بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
ترویج مدارا و عدالت به کمک دانش و تفاهم
عفو بین الملل

ایران : به اعدام با سنگسار خاتمه دهید

۲۵ دی ۱۳۸۶
گزارش


۱ - مقدمه

‏«حاضرم اعدام شوم، ولی سنگسارم نکنند. خفه ات می کنند و می میری؛ ولی خیلی سخت است ‏که هی با سنگ بزنند توی سر آدم‎!‎‏»‏
‏- خیریه، یكی از زنان متعددی كه در زندان در ایران در انتظار سنگسار به سر می‌برد.‏
جعفر كیانی در ۵ ژوئیه ۲۰۰۷ در دهكده آقچه‌كند نزدیك تاكستان در استان قزوین سنگسار شد.‏ ‏ ‏او به ارتكاب زنای محصنه با مكرمه ابراهیمی كه از او دو بچه داشت مجرم شناخته شده بود. ‏مكرمه ابراهیمی نیز به مرگ با سنگسار محكوم شده است.‏

این حكم سنگسار بر خلاف دستور توقف اجرا در مورد پرونده او و هم‌چنین حكمی كه به قرار ‏اطلاع برای توقف سنگسار در سال ۲۰۰۲ از سوی رییس قوه قضائیه صادر شده، اجرا شد. از ‏هنگام اعلام توقف، این اولین سنگساری است كه رسما مورد تأیید قرار گرفته است، ‏ گرچه ‏معلوم شده است كه یك مرد و یك زن در ماه مه ۲۰۰۶ در مشهد به وسیله سنگسار كشته شدند.‏ ‏ ‏این نگرانی ‌وجود دارد كه مكرمه ابراهیمی هم به همین سرنوشت دچار شود.‏ ‏ او در زندان ‏چوبین در استان قزوین به سر می‌برد و ظاهرا یكی از دو كودكش با او است.‏
اعدام از طریق سنگسار، مجازاتی كه در قانون مجازات ایران مقرر شده، عملی وحشتناك و ‏نامعقول است. عفو بین‌الملل با مجازات اعدام در هرشرایطی مخالف است و اعتقاد دارد كه ‏سنگسار مشخصا برای افزایش رنج قربانیان طرح شده است. در قوانین ایران مقرر شده است ‏كه سنگ‌ باید به اندازه‌ای باشد كه درد ایجاد كند، ولی آن قدر بزرگ نباشد كه قربانی را فوری ‏بكشد. این مجازات مشخصا در مورد زنای زنان و مردان همسردار اعمال می‌شود، عملی كه ‏در غالب كشورهای جهان حتی جرم تلقی نمی‌شود، و بیشتر كسانی كه سنگسار می‌شوند زن ‏هستند.‏

عفو بین الملل در عین این كه حق حكومت‌ها را برای مجازات كسانی كه مرتكب جرم می‌شوند ‏به رسمیت می‌شناسد، با مجازات اعدام، به عنوان نقض حق حیات و شكل نهایی مجازات ‏بیرحمانه، ناانسانی و تحقیرآمیز، در همه موارد مخالف است. این سازمان در مورد ارزش‌های ‏فرهنگی، مذهبی یا سیاسی كه مبنای یك نظام حقوقی خاص باشد موضعی ندارد، ولی بر این ‏مسئله تأكید می‌كند كه قوانین و رویه‌های قضایی با استانداردهای حقوق بشری شناخته شده بین ‏‏‌المللی هم‌آهنگی داشته باشند و حكومت‌ها به تعهدات حقوق بشری بین‌المللی خود پایبند باشند.

از آنجا كه ایران یك كشور امضاكننده میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی ‏‏(آی‌سی‌سی‌پی‌آرICCPR ‎‏) است، حكومت قانونا به رعایت مواد این میثاق، و تضمین این كه این ‏مواد در قوانین و عملیات مربوط به حقوق بشر بازتاب یابند، ملزم است. اعدام به وسیله ‏سنگسار، مواد ۶ (حق حیات) و ۷ (منع شكنجه و رفتارها یا مجازات‌های بیرحمانه، ناانسانی و ‏تحقیر‌آمیز) آی‌سی‌سی‌پی‌آر را نقض می‌كند.‏
اقدامات حفاظتی سازمان ملل ‏‎(UN Safeguards)‎‏ ضمانت‌كننده حفظ حقوق كسانی كه با ‏مجازات مرگ روبرو هستند، خواستار شده است كه جرایم قابل مجازات با مرگ فقط شامل ‏بدترین جنایت¬ها باشند.‏ ‏ این جرایم در چندین قطعنامه سازمان ملل و از جمله قطعنامه ‏‏۵۹/۲۰۰۵ كمیسیون حقوق بشرتبیین شده‌اند، كه از كشورها می‌خواهد تضمین ایجاد كنند كه ‏مفهوم « بدترین جنایت¬ها» چیزی ورای جنایت¬های عمدی با عواقب مرگبار یا به نهایت وخیم را ‏در برنگیرد. این قطعنامه هم‌چنین می‌گوید كه مجازات اعدام نباید در مورد اعمال ناخشن مانند ‏روابط جنسی مرضی الطرفین بین افراد بالغ به كار گرفته شود، یا اعمال این مجازات الزامی ‏تلقی گردد. كمیته حقوق بشر سازمان ملل تأكید كرده است كه «مجازات اعدام باید اقدامی كاملا ‏استثنایی باشد».‏ ‏ ‏
حتی در مواردی‌ كه مجازات اعدام به جنایات سنگین استثنایی محدود می‌گردد، نهادهای حقوق ‏بشری بین‌المللی صریحا اظهار داشته‌اند كه اعدام نباید به وسیله سنگسار صورت بگیرد.‏
علیرغم این‌ها، زنان و مردان هم‌چنان در ایران به خاطر اعمال جنسی مرضی الطرفین سنگسار ‏می¬شوند و این كشور یكی از بالاترین نرخ‌های اعدام در جهان را دارا است. از آغاز سال ‏‏۲۰۰۷ تا آخر اكتبر، عفو بین‌الملل بیش از ۲۵۰ اعدام را ثبت كرده است، که رقمی به مراتب ‏بیش از ۱۷۷ اعدامی است كه در سال ۲۰۰۶ ثبت شده بود.‏

در ۱ اكتبر ۲۰۰۶، گروهی از مدافعان حقوق بشر، حقوقدانان و روزنامه‌نگاران در ایران به ‏رهبری شادی ‌صدر، وکیل، و آسیه امینی، روزنامه¬نگار، با الهام از گزارش‌های او در باره ‏سنگسار، كمپین قانون بی‌سنگسار را به منظور الغای سنگسار در قانون و عمل به راه انداختند. ‏یکی دیگر از سازمان‌‌دهندگان این کمپین در ایران محبوبه عباسقلی‌زاده است. اینان به دنبال خبر ‏مربوط به سنگسارهای مشهد در مه آن سال و نامه‌ای كه در ژوئن ۲۰۰۶ به یك زن زندانی به ‏نام اشرف كلهری نوشته شده و در آن گفته شده بود كه ۱۵ روز بعد سنگسار خواهد شد (رجوع ‏كنید به فصل ۴)، به اندیشه این اقدام افتادند. در ۱۰ اكتبر ۲۰۰۶، چهارمین روزجهانی علیه ‏مجازات اعدام، خانم ایرین خان، دبیر كل عفو بین‌الملل حمایت عفو بین‌الملل از این كمپین و ‏سازمان‌دهندگان آن را اعلام كرد و به صورت علنی مقامات ایران را فراخواند كه سنگسار را ‏فوری ملغا كنند. ‏

از هنگام آغاز كمپین پنج نفر از سنگسار نجات یافته‌اند (رجوع كنید به فصل ۵). اعدام افراد ‏دیگری متوقف شده، و تعدادی از پرونده‌ها مورد بازنگری و دادرسی مجدد قرار گرفته است. ‏بنا به اطلاعات موجود نه زن و دو مرد با مجازات سنگسار روبرو هستند (رجوع كنید به فصل ‏‏۴). ولی كمپین یاد شده با سركوب روبرو شده و پشتیبانان آن تحت آزار و تهدید قرار گرفته‌اند.‏
عفو بین‌الملل حكومت ایران را به الغای فوری و كامل اعدام از طریق سنگسار و دستور توقف ‏مجازات اعدام تا الغا یا اصلاح قانون مجازات فرا می‌خواند. همه احكام اعدام به وسیله سنگسار ‏باید مشمول تخفیف شوند. ‏
عفو بین‌الملل هم‌چنین با جرم شناختن روابط جنسی مرضی‌الطرفین بین افراد بالغ كه در خلوت ‏صورت می‌گیرد مخالف است و به تاکید از مقامات ایران می¬خواهد كه همه قوانین مربوطه را با ‏هدف جرم‌زدایی از روابط جنسی مرضی‌الطرفین بین افراد بالغ كه در خلوت صورت می‌گیرد ‏مورد بازنگری قرار دهند.‏



۲ - حكم سنگسار چگونه اِعمال می‌شود

قوانین ایران

قانون مجازات پنج نوع جرم را از هم تفكیك كرده است. از جمله این¬ها یكی حدود است (جرایم ‏علیه حق الله كه مجازات آنها در قوانین اسلامی مقرر شده و قابل تغییر نیست) و دیگری تعزیر ‏‏(جرایمی موجب اجرای مجازاتهای اختیاری از سوی حكومت كه از قوانین اسلامی استخراج ‏نشده است). در هر دو نوع یادشده، برای ‌برخی از جرایم مجازات اعدام پیش‌ بینی شده است.‏ ‏ ‏ماده ۸۳ برای جرم‌های زنای محصنه مرد یا زن همسردار كه از نوع حدود بشمار می‌رود ‏مجازات سنگسار را مقرر كرده است. بنا به قوانین ایران، زنا تنها با شهادت شاهدان عینی (كه ‏تعداد آن‌ها بسته به نوع زنا فرق می‌كند)، اعتراف متهم (كه چهار بار تكرار شود)، یا «علم» ‏قاضی به وقوع زنا ثابت می‌شود.‏

قانون مجازات كیفیت اعدام و نوع سنگ‌هایی را كه باید به كار برده شود مشخص كرده است. ‏ماده ۱۰۲ می‌گوید كه برای اعدام با سنگسار، مرد باید تا كمر و زن تا سینه ‌در خاك دفن شود. ‏ماده ۱۰۴ در رابطه با مجازات زنا می‌گوید «بزرگی سنگ در رجم نباید به حدی باشد كه با ‏اصابت یك یا دو عدد شخص كشته شود همچنین كوچكی آن نباید به اندازه ای باشد كه نام سنگ ‏بر آن صدق نكند». این ماده مشخص كرده است كه هدف از سنگسار وارد كردن دردی طاقت ‏‏‌فرسا در فرایندی است كه به مرگ تدریجی منتهی شود. ‏

در دسامبر ۲۰۰۲ گزارش شد كه رییس قوه قضاییه آیت الله شاهرودی بخشنامه‌ای به قاضیان ‏صادر كرده و دستور داده است كه اعدام از طریق سنگسار را متوقف كنند و به جای آن ‏مجازات‌های دیگری را به كار بگیرند. ولی، مفاد قانونی مربوط به اعدام از طریق سنگسار ‏هم‌‌چنان به جای خود باقی است و در سپتامبر ۲۰۰۳ قانونی از تصویب گذشت كه مقررات ‏مربوط به اجرای برخی از احكام و از جمله سنگسار را فهرست كرده بود. ‏

در ۲۱ نوامبر ۲۰۰۶، وزیر دادگستری وقت جمال كریمی‌راد اجرای‌ سنگسار در ایران را ‏تكذیب كرد و این ادعا به وسیله رییس سازمان زندان‌ها در تهران در ۸ دسامبر ۲۰۰۶ تكرار ‏شد. شواهد محكمی وجود دارند كه نشان می‌دهند واقعیت این نیست.‏
در عین حال، نشانه‌هایی وجود دارد حاكی از این كه بحث¬هایی در درون دستگاه روحانیت و ‏قضایی ایران در باره حذف مجازات سنگسار از قانون مجازات در جریان است. برخی از ‏روحانیان برجسته شیعه اظهار داشته‌اند كه در ایران جدید سنگسار نباید اجرا شود. برای‌ مثال، ‏آیت الله العظمی منتظری ‏ گفته است كه بر اساس قوانین اسلامی اثبات زنا بسیار سخت است،‌ ‏چرا كه باید چهار نفر آن را دیده باشند و تحقق این شرط تقریبا ناممكن است. او هم‌چنین گفته ‏است كه در مواردی كه فردی به زنا اعتراف كرده باشد و بعد اعتراف خود را پس بگیرد ‏مجازات باید تخفیف پیدا كند و اگر اجرای حكم سنگسار باعث وهن اسلام شود نباید آن را اجرا ‏كرد.‏ ‏ آیت الله العظمی صانعی در سال ۲۰۰۷ فتوایی صادر كرد مبنی بر این كه در دوران ‏ادامه غیبت امام دوازدهم، سنگسار و قطع عضو نباید اجرا بشود.‏
ولی این بحث‌ها هنوز راه درازی در پیش دارند. در سپتامبر ۲۰۰۷، دبیر كل ستاد حقوق بشر ‏و معاون رییس قوه قضاییه محمد جواد لاریجانی گفت «رجم نه شكنجه است و نه مجازاتی ‏غیرمتناسب» و از انواع دیگر اعدام‌ها خفیف‌تر است «چون در رجم این امکان وجود دارد که ‏فرد بتواند نجات پیدا کند». ولی او اضافه كرد كه كاربرد سنگسار در ایران دیگر معمول نیست ‏و مورد تاكستان (كه در بالا به آن اشاره شد) بر اثر اشتباه قاضی ‌صورت گرفته است.‏ ‏ ‏نام‌برده در مصاحبه‌ای پیش از آن در ژوئیه ۲۰۰۷، به دنبال سنگسار جعفر كیانی، گفته بود: ‏‏«ما در باره حقوق بشر حدود چهار سند مهم را امضا كرده‌ایم. هیچ‌كدام از اینها مخالف سنگسار ‏نیست. غربی‌ها بر اساس تفسیری که از این مواد و متون دارند با سنگسار مخالفت می‌كنند. ‏

در ژوئیه ۲۰۰۷، تصویب موقتی قانون مجازات از سوی مجلس منقضی شد. در ابتدا، مجلس ‏تحت عنوان این كه تعداد زیادی از نمایندگان معتقدند كه باید متن نهایی برای بررسی‌ به آنان ‏ارجاع شود، از تمدید مجدد آن امتناع كرد. تصور می¬رود كه پس از گفتگوهایی با قوه قضاییه، ‏قانون مجازات برای یک سال دیگر تمدید شد و از قوه قضاییه خواسته شد ظرف سه ماه لایحه ‏جدیدی ارائه کند. در نامه‌ای به تاریخ ۵ اكتبر ۲۰۰۷، عفو بین‌الملل از رییس قوه قضاییه ‏خواست كه از این فرصت برای بازنگری در قانون مجازات استفاده شود و مجازات سنگسار ‏یكبار و برای همیشه، به عنوان گامی در جهت الغای كامل مجازات اعدام، از قوانین كشور حذف ‏گردد. عفو بین‌الملل هم‌چنین تأكید كرد كه نوع دیگری از مجازات مرگ‌آور یا مجازاتی كه ‏نوعی از شكنجه یا رفتار بی‌رحمانه، ناانسانی یا تحقیر‌آمیز باشد جانشین مجازات مرگ به وسیله ‏سنگسار نگردد. در نوامبر ۲۰۰۷، علیرضا جمشیدی سخنگوی قوه قضاییه گفت كه در قانون ‏جدید مجازات اسلامی اصلاحیه‌ای‎ ‎درخصوص مجازات سنگسار پیش‌بینی شده كه بر اساس آن ‏در مواردی كه مصلحت اجرا‎ ‎نباشد، به پیشنهاد دادستان و موافقت رییس قوه‌ی قضاییه، مجازات ‏متوقف‎ ‎می‌شود.‏ ‏ غلامحسین الهام، سخنگوی دولت، هم گفت كه قانون مجازات‌ جدید از طرف ‏دولت تأیید شده و برای تصویب به مجلس فرستاده شده است. در زمان نوشتن این گزارش، اما، ‏این لایحه هنوز تصویب نشده است.‏
عفو بین¬الملل از این اقدامات در جهت اصلاح استقبال می¬کند و مقامات ایران را اکیدا فرا می¬‏خواند به این که حتما ترتیبی بدهند که قانون جدید نه سنگسار را مجاز کند و نه به خاطر زنا ‏اعدام به هر وسیله دیگری را مقرر کند.‏



محاكمات ناعادلانه

بر اساس قوانین حقوق بشری بین‌المللی، كسانی كه مظنون یا متهم به جرایم مشمول اعدام ‏می‌شوند حق دارند كه از رعایت دقیق‌ترین ضمانت‌های محاكمه عادلانه در همه مراحل قانونی و ‏از جمله در مرحله تحقیق و هم‌چنین تضمین‌های خاص اضافی برخوردار شوند. كمیته حقوق ‏بشر سازمان ملل گفته است كه مجازات اعدام باید فقط پس از انجام محاكمه‌ای كه در آن همه ‏تضمین‌های رویه‌ای برای‌ یك دادرسی عادلانه تأمین شده باشد صادر شود.‏ ‏ اجرای هر حكم ‏اعدامی پس از محاكمه‌ای كه در آن همه تضمین‌های دادرسی‌عادلانه رعایت نشده باشد در حكم ‏محروم ساختن خودسرانه از حق حیات خواهد بود.‏

در ایران، نارسایی‌های شدید در نظام قضایی معمولا به محاكمات ناعادلانه، از جمله در ‏پرونده‌های اعدام، منجر می‌شود. این نارسایی‌ها از جمله شامل موارد زیر است: فقدان ‏دسترسی به مشاور حقوقی و وكیل انتخابی؛ بدرفتاری در بازداشت پیش از محاكمه؛ اجازه ‏استفاده از اقرارهای اخذ شده تحت فشار در جریان دادرسی؛ كاربرد بازداشتگاه¬های تحت كنترل ‏سازمان‌های مختلف امنیتی؛ ‏ محرومیت از حق احضار شاهد از طرف متهم؛ كوتاهی در ارائه ‏وقت كافی‌ به متهم برای ارائه دفاعیات؛ و زندانی كردن وكیلان مدافع در صورت اعتراض به ‏ناعادلانه بودن روند محاكمه.‏

برای نمونه، حق متهم در استفاده از مشاور حقوقی یكی از تضمین‌های كلیدی برای یك محاكمه ‏عادلانه است كه در قوانین بین‌المللی تثبیت شده ‏ و همه مراحل رسیدگی قضایی را در بر می¬‏گیرد. در ایران، اما، به دلیل تفسیر به نهایت محدود از قانون، متهمان در عمل فقط پس از ‏تكمیل تحقیقات و تفهیم رسمی اتهام حق دسترسی به وكیل دارند. نتیجه این كار یكی دوران ‏بسیار طولانی بازداشت بدون حق ارتباط و دیگری بازجویی بدون حضور وكیل است، كه هر دو ‏كاربرد شكنجه و بدرفتاری برای گرفتن اقرار را تسهیل می‌كنند.‏ ‏ علاوه بر این، قاضیان ‏می‌توانند در پرونده‌های مربوط به امنیت كشور یا «فساد»، وكیل را از حضور در جلسات دادگاه ‏ممنوع كنند. در نتیجه، در مواردی، مانند پرونده‌هایی كه شخص متهم به فحشا است، امكان دارد ‏كه افرادی به مرگ به وسیله سنگسار محكوم شوند در حالی كه در تمامی مراحل بازداشت، ‏محاكمه و صدور حكم از دسترسی به وكیل محروم بوده‌اند.‏

در موارد اتهام به زنا، قانون مجازات اسلامی به قاضیان اجازه می‌دهد كه حتی در صورتی كه ‏جرم از طریق معیارها و راه‌های تعیین شده در همان قانون مجازات اثبات نشده است متهم را به ‏مرگ محكوم كنند. ماده ۱۰۵ به قاضیان - كه در ایران همه آن‌ها مرد هستند - اجازه مطلق ‏می‌دهد كه صرفا بر اساس «علم» مستند قاضی که می¬تواند تفسیر ذهنی او از پرونده باشد، متهم ‏را به مرگ به وسیله سنگسار محكوم كنند.‏ ‏ این امر به وضوح مواد مربوط به محاكمه عادلانه ‏در میثاق آی‌سی‌سی‌پی‌آر را كه ایران تصویب كرده، و از جمله حق برابری در برابر قانون، ‏اصل برائت، و حق محاكمه در دادگاهی صالح، مستقل و بی‌طرف را، نقض می‌كند.‏ ‏ ‏

بر اساس قانون تجدید نظر ‏ و آیین دادرسی جنایی،‏ ‏ در مورد همه احكام اعدام ظرف مدت ۲۰ ‏روز از صدور حكم می‌توان تقاضای تجدید نظر كرد. به احکام سنگسار در دیوان¬عالی کشور ‏رسیدگی می¬شود. در صورتی که دیوان¬عالی کشور نقصی در محکومیت یا حکم یبیند، پرونده ‏معمولا برای محاكمه مجدد به یك دادگاه پایین‌تر ارجاع می‌گردد.‏

اگر دیوان عالی كشور حكم را تأیید كند، متهم می‌تواند به آن اعتراض كند و پرونده برای ‏بازنگری به شعبه دیگری از دیوان عالی كشور كه نقش بازنگری یا تشخیص ‏ دارد ارجاع ‏می‌شود. در غیر این صورت، حكم به رییس قوه قضاییه فرستاده می‌شود و او پیش از ارجاع آن ‏به قاضی ‌اجرای احکام آن را مورد بررسی ‌قرار می‌دهد. رییس قوه قضاییه می‌تواند اجرای ‏حكم را متوقف كند. ‏

بر اساس ماده ۲۴ قانون مجازات، مقام رهبری می‌تواند به پیشنهاد رییس قوه قضاییه «در حدود ‏موازین اسلامی» احكام را تخفیف دهد یا ببخشد. عبارت مذکور ظاهرا موارد حدود را، كه ‏بخشش حكم در حیطه قدرت حكومت دیده نمی‌شود، استثنا كرده است.‏ ‏ ولی در مورد زنا، ‏‏«لواط»، رفتار هم‌جنس‌گرایانه بدون دخول، و مساحقه،‌ اگر فرد به جرم اقرار كرده و سپس از ‏آن توبه كند (توبه علنی‌ با آمرزش‌خواهی از خدا)، قاضی پرونده می‌تواند از مقام رهبری ‏تقاضای عفو كند یا بر اجرای حكم ابرام بورزد.‏ ‏ ‏
معنای این حرف ظاهرا این است كه در مورد بسیاری از جرایم مستوجب مجازات اعدام در ‏ایران، و به خصوص در مواردی كه متهم به جرم اعتراف نكرده باشد، امكانی برای بخشش یا ‏تخفیف از سوی‌ حكومت وجود ندارد یا امكان آن بسیار محدود است. این امر ماده ۶ (۴) ‏آی‌سی‌سی‌پی‌آر را نقض می‌كند كه می‌گوید:‏
‏«هر فرد محكوم به اعدام باید حق داشته باشد كه تقاضای بخشش یا تخفیف برای ‏محكومیت خود بكند. حكم اعدام در همه موارد می‌تواند مشمول عفو، بخشودگی یا تخفیف ‏شود.»‏
كمیسیون عفو و بخشودگی ‏ كه جزو قوه قضاییه است می‌تواند در مورد طیفی از جرایم، از ‏جمله برخی موارد مشمول حكم اعدام، عفو یا تخفیف مجازات را توصیه كند. این توصیه اگر از ‏سوی رییس قوه قضاییه پذیرفته شود، در یكی از روزهای ۱۱ گانه مهم كشور مانند سالگرد ‏انقلاب یا روزهای مقدس اسلامی، به مرحله اجرا در می‌آید. ‏



محاكمه ناعادلانه حاجیه اسماعیلوند

حاجیه اسماعیلوند، ‏ یك زن ۳۵ ساله آذربایجانی از جلفا در شمال غرب ایران، در آوریل ‏‏۲۰۰۴ پس از یك محاكمه ناعادلانه، به اتهام زنا و مشاركت در قتل شوهرش مجرم شناخته ‏شد ‏. او در شعبه ۳ دادگاه عمومی جلفا به پنج سال زندان به خاطر شركت در قتل، و اعدام به ‏وسیله سنگسار به خاطر زنای محصنه محكوم شد. او بعدا به مقامات قضایی نوشت كه صرفا ‏چون تحت فشار بوده اقرار كرده است، ولی به زنا اصلا اقرار نكرده و در قتل هم نقشی نداشته ‏است. او هم‌چنین گفت كه به تركی سخن می‌گوید و سواد کافی ندارد و معنای كلمه «دخول» را ‏نمی¬دانسته است. به گفته آسیه امینی، روزنامه‌نگاری‌ كه گزارش‌های او در باره سنگسار ‏الهام‌بخش كمپین قانون بی‌سنگسار بوده و در باره این پرونده تحقیق كرده است، حاجیه ‏اسماعیلوند در دادگاه اظهار داشته كه قاتل قصد تجاوز به او را داشته ولی نتوانسته این كار را ‏انجام دهد. در عین حال، بعدا در جریان دادگاه، او كاغذی را كه حاوی اقرار او به زنا بوده ‏امضا كرده است. او چند سال پس از آن را بدون این كه حکم خودش را بداند در زندان گذرانده ‏است زیرا معنای كلمه «رجم» را نمی¬دانسته است. پس از سپری كردن پنج سال در زندان، ‏قرار اجرای ‌سنگسار برای ۱ سپتامبر ۲۰۰۴ در زندان جلفا گذاشته می‌شود. مقامات قضایی ‏محل به قرار اطلاع اطلاعیه‌هایی برای دعوت اهالی به مشارکت چاپ و پخش می‌كنند. ولی ‏قاضی‌اجرای‌ حكم نقایصی در پرونده می‌بیند و اجرای‌ حكم موقتا به حال تعلیق در می‌آید. حكم ‏بالاخره پس از فشارهای بین‌المللی و از جمله از طرف عفو بین‌الملل تخفیف می‌یابد و پرونده ‏برای تجدید محاكمه به شعبه ۱ دادگاه جنایی جلفا ارجاع می‌شود. نامبرده در سپتامبر ۲۰۰۶ با ‏قرار وثیقه آزاد شده و سرانجام پس از محاكمه مجدد در ۹ دسامبر ۲۰۰۶ از اتهام زنا تبرئه ‏گردیده است. پس از آزادی نامبرده، وكیلان او برای لغو محكومیت او به اتهام مشاركت در قتل ‏تلاش خود را آغاز كرده‌اند.‏



تأثیر نامتناسب بر زنان

در ایران، مجازات مرگ به وسیله سنگسار به طور نامتناسبی بر زنان تأثیر می‌گذارد. یك دلیل ‏امر این است كه، بر خلاف صریح استانداردهای بین‌المللی محاكمات عادلانه، با زنان از نظر ‏قانون و در دادگاه‌ها برابر رفتار نمی‌شود. در نظام قضایی ایران ارزشی كه به شهادت یك مرد ‏داده می‌شود برابر شهادت دو زن است، و در مورد برخی از جرایم از جمله زنا، شهادت یك زن ‏به تنهایی یا همراه با فقط یك مرد قابل پذیرش نیست.‏

زنان هم‌چنین به دلیل این كه بیشتر از مردان احتمال دارد بی‌سواد باشند و بنا بر این بیشتر امكان ‏دارد كه پای اقرار به جرایمی را امضا كنند كه مرتكب نشده‌اند، بیشتر در معرض آسیب‌پذیری از ‏محاكمات ناعادلانه هستند.‏ ‏ علاوه بر این، زنان اقلیت‌های قومی كمتر می‌توانند به فارسی - ‏زبان رسمی‌ دادگاه - صحبت كنند و از این رو غالبا متوجه نیستند كه در فرایند قانونی چه بر سر ‏آنها می¬آید و یا حتی این كه با مرگ از طریق سنگسار روبرو هستند. زنان، كه بخش بسیار ‏كوچكتری از نیروی كار را تشكیل می‌دهند و نمی‌توانند بدون اجازه شوهر كار كنند، احتمالا ‏فقیرتر از مردان هستند و لذا نمی‌توانند از مشاوره حقوقی خوب بهره بگیرند.‏

تبعیض علیه زنان در سایر وجوه زندگی‌شان نیز آنان را بیشتر در معرض محكومیت به خاطر ‏زنا قرار می‌دهد. زنان تنها یك شریك جنسی، یعنی شوهر، می‌توانند داشته باشند، در حالی كه ‏مردان می‌توانند تا چهار همسر دایم و تعداد نامحدودی زنان صیغه‌ای برای خود بگیرند. مردان ‏از حق بدون چون و چرا در مورد طلاق برخوردارند، در حالی كه زنان حق طلاق محدودی ‏دارند تا برای ازدواج با مرد دیگری آزادی بیابند. بسیاری از زنان از هیچ حقی در انتخاب ‏شوهر برخوردار نیستند و بسیاری از آن‌ها در سن پایین ازدواج می¬کنند.‏
زنان در رفتار خود با محدودیت‌های تبعیض‌آمیز شدیدی روبرو هستند كه حكومت بر آنان تحمیل ‏كرده و آنها را كنترل می‌كند و حق آزادی بیان و حركت آنان را محدود می‌‌سازد. علی¬رغم این ‏گونه كنترل‌ها و برخی از جداسازی‌های‌ جنسیتی، وقتی زنان با قانون مشكل ‌پیدا می‌كنند آنان ‏معمولا، و صرف نظر از ارعاب،‌ آزار و ترسی كه این امر ممكن است به همراه داشته باشد، به ‏وسیله مردان دستگیر و بازجویی می‌شوند، و مورد قضاوت قرار می‌گیرند.‏ ‏ ‏

فقر، اعتیاد و خشونت خانگی نیز در آسیب‌پذیر ساختن بیشتر زنان از سنگسار، در مقایسه با ‏مردان، نقش ایفا می‌كنند. همان‌طور كه در برخی از موارد یادشده در پایین دیده می‌شود، برخی ‏از اوقات زنان همسردار به وسیله شوهرشان در یك رابطه اجحاف¬آمیز یا به منظور تامین هزینه ‏اعتیاد آنان به فحشا وادار می‌شوند. چنین زنانی‌ در صورت دستگیری در خطر اتهام به زنای‌ ‏محصنه و، در صورت محكومیت، اعدام به وسیله سنگسار هستند. ‏

و بالاخره، خود روند اجرای اعدام تبعیضی علیه زنان است. ماده ۱۰۲ قانون مجازات می‌گوید ‏كه «مرد را هنگام رجم تانزدیكی كمر و زن را تانزدیكی سینه در گودال دفن می كنند آنگاه رجم ‏می نمایند». ماده ۱۰۳ می‌گوید كه هرگاه كسی كه محكوم به رجم است از گودالی كه در آن ‏قرار گرفته فرار كند در صورتی كه زنای او به اقرار خود او ثابت شده باشد برگردانده نمی ‏شود، ولی به روشنی، فرار برای یک زن كه در عمق بیشتری دفن شده سخت‌تر خواهد بود تا ‏یک مرد.‏



۳ - اعدام به وسیله سنگسار‏

‏«یك كامیون تعداد زیادی سنگ و سنگریزه در كنار زمین بایر ریخت، وسپس دو زن را كه سفید ‏پوشیده بودند و گونی بر سر آنان كشیده بودند به محل آوردند.... باران سنگ بر سر آنان باریدن ‏گرفت و آنان را به دو كیسه قرمز تبدیل كرد.... زنان زخم‌خورده به زمین افتادند و پاسداران ‏انقلاب با بیل بر سر آنان كوبیدند تا مطمئن شوند آنان مرده‌اند.»‏
‏- گزارشی از یك شاهد عینی منتشره از سوی عفو بین‌الملل در سال ۱۹۸۷.‏

در ایران، همیشه اعدام از طریق سنگسار در مقایسه با انواع دیگر اعدام‌ها، كه اكثریت غالب ‏آن‌ها به وسیله دار انجام می‌شود، كم بوده است. در چند سال‌ اولیه پس از انقلاب سال ۱۹۷۹ ‏تعداد نسبتا كمی سنگسار از سوی عفو بین‌الملل ثبت شده است. ولی در ۱۹۸۶، دست كم هشت ‏نفر به وسیله سنگسار كشته شدند. در بین آنان، زنی بود كه برای قتل و زنا مجرم شناخته شده ‏بود و در ماه آوریل در شهر قم ابتدا به او صد ضربه شلاق زدند و سپس او را سنگسار كردند. ‏برخی این اتفاق را با تصویب قانونی در سال ۱۹۸۶ مرتبط می‌دانند كه با كنار گذاشتن قانون ‏مربوط به صلاحیت قاضیان، اجازه می‌داد افرادی با حد اقل تجربه، به شرط داشتن دیپلم ‏دبیرستان یا تأییدیه شورای عالی قضایی، به عنوان قاضی استخدام شوند. این امر به افزایش ‏تعداد قاضیانی كه از سابقه سنتی مذهبی برخوردار بودند منجر گردید. ‏
در سال ۱۹۹۵، عفو بین‌الملل گزارش‌هایی دریافت كرد كه ممکن است حدود ۱۰ نفر در آن ‏سال به وسیله سنگسار اعدام شده باشند. در مه ۲۰۰۱، بنا به گزارش¬ها زنی كه نامش اعلام ‏نشد پس از محکومیت به اتهام زنا و «فساد فی‌ الارض» به علت شرکت در یك فیلم ‏پورنوگرافی با سنگسار اعدام شده است. او به زنای محصنه و قتل شوهرش مجرم شناخته شده ‏بود. در ژوئیه همان سال، بنا به گزارش، مریم ایوبی ۳۰ ساله در زندان اوین تهران به وسیله ‏سنگسار اعدام شد.‏ ‏ در سال ۲۰۰۲، گزارش اعدام دست كم دو تن به وسیله سنگسار رسیده ‏است. ‏

در عین حال، در طول سال‌ها عفو بین‌الملل گزارش‌های‌ مربوط به كسان دیگری را كه به اعدام ‏به وسیله سنگسار محكوم شده¬اند دریافت كرده است ولی نتوانسته مشخص كند كه آیا این احكام ‏اجرا شده است یا خیر. برای نمونه، بنا به گزارش، فردوس ب. و سیما در ۲۰۰۱ به مرگ به ‏وسیله سنگسار محكوم شدند.‏ ‏ گرچه گزارش رسید كه حكم سنگسار زنی كه فقط سیما نامیده ‏شده در اكتبر ۲۰۰۴ از سوی رییس قوه قضاییه لغو شده است،‏ ‏ روشن نیست كه آیا این زن ‏همان سیما است یا خیر، و هیچ اطلاعی در مورد سرنوشت فردوس ب. یا اتهاماتی كه به او ‏متوجه شده بود نرسیده است. در ۸ ژانویه ۲۰۰۴، روزنامه «ایران» گزارش داد كه یك دادگاه ‏جنایی در شهر قزوین مردی را كه نامش برده نشده به ۸۰ ضربه شلاق و ۱۰ سال زندان و ‏سپس اعدام به وسیله سنگسار محكوم كرده است.‏

پس از دستور توقف سنگسار در سال ۲۰۰۲، اولین اعدام به وسیله سنگسار در مه ۲۰۰۶ در ‏مشهد گزارش شده است. گفته شده كه عباس ح. و محبوبه م. در بخشی از گورستان بهشت رضا ‏كه قُرُق شده بود به دست بیش از ۱۰۰ نفر از نیروهای سپاه و بسیج‏ ‏ سنگسار شدند. بنا به ‏گزارش، عباس ح. و محبوبه م. همانند مردگان شستشو و كفن و سپس در گودال‌هایی كه قبلا در ‏زمین كنده شده بود قرار داده شدند. پس از قرائت قرآن، افراد حاضر به سنگ‌پرانی بر عباس ‏ح. و محبوبه م. پرداختند و بنا به گزارش بیش از ۲۰ دقیقه جان دادن آنان طول كشید. گفته شده ‏كه آن دو به زنای‌محصنه و قتل شوهر محبوبه م. مجرم شناخته شده بودند. بنا به گزارش، ‏محبوبه م. هم‌چنین به ۱۵ سال زندان محكوم شده بود، كه بر اساس قوانین ایران می‌بایستی پیش ‏از اعدام به وسیله سنگسار سپری می‌شد.‏

وحشتناكی این گونه اعدام‌ها به وسیله یك زندانی سابق، هم‌بند زنی به نام زهرا که در اواخر دهه ‏‏۱۹۹۰ به وسیله سنگسار اعدام شده است، در ژوئیه ۲۰۰۶ تشریح شد.‏ ‏ او گفت كه با زهرا، ‏زنی گردصورت با چشمانی سیاه و موهای‌كوتاه، در روزهای پیش از محاكمه او آشنا شده بود. ‏او گزارش داد كه زهرا پس از بازگشت از دادگاه به خاطر شلاق‌هایی كه خورده بود از حال ‏رفته بود ولی از این نظر خیالش راحت شده بود كه به او گفته بودند روز بعد آزاد خواهد شد. ‏زندانی‌ها جشن گرفتند. ولی روز بعد، زهرا اعدام شد‎:‎
‏«وقتی که‎ ‎زهرا با یک دنیا امید و آرزو به خیال خودش به سمت اجرای احکام برده میشده‎ ‎ناگهان او را به سمت انفرادی برده و در آنجا بوده که متوجه می شود ماجرا‎ ‎از چه قرار ‏است. در انجا غسل داده می شود و دعاها و قوانین مربوطه اجرا می‎ ‎شود و به سمت ‏جایگاه مخصوص برده می شود، با کفن تا گردن داخل چاله قرار‎ ‎داده و مراسم شروع می ‏شود. ‏
‏«سنگهایی را در گوشه ای جمع آوری کرده بودند‎ ‎‏... در همین حال او از خاک با تقلای ‏زیاد به بیرون اومده بوده ولی‎ ‎دوباره قاضی ناظر دستور می دهد که برش گردونند به ‏داخل چاله و در تمام این‎ ‎مدت پسر کر و لالش ، جواد ناظر این صحنه بوده است...‏‎
‏«‏‎ ‎درآخر هم شخصی به نام تقی با یک بلوک سیمانی آخرین ضربه را وارد می کند و‎ ‎تمام ‏می شود... ‏
‏«او برای همیشه با سینه ای پر از حرفهای نگفته‎ ‎و دلی تنگ رفت ولی در یاد من و شاید ‏خیلی های دیگر اسمش به عنوان یک زن ،‎ ‎یک انسان، یک مادر دلتنگ ماند. به هر حال ‏همه ما خطاهای در زندگیمان‎ ‎میکنیم اگرچه کارش غیر اخلاقی بوده ولی این نوع مجازات ‏کردن به نظر من و‎ ‎خیلی ها وحشیانه است و باید نقض شود‎.‎‏»‏



۴ - در انتظار اعدام‏

بنا به اطلاعات رسیده به عفو بین‌الملل، دست كم ۹ زن - ایران، خیریه، كبرا ن.، فاطمه، اشرف ‏كلهری، شمامه قربانی، مكرمه ابراهیمی، لیلا قمی و هاجر - همراه با دو مرد - عبدالله فریور و ‏یک مرد افغان که نامش مشخص نشده - در خطر اعدام به وسیله سنگسار هستند. ‏
‏۱ - ایران، یك زن بختیاری، بنا به گزارش موقعی كه در حیاط خانه¬اش با پسر همسایه صحبت ‏می‌كرده با چاقو مورد حمله شوهرش قرار گرفته است. او بیهوش و خونین روی زمین می‌افتد. ‏ادعا شده که در حالی كه او بیهوش بوده، مرد جوان شوهر او را با استفاده از همان چاقو كشته ‏است. موقعی كه پلیس در مورد قتل از ایران بازجویی می‌كرده، بنا بر گزارش، او به زنا با ‏پسر همسایه اقرار كرده است. او بعدا اقرار خود را پس می‌گیرد. دادگاهی در خوزستان، ‏جنوب غربی ایران، او را به خاطر شركت در قتل شوهرش به پنج سال زندان و به خاطر زنای ‏محصنه به اعدام با سنگسار محكوم می‌كند. دیوان عالی‌كشور در آوریل ۲۰۰۶ حكم را تأیید ‏می‌كند. وكیل او به شعبه تشخیص دیوان عالی كشور دادخواست می‌دهد كه به دلیل نقائص ‏پرونده حكم را نقض كنند. در ژوئن ۲۰۰۷، اعلام شد كه شعبه ۱۳ تشخیص حكم سنگسار را ‏نقض كرده و پرونده را برای تجدید محاكمه در یك دادگاه جنایی خوزستان فرستاده است. معلوم ‏نیست كه آیا محاكمه مجدد انجام شده است یا خیر. او در زندان سپیدار اهواز در بازداشت به ‏سر می‌برد.‏

‏۲ - خیریه در شعبه ۳ دادگاه بهبهان در خوزستان به خاطر شركت در قتل به مرگ و به خاطر ‏زنای محصنه به مرگ به وسیله سنگسار محكوم شده است. بنا به گزارش، او از دست شوهرش ‏آزار و خشونت دیده بوده و با یكی از بستگان شوهرش كه بعدا شوهر او را كشته رابطه برقرار ‏كرده است. خیریه به زنا اقرار كرده، ولی هر گونه شركت در قتل شوهرش را تكذیب كرده ‏است. حكم تأیید شده است و گویا پرونده برای صدور مجوز اجرای حكم برای رییس قوه قضاییه ‏فرستاده شده است.‏

‏۳ - كبرا ن. كه در زندان تبریز در شمال غرب ایران به سر می‌برد، به خاطر شركت در قتل ‏شوهرش به هشت سال زندان و به خاطر زنای محصنه به مرگ با سنگسار محكوم شده است. ‏گویا او به وسیله شوهرش كه معتاد هروئینی بوده و او را آزار می‌داده به فحشا وادار شده است. ‏در ۱۹۹۵، پس از كتك‌های سختی كه از شوهرش می‌خورَد به یكی از مشتریان همیشگی‌اش ‏می‌گوید كه می‌خواهد شوهرش را بكشد. گفته شده كه كبرا ن. این مشتری را سر قراری می‌برد ‏و او شوهر كبرا را می‌كشد. او به مرگ محكوم می‌شود، ولی پس از پرداخت دیه، از سوی ‏خانواده قربانی مورد عفو قرار می‌گیرد. بنا به گزارش، كبرا ن. به كیسیون عفو و بخشودگی ‏درخواست داده است كه در حكم اعدام او به وسیله سنگسار تخفیف قایل شوند و منتظر پاسخ ‏است. ‏

‏۴ - مردی افغانی که نامش مشخص نشده در مشهد به خاطر تجاوز به خواهر ۱۶ ساله همسرش ‏با خطر مرگ به وسیله سنگسار روبرو است.‏ ‏ شعبه ۴۱ دیوان¬عالی کشور حکم اولیه را نقض ‏کرد، اما دادگاه دیگری در مشهد او را دوباره به سنگسار محکوم کرد. این حکم نیز نقض شد و ‏پرونده برای محاکمه مجدد در مشهد ارسال شد. حکم سوم سنگسار صادر شد و هیأت عمومی ‏دیوان¬عالی کشور آن را در تاریخ ۲۰ فوریه ۲۰۰۷ تأیید کرد. این حکم حق قاضی را در استفاده ‏از علم خود برای تصمیم¬گیری در باره پرونده پذیرفت زیرا مرد مذکور فقط سه بار اقرار کرده ‏بود، نه چهار بار.‏

‏۵ - فاطمه به علت «روابط نامشروع» با مردی به نام محمود به اعدام به وسیله سنگسار، و به ‏خاطر مشاركت در قتل او به مرگ محكوم شده است. او در شعبه ۷۱ دادگاه جنایی استان تهران ‏در مه ۲۰۰۵ محكوم شد. شوهر او به دلیل مشاركت در قتل محمود به ۱۶ سال زندان محكوم ‏شده است. پرونده در دیوان عالی كشور تحت رسیدگی است. بنا به گزارشی در روزنامه اعتماد ‏در مه ۲۰۰۵، بین محمود و شوهر فاطمه یك درگیری پیش می‌آید. فاطمه اقرار كرده است كه ‏طنابی را به دور گردن محمود انداخته كه به خفگی او منجر شده است. او گفته كه فقط ‏می‌خواسته پس از این كه محمود بیهوش شده دست و پای او را ببندد و او را تحویل پلیس بدهد. ‏

‏۶ - اشرف كلهری، دارای چهار فرزند، به علت زنای محصنه به مرگ به وسیله سنگسار و به ‏خاطر مشاركت در قتل شوهرش به ۱۵ سال زندان محكوم شده است. بنا به گفته اشرف كلهری، ‏كشته شدن شوهرش تصادفی بوده است، ولی ‌پلیس او را به داشتن رابطه با همسایه و تشویق او ‏به حمله متهم كرده است. او بنا به گزارش، در بازجویی پلیس به زنا اقرار كرده، ولی‌ بعدا آن ‏را پس گرفته است. او قرار بود پیش از پایان ژوئیه ۲۰۰۶ سنگسار شود، ولی اعدام او به ‏دستور رییس قوه قضاییه آیت‌الله شاهرودی متوقف شد ‏.‏

‏۷ - شمامه قربانی (كه ملك نیز نامیده می‌شود) یك كرد ایرانی است و در دادگاهی در ارومیه در ‏ژوئن ۲۰۰۶ به علت زنای محصنه به اعدام به وسیله سنگسار محكوم شده است. بنا به ‏گزارش، برادران او همراه با شوهرش مردی را كه در خانه او دیده بودند كشته‌اند و او را هم تا ‏حد مرگ چاقو زده‌اند. در نوامبر ۲۰۰۶، گزارش رسید كه دیوان عالی كشور حكم سنگسار را ‏با اشاره به ناكافی‌بودن تحقیقات نقض و دستور تجدید محاكمه را صادر كرده است. عقیده بر این ‏است كه شمامه قربانی به تصور این كه اگر به زنای‌ خود اقرار كند شوهر و برادرانش ازپیگرد ‏قانونی به خاطر قتل رهایی می‌یابند، در دادگاه به زنا اقرار كرده است. بر اساس قوانین ایران، ‏اگر قتلی به خاطر دفاع از ناموس خود یا یكی از بستگان شخص صورت بگیرد از مجازات ‏معاف است. بنا به گزارش، شمامه قربانی در نامه‌ای به شعبه ۱۲ دادگاه جنایی نوشته است: ‏‏«از آنجا که زنی‎ ‎روستایی و بی سواد بودم و از قانون بی خبر بودم، نفهمیدم که چه کردم و فکر ‏کردم‎ ‎اگر اعتراف به ارتباط با مقتول کنم، می توانم برادر و شوهرم را از اتهام قتل عمد‎ ‎تبرئه ‏کنم. من صرفا به این لحاظ حرفهای نامربوط در دادگاه زدم و اینک فهمیدم که‎ ‎در حق خود ظلم ‏کردم.»‏

‏۸ - عبدالله فریور بنا به گزارش به مرگ با سنگسار محكوم شده است. او در نوامبر ۲۰۰۴ به ‏دنبال شكایت مردی كه او را به رابطه نامشروع با دخترش متهم كرده بود دستگیر شده است. ‏عبدالله فریور در كار موسیقی است و بنا به گزارش به دختر جوانی آموزش می‌داده و از ۱۶ ‏سالگی او با او رابطه جنسی داشته است. او می‌گوید كه در آغاز به خاطر ترس از كارآگاهان ‏پلیس، او سه بار در طول سه هفته اقرار كرده است. بنا به قانون مجازات، جرم با چهار بار ‏اقرار اثبات می‌شود. ولی، عبدالله فریور طی‌ نامه‌ای به دادگاه نوشته كه او هیچگاه برای بار ‏چهارم اقرار نكرده است. او هم‌چنین گفته است كه چون همسرش مشكلات پزشكی دارد که مانع ‏رابطه جنسی می¬شود، او محصل جوان را صیغه خود كرده است و بنا بر این رابطه او با این ‏دختر زنا نبوده و قانونی بوده است.‏

‏۹ - مكرمه ابراهیمی به خاطر زنای محصنه با جعفر كیانی كه با سنگسار اعدام شده است (به ‏مقدمه در بالا رجوع كنید) با مرگ به وسیله سنگسار روبرو است. در نیمه اكتبر ۲۰۰۷، وكیل ‏او سعید اقبالی اعلام كرد كه پرونده او از سوی دفتر ریاست قوه قضاییه به كمیسیون عفو و ‏بخشودگی ارجاع شده است.‏

‏۱۰ - لیلا قمی ظاهرا در زندان اوین در تهران به سر می‌برد و به مرگ با سنگسار محكوم شده ‏است. عفو بین‌الملل اطلاع دیگری در باره او در دست ندارد.‏

‏۱۱ – هاجر بنا به گزارش به خاطر زنای محصنه در شعبه ۵ دادگاه عمومی مشهد در سپتامبر ‏‏۲۰۰۷ به مرگ با سنگسار محكوم شده است. بنا به گزارش، یك مرد متهم در همین پرونده به ‏دلیل زنا به ۱۰۰ ضربه شلاق محكوم شده است.‏ ‏ ‏



۵ - پیكار موفقیت می‌آورد

‏«از طرف كمپین قانون بی‌سنگسار و به خصوص وكیلان داوطلب و فعالان جنبش زنان در ‏ایران، من عمیق‌ترین قدردانی‌ها و سپاس‌های فراوان‌مان را به خاطر تلاش ارزنده شما در باره ‏سنگسار در ایران در نیمه اول سال ۲۰۰۶ تقدیم می‌كنم. لطفا تحیات ما را به خانم آیرین خان ‏به خاطر پیام مؤثر ایشان برسانید. شما می‌دانید كه این آغاز راهی دراز است كه ما نمی‌توانیم ‏بدون حمایت همه فعالان حقوق بشر در سراسر جهان به پایان برسانیم.» ایمیل شادی صدر، ‏كمپین قانون بی‌سنگسار به عفو بین‌الملل، اكتبر ۲۰۰۶.‏

از هنگام آغاز كمپین قانون بی‌سنگسار، چهار زن و یك مرد از سنگسار نجات یافته‌اند - حاجیه ‏اسماعیلوند، صغری مولایی، زهرا رضائی ، پریسا الف. و نجف شوهر پریسا الف. سنگسار ‏یك زن دیگر، اشرف كلهری، موقتا متوقف شده است.‏

حاجیه اسماعیلوند در ۹ دسامبر ۲۰۰۶ از اتهام زنای محصنه، كه به خاطر آن به اعدام با ‏سنگسار محكوم شده بود، تبرئه شد. او در سپتامبر ۲۰۰۶ به قرار وثیقه آزاد شد تا محاكمه‌اش ‏تجدید شود.‏

پریسا الف پس از ریختن پلیس به فاحشه‌خانه‌ای در شیراز كه او در آن‌جا كار می‌كرده، همراه با ‏افراد دیگری كه آن‌جا بودند، از جمله شوهرش نجف، دستگیر شد. ادعا شده كه نجف به دلیل ‏فقر خانوادگی و بیكاری ‌خودش پریسا را به فحشا واداشته بوده است. در بازجویی‌های اولیه، ‏پریسا و شوهرش به زنا اقرار كردند ولی گفتند كه فقر خانوادگی آنان را به این كار كشانده است.‏

در جریان محاكمه پریسا در شعبه ۵ دادگاه جنایی استان فارس، او اقرار زنا را پس گرفت. اما، ‏در ۲۱ ژوئن ۲۰۰۴، پریسا و نجف هر دو به زنای محصنه مجرم شناخته شدند و به مرگ با ‏سنگسار محكوم گردیدند. در ۱۵ نوامبر ۲۰۰۵، شعبه ۳۲ دیوان عالی كشور حكم را تأیید كرد.‏

وكیل پریسا، غلامحسین رئیسی، ‏ حقوقدان و فعال حقوق بشر و عضو شبكه وكلای داوطلب كه ‏تعداد زیادی از پرونده‌های سنگسار را به عهده گرفته‌‌اند، اعتراضیه‌ای علیه این احكام سنگسار ‏به شعبه تشخیص دیوان عالی كشور تقدیم كرد. در ۸ نوامبر ۲۰۰۶، شعبه ۱۵ دیوان ‏عالی‌كشور پرونده‌‌ها را بازنگری كرد. در تمام طول دادگاه، پریسا دست پسر سه ساله‌اش را ‏گرفته بود. در ۲۷ نوامبر، دیوان عالی ‌كشور حكم پریسا و شوهرش هر دو را به شلاق تغییر ‏داد. پریسا پس از تحمل ۹۹ ضربه شلاق در ۵ دسامبر ۲۰۰۶ آزاد شد.‏ ‏ نجف بنا به گزارش ‏به مدتی نفی‌ بلد محكوم شده است.‏

صغرا مولائی به خاطر مشاركت در قتل شوهرش عبدالله در ژانویه ۲۰۰۴ به ۱۵ سال زندان و ‏به خاطر زنای محصنه به اعدام به وسیله سنگسار محكوم شده است. در بازجویی او گفته است: ‏‏«شوهرم مرا مرتبا آزار می‌داد. با این حال، من قصد كشتن او را نداشتم. در شب آن واقعه ... ‏پس از این كه علیرضا شوهر مرا كشت، من با او فرار كردم چون می‌ترسیدم در خانه بمانم و ‏فكر می‌كردم برادران شوهرم مرا خواهند كشت.» علیرضا به خاطر قتل به مرگ و به خاطر ‏‏«روابط نامشروع» به ۱۰۰ ضربه شلاق محكوم شده است. در نوامبر ۲۰۰۷ اعلام شد که در ‏پی تحقیقات مجدد در باره پرونده صغرا به وسیله دادگاهی در اصفهان، او از اتهام زنا تبرئه شده ‏و به خاطر «روابط نامشروع» به ۸۰ ضربه شلاق محکوم شده است. پس از اجرای حکم ‏شلاق، صغرا برای گذراندن باقیمانده حکم حبس به زندان ورامین در نزدیکی تهران منتقل شده ‏است. ‏

جزئیات پرونده زهرا رضائی در دست نیست. آیت الله شاهرودی پس از دریافت توماری به ‏امضای ۱۰۰ فعال حقوق زنان ایران و ۴۰۰۰ نفر از افراد دلسوز، سنگسار اشرف كلهری (به ‏قسمت‌های بالاتر مراجعه كنید) را موقتا متوقف كرد.‏ ‏ ولی او هنوز با خطر روبرو است. ‏وكیل او حقوق‌دان شادی صدر در نامه سرگشاده‌ای نوشت:‏

‏«این كه مردم برای نجات جان یك انسان دیگر مشتركا كار كنند واقعا احساسی عالی به آدم ‏می‌دهد. هم‌چنین باید بگویم كه برای‌ من به عنوان وكیل او مایه خوشوقتی است كه در ‏خوش‌حالی خود با همه كسانی كه با ما بودند و از تلاش برای نجات او حمایت كردند شریك ‏باشم.»‏



پیكارگران تحت تعقیب

زنان و مردان شجاع ایرانی كه علیه سنگسار مبارزه كرده‌اند، به خصوص آنانی كه با ‏كمپین قانون بی‌سنگسار كار می‌كنند، با درجات مختلفی از آزار و ارعاب روبرو شده‌اند. ‏

برای‌ مثال، آسیه امینی، شادی‌ صدر و محبوبه عباسقلی زاده، كه یكی دیگر از اعضای برجسته ‏كمپین قانون بی‌سنگسار است، جزو ۳۳ نفری بودند كه در مارس ۲۰۰۳ در جریان اعتراض به ‏محاكمه پنج تن از فعالان حقوق زن در تهران دستگیر شدند.‏ ‏ آنان احتمالا به اتهام «اختلال در ‏نظم عمومی» و «اقدام علیه امنیت كشور» تحت محاكمه قرارخواهند گرفت. آسیه امینی در ‏مصاحبه‌ای با برنامه «گزارش¬ها» برای شركت سخن‌پراكنی كانادا در اكتبر ۲۰۰۷ به دستگیری ‏خود اشاره كرد و گفت از یكی از دوستانش كه در همان موقع دستگیر شده در باره فعالیت‌های ‏آسیه امینی در كمپین قانون بی‌سنگسار بازجویی كرده‌اند.‏ ‏ در نوامبر ۲۰۰۶، سایت اینترنتی ‏قانون بی‌سنگسار ‏www.meydaan.com‏ از سوی مقامات مسدود شد. ‏

آسیه امینی كه مقاله‌اش در مورد سنگسار مخفی عباس ح. و محبوبه م. در مشهد در ۲۰۰۶ (به ‏فصل ۳ رجوع كنید) به ایجاد كمپین قانون بی‌سنگسار منجر شد، به خاطر فشارهای روحی كه به ‏دلیل ادامه گزارش‌هایش در مورد سنگسار بر او وارد شده از سلامتی خود هزینه می‌پردازد. ‏تحقیقات اولیه،‌ او را به این اندیشه انداخت كه شبكه ای از وکلا و افراد دیگر برای پیكار در راه ‏الغای این مجازات و نجات جان انسان‌هایی‌ كه به مرگ با سنگسار محكوم شده‌اند تشكیل دهد. او ‏پس از سفر به تاكستان در ژوئیه ۲۰۰۷ برای تهیه گزارش و تصویر از سنگسار جعفر كیانی ‏‏(به مقدمه رجوع كنید) نوشت: «سنگ‌های خون‌آلودی روی زمین بود. من به یكی از آن‌ها دست ‏زدم، و وقتی به خانه برگشتم تا ساعت‌ها نمی‌توانستم تكان بخورم». او سپس سردردهای شدیدی‌ ‏گرفت و ناراحتی چشم پیدا كرد و سپس بیماری سختی گرفت و نزدیك بود كور شود.‏ ‏ او در ‏یك بلاگ نوشت: ‏
‏«چه كسی قرار است به ما بیاموزد كه چه قدر از موضوع كارمان فاصله بگیریم .... ‏وقتی می‌روی و می‌بینی كه مادری كنار دار پسرش نشسته است، در باره این چیزها ‏نمی‌اندیشی".