به درگیری همراه با ضد و خورد بین تظاهرکنندگان و طرفداران آقای شریعتمداری انجامید، آقای رضایی در حین نگهبانی در پشت بام منزل آقای شریعتمداری از پشت سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد. او چند ساعت پس از انتقال به بیمارستان سهامیه قم درگذشت. (کیهان، ۱۵ آذر ۱۳۵۸)

واکنش مسئولان ایران

نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم در ساعت هفت و نیم صبح روز ۲۴ آذر ۱۳۵۸، یکی از نگهبانان منزل آقای شریعتمداری را به اتهام کشتن آقای رضایی دستگیر و پس از بازجویی به دادگاه انقلاب اسلامی قم تحویل دادند. (کیهان، ۲۷ بهمن ۱۳۵۸) دادگاه انقلاب اسلامی قم پس از چهار جلسه محاکمه، متهم این پرونده را به اتهام قتل غیر عمد به ۱۰۰ هزار تومان دیه به اولیای دم محکوم کرد. او پس از پرداخت دیه در روز ۲۶ بهمن ۱۳۵۸ آزاد شد. (کیهان، ۲۷ بهمن ۱۳۵۸) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از آزادی متهم این پرونده با صدور اعلامیه به حکم و آزادی او از زندان اعتراض کرد. (کیهان، ۲۷ بهمن ۱۳۵۸)

به گزارش روزنامه اطلاعات نیروهای گروه ضربت کمیته امام یک افسر حکومت پهلوی را به اتهام مشارکت در حمله کماندوهای چترباز به منزل آقای آیت الله شریعتمداری در قم دستگیر کردند. (اطلاعات، ۱۶ فروردین ۱۳۵۹)

آیت‌الله صادق خلخالی حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب، به دنبال  تجمع و حمله به منزل آقای شریعتمداری با انتشار اطلاعیه‌ای این تجمع و حمله را محکوم و شایعه شرکت خود در این ماجرا را تکذیب کرد. (اطلاعات، ۱۸ آذر ۱۳۵۸)

واکنش حزب خلق مسلمان

حزب خلق مسلمان با صدور بیانیه‌ای حمله به منزل آقای شریعتمداری و کشته شدن آقای رضایی را محکوم کرد و اعلام داشت:«این عمل بایستی ملت شریف ایران را نسبت به ماهیت و مفاسد مسئولین و مجریان این توطئه بیشتر آشنا ساخته و آنان را بیدار سازد. این حادثه ناگوار نقطه منفی در مبارزات ملت ایران است.» (کیهان، ۱۵ آذر ۱۳۵۸)

این حزب در ساعت ۹ صبح روز ۱۶ آذر ۱۳۵۸در منزل آقای شریعتمداری برای آقای رضایی مجلس ترحیم برگزار کرد. (کیهان ۱۷ آذر ۱۳۵۸)

واکنش خانواده

از واکنش خانواده ‌آقای رضایی اطلاعی در دست نیست.

تاثیرات بر خانواده

از تاثیر ترور آقای رضایی بر خانواده‌اش اطلاعی در دست نیست.

—----------------

 

* سید محمدکاظم حسینی شریعتمداری معروف به «سید کاظم شریعتمداری» در ۱۵ دی ۱۲۸۴ در تبریز به‌ دنیا آمد. آیت الله شریعتمداری از مراجع درجە اول شیعە شهرستان قم و مؤسس «دارالتبلیغ اسلامی» قم و حامی «حزب خلق مسلمان ایران» بود. او در سال ۱۳۶۱ به اتهام اطلاع، حمایت مالی و سیاسی از کودتای صادق قطب‌زاده ابتدا توسط جامعه مدرسین حوزه علمیه قم سلب مرجعیت شد و در سپس در خانه‌اش حصر شد. آیت الله شریعتمداری پس از تحمل یک دوره‌ بیماری در ۱۴ فروردین ۱۳۶۵ در بیمارستان مهراد تهران درگذشت.
 
(۱) حزب خلق مسلمان بر لزوم استقلال سیاسی، اقتصادی، و ایدئولوژیک از شرق و غرب، تاکید می‌ورزید و خواستار حکومتی غیرمتمرکزتر، خودمختاری بیشتر برای اقلیت‌ها، اصلاحات عمده در اقتصاد ایران با اولویت دادن به ارتش و آموزش و پرورش، و ریشه کن کردن فقر و فساد، بود. حزب همچنین خواستار هماهنگی بهتر بین ارتش و دیگر نیروهای مسلمان بود که از منظر حزب، وظیفه اصلی و در واقع تنها وظیفه‌اش دفاع از مرزهای ایران بود. در زمینه امور خارجه، حزب خلق مسلمان خواستار روابط متقابل احترام‌آمیز با کلیه کشورهای دوست و همکاری با کشورهای مسلمان بود.
https://andisheh-haghdar.blogspot.com/2020/06/blog-post.html
https://andisheh-haghdar.blogspot.com/2020/06/blog-post.html(۲)
(۳) بنا به گفته پسرش، آیت‌الله شریعتمداری از هواداران خود خواسته بود برای جلوگیری از خونریزی، از تنش‌ها پرهیز کرده و به تظاهرات خاتمه دهند. پس از آن که شورای انقلاب با موفقیت قدرت را در دستان خود متمرکز کرد، فعالیت‌های آیت‌الله شریعتمداری را نیز محدود نمود. وی باقی عمر خود را در حصر خانگی به سر برد و از دسترسی به خدمات حیاتی پزشکی که به لحاظ ابتلا به سرطان بدان نیاز داشت محروم گردید. در نهایت این بیماری به دیگر نقاط بدن وی سرایت کرد و آیت‌الله شریعتمداری در سال ۱۳۶۵ درگذشت. 
(۴) از اولین قتل‌های شناخته شده حدود یک هفته بعد از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، قتل آقای پرویز (ارسطو) سیاح سینا، اسقف کلیسایی در شیراز است و ترور آقای شهریار شفیق، افسر نیروی دریایی در آذر ۱۳۵۸ در پاریس از جمله اولین قتل‌های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور محسوب می‌شود. از آخرین موارد شناخته شده قتل‌های فراقضایی تا زمان تهیه این گزارش در آبان ۱۴۰۰، ترور محمدابراهیم صفی‌زاده،‌ روحانی اهل سنت، در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ در شهر هرات در أفغانستان و قتل مسعود مولوی وردنجانی، از همکاران سابق نهادهای امنیتی و مدیر کانال تلگرامی «جعبه سیاه»، در ۲۳ آبان ۱۳۹۸ در شهر استانبول در ترکیه است.
(۵) در تحقیقاتی که درباره قتل شخصیت‌های شناخته شده در فرانسه، آلمان و سوئیس انجام شده مدارک و اسنادی به دست آمده دال بر مشارکت و مباشرت مقامات و مستخدمین دولت جمهوری اسلامی ایران. در فرانسه معاون وزارت پست و تلگراف جمهوری اسلامی غیابا به جرم قتل دو تن از مخالفین ایرانی به حبس ابد محکوم شد. در آلمان (برلن) ماموران اطلاعاتی جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان به جرم قتل چهار تن از مخالفین جمهوری اسلامی در برلن به حبس ابد محکوم شدند. در ارتباط با همین جنایت، مقامات قضایی آلمان یک قرار توقیف بین المللی برعلیه علی فلاحیان، وزیر اطلاعات وقت صادر کردند. دادگاه جنایی برلن، که به این قتل رسیدگی می‌کرد، رسما اعلام نمود که عالیترین مقامات دولت جمهوری اسلامی ایران دستور این قتل را صادر کرده‌اند. بنا به کیفرخواست ارایه شده در این دادگاه تصمیم این قتل در کمیته‌ای به نام «کمیته عملیات ویژه» اخذ شده که اعضای آن عبارتند از: رئیس جمهور، وزیر اطلاعات و امنیت (وواک)، وزیر امور خارجه، نمایندگان دستگاه‌های امنیتی و سایر سازمان‌ها و سرانجام رهبر انقلاب.
(۶) چند روز قبل از قتل آقای مختاری، داریوش فروهر و همسرش پروانه اسکندری، رهبران حزب ملت ایران، به طرز فجیعی در منزلشان به قتل رسیده بودند. پس از پیدا شدن پیکر آقای مختاری، جسد محمد جعفر پوینده، که او نیز از چهره‌های سرشناس ادبی‌ بود، در در روستایی نزدیک کرج پیدا شد. پرونده این چهار نفر "قتلهای زنجیره‌ای" نام گرفت.
(۷) به گفته‌ی مصطفی نوروزی (محسنی) از کارمندان اداره عملیات معاونت امنیت وزارت اطلاعات: «…. باید عرض کنم کار حذف فیزیکی و دیگر کارهایی از این قبیل، {مثل} دستگیری و انتقال متهم، آموزش دفاعی و جسمانی و مراقبت ثابت و غیره از سال ۱۳۷۰  در پرینت کاری از طرف وزارت {اطلاعات} برای ما مشخص شده بود و این کارها جزو وظایف قسمت ما بود … و کلا این نوع کارها در وزارت {اطلاعات} زیاد انجام می‌شد، چه در خارج و چه در داخل و تنها این مورد {قتل پروانه اسکندری و داریوش فروهر} بود که به این صورت درآمد.» علی صفایی (محمد حسینی)، کارمند اداره عملیات معاونت امنیت وزارت اطلاعات گفته است: «حدودا سال ۱۳۶۵ یا ۱۳۶۶ بود که … به {اداره} عملیات وزارت (اطلاعات) آمدم که به عنوان نفر تیم مشغول به کار شدم و در کار عملیات دستگیری و ربایش و حذف فیزیکی تیم‌های منافقین و خانه‌های تیمی‌ منافق و ضدانقلاب و مخالف نظام کارشناس عملیات شدم». (حزب مرز پرگهر، نقل شده در پژواک، ۱۲ مرداد ۱۴۰۰)
(۸) علی صفایی (محمد حسینی) که در اعترافات مربوط به قتل‌های زنجیره‌ای به عنوان کارشناس عملیات و فردی که در جریان «ربایش و حذف فیزیکی تیم‌های منافقین» نقش داشته، معرفی شده، گفته است: «همه کارهای حذف به دستور بالاتر .. انجام می‌شده است و همه در جریان بودند، چون در سخنرانی‌هایی که می‌کردند معلوم بود در جریان‌اند.» (حزب مرز پرگهر، نقل شده در پژواک، ۱۲ مرداد ۱۴۰۰)

تصحیح و یا تکمیل کنید