بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

سعید عباسی فرگلچی

درباره

سن: ۲۴
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی مسلمان (شیعه)
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
محل دفن مشخص است: بله
محل: بانک سینا، خیابان رودکی، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: هدف قرار دادن اندام‌های حیاتی بدن
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۲۴

ملاحظات

به دنبال اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان سپرد.

اطلاعات در خصوص اعدام خودسرانه آقای سعید عباسی فرگلچی فرزند ستار، از وبسایت خبرگزاری هرانا- مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران (۳۱ خرداد ۱۳۸۸) به دست آمده است. اطلاعات تکمیلی در این باره از وبسایت‌های کانون زندانیان سیاسی ایران (۲۵ تیر ۱۳۸۸)، موج سبز آزادی (۶ مرداد ۱۳۸۸)، پارلمان نیوز (۱۶ آبان ۱۳۸۸)، رادیو فردا (۲۲ تیر ۱۳۹۳) و صفحه ایکس کاربر فرشاد (۱۹ فروردین ۱۳۹۸) جمع‌آوری شده است.

بر اساس اطلاعات موجود آقای سعید عباسی فرگلچی، ۲۴ ساله، مجرد و ساکن محله پونک تهران بود. او یک مغازه کیف و کفش فروشی به نام «آرام» در خیابان رودکی جنوبی (سلسبیل)، خیابان دامپزشکی داشت که به همراه پدرش آنجا را اداره می‌کرد. (۳۱ خرداد ۱۳۸۸ مجموعه فعالان حقوق بشر؛ کانون زندانیان سیاسی در تبعید ۲۵ تیر ۱۳۸۸)

پس از شروع اعتراضات موسوم به «جنبش سبز» که پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ صورت گرفت آقای عباسی فرگلچی به جمع مردم معترض در خیابان رودکی تهران پیوست.

خلاصه رویدادهای ایران پس از انتخابات ۱۳۸۸ 

پس از اعلام پیروزی مجدد محمود احمدی‌نژاد با اکثریت ۶۳/۶۲ درصدی آرا در دهمین دوره انتخابات رییس جمهوری ایران، که در تاریخ جمعه ٢٢ خرداد ١٣٨٨ برگزار شد، اعتراض‌های سراسری مردم به نتیجه انتخابات شروع شد. سرویس پیامک تلفن‌های همراه در ایران، از ساعت ١١ شب پنج‌شنبه (٢١ خرداد ١٣٨٨) قطع شد. این اختلال در سرویس پیامک در طول برگزاری انتخابات و تا دهم تیرماه ادامه داشت. در هنگام برگزاری انتخابات، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران اعلام کرد که تجمع هواداران نامزدهای ریاست جمهوری در تمام کشور غیرقانونی است. عصر همان روز مانوری به نام مانور اقتدار در میدان‌های مختلف شهر تهران و با هدف «برقراری نظم و امنیت در شعب و صندوق‌های اخذ رأی» در تهران انجام شد. در حالی‌که وزیر کشور ایران گفته بود اعلام تدریجی نتایج انتخابات ریاست جمهوری این کشور پس از اذان صبح (حدود ساعت چهار صبح) آغاز خواهد شد، رئیس ستاد انتخابات کشور کمی پس از نیمه شب اعلام نتایج را آغاز کرد.

پس از اعلام نتیجه، مردم با اعتقاد بر اینکه تقلب انجام گرفته است در روز ٢٣ خرداد به خیابان‌ها رفته و اعتراض خود را ابراز کردند. موسوی، کروبی و رضایی، رقیبان احمدی‌نژاد در این انتخابات، اعلام کردند که تخلفات زیادی در انتخابات انجام گرفته است و به نتیجه اعتراض کردند. آنها شکایت خود را به شورای نگهبان ارایه کردند و خواستار ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد شدند. در عین حال، ولی فقیه ایران، آیت‌الله خامنه‌ای قبل از بررسی نتیجه توسط شورای نگهبان، پیروزی محمود احمدی‌نژاد را تبریک گفت. تعداد زیادی از افرادی که در ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی فعالیت داشتند بازداشت شدند. 

روز ۲۵ خرداد، راهپیمایی بی‌سابقه‌ای در خیابان‌های مرکزی تهران برگزار شد. به نقل از شهردار تهران، گفته می‌شود حدود سه میلیون نفر در این راهپیمایی شرکت کرده‌اند. در هنگام پایان گرفتن راهپیمایی، عده‌ای از مردم توسط  نیروهای شبه‌نظامی، کشته و زخمی شدند. دولت ایران برای جلوگیری از انتشار اخبار، خبرنگاران خارجی را اخراج و خبرگزاری‌ها را از فرستادن اخبار منع کرد. در سه روز بعد نیز، راهپیمایی‌های گسترده و آرام با شرکت معترضان در تهران برگزار شد. به دنبال اعلام حمایت آیت‌الله خامنه‌ای از احمدی‌نژاد در نماز جمعه ٢٩ خرداد ١٣٨٨ و هشدار وی به معترضان مبنی بر اینکه مسئولیت هرج و مرج و تبعات آن به عهده خودشان است، و سازمان عفو بین‌الملل که آن را «مشروعیت بخشیدن به اعمال خشونت توسط نیروهای انتظامی» برای سرکوب معترضان خواند، سرکوب‌ها صورت جدیدی به خود گرفت. در روز ۳۰ خرداد و پس از آن، پلیس و نیروهای شبه‌نظامی به سرکوب معترضان پرداختند. هر گونه تجمع مردمی غیرقانونی اعلام شد و توسط پلیس و لباس شخصی‌ها به خشونت کشیده شد.

نیروهای شبه‌نظامی موسوم به لباس شخصی، گروه‌هایی هستند که در جریان تجمع‌ها و فعالیت‌های صنفی، دانشجویی، انتخاباتی واعتراضی برای سرکوب مردم استفاده می‌شوند. از اینکه این گروه‌ها چگونه سازماندهی می‌شوند یا از چه کسانی دستور می‌گیرند، اطلاعات زیادی در دست نیست. این نیروها لباس معمولی بر تن می‌کنند و فاقد یونیفرم مشخص هستند. آنها گاه با چوب و چماق و گاه با زنجیر و چاقو یا با باتوم و اسلحه گرم تجهیز می‌شوند و زمانی که حکومت قصد سرکوب مردم را دارد ظاهر می‌شوند. آنچه روشن است، این است که نیروهای انتظامی اگر با آنها همراهی نکنند، هیچ واکنشی برای مهار خشونت آنها نشان نمی‌دهند و لباس شخصی‌ها آزادانه در میان نیروهای انتظامی رفت و آمد می‌کنند و در برابر پلیس اقدام به ضرب و شتم وحشیانه معترضان می‌کنند. در جریان حوادث پس از انتخابات خرداد ماه ١٣٨٨، مردم با قرار دادن عکس این افراد در اینترنت، تعدادی از آنها را شناسایی کردند و مدارکی دال بر رابطه این افراد با بسیج، سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی ارائه دادند. در بیست پنجم شهریور ماه ۱۳۸۸ جانشین فرمانده سپاه سیدالشهداء استان تهران شرکت فعال نیروی مقاومت بسیج و نقش تعیین‌کننده آنها را در سرکوب مردم تایید کرد و گفت: «بسيجی‌ها با حضور خود در حوادث اخير چشم فتنه‌گران را كور كردند و بايد از آن‌ها قدردانی شود... دشمنان اسلام با غبارآلود کردن فضا می‌خواستند در حوادث اخير سوءاستفاده كنند اما بحمدالله با روشنگری مقام معظم رهبری در مقابل اين فتنه پیروز شدیم.»  وی همچنین تاکید کرد که: «جوانان غيور و ولايت‌مدار بسيجی كه نسل دوم و سوم انقلاب بودند در اين صحنه موفق شدند و پيروز ميدان بودند.»

در جریان اعتراضات خسارت‌هایی به اموال شهروندان وارد شد. در آن زمان، مقام‌های مسئول و رادیو و تلویزیون دولتی سعی کردند این تخریب‌ها را به معترضان نسبت دهند و سرکوب را توجیه کنند. این در حالی بود که عکس‌ها و فیلم‌هایی در اینترنت منتشر شد که نیروهای انتظامی را در حال تخریب، در خیابان‌های فرعی و جاهای خلوت و دور از جریان اعتراض‌های مردمی نشان می‌دادند. همچنین فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در تاریخ ٢٨ مهر ١٣٨٨ در همایش عمومی فرماندهان و مدیران فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، تخریب اموال شهروندان توسط نیروهای انتظامی را اذعان داشت و مسئولیت آن‌را پذیرفت.

اطلاع دقیقی از تعداد کشته‌شدگان، زخمی‌ها و ناپدید‌شده‌ها در دست نیست. بنا بر گزارش‌های مختلف، تعداد قربانیان این راهپیمایی‌ها در سراسر ایران، صدها نفر است که نام بیش از ٧٠ نفر گزارش شده است. همچنین مقام‌های مسئول، خانواده برخی از قربانیان را تهدید کرده‌اند که سکوت اختیار کنند و با رسانه‌‌ها مصاحبه نکنند. گفته می‌شود که شرایط پس دادن جسد به خانواده‌ها، عوض کردن علت فوت در گواهی پزشکی قانونی به علل طبیعی مانند سکته قلبی و...، سلب حق شکایت از بستگان کشته شده‌ها و خودداری از برگزاری مراسم یادبود برای عزیزان‌شان بوده است. بر طبق اعلام منابع دولتی، پس از ۲۲ خرداد، بیش از ۴٠٠٠ نفر در سراسر کشور بازداشت شدند که تعداد زیادی از آنها در بازداشتگاه کهریزک بدون رعایت حقوق زندانیان و حداقل امکانات بهداشتی نگهداری شدند. گزارش‌های متعددی در مورد خشونت، شکنجه و تجاوز به بازداشت‌شدگان منتشر شده است. تعدادی از بازداشت‌شدگان در اثر ضرب و شتم در دوران بازداشت و شرایط سخت و طاقت‌فرسا و شکنجه‌هایی که در  زندان کهریزک متحمل شدند، جان سپردند.

اعدام خودسرانه آقای سعید عباسی فرگلچی

بنا بر اطلاعات موجود، آقای سعید عباسی فرگلچی، در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در جریان اعتراضات سراسری به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری، در تهران توسط نیروهای امنیتی هدف گلوله قرار گرفت و در همان لحظه جان باخت.

در ویدیویی که توسط یک شهروند ضبط شده و در فضای مجازی منتشر شده است صحنه شلیک به آقای عباسی فرگلچی ثبت شده است. در این ویدیو مشهود است که آقای عباسی فرگلچی در بین معترضان حضور دارد و صدای شلیک ممتد اسلحه نیروهای امنیتی به گوش می‌رسد. شهروندان در حال شعار دادن هستند و برخی از آنها به سوی ماموران سنگ پرتاب می‌کنند. آقای عباسی فرگلچی پیراهن سفید به تن دارد و مقابل بانک سینا نبش خیابان بوستان سعدی در خیابان رودکی تهران ایستاده است. وقتی به سوی معترضان برمی‌گردد از پشت سر مورد هدف گلوله جنگی قرار می‌گیرد. ضارب در ویدیو مشخص نیست. پس از افتادن او روی زمین مردم معترض فرار می‌کنند. برخی فریاد میزنند «گلوله واقعی است» و «یک نفر تیر خورده است.» کمی بعدتر معترضان و فیلمبردار به سوی آقای عباسی فرگلچی می‌روند. او روی زمین افتاده است، خون روی زمین جاری است، گلوله جنگی جمجمه او را متلاشی کرده است و در دم جان باخته است. معترضان عصبانی در صحنه شعار می‌دهند «می‌کشم، می‌کشم، آنکه برادرم کشت». (پست صفحه ایکس کاربر فرشاد، ۱۹ فروردین ۱۳۹۸)

در روایتی دیگر وبسایت «کانون زندانیان سیاسی ایران در تبعید» در ۲۵ تیر ۱۳۸۸ نامه‌ای به نقل از پدر آقای سعید عباسی منتشر کرد، ایشان نحوه جان‌باختن فرزندش را این‌گونه روایت کرده است: «آن روز منطقه آزادی و خیابان‌های اطراف شلوغ شده بود. بسیجی‌ها و لباس‌شخصی‌ها آمدند و به کسبه اخطار دادند که مغازه‌ها را ببندند. یکی‌یکی همه ترسیده بودند و مغازه‌ها را تعطیل می‌کردند. من هم به سعید گفتم: «بابا، بیا ببندیم بریم، خطرناکه.» با هم از مغازه بیرون آمدیم و کرکره را پایین کشیدیم. ما آخرین مغازه‌ای بودیم که داشت می‌بست. سعید نشست تا قفل کرکره را بزند که ناگهان یکی از همان بسیجی‌ها در شلوغی از راه رسید. سعید هنوز نشسته بود که بی‌هوا و بی‌هیچ هشداری از بالای سر به او شلیک کرد. خون از پشت سرش فوران زد. من چیزی نفهمیدم، فقط پریدم سر سعید را بغل گرفتم. اطرافم پر از فریاد و صدای مبهم شده بود. فقط فریاد می‌زدم: سعید! بابا! پسرم!... وقتی به خودم آمدم، دیگر سعیدم رفته بود...» (کانون زندانیان سیاسی ایران در تبعید، ۲۵ تیر ۱۳۸۸)

پیکر آقای عباسی فرگلچی در آرامستان بهشت زهرا، قطعه ۲۵۷، ردیف ۴۰، شماره ۲۵ به خاک سپرده شد. (آژانس ایران خبر، ۷ تیر ۱۳۸۸ )

سنگ مزار او که واژه «شهید» بر آن حک شده بود، توسط افرادی ناشناس شکسته شد. (پارلمان نیوز، ۱۶ آبان ۱۳۸۸)

قوانین مرتبط با کنترل اعتراضات

تاکنون موارد قابل توجهی از کشته شدن اشخاص در تظاهرات‌ انتقادی در ایران گزارش شده است. در اغلب این موارد نیروهای مسلح برای سرکوب اعتراضات با استفاده از سلاح گرم به روی تظاهرات‌کنندگان شلیک کرده‌اند. در حقوق ایران تیراندازی ماموران مسلح در تظاهرات‌ دارای ضوابطی است. همچنین قوانین ایران در جهت مجازات مامورانی که برخلاف قانون اقدام به تیراندازی می‌کنند و نحوه جبران خسارت از قربانی، مقرراتی را وضع کرده‌اند:

بر طبق قوانین ماموران مسلح در برخی موارد اجازه استفاده از سلاح گرم را دارند. یکی از این موارد جلوگیری از ناآرامی و اغتشاشات است. در مورد اینکه ناآرامی و اغتشاش چیست قوانین تعریف مشخصی ارائه نداده‌اند. قانون بکارگیری سلاح توسط ماموران نیروهای مسلح در موارد ضروری مصوب سال ۱۳۷۳ ضوابطی را برای استفاده از سلاح مشخص کرده است. مهمترین اصلی که این قانون در نظر گرفته اصل ضرورت است. بدین معنی که ماموران مسلح فقط در شرایط اضطراری می‌توانند شلیک کنند. در مورد تظاهرات‌ ماده ۴ و ۵ این قانون به ماموران اجازه داده است که تحت شرایطی برای اعاده نظم و فرونشاندن ناآرامی‌ها از سلاح خود استفاده کنند. ماده ۴ مقرر کرده است: «مامورین انتظامی برای اعاده نظم و کنترل راهپیمائی‌های غیر قانونی، فرونشاندن شورش و بلوا و ناآرامی‌هایی که بدون بکارگیری سلاح‌، مهار آنها امکان‌پذیر نباشد، حق بکارگیری سلاح را به دستور فرمانده عملیات، در صورت تحقق شرایط زیر دارند:

الف - قبلاً از وسایل دیگری مطابق مقررات استفاده شده و موثر واقع نشده باشد. ب - قبل از بکارگیری سلاح، با اخلالگران و شورشیان نسبت به بکارگیری سلاح اتمام حجت شده باشد. تبصره ۱- تشخیص ناآرامی‌های موضوع ماده ۴ حسب مورد بر عهده رئیس شورای تامین استان و شهرستان و در غیاب هر یک بر عهده معاون ‌آنان خواهد بود و در صورتی‌که فرماندار معاون سیاسی نداشته باشد این مسئولیت را به یکی از اعضای شورای تامین محول خواهد نمود.‌ تبصره ۲- در مواردی که برای اعاده نظم و امنیت موضوع این ماده نیروی نظامی طبق مقررات قانونی ماموریت پیدا نمایند از لحاظ مقررات بکارگیری سلاح مشمول این ماده می‌باشند...» این ماده به روشنی اشاره کرده است که ماموران باید ابتدا از وسایل دیگر استفاده کرده و در صورتی که وضعیت کنترل نشود از سلاح استفاده کنند و ضمنا به تظاهرات‌کنندگان هشدار بدهند. قانونگذار مصادیق وسایل دیگر را ذکر نکرده اما منطقا می‌توان گفت که منظور وسایلی غیر‌کشنده همچون آب پاش، گاز اشک‌آور، باتوم و مواردی از این قبیل است. این ماده در مورد تظاهرات‌ غیر‌مسلحانه است. در مورد راهپیمایی‌های مسلحانه ماده ۵ مقرر کرده است: « مامورین نظامی و انتظامی برای اعاده نظم و امنیت در راهپیمائی‌های غیر‌قانونی مسلحانه و ناآرامی‌ها و شورش‌های مسلحانه مجازند از‌سلاح استفاده نمایند. مأمورین مذکور موظفند به دستور فرمانده عملیات و بدون تعلل نسبت به برقراری نظم و امنیت، خلع سلاح و جمع‌آوری مهمات ‌و دستگیری افراد و معرفی آنان به مراجع قضایی اقدام نمایند.»

در تمامی حالات فوق لازم است که مامورین اولا چاره‌ای جز بکارگیری سلاح نداشته باشند، ثانیاً در صورت امکان مراتب : الف- تیر هوایی. ب- تیراندازی کمر به پایین. ج- تیراندازی کمر به بالا را رعایت نمایند. (تبصره ۳ ماده ۳)

در صورتی‌که ماموری مطابق مقررات فوق اقدام به تیراندازی کند و قربانی نیز بی‌گناه شناخته نشود هیچ مسئولیتی بر عهده مامور و سازمان متبوع وی نخواهد بود ( ماده ۱۲) اما اگر مامور برخلاف مقررات مذکور عمل کند مجازات خواهد شد. اگر مامور مسلح بدون رعایت قوانین و به صورت عمدی اقدام به تیراندازی کرده و در اثر این تیراندازی شخصی مجروح یا کشته شود، خود ایشان به قصاص یا دیه و یا حبس حسب مورد محکوم می‌شود. ماده ۴۱ قانون جرایم نیروهای مسلح در این زمینه مقرر کرده است:« هر نظامی که در حین خدمت یا مأموریت برخلاف مقررات و ضوابط‌ عمداً مبادرت به تیراندازی نماید علاوه بر جبران خسارات وارده به حبس از سه ماه تا یک ‌سال محکوم می‌شود و درصورتی که منجر به قتل یا جرح شود علاوه بر مجازات مذکور،‌حسب مورد به قصاص یا دیه محکوم می‌گردد و چنانچه از مصادیق مواد (۶۱۲) و (۶۱۴)‌ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵/۳/۲ باشد به مجازات مندرج در مواد مذکور‌محکوم خواهد شد.»

قانون فرض دیگری نیز مطرح کرده و آن اینکه مامور تمامی تشریفات مذکور را رعایت کند اما قربانی در محاکم دادگستری بی‌گناه شناخته شود.

تبصره ۱ – چنانچه تیراندازی مطابق مقررات صورت گرفته باشد مرتکب از‌مجازات و پرداخت دیه و خسارت معاف خواهد بود و اگر مقتول یا مجروح مقصر نبوده و‌بی‌گناه باشد دیه از بیت‌المال پرداخت خواهد شد. بر طبق ماده ۱۳ قانون بکارگیری سلاح توسط مأمورین نیروهای مسلح در موارد ضروری: «در صورتی‌که ماموران با رعایت مقررات این قانون سلاح بکار گیرند و در نتیجه طبق آراء محاکم صالحه، شخص یا اشخاص بی‌گناهی‌مقتول و یا مجروح شده یا خسارت مالی بر آنان وارد گردیده باشد، پرداخت دیه و جبران خسارت بر عهده سازمان مربوط خواهد بود و دولت مکلف‌است همه ساله بودجه‌ای را به این منظور اختصاص داده و حسب مورد در اختیار نیروهای مسلح قرار دهد»

واکنش مسئولان

مقامات امنیتی برای تحویل پیکر آقای عباسی فرگلچی به خانواده‌اش، علاوه بر اخذ تعهد مبنی بر عدم برگزاری مراسم یادبود، مبلغ ۸ میلیون تومان را به‌عنوان «پول گلوله» درخواست و دریافت کردند. (کانون زندانیان سیاسی ایران در تبعید، ۲۵ تیر ۱۳۸۸)

بنا به اظهار یکی از همسایگان آقای عباسی فرگلچی، پس از کشته شدن او وزارت اطلاعات با تحت فشار قرار دادن خانواده و اقوام، آنها را از برگزاری مجلس ختم منع کردند و آنها را مجبور نمودند که به همسایه‌ها بگویند گلوله به شکل تصادفی به فرزندشان اصابت کرده است. (کانون زندانیان سیاسی ایران در تبعید، ۲۵ تیر ۱۳۸۸؛ پژواک ایران، ۵ مرداد ۱۳۸۸)

ماموران امنیتی در روز خاکسپاری آقای عباسی فرگلچی ، به مراسم یادبود او حمله کردند، اعلامیه‌ها و پلاکاردها را پاره کردند  و پدر او را بازداشت کردند. آن‌ها وی را سوار یک خودروی شیشه‌دودی کرده و با خود بردند. (رادیو فردا، ۲۲ تیر ۱۳۹۳)

مقامات امنیتی، با آنچه در مطبوعات «دلجویی» عنوان شد، به منزل خانوادگی آقای عباسی فرگلچی مراجعه کرده و «اغتشاشگران» را عامل قتل او معرفی کردند. همچنین به خانواده عباسی فرگلچی پیشنهاد دادند فرزند خود را بسیجی معرفی کنند تا از مزایای خانواده شهید بودن برخوردار شوند. (موج سبز آزادی، ۶ مرداد ۱۳۸۸)

واکنش خانواده

پدر سعید، در نامه‌ای ماجرای به قتل رسیدن فرزندش را شرح داد و در قسمت پایانی آن خطاب به مقامات حکومتی گفت: «سران جمهوری اسلامی بدانند تا انتقام خون سعید ها، نداها، سهراب ها و دهها نفر دیگر خواب را بر دیدگان خود و خانواده شان حرام میکنیم.» (کانون زندانیان سیاسی ایران در تبعید، ۲۵ تیر ۱۳۸۸)

خانواده آقای عباسی فرگلچی در واکنش به پیشنهاد ماموران امنیتی مبنی بر اینکه سعید را بسیجی معرفی کرده تا از مزایای خانواده شهید برخوردار شوند،  اقدام به بیرون کردن این افراد از منزل خود کردند.(موج سبز آزادی، ۶ مرداد ۱۳۸۸ )

خانواده در اعتراض به شکسته شدن سنگ مزار فرزندشان توسط افراد ناشناس، طی تماس با روزنامه حیات نو با ارسال تصویر سنگ مزار سعید پیش و پس از شکسته شدن از این روزنامه خواستند که به این بی‌حرمتی  انعکاس خبری دهد. (پارلمان نیوز، ۱۶ آبان ۱۳۸۸)

تأثیر بر خانواده

فشارها و تهدیدات ماموران وزارت اطلاعات نسبت به خانواده آقای عباسی فرگلچی باعث شد که آنها تا یک ماه پس از مرگ فرزندشان، جزئیات مرگ وی را بازگو نکنند.(پژواک ایران، ۵ مرداد ۱۳۸۸)

مغازه آقای سعید عباسی پس از مرگ او بسته شد و پدرش در توضیح آن گفت که مغازه مال پسرش بوده و با چه امیدی برود و در همان مغازه کار کند. (رادیو فردا، ۲۲ تیر ۱۳۹۳)

تصحیح و یا تکمیل کنید