بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

عطا‌الله بای احمدی

درباره

سن: ۵۶
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی اسلام
وضعیت تأهل: نامعلوم

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۴ خرداد ۱۳۶۸
محل: هتل بزرگ اکسلسیور، دوبی، امارات متحده عربی
نحوه کشته‌شدن: اعدام فراقضایی با سلاح گرم

ملاحظات

آقای بای احمدی مسئول همه فعالیت‌ها و برنامه‌های سازمان درفش کاویانی در داخل ایران بود.

خبر و اطلاعات در مورد آقای عطاالله بای‌احمدی در روزنامه واشینگتون پست (۱۱ مرداد و ۱۸ شهریور ۱۳۶۸)، وبلاگ سربازان (بدون تاریخ),و پایگاه جهانی تروریسم (بدون تاریخ) منتشر شد. اطلاعات تکمیلی در این باره از طریق مصاحبه تصویری منوچهر گنجی- موسس سازمان درفش کاویانی (بدون تاریخ)، روزنامه واشینگتون پست (۱۶ شهریور ۱۳۶۵)، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل (۱ آذر ۱۳۷۹)، کتاب نه زیستن نه مرگ (۱۳۸۳) و سایر منابع* بدست آمده است. 

آقای بای‌احمدی در ۲۰ مرداد ۱۳۱۲ در بندرگز واقع در استان مازندران متولد شد. او سرهنگ ارتش شاهنشاهی ایران بود که در سال ۱۳۳۶ از دانشکده افسری فارغ‌التحصیل شده بود و پس از گذراندن دوره مقدماتی رشته مهندسی در سال ۱۳۴۴ به اداره دوم ستاد بزرگ ارتشداران  ** منتقل شد. آقای بای‌احمدی پس از گذراندن دوره عالی اطلاعات و ضداطلاعات در دانشکده فرماندهی و ستاد، رئیس دایره ضدجاسوسی و ضد‌ اطلاعات شد. او سپس به عنوان ریاست دایره کل عملیات اداره ضداطلاعات ارتش شاهنشاهی انتخاب شد. (وبلاگ سربازان، بدون تاریخ)

آقای بای‌احمدی پس از سقوط حکومت پهلوی، مدتی به صورت مخفیانه در ایران زندگی کرد، وسپس مخفیانه به فرانسه مهاجرت کرد. (مقاله کودتای نوژه و سیاست ایران ،آبان ۱۳۸۱) او در کودتای نوژه***  در تاریخ ۱۸ تیر ۱۳۵۹، مشارکت موثر داشت و پس از شکست این کودتا، از ایران خارج (وبلاگ سربازان، بدون تاریخ) و ساکن شهر پاریس بود. (مصاحبه منوچهر گنجی، بدون تاریخ)

آقای بای‌احمدی عضو سازمان درفش کاویانی و مسئول کلیه فعالیت‌ها و برنامه‌های این سازمان از جمله ایجاد و فعال سازی هسته‌های مقاومت علیه حکومت در داخل ایران بود (کتاب سرپیچی از انقلاب ایران، از وزیر شاه تا رهبر مقاومت، ۱۳۸۱، صفحه ۱۹۶)

سازمان درفش کاویانی چندین عملیات‌ مخفی در داخل ایران از جمله هک و قطع پخش کانال‌های تلویزیونی ایران در ساعت ۹ شب ۱۶شهریور ۱۳۶۵ و پخش پیام یازده دقیقه‌ای ****  آقای رضا پهلوی را انجام داد. آقای بای‌احمدی در آماده‌سازی این عملیات‌ نقش داشت و با گروه‌های مخالف در ارتش ایران ارتباط داشت و قبل از ترور ۲ بار به صورت مخفیانه به داخل ایران رفته بود. (روزنامه واشینگتون پست،۱۱ مرداد ۱۳۶۸)

۲ تن از خواهران آقای بای‌احمدی به اتهام شرکت در کودتای نوژه دستگیر شدند و یکی از آنها در ۱۸ مرداد ۱۳۶۰ در تهران اعدام شد. (وبلاگ سربازان، بدون تاریخ)

سازمان درفش کاویانی

سازمان درفش کاویانی، یک سازمان مشروطه خواه مخالف حکومت جمهوری اسلامی ایران بود که در سال ۱۳۶۶ توسط منوچهر گنجی، وزیر آموزش و پرورش کابینه امیرعباس هویدا و جعفر شریف‌امامی، در پاریس تاسیس شد. این سازمان همزمان با آغاز به کار خود یک ایستگاه رادیویی به نام صدای درفش کاویانی ایران در قاهره در کشور مصر راه‌اندازی کرد که چهار ساعت در روز به زبان فارسی برنامه داشت. این سازمان از طریق توزیع کاست‌های صوتی و تصویری و پخش رادیو درفش کاویانی در داخل ایران، علیه حکومت جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کرد. سازمان درفش کاویانی در سال ۱۳۷۷ نام خود را به «سازمان حقوق بشر و آزادی های اساسی برای ایران» تغییر داد.

پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران ید طولایی در اعمال خشونت با انگیزه‌های سیاسی در ایران و اقصی نقاط جهان دارد. از انقلاب ۱۳۵۷ به بعد، عوامل جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور دست به ربودن، ناپدید کردن و قتل تعداد زیادی از افرادی که فعالیت‌شان برایشان نامطلوب بوده زده‌اند. تعداد قربانیان اعدام‌های فراقضایی در داخل کشور روشن نیست، اما این قتل‌ها از بهمن ۱۳۵۷ آغاز شده و در طول عمر جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران تداوم داشته است. بنیاد عبدالرحمن برومند بیش از ۵۴۰ قتل را که به جمهوری اسلامی ایران نسبت داده می‌شود، در خارج از ایران شناسایی کرده است.

در خارج از ایران در کشورهایی چون فیلیپین، اندونزی، ژاپن، هند و پاکستان در آسیا، دوبی، عراق، و ترکیه در خاورمیانه، قبرس، فرانسه، ایتالیا، اتریش، سوئیس، آلمان، نروژ، سوئد و انگلستان در اروپا، و ایالات متحده آمریکا در آنسوی اقیانوس آتلانتیک، مخالفین به روش‌های مختلف توسط مامورین جمهوری اسلامی مورد سوقصد قرار گرفته و کشته شده‌اند. در بیشتر موارد اطلاعات زیادی در مورد این قتل‌ها منتشر نشده و مقامات محلی حکم بازداشتی صادر نکرده‌اند. اما شواهد، مدارک و ردپاهایی که از تحقیقات پلیس و مقامات قضایی محلی به دست آمده، فرضیه جنایت دولتی را تایید می‌کنند. در برخی موارد، این تحقیقات منجر به اخراج یا بازداشت دیپلمات‌های ایران شده است. در موارد محدودی در خارج از ایران، عاملان این قتل‌ها بازداشت و محاکمه شده‌اند و شواهد و مدارک ارائه شده، ارتباط متهمان با نهادهای حکومتی ایران را آشکار کرده‌ و حکم بازداشتی برای وزیر اطلاعات وقت ایران صادر شده است.

نوع تشکیلات و اجرای این قتل‌ها در داخل و خارج از ایران هم دال بر وجود الگوی واحدی است که بنا به گفته دادستان سوئیسی، رولان شاتلن، دارای پارامترهای مشترک و یک برنامه‌ریزی دقیق هستند. از تشابهات بین این قتل‌ها در کشورهای مختلف چنین استنباط می‌شود که دولت ایران آمر اصلی این جنایات است.

مقامات ایران مسئولیت این قتل‌ها را رسما نپذیرفته‌اند و حتی این جنایات را به درگیری داخلی بین اعضای گروه‌های اپوزیسیون نسبت داده‌اند. معهذا این جنایات از نظر آرمانی و حقوقی از بدو تشکیل نظام توسط مقاماتش توجیه شده است. در بهار سال ۱۳۵۸، صادق خلخالی، اولین قاضی شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی تصمیم نظام را مبنی بر اجرای اعدام‌های فراقضایی رسما اعلام نمود و این تصمیم را چنین توجیه کرد: «...این‌ها محکوم به اعدام شدند، در نظر ملت ایران اگر کسی بخواهد در خارج، در هر کشوری، آنها را ترور کند، هیچ دولتی حق ندارد او را به عنوان تروریست محاکمه کند؛ زیرا او عامل اجرای حکم دادگاه انقلابی اسلامی است. لذا آنها مهدورالدم هستند و در هر جا باشند حکم درباره آن‌ها همین است.» بیش از ده سال پس از این اظهارات، علی فلاحیان، وزیر اطلاعات و امنیت نظام در حالیکه در مورد موفقیت نیروهای امنیتی سخن می‌راند، در مورد حذف مخالفین چنین گفت: «... ما موفق شدیم به بسیاری از این گروهک‌ها در خارج از کشور و در سر مرز ضرباتی وارد کنیم.»

در عین حال مقامات مختلف سیاسی، قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در مقاطع و مناسبت‌های مختلف وجود سیاست و برنامه بلندمدت و بودجه برای اجرای این قتل‌ها و در برخی موارد انجام موفقیت‌آمیز آن‌ها را تایید کرده‌اند.*****

تهدید و مرگ آقای عطاالله بای‌احمدی

آقای عطاالله بای‌احمدی، در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ در شهر دبی کشور امارات متحده عربی به قتل رسید. (روزنامه واشینگتون پست، ۱۱ مرداد ۱۳۶۸؛ مقاله، ۱۳۹۲؛ پایگاه جهانی تروریسم، بدون تاریخ؛ مصاحبه منوچهر گنجی، بدون تاریخ)

به گزارش روزنامه واشینگتون پست، آقای بای‌احمدی با پاسپورت کشور اردن و با هواپیمای شرکت امارات ایر در ساعت ۴ صبح روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ از استانبول ترکیه برای ملاقات با سه افسر نظامی ایرانی که از ایران به امارات رفته بودند، به دوبی رفت و در هتل اکسلسیور ساکن شد. جنازه آقای بای‌احمدی در حالی که یک گلوله به سرش شلیک شده بود، در ساعت هشت و نیم صبح همان روز توسط کارکنان هتل در اتاقش پیدا شد. او جلیقه ضد گلوله پوشیده بود. (۱۱ مرداد ۱۳۶۸)

 منوچهر گنجی در مورد نحوه فراهم کردن زمینه ترور آقای بای‌احمدی می‌گوید: «پس از دستگیری ۱۸ تن از اعضای سازمان درفش کاویانی در ایران، یکی از کارمندان عالی رتبه زندان اوین در تهران با [آقای] بای‌احمدی تماس گرفت و عنوان کرد که او موافق ایده‌های سازمان درفش کاویانی است و خود را نزدیک به این سازمان می‌داند و می‌تواند به زندانیان سازمان کمک کند و خواستار ملاقات او و رهبر سازمان شد. آقای بای‌احمدی به خاطر ملاحظات امنیتی، ابتدا این شخص را تنها در اردیبهشت ماه ۱۳۶۸ و در شهر استانبول ترکیه ملاقت کرد. پس از این ملاقات، ۱۶ نفر از زندانیان سازمان درفش کاویانی آزاد شدند. پس از آزادی زندانیان، آقای بای‌احمدی پیشنهاد ملاقات مجدد این شخص با او و موسس سازمان در شهر دوبی را پذیرفت اما دوباره آقای بای‌احمدی بنا به دلایل امنیتی، تنها به دوبی رفت. این قرار یک دام بود و او سه ساعت و نیم پس از ورودش به هتل، توسط دو یا سه تن با شلیک گلوله کشته شد». (کتاب هنوز در برلن قاضي هست ترور و دادگاه ميكونوس، ۱۳۷۹، صفحه ۱۲۷؛ روزنامه واشینگتون پست، ۱۱ مرداد ۱۳۶۸)

به گفته آقای گنجی، آقای بای احمدی این کارمند عالی رتبه زندان اوین را با حضور محافظش، تعدادی از افراد سازمان درفش کاویانی و پلیس ترکیه را در استانبول ملاقات کرد و این فرد با آقای بای احمدی و محافظش عکس گرفت و عکس را با خود برد. (کتاب سرپیچی از انقلاب ایران، از وزیر شاه تا رهبر مقاومت، منوچهر گنجی،  ۱۳۸۱، صفحه ۱۹۶)

پلیس دوبی در جریان تحقیقات خود هیچ نشانه‌ای مبنی بر ورود همراه با زور به اتاق محل قتل آقای بای‌احمدی پیدا نکرد که نشان می‌دهد آقای بای‌احمدی قاتل یا قاتلان را با میل خود در اتاق پذیرفته یا آنها در آن اتاق منتظر او بوده‌اند. روزنامه واشینگتون پست به نقل از ۲ شخص ایرانی تبعید شده که مدعی بودند از جزئیات تحقیقات پلیس دبی در رابطه با ترور آقای بای‌احمدی مطلع هستند،گزارش داد که قاتل آقای بای‌احمدی، یک شخص ایرانی بود که مقامات دوبی به دلیل نگرانی‌ از هویتش، به او برای ورود به این شهر ویزا ندادند و این شخص از طریق شارجه وارد دوبی شد. قاتل آقای بای‌احمدی ساعت۱۱ صبح همان روز ترور (کتاب هنوز در برلن قاضي هست ترور و دادگاه ميكونوس،۱۳۷۹، صفحه ۱۲۷)، با یک پرواز مستقیم به شهر شیراز  فرار کرد. (روزنامه واشینگتون پست،۱۱ مرداد ۱۳۶۸)

روزنامه واشینگتون پست به نقل از یک منبع مطلع گزارش داد که مقامات دوبی به سرکنسول وقت کنسولگری ایران در دوبی به دلیل تماس‌هایش با قاتل آقای بای‌احمدی در هنگام ورود به دوبی و همچنین زمان ترک این شهر با یک پرواز مستقیم و فوری به مقصد شیراز پس از انجام ترور، مشکوک شدند. (روزنامه واشینگتون پست،۱۱ مرداد ۱۳۶۸) از اقدام دولت امارات در مورد سرکنسول وقت کنسولگری ایران اطلاعی در دست نیست.

کپی پاسپورت قاتل آقای بای‌احمدی هنگام ورود به هتل توسط متصدی هتل گرفته شده بود. محافظ آقای بای‌احمدی در ترکیه در جریان تحقیقات پلیس دوبی، از طریق عکس پاسپورت، قاتل که همان فردی بود که قبلا با آقای بای‌احمدی در استانبول ترکیه ملاقات کرده بود را شناسایی کرد. محافظ آقای بای‌احمدی هم دو سال پس ترور او، در ترکیه ترور شد. (وبسایت ایرج مصداقی ،۲۳ شهریور ۱۴۰۰)

پس از بازگشت قاتل آقای بای‌احمدی به ایران، ۱۶ نفر از افراد آزاد شده سازمان درفش کاویانی دوباره دستگیر و تعدادی از آن‌ها اعدام شدند. (کتاب هنوز در برلن قاضی هست ترور و دادگاه ميكونوس،۱۳۷۹، صفحه ۱۲۷)

سازمان درفش کاویانی جنازه آقای بای‌احمدی را به پاریس منتقل کرد. (کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان ،۱ آذر ۱۳۷۹)

واکنش مسئولان ایران

از واکنش مسئولان ایران اطلاعی در دست نیست.

واکنش حکومت امارات متحده عربی

مقامات شهر دبی و حکومت امارات متحده عربی اعتراض خود به قتل آقای بای‌احمدی در خاک دوبی را با عدم تایید استوارنامه سفیر جدید حکومت ایران در امارات نشان دادند. (روزنامه واشینگتون پست،۱۱ مرداد ۱۳۶۸)

واکنش خانواده

از واکنش خانواده آقای بای‌احمدی به ترور او اطلاعی در دست نیست.

تاثیر بر خانواده

از تاثیر ترور آقای بای‌احمدی بر روی خانواده‌اش اطلاعی در دست نیست.

----------------

* کتاب هنوز در برلن قاضي هست ترور و دادگاه ميكونوس (۱۳۷۹) ، مقاله کودتای نوژه و سیاست ایران نوشته مارک گازیوروسکی (آبان ۱۳۸۱)، مقاله منتشر شده توسط دانشگاه یانگ بریگهم در آمریکا1(۱۳۹۲)، کتاب سرپیچی از انقلاب ایران، از وزیر شاه تا رهبر مقاومت،  نوشته منوچهر گنجی ( ۱۳۸۱ ، صفحات ۱۹۵ و ۱۹۶).
1. Champion, Brian and Crowther, Lee, "Appendix 3: An Interlinear Comparison of Six Chronologies Documenting Allegedly Iran-Sponsored Extraterritorial Attempted Killings, 1979-1996" (2013). Faculty Publications. 1572
** ادارهٔ دوم ستاد بزرگ‌ ارتشتاران، یک اداره‌ جاسوسی، اطلاعاتی و ضداطلاعاتی بود که توسط افسران ایرانی آموزش دیده توسط کشور فرانسه در در دورهٔ رضا شاه پهلوی تاسیس شد. ابتدا این اداره، «رکن دوم ارکان حرب کل قشون»نام داشت، سپس‌ به «رکن دوم ستاد ارتش» تغییر نام داد. وظیفه اصلی این اداره، کسب اطلاعات نظامی از خارج کشور بود، اما پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در رکن ۲ ارتش، جهت کنترل و تحت تعقیب قرار دادن مخالفان سیاسی حکومت ، وظیفه کسب اطلاعات و امنیت داخل ایران را نیز برعهده گرفت. 
*** طراحان «قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹» از اعضای نیروهای مسلح و سیاسی از جمله برخی اعضای حزب ایران (سوسیال دموکرات از احزاب تشکیل دهنده جبهه ملی) و اقوام ایران بودند که در سازمان زیرزمینی نجات قیام ایران بزرگ (نقاب) متشکل شده بودند. آنها که بنا به اولین بیانیه خود نگران از زمامداری روحانیت و معتقد به استقلال کشور و حاکمیت ملی در قالب یک دموکراسی، و جدایی دین از دولت بودند، با هدف براندازی حکومت مذهبی از طریق قیام مسلحانه  فعالیت خود را آغاز کردند. سازمان نقاب با صدور اعلامیه در اردیبهشت ۱۳۵۹، ضمن اعلام موجودیت تاکید کرد «ایران بزرگ ما، با چند هزار سال تمدن درخشانش در شرف اضمحلال است. آوارگی، بی‌خاکی و بی‌وطنی سی و شش میلیون مردم این آب و خاک را تهدید می‌کند.» این سازمان اهداف خود را «نابودی کامل و فنای قطعی حکومت آخوند و اوباش...- برقراری یک حکومت ملی اصیل ... متعهد به ایجاد نظام دموکراسی بی‌ هرج و مرج جهت فراهم ساختن محیطی آزاد به منظورعرضه ایدئولوژی‌های مختلف ... و گذراندن یک دوران کوتاه و سپردن زمام کشور به دست اکثریت ...» اعلام کرد. « ۱. نابودی کامل و فنای قطعی حکومت آخوند و اوباش همراه با دلقک های پاسدار و کمیته بازش الف- با احترام خالصانه نسبت به روحانیت آگاه کلیه ادیان ب- با تکریم صادقانه از دلیران ملی ارتش، پلیس و ژاندارمری ۲- برقراری یک حکومت ملی اصیل: الف- قائل به مقام و منزلت والا و برابر برای کلیه ایدئولوژی‌های اصیل و مردمی. ب. معتقد به پایه گذاری سیستم اقتصاد پیشرو خلقی در جهت تعدیل ثروت پ- متعهد به ایجاد نظام دموکراسی بی هرج و مرج جهت فراهم ساختن محیطی آزاد به منظور عرضه سالم ایدئولوژی‌های مختلف و پیشرفت طبیعی مناسب ترین آنها برای کشور ت- گذراندن یک دوره کوتاه و سپردن زمام کشور به دست اکثریت طبیعی و آگاه» به گفته برخی از اعضای سازمان نقاب و افراد مطلع، این سازمان برای رهبری ایران پس از براندازی به شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر حکومت پیشین که هیچگاه استعفا نکرده بود، رجوع کرد. نقاب که در اولین بیانیه خود از بختیار به عنوان «اصیل‌ترین فرزند خلف مصدق» نام برده است و با علم به اینکه مقامات انقلابی در حال پاکسازی ارتش بودند و امکان براندازی حکومت را در آینده از آنها خواهند گرفت، او را دعوت به شرکت در «قیام» کرد. تعداد شرکت کنندگان در «قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹» قابل برآورد نیست، اما به شهادت برخی از افسرانی که این حرکت را فرماندهی می‌کردند، به غیر از نیروهای غیر نظامی که با آنها ارتباط مستقیم نداشتند، نیروهای مسلح در اقصی نقاط کشور، از جمله افسرهای کلیدی در لشکر زرهی ۷۷ خراسان، لشکر زرهی ۹۲ خوزستان، تیپ هوابرد شیراز، لشکر زرهی قزوین، تیپ زرهی خاش، پادگان مهرآباد، و نیروی ویژه نوهد و برخی عشایر که غالبا مسلح بودند و در حفظ امنیت مرزی و شهری با ارتش همکاری می‌کردند، در این طرح شرکت کردند. هدف اصلی این قیام مسلحانه، شهر تهران بود. بر اساس طرح «قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹» که در مدت هفت ماه آماده شده بود، قرار بود در ساعت ۶ صبح خلبانان نیروی هوایی از پایگاه شاهرخی در همدان (که به دلیل فاصله‌ نزدیکش به  تهران و دیگر شهرهای بزرگ دیگر انتخاب شده بود) پرواز کنند  و چند هدف استراتژیک را در تهران بمباران کنند. در همین حال قرار بود که هشت هواپیمای اف ۱۴ که در یک منطقه مرزی آماده پرواز بودند، از پرواز نیروهای حکومتی جلوگیری کنند. بمباران باندهای فرودگاه مهرآباد و ایستگاه قطار به منظور جلوگیری از جابه جایی  نیروهای کمکی نظامی حکومت به سوی تهران که مرکز عملیات بود، ساختمان مجلس شورای ملی، که مرکز مخابرات کمیته ها بود، کاخ نیاوران که مرکز آموزش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، منظریه که محل اسکان و آموزش نیروهای سوری و فلسطینی بود، پادگان ولی عصر و عشرت‌آباد و خانه آیت‌الله خمینی در جماران از جمله اهداف خلبانان این «قیام» بود. یک تیم دیگر مسئولیت گرفتن ساختمان رادیو و تلویزیون در تهران و انتشار خبر و توضیح دلایل «قیام» و درخواست از مردم برای پیوستن به آن را برعهده داشتند. سازمان نقاب تاکید کرده بود که نقشه و هدف نیروهای مسلح در دست گرفتن حکومت نیست، بلکه  آنها قصد داشتند بعد از گرفتن کنترل نقاط حساس کشور، مسئولیت اداره کشور را به شاخه سیاسی نقاب واگذار کنند و پس از ۴۸ ساعت یک عفو عمومی اعلام کنند. 
طرح «قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹» چند ساعت قبل از رسیدن به مرحله اجرا لو رفت. در همان روز،  مقامات جمهوری اسلامی اعلام کردند که یک شبکه متشکل از افراد نظامی و غیرنظامی که قصد براندازی جمهوری اسلامی از طریق کودتا را داشتند، کشف و خنثی شده است. در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۵۹، رسانه‌ها  فتوای آیت الله خمینی مبنی بر «اعدام همراهان کودتا » را منتشر کردند. بنا به داده‌های بنیاد برومند، در دو ماه پس از شکست طرح «قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹»، حداقل ۹۶ نفر نظامی و غیرنظامی در شهرهای مختلف ایران به جوخه‌های اعدام سپرده شدند. اکثر این افراد از نظامیانی بودند که هنوز مشمول پاکسازی پس از سقوط نظام شاهنشاهی نشده و در ارتش مشغول خدمت بودند. این اعدامهای در ماهها و سالهای بعد ادامه داشت و تعداد آنها بنا بر روایت‌های مختلف از جمله خاطرات سرهنگ بنی عامری یکی از مسئولان تشکیلات نظامی نقاب که تعداد اعدامها را ۱۴۲ نفر برآورد کرده، تغییر می‌کند. به تاریخ این نوشته، بنیاد برومند اعدام حداقل ۱۲۳ نفر ( که ۸۸ نفر آنها متعلق به نیروهای مسلح بودند) در رابطه با این واقعه مستند کرده است.  به گفته یکی از اعضای مرکزی نقاب، به دلیل نوع سازماندهی نقاب، هر عضو با تعداد بسیار محدودی از اعضا ارتباط داشت و شرکت کنندگان دیگر را نمی‌شناخت. به همین دلیل، تعداد بیشماری از اعضای نقاب شناخته و کشته نشدند.
 پس از کشف طرح «قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹»، مقامات جمهوری اسلامی در رسانه‌ها و احکام بازداشت شدگان، اعضای نقاب را متهم به ارتباط با دول «غیر اسلامی آمریکا و اسرائیل»  و هدف تشکیل یک «حکومت سوسیال دموکرات آمریکایی» کردند و سازمان سیا را از طراحان «کودتای نوژه» معرفی کردند.  در ۱۸ شهریور ۱۳۵۹، سازمان نقاب طی اطلاعیه‌ای مسئولیت طرح ۱۸ تیر ۱۳۵۹ را پذیرفت. این سازمان تاکید نمود که «علی رغم یاوه سرایی‌های دستگاه، قیام پیشتازانه ۱۸ تیرماه یک جنبش وسیع ملی بدون هیچ گونه وابستگی خارجی و نتیجه تلاش مردان و زنان ایراندوست، و غالبا برخاسته از خانواده‌های زحمتکش و رنج دیده ملت بوده است که با استفاده از امکانات محدود و دشوار داخل کشور سلاح ها و وسایل خود را منحصرا با کمک هموطنان تشنه آزادی تهیه کرده‌اند. تعدد انواع و عدم یکنواختی ۸۱ قبضه اسلحه که در یکی از جایگاه‌های سازمان در تهران در کنار ۲ هزار پرچم سه رنگ ایران کشف و در جراید منعکس گردید، شاهد گویا و صادقی بر این معناست». سازمان نقاب همچنین متذکر شد «از جمع تیرباران شدگان به اتهام شرکت در قیام، تا این تاریخ تنها ۶۷ نفر از افراد این جنبش بوده است و خمینی این فرصت را برای معدوم ساختن آزادی خواهان و مخالفان عقیدتی خود مغتنم شمرده است». این بیانیه محاکمات غیر علنی دستگیرشدگان را نشان بیم حکومت از« آگاه شدن مردم از ماهیت قیام و محرک واقعی این جانبازان وطن» می داند. 
در سال‌های پس از قیام، تعدادی از نظامیان و غیرنظامیان سازمان نقاب از کشور خارج شده و به مخالفان حکومت از جمله نهضت مقاومت ملی به رهبری شاپور بختیار و درفش کاویانی ملحق شدند و فعالیت‌هایشان را در خارج از کشور ادامه دادند. تعدادی از آنها در دو دهه بعد از قیام قربانی اعدام‌های فراقضایی در خارج از کشور شدند.
**** سازمان درفش کاویانی با هک و قطع برنامه‌های تلویزیون ایران در ساعت ۹ شب ۱۶ شهریور ۱۳۶۵، توسط یک سیگنال تلویزیونی ویژه در داخل ایران ، یک پیام یازده دقیقه‌ای از پیش ضبط شده آقای رضا پهلوی را از ۲ شبکه تلویزیونی ایران پخش کرد. او در این پیام، «عزم خود را برای مبارزه با حکومت خمینی ابراز کرد و از ایرانیان خواست که از او حمایت کنند». پس از پخش پیام آقای پهلوی، عده‌ای از طرفداران حکومت پهلوی در خیابان‌ها مناطق جنوب شهر تهران تظاهرات کردند. نیروهای سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی با حمله به تظاهرات کنندگان به سوی آنها تیراندازی کردند. به گزارش روزنامه واشنگتون پست به نقل از شاهدان محلی، افراد زخمی که احتمالا دهها نفر بودند، با آمبولانس به بیمارستان‌های جنوب تهران منتقل شدند. از تعداد  افراد کشته شده، اطلاعی در دست نیست. سازمان درفش کاویانی پس پخش پیام، مسئولیت هک تلویزیون ایران و انتقال نوار ویدئویی پیام آقای پهلوی به داخل ایران را بر عهده گرفت. جمهوری اسلامی ایران به هک تلویزیون و پخش پیام آقای رضا پهلوی واکنش رسمی نشان نداد.
***** سازمان درفش کاویانی با هک و قطع برنامه‌های تلویزیون ایران در ساعت ۹ شب ۱۶ شهریور ۱۳۶۵، توسط یک سیگنال تلویزیونی ویژه در داخل ایران ، یک پیام یازده دقیقه‌ای از پیش ضبط شده آقای رضا پهلوی را از ۲ شبکه تلویزیونی ایران پخش کرد. او در این پیام، «عزم خود را برای مبارزه با حکومت خمینی ابراز کرد و از ایرانیان خواست که از او حمایت کنند». پس از پخش پیام آقای پهلوی، عده‌ای از طرفداران حکومت پهلوی در خیابان‌ها مناطق جنوب شهر تهران تظاهرات کردند. نیروهای سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی با حمله به تظاهرات کنندگان به سوی آنها تیراندازی کردند. به گزارش روزنامه واشنگتون پست به نقل از شاهدان محلی، افراد زخمی که احتمالا دهها نفر بودند، با آمبولانس به بیمارستان‌های جنوب تهران منتقل شدند. از تعداد  افراد کشته شده، اطلاعی در دست نیست. سازمان درفش کاویانی پس پخش پیام، مسئولیت هک تلویزیون ایران و انتقال نوار ویدئویی پیام آقای پهلوی به داخل ایران را بر عهده گرفت. جمهوری اسلامی ایران به هک تلویزیون و پخش پیام آقای رضا پهلوی واکنش رسمی نشان نداد.

تصحیح و یا تکمیل کنید