بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
ترویج مدارا و عدالت به کمک دانش و تفاهم
قربانیان و شاهدان

خرده روایت‌هایی از زندان فشافویه؛ جزئیات تکان‌دهنده از اعتیاد و روابط جنسی

محمد شریفی‌مقدم
ایران وایر
۳ تیر ۱۳۹۸
گزارش

دیروز صبح وقتی داشتم برای ملاقات از بند خارج می‌شدم، گوشه کریدور پسربچه نوجوانی را دیدم که افسر نگهبان نگهش داشته بود و با او صحبت می‌کرد. در آن چند لحظه تنها متوجه شدم که اسمش نیماست و تازه به این تیپ منتقل شده است. آن‌طور که بعدتر افسر نگهبان برایم می‌گوید: نیما ۱۶ ساله است و دو هفته‌ای از بازداشتش می‌گذرد، ۱۰ روزی را در قرنطینه زندان سپری کرده و اکنون به سالن ۳ منتقل شده است. از او می‌پرسم: «صبح به نیما چه می‌گفتی؟»، «اول که اطلاعاتش رو گرفتم. شاید مددکاری بتونه براش کاری انجام بده. بعد هم راجع به قرص، مواد و خلاف گفتم و بیشتر راجع به لواط توضیح دادم، همین. گفتم تا حواسش باشه. این‌طور بچه‌ها رو سریع ترتیبشون رو می‌دند. ما هم بیست‌و‌چهار چهل‌وهشتیم، ۲۴ ساعت شیفت، ۴۸ ساعت آزاد. روزایی که خودم هستم سراغش‌رو می‌گیرم ولی دو شیفت دیگه شیر تو شیره.» او، با این‌که به دستور رئیس زندان افسرها نباید با ما صحبت کنند، جز معدود افسرانی است که هر بار برای دادن جیره غذا می‌آید، چند دقیقه‌ای می‌ماند و گپ می‌زنیم. می‌گوید: «از این بچه‌ها خیلی می‌گیرند، من چون فضا را می‌‌دونم هربار خودم باشم و بچه‌سال کسی رو انتقال بدهند اینجا خرفهمش می‌کنم چکار کنه.» می‌پرسم: «اثر داره؟» می‌گوید: «بی‌اثر هم نیست.»

نمی‌دانم شما که مطلب را می‌خوانید همزمان سیگاری روشن می‌کنید و پک می‌زنید یا همچون من پس از مرور هر چند جمله زمین و زمانه را به فُحش می‌کشید.

می‌گوید: «همین دیشب تلویزیون نشون می‌داد رئیس قوه و رئیس سازمان {سازمان زندان‌ها} رفتند کانون اصلاح و تربیت و می‌گفتند خدارو شکر که تعداد کمی اینجاند.» می‌گویم یک یادداشت می‌نویسم راجع به بچه‌ها. می‌پرسد: «اثری داره؟» می‌گویم: «بی‌اثر هم نیست.»
 

زندان فشافویه (تهران بزرگ) در منطقه گرم و خشک حسن آباد قم قرار دارد. دقیق‌تر بگویم چند کیلومتری از فرودگاه فاصله دارد و زندانیان در هواخوری گه‌گاه برای گذران زمان تعداد هواپیماهایی که در روز از فراز هواخوری گذر می‌کنند را می‌شمارند. از متروی کهریزک با یک تاکسی می‌توان به آن رسید و اگر با اتومبیل باشید جایی در اتوبان قم که برای رسیدن به فرودگاه به راست می‌پیچید کافی است به چپ بپیچید تا برجک‌های زندان نمایان شود.

این زندان چهار تیپ فعال برای اسکان زندانیان دارد که هر تیپ حدود ده بند را در خود جای داده است. هر بند از ۱۶ اتاق (۸ اتاق در سمت راست و ۸ اتاق در سمت چپ) و هر اتاق ۵ تخت سه طبقه (جمعا ۲۴۰ تخت)، ۱۶ حمام و ۱۸ توالت در انتهای بند که اغلب در سه چهارتایشان مداوم هروئین مصرف می‌شود و چندتایشان خراب است، شکل می‌گیرد. جمعیت بندها عموما ۵۰۰ نفر بوده که از دو برابر ظرفیت بند بیشتر است. در اغلب این بندها حضور نوجوانان مشهود است. گرچه شمار بالای زندانیان با سن کم زندان را بر آن داشته تا در هر تیپ یک تا سه بند موسوم به «بند جوانان» شکل دهد. بندهایی که اسما به متولدین سال ۷۶ به بعد اختصاص دارد. در این بندها که بین زندانیان به «بند شاپرک‌ها» معروف است از نوجوانان ۱۵ و ۱۶ ساله تا افراد ۳۰ تا ۳۵ ساله حضور دارند.

تعدادی از افراد زیر ۱۸ سال زندانی در فشافویه را، کودکان بدون شناسنامه ایرانی و بدون اوراق هویت افغانستانی تشکیل می‌دهند که نداشتن برگه‌‌ای برای اثبات سن‌شان آن‌ها را به جای کانون اصلاح و تربیت، راهی فشافویه کرده است.

نوجوانان که برای اولین بار با زندان مواجه می‌شوند، شانه‌های‌شان زیر بار بدرفتاری جسمی، محرومیت از آزادی و بودن با خانواده و دوستان سابق‌شان و زندگی در مکانی پر ازدحام خُرد می‌شود. این نوجوانان به بیگاری گرفته می‌شوند، معتاد می‌شوند و از آنها سواستفاده جنسی می‌شود. در ادامه به هر کدام از این موارد با مشاهدات رفیقان زندانی‌ام از بازداشت‌ شدگان گلستان هفتم در تیپ‌های یک و چهار زندان به اجمال اشاره و شرح بیشتر را به یادداشت‌های آتی واگذار می‌کنم.

«چندی پیش راشد پسر اهل هرات، که جز بچه‌های خدمات بود و سینه‌کش، وقت تی زدن به خاطر سر بودن زمین خورد زمین دستش از مچ شکست. هر کاری کردیم انتقالش ندادند بیمارستان، حتی وکیل بند هم نتونست کاری براش بکند، بعدتر هم که رفتیم بهداری می‌گفتند که دیگر اورژانسی نیست، الان کج جوش خورده و همین‌طور مونده، هنوز هم تو خدمات کار می‌کنه.» نظافت سالن‌ها، کریدورها، زیر هشت، هواخوری، حمام‌ها و توالت و شستن لباس سایر زندانیان و حمل و نقل و تهیه غذا عموما بر عهده نوجوانان است، تعداد زیاد نوجوانان افغانستانی در خدمات زندان مشهود است. کادر خدمات در ازای نظافت، سیگار دریافت می‌کنند، سیگار هم‌ارز عام ارزش کالاها در زندان همچون پول عمل می‌کند.

علی‌رضا نوزده ساله آرایشگر بند که ۶ ماه از حبسش می‌گذرد و اهل تهران است این‌گونه می‌گوید: «آرایشگری بلد نبودم، یک بامعرفتی یادم داد، کم‌کم دستم راه افتاد، الان روزی ده تا سر رو می‌زنم،  خوب این متاع هم همین‌جوری شد شروع کردم، طرف می‌اومد می‌گفت سرم رو بزن، می‌زدم، می‌گفت دمت گرم بیا بهت عشق بدم، عشقی‌ها را کشیدم، الان روزی یک "بی‌۲"* می‌خورم، سی‌تومن و خوب رفت و برگشت شیشه هم ۱۵۰ می‌افته برام**، اینجا و شلوغی رو واقعا نمی‌توانم تحمل کنم اگر نزنم، هنوز حاکم حکم نکرده برام، با مشروب گرفتنم، فکر نکنم دو سال بیشتر بگیرم، ولی معتاد می‌رم بیرون.»

گردش مالی مخدر در هر بند، بیش از صد میلیون تومان در هفته است. این مواد از سه طریق به بند می‌رسد؛ "محل" هم توسط افسر نگهبان که مقدار ناچیز و به صورت خصوصی این‌گونه تبادل می‌شود و "انباری" که زندانیان در اعزام به دادگاه و یا هنگام بازداشت از بیرون زندان با خوردن و حمل در معده یا مخفی کردن در مقعد مقداری مواد با خود می‌آورند که این مقدار نیز بسیار ناچیز است. عمده مخدر زندان به شیوه پرتابی (پرتاب بسته توسط مسئولین زندان به هواخوری در ساعتی مقرر) تامین می‌شود. بسته‌ای که ۵ میلیون تومان ارزش دارد و با پرت شدن به هواخوری قیمتش به ۵۰ میلیون تومان می‌رسد.

«ساعت حدود سه نیمه شب بود که درگیری شروع شد. تیزی و قمه بود که به بدن‌ها می‌خورد و فلکس و شیشه بود که به سر و کول هم پرت می‌شد تا چهارونیم این‌طورها هم طول کشید، نه نفر را بردند بهداری، سر چی؟ سر یک بچه که امشب این اتاق باشد یا اون اتاق.» رابطه جنسی نیز اگر فرد همسری نداشته باشد با هر بار پانصد هزار تومان، روحانی زندان می‌تواند فردی را برای صیغه و ملاقات شرعی به وی معرفی کند. همچنین برخی در بندها پسر تک‌پَری*** برای خود دارند که ‌تک‌پَر هزینه‌هایش بر عهده فرد است و از احترام برخوردار است.

 

* قرص بوپرنورفین یا بی‌۲، یکی از درمان‌های ترک اعتیاد است که به عنوان ضد درد، مسکن قوی و جایگزین مواد مخدر در کلینیک‌های ترک اعتیاد به کار می‌رود و خودش هم اعتیادآور است.

** رفت‌وبرگشت شیشه، یعنی کشیدن دو خط شیشه روی زرورقی که معتادان از آن برای مصرف هروئین یا شیشه استفاده می‌کنند.

*** تک‌پَر، کسی است که به دلیل نیاز مالی، اعتیاد، ترس، نیاز به امنیت یا علاقه به شریک جنسی اختصاصی یک زندانی دیگر در زندان بدل می‌شود.
 

دیدگاه نویسنده الزاما بیانگر نظر ایران وایر نیست. ایران وایر در بخش وبلاگ ها، از انتشار همه دیدگاه ها استقبال می کند.

(منبع اصلی)