بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

اقبال مرادی

درباره

سن: ۵۷
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی اسلام
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۷ تیر ۱۳۹۷
محل: عراق، پنجوين
نحوه کشته‌شدن: اعدام فراقضایی

ملاحظات

آقای مرادی در بیشتر از یک دهه پایانی عمر خود به فعالیت‌های حقوق بشری از جمله انتشار اخبار و نامه نگاری با سازمان ملل و سازمان‌های حقوق بشری به عنوان فعالیتی تاثیرگذارتر از فعالیت‌ و مبارزات مسلحانه باور پیدا کرده بود و در این راه با سازمان‌های سیاسی و حقوق‌بشری همکاری می‌کرد.

اطلاعات در خصوص کشته شدن آقای اقبال مرادی، فرزند کاله و حسین، از مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند با خانم آمنه قادری همسر آقای مرادی (۱۷ آبان ۱۳۹۹)، آقای سعید سنندجی، دوست و همکار آقای مرادی (۲۶ اسفند ۱۳۹۹) و شهادتنامه آقای مرادی با مرکز اسناد حقوق بشر ایران (۱۹ دی ۱۳۹۱) به دست آمده است. این خبر همچنین در شبکه حقوق بشر کردستان (۲۸ تیر ۱۳۹۷) و کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی (۲۷ تیر ۱۳۹۷) منتشر شده است.

برای تکمیل این پرونده از اطلاعات منتشر شده در شبکه حقوق بشر کردستان (۲۹ تیر و ۲ مرداد ۱۳۹۷)، مصاحبه اقبال مرادی با سازمان دیدبان حقوق بشر(۱۶ آذر ۱۳۹۳)، وبسایت رسمی دادسرای عمومی و انقلاب تهران (۱۷ شهریور ۱۳۹۷)، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران - هرانا (۴ تیر ۱۳۹۷)، وبسایت بی‌بی‌سی فارسی (۲۸ تیر ۱۳۹۷)، وبسایت دویچه‌وله فارسی (۲۹ تیر ۱۳۹۷)، جمعیت حقوق بشر کردستان (۲۷ تیر ۱۳۹۷) و سایت رادیو زمانه (۲۷ تیر ۱۳۹۷) استفاده شده است.

آقای مرادی کرد و ۵۷ ساله در روستای هجمنه از توابع مریوان در استان کردستان به دنیا آمد. او متاهل، دارای ۲ فرزند، سنی مذهب و پیرو فقه شافعی بود. آقای مرادی در سن ۶ سالگی برای تحصیل از روستا به به شهر مریوان رفت و در آنجا دیپلم گرفت. او از جمله اولین کسانی بود که پس از تاسیس حزب کومله* در مریوان در سال ۱۳۵۸، به این حزب پیوست و تا سال ۱۳۶۱ در این حزب به عنوان پیشمرگه فعالیت داشت. او برای مدتی در شهر مریوان به کار نقاشی و تزیین‌ ساختمان مشغول بود. (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۷ آبان ۱۳۹۹)

آقای مرادی حدودا از سال ۱۳۸۰ ساکن شهر پنجوین در کردستان عراق ساکن بود. به گفته آقای سعید سنندجی، دوست و همکار آقای مرادی، آقای مرادی پنجوین را به خاطر نزدیکی به مریوان و امکان فعالیت سیاسی، علاقه شخصی به این شهر، هزینه‌های پایین زندگی در این شهر و امکان کسب درآمد در این منطقه انتخاب کرده بود. او در شهر پنجوین مشغول دستفروشی بود و گاهی اوقات برای خرید اجناس مختلف به مرز ایران و عراق رفت و آمد داشت. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۶ اسفند ۱۳۹۹؛ مرکز اسناد حقوق بشر ایران)

آقای مرادی از سال ۱۳۸۹، با حزب آزاد کردستان (پژاک)** در زمینه حقوق بشری همکاری داشت، ولی به صورت رسمی عضو این حزب نبود. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۶ اسفند ۱۳۹۹)

به گفته آقای سنندجی، آقای مرادی انسانی میهن پرست بود و برای او استقلال کردستان خیلی اهمیت داشت. آقای مرادی از اواسط دهه ۸۰ شمسی، به فعالیت‌های حقوق بشری از جمله انتشار اخبار و نامه نگاری با سازمان ملل و سازمان های حقوق بشری به فعالیتی تاثیرگذارتر از فعالیت‌ و مبارزات مسلحانه باور داشت. آقای مرادی در گفت‌وگو با مرکز اسناد حقوق بشر گفت: «فعالیت من بیشتر سیاسی بود تا کار نظامی، آن هم در حد مصاحبه و خواندن کتاب و غیره.» (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۷ آبان و ۲۶ اسفند ۱۳۹۹؛ مرکز اسناد حقوق بشر، ۱۹ دی ۱۳۹۱)

آقای مرادی از فعالان خوشنام در زمینه حقوق بشر در کردستان بود و از سال ۱۳۸۷ تا زمان مرگ، در راه‌اندازی کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی و نیز برپایی کمپین‌ها و تجمعات مختلف در اقلیم کردستان عراق در زمینه‌‌ی پاسداشت حقوق بشر و مخالفت با اعدام و انتقال اخبار زندانیان و پناهندگان سیاسی به رسانه‌ها نقش اساسی داشت. او در سال ۱۳۸۹ به عضویت جمعیت حقوق بشر کردستان درآمد و از اعضای شورای مدیریت این سازمان حقوق بشری بود. (کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، ۲۷ تیر ۱۳۹۷؛ مصاحبه بنیاد برومند، ۲۶ اسفند ۱۳۹۹)

جمعیت حقوق بشر کردستان در سال ۲۰۰۵ در کشور سوئد تاسیس شد و در زمینه حقوق بشر در کردستان فعال است. این جمعیت همچنین در کشورهای آلمان، انگلیس، سوئیس، بلژیک و جنوب کردستان (کردستان عراق) شعبه رسمی دارد. (جمعیت حقوق بشر کردستان، ۲۷ تیر ۱۳۹۷)

آقای مرادی انسانی دلسوز، آرام، متواضع، انتقادپذیر، محجوب و خوش قول بود. به گفته همسرش، او عاشق ماهیگیری بود. (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۷ آبان و ۲۶ اسفند ۱۳۹۹)

زندان و تبعید خود خواسته

آقای مرادی به دلیل فعالیت‌های سیاسی و حزبی که از ابتدای انقلاب ۱۳۵۷ در کردستان داشت به مدت حدود ۶ سال در زندان‌های ارومیه، سنندج، مریوان و تبریز در بازداشت بود. آقای مرادی حکم اعدام داشت و به دنبال اعلام عفو عمومی از طرف آیت‌الله خمینی، آزاد شد. او سپس به مدت ۶ سال در شهرضای اصفهان در تبعید بود. او بعد از بازگشت به شهر مریوان همچنان تحت فشار نیروهای امنیتی بود و چندین بار به مدت کوتاه و بدون اتهام خاص دستگیر شد. (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۷ آبان ۱۳۹۹؛ مرکز اسناد حقوق بشر ایران)

آقای مرادی در پی حمله نیروهای اداره اطلاعات مریوان به خانه‌اش در سال ۱۳۸۰ متواری شد و به خاطر تهدیدها و فشارهای مکرر نیروی امنیتی تصمیم به ترک ایران گرفت. آقای مرادی در سال ۱۳۸۰ به کردستان عراق رفت و خانواده‌اش هم به او پیوستند. آنها یک سال ساکن شهر سلیمانیه بودند و سپس به شهر پنجوین در نزدیکی مرز ایران نقل مکان کردند. (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۷ آبان ۱۳۹۹؛ مرکز اسناد حقوق بشر ایران) 

 آقای مرادی بعد از ترک ایران تا اواسط سال ۱۳۹۰ به عضویت دوباره حزب کومله زحمتکشان کردستان در آمد. او در همین حال در فعالیت های مدنی و حقوق بشری از جمله گردهمایی‌هایی که علیه مجازات اعدام در شهرهای کردستان عراق برگزار می‌شد فعالانه شرکت داشت. به گفته همسر آقای مرادی، او به خاطر اینکه معتقد بود که کومله از اهداف اصلی خودش از جمله دفاع عملی از آرمان‌های مردم کرد که از در بدو تاسیس داشت، دور شده است، این حزب را ترک کرد و به پژاک که معتقد بود به صورت عملی از مردم کرد دفاع می کند، نزدیک شد. (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۷ آبان ۱۳۹۹)

او بارها با سازمان‌های حقوق بشری بین‌المللی و ایرانی از جمله دیدبان حقوق بشر و مرکز اسناد حقوق بشر ایران همکاری کرده بود و در مورد زندانیان کرد و شکنجه و محکومیت آقای زانیار مرادی، پسرش و آقای لقمان مرادی، هم‌پرونده‌ای او، به آنها اطلاعاتی داده بود که در گزارشات آنها منتشر شده است. (دیده‌بان حقوق بشر، ۱۶ آذر ۱۳۹۳و مرکز اسناد حقوق بشر ایران)  

تهدیدها، ترور نافرجام، و قتل

آقای مرادی در اواخر تیر ۱۳۸۸ برای ملاقات با یکی از دوستانش که از اعضای سابق حزب کومله بود و به ایران برگشته بود، به حوالی مرز باشماخ رفت و در آن‌جا توسط فردی ناشناس از طریق اسلحه صدا خفه کن با ۹ گلوله به پشت و دستهایش مورد سوء قصد قرار گرفت، اما زنده ماند. بنا به اطلاعات موجود، فردی که با آقای مرادی قرار ملاقات گذاشته بود، همزمان با اداره اطلاعات ایران همکاری داشت. او بعد از ترور نافرجامش بارها به صورت تلفنی مورد تهدید اداره اطلاعات قرار گرفت. آقای مرادی در مصاحبه با مرکز اسناد حقوق بشر ایران اظهار داشت که پس ازافشای اسم و مشخصات عامل ترور نافرجامش در یکی از این گفت‌وگوهای تلفنی با اداره اطلاعات ایران، نیروهای امنیتی آقای زانیار مرادی، پسرش، را دستگیر کردند. به گفته او، ۲ بار دیگر نیز افرادی نزد او اعتراف کردند که از طرف جمهوری اسلامی ماموریت پیدا کردند که او را ترور کنند. پلیس شهرهای پنجوین و سلیمانیه نیز چند بار به آقای مرادی هشدار دادند که افرادی وابسته به نیروهای امنیتی ایران قصد ترورش را دارند. به گفته آقای سنندجی، دوست و همکار آقای مرادی، او از ساکنان شهرهای سنندج و مریوان خواسته بود تا نسبت به دستگیری و حکم اعدام آقای زانیار مرادی اعتراض کنند. به دلیل اعتبار آقای مرادی از این فراخوان استقبال شده بود. آقای سنندجی این موضوع را عامل تشدید تهدیدها علیه آقای مرادی می‌داند. علیرغم این تهدیدها، آقای مرادی حاضر به ترک شهر پنجوین نبود. (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۷ آبان و ۲۶ اسفند ۱۳۹۹؛ مرکز اسناد حقوق بشر ایران)

آقای مرادی یک بار به صورت ناموفق ترور شد، چندین بار دیگر نیز از طرف مقامات جمهوری اسلامی تهدید به مرگ شد. او باور داشت که دستگیری و حکم اعدام پسرش، آقای زانیار مرادی و هم‌پرونده‌ای‌اش، برای واداشتن او به سکوت است.

بنا بر اطلاعات موجود، آقای مرادی در ساعت ۱۱ و ۴۵ دقیقه ظهر روز چهارشنبه ٢٧ تیر ۱۳۹۷، کنار رودخانه عالی آباد واقع در روستای هلاله آباد شهر پنجوین در ۵۰۰ متری پایگاه نظامی ایران در مرز ایران و کردستان عراق، توسط ۲ نفر ناشناس مورد اصابت سه گلوله در ناحیه سینه، پشت و دست قرار گرفت. ضاربان با موتور از محل ترور فرار کردند. بنا به گفته همسر آقای مرادی، او ساعت ۷ و ۳۰ دقیقه صبح همان روز به قصد ماهیگیری در رودخانه از منزل خارج شده بود. ساعت ۱۰ شب ماشین او در کنار رودخانه پیدا شد. جسد آقای مرادی در ساعت یک و ۲۰ دقیقه بامداد ۲۸ تیر ۱۳۹۷ توسط پلیس شهر پنجوین کشف شد. (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۷ آبان ۱۳۹۹)

بنا به گفته شاهدان محلی در ساعت ۸ صبح روز ترور آقای مرادی، ۲ نفر که تقریبا ۳۰ الی ۳۲ سال داشتند، با موتور سیکلت به کنار رودخانه عالی آباد رفتند، حدود ۳۰ دقیقه در آنجا منتظر شدند و بعد به سوی شهر پنجوین رفتند. آقای مرادی در‌ ساعت ۱۰ و ۱۵ دقیقه همان روز به تنهایی در حال ماهیگیری در کنار رودخانه مشاهده شده بود. در حدود ساعت ۱۱ صبح، همان ۲ نفر موتور سوار به او پیوسته و تا ساعت ۱۱ و ۴۵ دقیقه با همدیگر مشغول ماهیگیری بودند. در این زمان کشاورزان صدای فریاد آقای مرادی و صدای بلندی شبیه شیلک گلوله را شنیدند. ۱۵ دقیقه بعد آن دو نفر محل را به سمت روستای هلاله آباد پنجوین ترک کردند. (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۷ آبان ۱۳۹۹) 

آقای زانیار مرادی، پسر آقای مرادی، مدتی بعد از ترور او، در روز ۱۷ شهریور ۱۳۹۷ در زندان رجایی شهر کرج اعدام شد. (وبسایت رسمی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، ۱۷ شهریور ۱۳۹۷)

واکنش مسئولان ایران

مسئولان جمهوری اسلامی ایران به طور رسمی درباره ترور آقای مرادی موضعی نگرفتند.

واکنش مسئولان اقلیم کردستان

 جسد آقای مرادی به پزشکی قانونی سلیمانیه منتقل شد، اما گزارش آن تنها در اختیار اداره امنیت اقلیم کردستان قرار گرفت و خانواده آقای مرادی از نتیجه آن اطلاعی ندارند. مقامات قضایی در بررسی پرونده قتل آقای مرادی در سلیمانیه شاهدانی را که ضاربین و آقای مرادی را در حال ماهیگیری دیده بودند، احضار کردند. اما به خانواده آقای مرادی اعلام کردند که اطلاعی از هویت عاملان و آمران ترور او ندارند. (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۷ آبان ۱۳۹۹)

اداره امنیت اقلیم کردستان در سالگرد ترور آقای مرادی، به خانواده و دوستان او و فعالان حقوق بشر اجازه برگزاری مراسم یادبود نداد. (کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی ، ۲۷ تیر ۱۳۹۸)

واکنش خانواده و دوستان

خانواده آقای مرادی، ترور او را در دادگاه سلیمانیه پیگیری کردند ولی پاسخی در خصوص عاملان و آمران این ترور نگرفته و پرونده همچنان باز است. (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۷ آبان و ۲۶ اسفند ۱۳۹۹) 

آقای زانیار مرادی پسر آقای مرادی در ارتباط با ترور پدرش در نامه از زندان عنوان کرد: « مادر نازنین و جگر سوخته‌ام، در این ده سال اسارت من، هر آنکه ما را می‌شناسد می‌داند که این همه رنج و دوری و سالها با طناب دار زیستن من به خاطر انتقام گیری از پدر بود. باور دارم پدر که زخم تلخ انتقام با اسارت ده ساله من بر تنش نشسته بود و خود قربانی این فاجعه سهمگین شد، هیچ گاه اندیشه انتقام را به خود روا نمی‌داشت و در فکر انتقام نبود چرا که برای او رویای جهانی زیبا با اعدام و انتقام معنا نمی‌یافت. حال که جسم پدر از میان ما رفته است به خاطر او و آرمان‌های والایش، همچون گذشته چون کوهی استوار مامن خواهرم «دیده» باش و نگذار کینه‌ انتقام در وجودش پرورده شود. و این بار پدر باید در وجود «دیده» ام متولد شود. این تولد بدون آموزه‌های تو هیچ گاه معنا پیدا نخواهد کرد.» (شبکه حقوق بشر کردستان، ۲ مرداد ۱۳۹۷)

----------------------------------------

* در اواسط دهۀ ١٣۴٠، چند تن از اعضای باقی مانده از حزب دموکرات کردستان ایران در عراق، سازمان انقلابی حزب دموکرات کردستان ایران را بنیان گذاشتند. اسماعیل شریف زاده، عبدالله معینی و ملا آواره از جمله رهبران این تشکیلات بودند که با الهام از انقلاب کوبا، به مبارزۀ مسلحانه چریکی در کردستان روی آوردند. با شکست این جریان در سال ٤٨ بسیاری از اعضای آن دستگیر شدند. در سال ١٣۵٧ با آزادی برخی از رهبران زندانی، سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان- کومله تاسیس گردید. پس از انقلاب، کومله براساس گرایش مارکسیستی خود، با خان‌ها و سرمایه‌داران کرد مخالف بود و کارگران و دهقانان کردستان را بویژه در سنندج و مناطق اطرافش که نفوذ زیادی داشت، به شورش مسلحانه علیه آن‌ها و به ویژه دولت مرکزی فرامی‌خواند. سازمان کومله در سال ١٣۶١ با وحدت با یک گروه مارکسیستی به نام سهند، که فعالیتش بیشتر در زمینه‌ی تئوریک بود، حزب کمونیست ایران را بنیان نهاد و از این پس خود را "سازمان کردستان حزب کمونیست ایران- کومله" نامید. تا اواسط دهه شصت حکومت مرکزی توانست پیشمرگان کومله را از کردستان به شمال عراق براند. در سال‌های بعد، این سازمان از حزب کمونیست ایران انشعاب کرد و سپس با چندین انشعاب دیگر در میان خود روبرو گردید. هم اکنون گروه‌های مختلفی از نام کومله استفاده می‌کنند. 
** حزب حیات آزاد کردستان (پژاک)، سازمان چپ‌گرایی است که در دی ماه ۱۳۸۲ با هدف «جامعه‌ی دموکراتیک-اکولوژیک و آزادیخواه جنسیتی» در چارچوب ایرانی دموکراتیک و فدرال با خودمختاری اقلیت‌های قومی تاسیس گردید و در ۶ اردیبهشت ۱۳۸۳ اولین کنگره خود را برگزار کرد. این حزب روابط تنگاتنگی با حزب پ. ک. ک. در ترکیه دارد و آپو، «عبدالله اوجالان»، رهبر آن حزب را رهبر معنوی خود می‌داند. پژاک بیشتر در مناطق شمالی کردستان ایران نفوذ دارد و مسلحانه علیه جمهوری اسلامی مبارزه می‌کند. پژاک از کردستان ایران به عنوان شرق کردستان یاد می کند.

تصحیح و یا تکمیل کنید