بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
>>>

در طول یک ماه گذشته، ایرانیان از همه صفوف به خیابان‌ها آمدند تا خشم خود را نسبت به مرگ مهسا (ژینا) امینی نشان دهند که در تاریخ ۲۵ شهریور‌ماه و در حالی که در بازداشت نیروهای انتظامی به سر می‌برد، کشته شد. مهسا به شکلی بسیار خشونت‌بار، به بهانه عدم رعایت صحیح حجاب، توسط گشت ارشاد دستگیر شده بود. در مقابله با این اعتراضات، نیروهای جمهوری اسلامی به روی معترضان آتش گشوده و پاسخ اعتراض مسالمت‌آمیز آنان را با گلوله داده‌اند، رفتاری که منجر به مرگ بسیاری شده و تعجب جهانیان را نیز در قبال خوار شمردن و نقض فاحش حق حیات – این بنیادین‌ترین حق بشر که بدون رعایت آن، بهره‌مندی از هیچ حق دیگری میسر نیست – برانگیخته است. آمار این سرکوب، تکان‌دهنده است: فعالان حقوق بشر در ایران مشغول تحقیق درباره اسامی و جزئیات مربوط به ۲۰۰ تن از معترضان هستند که احتمال کشته شدنشان می‌رود؛ از این میان، کشته شدن ۳۱ تن مستقیماً محرز شده است (آمار مربوط به اقلیت‌ها بالاخص بالاتر است: از میان دویست تن، ۹۵ مورد به زاهدان، واقع در استان سیستان و بلوچستان مربوط می‌شود). [۱]

حکومتی که خودسرانه معترضان را در روز روشن و در مقابل دید همگان به قتل می‌رساند، حکومتی است که از صدای شهروندان خود می‌ترسد و از طریق ایجاد رعب و وحشت حکمرانی می‌کند. این حکومت، حکومتی است که حتی افراد بیشتری را نیز در خفا و پنهانی می‌کشد. جای تعجب نیست که افزایش آمار اعدام در ایران، که مدت‌هاست در میان بالاترین‌ها در جهان است، شتاب بیشتری به خود گرفته است: این آمار، از ۲۴۷ فقره در سال ۲۰۲۰ میلادی (برابر با ۹۹-۱۳۹۸ خورشیدی) به ۳۱۷ فقره در سال ۲۰۲۱، و به دست‌کم ۴۲۹ مورد تا ماه اکتبر سال ۲۰۲۲ افزایش یافته است. (سرعت اعدام‌ها حتی بیشتر هم شده است: از «روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام» در سال گذشته تا امروز دست کم ۵۲۱ فقره اعدام در ایران به اجرا در آمده است).

در این روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام – مجازاتی که همواره با شکنجه همراه است – بنیاد عبدالرحمن برومند برای حقوق بشر در ایران (بنیاد برومند) نگرانی خود را در مورد افزایش تعداد اعدام‌ها ابراز می‌دارد، افزایشی که در چارچوب نقض مستمر تشریفات قانونی انجام می‌گیرد. بنیاد برومند نگرانی خود را درباره خطر مرگباری که معترضان بازداشت شده از اواخر شهریور ماه ۱۴۰۱ تا به امروز را تهدید می‌کند، نیز ابراز می‌دارد.

همان‌گونه که سازمان «ائتلاف جهانی علیه مجازات اعدام» خاطرنشان ساخته، جاده مجازات اعدام با شکنجه سنگفرش شده است:

« شکنجه و دیگر سوء‌رفتارهایی که زندانیان در مسیر طولانی منتهی به اعدام تجربه می‌کنند، انواع متعدد و متنوعی دارد: در بسیاری موارد در خلال بازجویی، به منظور اجبار متهم به اعتراف به ارتکاب جرائم مشمول مجازات اعدام، شکنجه‌های جسمانی و روحی اِعمال شده است؛ پدیده‌ی ماندن در صف اعدام (death row phenomenon) نقش مهمی در به تحلیل رفتن سلامت روانی درازمدت فرد، ایفا می‌کند؛ شرایط سخت زندگی در صف اعدام بر زوال جسمانی فرد، تاثیر می‌گذارد؛ اضطراب ناشی از انتظار کشیدن برای مرگ [نوع دیگری از شکنجه است]؛ شیوه‌های اعدامی که با درد بسیار شدید همراه است؛ و رنج و عذابی که اعضای خانواده و نزدیکان فرد اعدامی، تجربه می‌کنند. تبعیض بر اساس جنسیت، فقر، سن، گرایش‌های جنسی، وضعیت اقلیت مذهبی و قومی، و موارد دیگر، می‌تواند رفتارهای بی‌رحمانه، غیرانسانی، و تحقیرآمیز با افرادی که به اعدام محکوم شده‌اند را تشدید کند.»

افرادی که در ایران با مجازات اعدام مواجه شده‌اند، تمامی موارد فوق را تجربه کرده‌اند. در طول چهار دهه گذشته، بنیاد برومند و دیگر سازمان‌های حقوق بشری، هزاران مورد از دادرسی‌های مخدوش و ناقصی که به صدور حکم اعدام منتهی شده را مستند کرده‌اند، احکامی که در بسیاری از آنها، به اعترافات اجباریِ حاصل از شکنجه، به عنوان ادله اثبات جرم استناد شده است:

  • «آقای احمدی در طول دوران بازداشت، به طور مستمر تحت شکنجه‌ قرار داشت. او به یکی از هم بندانش گفته بود بازجویان با شوکر برقی و شلاق او را شکنجه کرده و برای مدت‌های طولانی گرسنه نگاه داشته و با تهدید به دستگیری و آزار اعضای خانواده‌‌اش از او خواسته بودند به ارتباط با گروه‌های تند‌رو که هدفشان براندازی رژیم بوده، اعتراف کند. بازجویان همچنین به آقای احمدی که اهل سنت بود توهین و او را تحقیر می‌کردند و به اعتقادات مذهبی‌اش حمله می‌کردند.» برگرفته از سرگذشت بهرام احمدی در یادبود امید؛ تاریخ اعدام، ۷دی ماه ۱۳۹۱. [۲]

 

  • «پس از پنج ماه در سلول سری و انفرادی وزارت اطلاعات به خواسته‌های آنان تن داده و هر چه اطلاعات [ماموران وزارت اطلاعات] از من خواست انجام دادم و سخنان گفته شده به من را بر زبان جاری کردم. بعد از دو ماه از اعتراف ساختگی مرا به زندان کارون منتقل کردند … در اولین محاکمه که در ۱ خرداد ماه ۱۳۹۱ صورت گرفت، حقیقت ... را به قاضی پرونده منتقل کردم ... برای قاضی تاکید کردم که بنا بر خواسته نیروهای اطلاعات و تحت فشار روحی و روانی و شکنجه که بر من روا رفت مجبور به متهم ساختن دیگران شدم.» هاشم شعبانی نژاد (عموری) تاریخ اعدام دی – بهمن 1392. [۳]

 

  • «روی صورتم پلاستیک می‌کشیدند و مرا تا مرز خفگی و مرگ پیش می‌بردند. دست‌ها و شکم و پاهایم را به وسیله باتوم و اجسام سخت به شدت مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند و مکرراً با الفاظ توهین‌آمیز و رکیک به بنده اهانت می‌کردند. مرا محکم می‌بستند و در بینی‌ام الکل می‌ریختند.» نوید افکاری، تاریخ اعدام، ۲۲ شهریور ماه ۱۳۹۹. [۴]

 

  • «... به منظور حمایت از یکی از بزرگان خود و برادرمان در پاسداران تجمع کرده بودیم که ناجا [نیروی انتظامی جمهوری اسلامی] با باتوم شروع کرد ما را زدن و سر من ۱۷ بخیه خورد.» محمدرضا ثلاث باباجانی، تاریخ اعدام ۲۸ خرداد ماه ۱۳۹۷. [۵]

 

شیوه اعدام که در اکثر موارد حلق‌آویز کردن است، خود، شکنجه محسوب می‌شود:

  • علیرضا م.، که به اتهام ارتکاب جرائم مواد مخدر به اعدام محکوم شده بود، در مقطعی پیش از سال ۹۳-۱۳۹۲ از یک اعدام ناشیانه و ناموفق، جان به در برده و به بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان منتقل شد. وی پس از آن از علائم ناشی از نرسیدن اکسیژن به مغز، از جمله فراموشی، رنج می‌برد و اعدام خود را به یاد نمی‌آورد. [۶]

به موجب قانون قصاص جمهوری اسلامی، مجازات اعدام در موارد قتل [عمد] به امری خصوصی تبدیل شده و متهم در وضعیت بلاتکلیفی میان اعدام و گذشت اولیای دم قرار می‌گیرد که این خود نیز نوعی رفتار بی‌رحمانه است:

  • پیش از آن که بهنود شجاعی، کودک- مجرمِ نوجوان، در سال ۱۳۸۸ اعدام شود، پنج بار به وی اطلاع داده بودند که اعدام وی قریب‌الوقوع است؛ از این پنج بار، بهنود را سه بار پای چوبه دار بردند و او مجبور شد حلق‌آویز شدن چهارده تن را شاهد باشد. او در آخرین مصاحبه خود گفت: «من از ۱۷سالگی تا الان ۴ سال و نیم عمرم را در زندان پیش یک مشت خلاف کار گذراندم. به خدا به اندازه تمام عمر یک آدم من تنبیه شدم. از خدا می‌خواهم دشمن آدم هم گرفتار چنین جایی نشود.» [۷]

 

  • صالح شریعتی، باز هم یک کودک - مجرمِ دیگر که به قصاص نفس محکوم شده بود و نهایتاً مورد عفو قرار گرفت، در پیامی که در پاییز سال ۱۳۹۷ از صف اعدام فرستاده بود، از افسردگی و فکر خودکشی سخن گفت: «بی‌گناه بی‌گناه، الان پنج ساله دارم تو این زندان حبس می‌کشم ... الان پنج ساله تو این خراب شده معلوم نیست، هر روز یه حرفی به ما می‌زنند ... خودم هیچی، تو این خراب شده، روحیه‌مون که خرابه ... هر روز یه فکری به سرمون می‌زنه ... دیگه نمی‌تونم صبر کنم، مگه آدم چقدر می‌تونه صبر کنه؟» [۸]

 

مرگ مهسا امینی در بازداشت، نه اتفاقی و تصادفی بوده و نه پدیده جدیدی است. بازداشتی‌ها دائماً مورد بدرفتاری، ضرب و شتم، و شکنجه قرار می‌گیرند:

  • «در طی مدت بازداشت مورد شکنجه قرار گرفته بود. آنها با مته برقی، مچ پای وی را سوراخ و انگشتان دستش را شکسته بودند. به سر برادرم شوک الکتریکی وصل کردند و به وسیله کابل هم بسیار مورد تعزیر قرار گرفته بود.» شهادت برادر بهروز آلخانی، تاریخ اعدام، ۴ شهریور ماه ۱۳۹۴. [۹]

 

  • «من را شکنجه دادند و گفتند که سر به نیستت می‌کنیم و خانواده‌‌ات را اذیت می‌کنیم و باید ما هر چی بگوییم تو قبول کنی و پشت دوربین بگی که من این کار را کردم و هر نامه‌ای که واست میاوریم امضا کنی. من از ترس این که خانواده‌ام را اذیت نکنند و شکنجه‌ام رو بیشتر نکنند قبول کردم.» کمال ملایی، تاریخ اعدام، ۱۳ اسفند ماه ۱۳۹۳. [۱۰]

 

  • مرد تپل سرم را به عقب کشید و مرد بی‌ریش چند سیلی در دو گوشم زد. چپ راست، چپ راست. و من اولین کتک واقعی را در زندگی‌ام خوردم ... توی پشتم چیزی حس کردم. باد کردن پوستم را حس کردم. و ... تق ... پوستم شکافت ... خواهرهای کوچکم را تصویر می‌کردم که مثل من جوجه ... دستهایت را می‌بندند و پاهایت را. بعد مثل یک تکه لباس روی میله‌ای آویزان می‌کنند و با زانو توی شکمت می‌زنند ...» ریحانه جباری ملایری، تاریخ اعدام، ۳ آبان ۱۳۹۳.[۱۱]
  • «به گفته افراد مطلع، بنا بر شهادت چند تن از بستگان آقای حیدری که جسد او را دیده‌اند، آثار ضرب و شتم بر جسد وجود داشت و در قسمت فوقانی سمت چپ سرش شکافی عمیق به اندازه تقریبی ۱۰ سانتی‌متر بود و انتهای این شکاف یک برآمدگی بود که به نظر می‌رسید بر اثر ضربه‌ای محکم با آلتی سنگین متورم شده است.» برگرفته از سرگذشت وحید حیدری در یادبود امید. آقای حیدری پس از آن که در جریان سرکوب اعتراضات سراسری دی ماه ۱۳۹۶ دستگیر شد، در بازداشت فوت کرد. [۱۲]

کارشناسان حقوق بشر در این مورد متفق‌القول‌اند که هیچ اعدام عاری از شکنجه‌ وجود ندارد. افرادی که در کشورهای تحت حاکمیت قانون در صف اعدام قرار دارند نیز مورد شکنجه قرار می‌گیرند اما هزینه انسانی آن در ایران – جایی که در آن عدم پاسخگویی ناقضان حقوق متهمان و بازداشتیان به معنای نقض مکرر و مستمر این حقوق به گونه‌ای کاملاً قابل پیش‌بینی است – به طرز وحشتناکی بالا است. درد و رنج بی‌موردی که همراهِ اجتناب‌ناپذیرِ احکام اعدام و خودِ اعدام است، یکی از دلایلی است که اکثر کشورها مجازات اعدام را خواه در قوانین خود و خواه در عمل، ملغی کرده‌اند و در حال حاضر شمارشان به ۱۳۷ کشور از میان ۱۹۵ کشور جهان می‌رسد – اکثریتی قاطع. [۱۳]

افزایش تعداد اعدام‌ها در مقطعی که طرف‌های مذاکره با جمهوری اسلامی ایران قوای خود را بر احیای توافقنامه هسته‌ای (برجام) متمرکز کرده‌اند، یادآور سال‌های پیش از توافق اولیه برجام است که طی آن، شمار اعدام‌ها در سال ۲۰۱۵ میلادی، به بیش از ۱۰۵۰ فقره افزایش یافت. سران ایران بر بی‌توجهی جامعه بین‌المللی و مشغولیت خاطر و تمرکز آن بر مسائل دیگر، و نیز بر این واقعیت که بیش از چهل سال است که هیچ‌گونه عواقب جدی‌ای به لحاظ ستاندن جان هزاران تن از طریق اعدام‌های شتاب‌زده، خودسرانه و فراقضایی متوجه آنها نشده است، حساب می‌کنند. زمان آن رسیده که جامعه بین‌المللی پیامی قاطع به ایران بدهد و از این کشور بخواهد فوراً صدور احکام اعدام و اجرای مجازات اعدام را متوقف کند، از تاسیس یک مکانیزم مستقل در سازمان ملل متحد به منظور تحقیق در مورد نقض‌های فاحش حقوق بشر، از جمله استفاده از قوه قهریه و نیروی کشنده علیه معترضان حمایت کند، و به حل [معضل بغرنجِ] عدم پاسخگویی و مصونیت طولانی‌مدت و روشمند جمهوری اسلامی ایران از مجازات در قبال جرائمی که مرتکب می‌شود، بپردازد و آن را [به شکلی جدی] در دستور کار خود قرار دهد.

یادداشت‌ها:

[۱] هرانا، ۱۸ مهر ماه ۱۴۰۱. https://www.hra-news.org/periodical/a-125/

[۲] https://www.iranrights.org/memorial/story/-7321/bahram-ahmadi

[۳] https://www.iranrights.org/memorial/story/71725/hashem-shabaninejad-amuri

[۴] یک منبع مطلع به بنیاد عبدالرحمن برومند گفت که آقای افکاری به دلیل شدت فشارهای جسمی و روحی ناشی از شکنجه دچار چندین حمله قلبی شد. https://www.iranrights.org/memorial/story/-8506/navid-farshid-afkari-sangari

[۵] بنا به گزارش سازمان عفو بین‌الملل، درخواست خانواده آقای ثلاث برای انجام کالبدشکافی و معاینه جسد وی از سوی پزشکی قانونی به منظور مستند نمودن آثار شکنجه بر بدن وی، توسط مقامات قضایی رد شد. https://www.iranrights.org/memorial/story/-8267/mohammadreza-salas-babajani 

[۶] روزنامه شرق، ۱۵ بهمن ماه ۱۳۹۲. https://www.iranrights.org/library/document/2568

[۷] https://www.iranrights.org/memorial/story/-7591/behnud-shojai

[۸] https://www.youtube.com/watch?v=G6xumR4ifGc

[۹]https://www.iranrights.org/memorial/story/-8093/behruz-alkhani 

[۱۰] https://www.iranrights.org/memorial/story/-7624/kamal-molaii

[۱۱]https://www.iranrights.org/memorial/story/-7338/reyhaneh-jabbari-malayeri 

[۱۲] https://www.iranrights.org/memorial/story/-8106/vahid-heidari

[۱۳] https://worldcoalition.org/campagne/20th-world-day-against-the-death-penalty/