بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

محمدرضا حیدری

درباره

سن: ۲۴
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی اسلام
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۷ آبان ۱۳۸۵
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: حلق آویز
اتهامات: قتل
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۲۱

ملاحظات

پیش از رسیدن لایحه وکیل، دادگاه خاتمه یافت.

خبر اعدام محمدرضا حیدری، به همراه ٣ نفر دیگر، در روزنامه انتخاب (١٨ آبان ١٣٨۵)، سایت خبر جنوب(٢٠ آبان ١٣٨۵) انتشار یافت. اطلاعات تکمیلی در این باره از روزنامه شرق (٢٣، ٢۴ اردیبهشت، به نقل از مدیر کل روابط عمومی دادگستری کل استان تهران در ٢ خرداد ١٣٨٣ و ١١ اردیبهشت ١٣٨۴)، سایت ایسنا- خبرگزاری دانشجویان ایران (٣١ تیر ١٣٨٣)، روزنامه جمهوری اسلامی (١ مرداد ١٣٨٣)، روزنامه ایران (١٠ مرداد ١٣٨٣ و ١١ اردیبهشت ١٣٨۴) و سایت خبر جنوب (١٣ شهریور ١٣٨۵) جمع‌آوری شده است.

آقای حیدری در زمان وقوع ماجرا ٢١ ساله بود. او برای کار از شیراز به تهران آمده بود. پرونده او به قتل در یک جواهر فروشی و گروگان‌گیری چهار زن در روز سه‌شنبه ٢٢ اردیبهشت ١٣٨٣ در مدرسه پسرانه سلمان فارسی در کلاس سوادآموزی ارتباط دارد.

دستگیری و بازداشت

آقای حیدری در روز سه‌شنبه ٢٢ فروردین ١٣٨۵ در مدرسه پسرانه سلمان فارسی در خیابان شهید مدنی (نظام‌آباد)، توسط ماموران کلانتری ١٠۶ نامجو و ماموران میثاق ١١ پلیس تهران بازداشت شد. او در این روز پس از ماجرای قتل و پس از خروج از طلا‌فروشی با تجمع مردم به خاطر صدای تیراندازی مواجه می‌شود و با ترس فرار می‌کند و وارد یک مدرسه می‌شود و چون مدرسه یک در داشت موفق به فرار نمی‌شود و چهار زنی را که منتظر معلم خود بودند گروگان می‌گیرد. اما پس از چهار ساعت اسلحه خود را به ماموران داده و خود را تسلیم می‌کند. (خبرگزاری ایسنا)

دادگاه

شعبه ٧۴ دادگاه کیفری استان تهران آقای حیدری را با یک قاضی و چهار قاضی مستشار در روز ٣٠ تیر ١٣٨٣ در یک جلسه محاکمه کرد. او وکیل داشت.  

اتهامات

اتهام آقای حیدری «قتل عمد و ایجاد رعب و وحشت» عنوان شد.

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی شود و متهمان از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست. سازمان‌های بین المللی حقوق بشر به گزارش‌هایی اشاره می کنند مبنی بر اینکه مقامات جمهوری اسلامی ایران، در برخی موارد اتهامات کاذبی از قبیل قاچاق مواد مخدر یا ارتکاب جرائم عمومی و جنسی را به مخالفان خود (از جمله فعالان سیاسی، مدنی، صنفی و یا اقلیت‌های قومی و مذهبی) نسبت داده و آنان را همراه با محکومان عادی دیگر اعدام می کنند. هر سال صدها نفر در دادگاه‌های ایران به اعدام محکوم می‌شوند اما شمار افرادی که بر اساس اینگونه اتهامات کاذب به اعدام محکوم شده‌اند معلوم نیست.

مدارک و شواهد

مدارک علیه آقای حیدری «اعترافات متهم، گواهی پزشکی قانونی، داشتن اسلحه، گروگان گیری چهار نفر و شهادت شاهدین» عنوان شد.

سازمانهای بین المللی حقوق بشر بارها دولت جمهوری اسلامی ایران را به خاطر اعمال سیستماتیک شکنجه‌های شدید و استفاده از سلولهای انفرادی جهت گرفتن اعتراف از زندانیان محکوم کرده‌اند و صحت اعترافاتی که تحت فشار از متهمان گرفته شده است را مورد پرسش قرار داده‌اند.

دفاعیات

آقای حیدری در دادگاه از خود دفاع کرد. او گفت: او قصد کشتن مقتول را نداشته، فقط می‌خواستم پولم را بگیرم. اول او را تهدید کردم. اما قبول نکرد. یک تیر به پهلوی او شلیک کردم و خواستم از مغازه خارج شوم که جلوی مرا گرفت که یک تیر دیگر به سرش اصابت کرد. من حتی آنهایی را که می‌گویند گروگان گرفتم تهدید نکردم. او سرقت و گروگان‌گیری را قبول نکرد. (سایت ایسنا) او اظهارات پزشکی قانونی حمل بر قتل عمد را نیز نپذیرفت. وکیل او نیز گفت که برای شروع به سرقت مسلحانه و گروگان‌گیری، لایحه جداگانه‌ای به دادگاه خواهد داد. اما دادگاه در یک جلسه خاتمه یافت. او در زمان دستگیری هم از ترس چهار زن را گروگان گرفت. یکی از گروگان‌ها نیز گفت، او از همان ابتدا قصد آسیب رساندن به هیچ کدام از گروگان‌ها را نداشت به طوری که پس از اینکه متوجه شد یکی از زنان باردار است، او را آزاد کرد. (روزنامه شرق ٢٣ اردیبهشت ١٣٨٣)

حکم

شعبه ٧۴ دادگاه کیفری استان تهران، آقای محمدرضا حیدری را به اتهام قتل به اعدام و به اتهام ایجاد رعب و وحشت به ٧۴ ضربه شلاق محکوم کرد. این حکم توسط دیوان عالی کشور و رئیس قوه قضائیه تایید شد. حکم شلاق او در روز ١١ اردیبهشت ١٣٨۴ در شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران به اجرا در آمد. آقای حیدری به همراه سه نفر دیگر در روز ١٨ آبان ١٣٨۵ در محوطه زندان اوین تهران به دار آویخته شد.

تصحیح و یا تکمیل کنید