بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

هادی عزیز مرادی

درباره

سن: ۵۳
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی اسلام
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲ دی ۱۳۶۴
محل: باغچه‌لی‌اولر، استانبول، ترکيه
نحوه کشته‌شدن: اعدام فراقضایی با سلاح گرم
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

سرهنگ هادی عزیز مرادی، فرمانده سابق لشگر زرهی خوزستان سرباز ایران بود. او می‌دانست که با سکونت در ترکیه و به عهده گرفتن مسئولیت‌های همرزمش در نهضت مقاومت ملی ایران که عوامل حکومت جمهوری اسلامی به قتل رسانده بودند، خطر بزرگی را متقبل می‌شود.

خبر و اطلاعات در مورد ترور سرهنگ هادی عزیز مرادی از طریق مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند (بنیاد برومند) با سروان خلبان خسرو بیت‌اللهی، خلبان جت شکاری نیروی هوایی شاهنشاهی ایران  (۱۶ تیر ۱۴۰۱)، فرم الکترونیکی ارسال شده به بنیاد عبدالرحمن برومند (فرم الکترونیکی) ( ۱۰ مهر ۱۴۰۰ )، روزنامه‌‌های ترکیه از جمله جمهوریت (۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۵)، روزنامه ملیت (۳ دی ۱۳۶۴؛ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۷۹) بدست آمده است. اطلاعات تکمیلی در این باره از طریق دادنامه آقای مسعود مهدیون- یکی از متهمان پرونده قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹(۲۳ مرداد ۱۳۵۹)، روزنامه کیهان (۲۱ تیر ۱۳۵۹)، روزنامه قیام ایران (۱۲ دی ۱۳۶۴و۲۰ آذر ۱۳۶۵)، روزنامه جمهوریت (۳ آبان ۱۳۶۵؛ ۲۳ بهمن ۱۳۶۷؛ ۲۵ اسفند ۱۳۶۸و۱۵ بهمن ۱۳۷۱)، مصاحبه‌ها و نطق‌های شاپور بختیار (بدون تاریخ) و سایر منابع* بدست آمده است.

سرهنگ هادی عزیز مرادی کرد، متولد ١٣١٧ در شهرستان ملایر در استان همدان و ساکن شهر استانبول ترکیه بود. او متاهل و دارای ۲ دختر بود. آقای عزیز مرادی در سال ۱۳۴۱ از دانشکده افسری فارغ‌التحصیل شد. او در همان سال دوره مقدماتی رسته‌ای را به پایان برد و سپس دوره‌های چتربازی، رنجر و عملیات ویژه را در ایران و آمریکا گذارند. آقای عزیز مرادی با درجه سرهنگ دومی در نیروهای ویژه هوابرد ارتش (نوهد) فعالیت کرد و در سال‌های ۱۳۴۸-۱۳۴۹ در عملیات‌ «عمّا»** شرکت کرد و سپس درجه ارشدیت گرفت. آقای عزیز مرادی در سال ۱۳۵۷ دانشگاه فرماندهی و ستاد را به پایان برد. او پس از انقلاب اسلامی و انحلال تیپ «نوهد»، به عنوان فرمانده لشکر زرهی ۹۲ خوزستان به کار مشغول شد. (روزنامه قیام ایران، ۱۲ دی ۱۳۶۴) او به بسیج و مسلح کردن شیوخ وابسته به برخی از عشایر عرب و توجیه و جذب نیروهای داخل تیپ پرداخت. (روزنامه خراسان، بدون تاریخ)

سرهنگ عزیز مرادی پس از شکست «قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹» (موسوم به «کودتای نوژه»)، به علت نقش فعال و مستقیمی که در این طرح داشت، در اواخر تیر ۱۳۵۹ به ترکیه و سپس به فرانسه رفت و به شاخه نظامی نهضت مقاومت ملی ایران که شاپور بختیار بنیانگذارش بود، پیوست. (روزنامه قیام ایران، ۱۲ دی ۱۳۶۴). در تابستان ۱۳۶۴، پس از ترور سرهنگ شاهوردی‌لو در ترکیه، سرهنگ عزیز مرادی به ترکیه رفت و در یک آپارتمان در شهر استانبول که به  نام برادرزاده‌اش کرایه کرده بود ساکن شد و بین پاریس و ترکیه تردد می‌کرد. (روزنامه ملیت، ۳ دی ۱۳۶۴) (مصاحبه بنیاد ، ۱۶ تیر ۱۴۰۱ و روزنامه جمهوریت، ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۵)

او از تابستان ۱۳۶۴ تا زمان مرگ مسئول نهضت مقاومت ملی ایران در ترکیه بود و به عنوان هماهنگ کننده ماموریت‌های درون مرزی و گرفتن اطلاعات از داخل ایران، ارتباط با اعضای نهضت مقاومت ملی و افراد مخالف نظام و با عشایر در ایران را عهده‌دار شد. (مصاحبه بنیاد، ۱۶ تیر ۱۴۰۱). او همچنین مسئول تیم‌های نجات شاخه نظامی نهضت برای خارج کردن مخالفان از ایران  و مسئول آموزش مخالفان ایرانی مقیم کشورهای امارت و کویت بود. (مهنامه ارتش، فروردین ۱۳۶۵- روزنامه جمهوریت، ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۵)

سرهنگ عزیز مرادی در میان افرادی که او را می‌شناختند محبوبیت داشت و به گفته یکی از همرزمانش، «افسری شجاع و بسیار با درایت بود. شخصیتی متواضع داشت و مدبر، سخت کوش و جدی بود.» (مصاحبه بنیاد ، ۱۶ تیر ۱۴۰۱)

«قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹» («موسوم به کودتای نوژه»)

طراحان «قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹» از اعضای نیروهای مسلح و سیاسی از جمله برخی اعضای حزب ایران (سوسیال دموکرات از احزاب تشکیل دهنده جبهه ملی) و اقوام ایران بودند که در سازمان زیرزمینی نجات قیام ایران بزرگ (نقاب) متشکل شده بودند. آنها که بنا به اولین بیانیه خود نگران از زمامداری روحانیت و معتقد به استقلال کشور و حاکمیت ملی در قالب یک دموکراسی، و جدایی دین از دولت بودند، با هدف براندازی حکومت مذهبی از طریق قیام مسلحانه  فعالیت خود را آغاز کردند. سازمان نقاب با صدور اعلامیه در اردیبهشت ۱۳۵۹، ضمن اعلام موجودیت تاکید کرد «ایران بزرگ ما، با چند هزار سال تمدن درخشانش در شرف اضمحلال است. آوارگی، بی‌خاکی و بی‌وطنی سی و شش میلیون مردم این آب و خاک را تهدید می‌کند.» این سازمان اهداف خود را «نابودی کامل و فنای قطعی حکومت آخوند و اوباش...- برقراری یک حکومت ملی اصیل ... متعهد به ایجاد نظام دموکراسی بی‌ هرج و مرج جهت فراهم ساختن محیطی آزاد به منظورعرضه ایدئولوژی‌های مختلف ... و گذراندن یک دوران کوتاه و سپردن زمام کشور به دست اکثریت ...» اعلام کرد. ***

نهضت مقاومت ملی ایران

نهضت مقاومت ملی ایران یک سازمان مخالف جمهوری اسلامی است که با الهام از نهضت مقاومت ملی که پس از سقوط دولت محمد مصدق در سال ۱۳۳۲ تشکیل شده بود، توسط شاپور بختیار رهبر حزب ایران و آخرین نخست وزیر حکومت پیشین، جهت مبارزه علیه جمهوی اسلامی ایران در ۱۴ مرداد ۱۳۵۹ در پاریس تشکیل شد و بختیار از گروه‌ها و شخصيت‌های ملی دعوت بعمل آورد که به دور يک برنامه سياسی تحت عنوان نهضت مقاومت ملی ايران نیروهای خود را متحد کنند. نهضت مقاومت ملی در «اصول فکری و برنامه سياسی نهضت مقاومت ملی ايران» که در تاريخ ٢۵ ديماه ١٣۵٩/ ١۵ ژانويه ١٩٨١، انتشار يافت، خواستار استقرار دموکراسی و نظامی مبتنی و متکی بر اراده و رأی آزاد مردم بود تا برای شهروندان امکان زندگی آزاد، پربار و پر‌ارزشی فراهم شود. بنیانگذار این نهضت اصرار بر یک ساختار تکثرگرای سیاسی داشت و شرط لازم برای عضویت را موافقت فکری و عملی به ملی‌گرایی، دموکراسی و عدالت اجتماعی معین کرده بود. این نهضت پس از تاسیس یک برنامه کوتاه مدت و موقت شامل چهار بند را پیشنهاد داد: ۱-براندازی رژیم تازه تاسیس جمهوری اسلامی ایران؛ ۲- برقراری امنیت از طریق ایجاد یک حکومت «ترکیبی از اپوزيسيون ملی که تحقق آزادی و استقلال را سرفصل برنامه خود قرار خواهد داد؛ ۳- ترمیم اقتصادی که در «دوران سیاه به ورشکستگی گراییده»؛ و ۴- تشكيل مجلس مؤسسان و انجام انتخابات آزاد و تفویض کلیه امور کشور به دولت برگزيده مجلس نمايندگان مردم.

در طول سال‌های اول فعالیتش، طیف وسیعی از ایرانیان داخل و خارج از کشور به نهضت مقاومت ملی پیوستند یا از آن حمایت کردند. سازماندهی شاخه‌های سیاسی و شاخه نظامی نهضت در کشورهای مختلف و ایران، ارتباط با مخالفان حکومت در داخل کشور  و تلاش برای سازماندهی‌شان و جمع‌آوری اطلاعات سیاسی و نظامی، سازماندهی تجمعات و اعتراضات، پخش اخبار مربوط به ایران و به خصوص اطلاعات در موارد نقض حقوق بشر و اعدام‌های خودسرانه در داخل و خارج کشور از طریق انتشار کتاب و مجله (هفته‌نامه نهضت و هفته‌نامه قیام ایران)، استقرار رادیو در کشورهای مختلف از جمله عراق و مصر، مصاحبه با رسانه‌های خارجی و فارسی زبان، مکاتبه با نهادهای حقوق بشری از جمله سازمان ملل (برای درخواست یک رفراندوم در مورد جمهوری اسلامی تحت نظر سازمان ملل و یا برای گزارش در مورد کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷)، و ترویج فرهنگ حقوق بشر و دموکراسی از محورهای اصلی فعالیت‌های نهضت مقاومت ملی ایران بود. با گذشت زمان، مبارزات مدنی در فعالیت‌های نهضت مقاومت اهمیت بیشتری پیدا کرد. اولین حرکت مدنی که به ابتکار سازمان شکل گرفت تظاهرات ضد جنگ بود. نهضت با فرستادن فراخوان به شرکت‌ها و دفاتری که داخل ایران فکس داشتند و از طریق رادیو و تلفن مردم ایران را  به یک راهپیمایی مسالمت‌آمیز بر علیه حکومت و ادامه جنگ با عراق در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۴ دعوت کرد. گفته می‌شود که صدها هزار نفر در شهرهای مختلف به این دعوت پاسخ دادند و در راهپیمایی شرکت کردند.

در طول اولین دهه فعالیت نهضت مقاومت ملی ایران، تعداد زیادی از اعضایش به وسیله عاملان جمهوری اسلامی تهدید و ترور شدند، از جمله بنیانگذارانش، شاپور بختیار و عبدالرحمن برومند که در سال ۱۳۷۰ در پاریس به قتل رسیدند، و چند تن از افسران شاخه نظامی نهضت مقاومت که در دو دهه اول انقلاب قربانی اعدام‌های فراقضایی شدند.

پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران ید طولایی در اعمال خشونت با انگیزه‌های سیاسی در ایران و اقصی نقاط جهان دارد. از انقلاب ۱۳۵۷ به بعد، عوامل جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور دست به ربودن، ناپدید کردن و قتل تعداد زیادی از افرادی که فعالیت‌شان برایشان نامطلوب بوده زده‌اند. تعداد قربانیان اعدام‌های فراقضایی در داخل کشور روشن نیست، اما این قتل‌ها از بهمن ۱۳۵۷ آغاز شده و در طول عمر جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران تداوم داشته است. بنیاد عبدالرحمن برومند بیش از ۵۴۰ قتل را که به جمهوری اسلامی ایران نسبت داده می‌شود، در خارج از ایران شناسایی کرده است.

در خارج از ایران در کشورهایی چون فیلیپین، اندونزی، ژاپن، هند و پاکستان در آسیا، دوبی، عراق، و ترکیه در خاورمیانه، قبرس، فرانسه، ایتالیا، اتریش، سوئیس، آلمان، نروژ، سوئد و انگلستان در اروپا، و ایالات متحده آمریکا در آنسوی اقیانوس آتلانتیک، مخالفین به روش‌های مختلف توسط مامورین جمهوری اسلامی مورد سوقصد قرار گرفته و کشته شده‌اند. در بیشتر موارد اطلاعات زیادی در مورد این قتل‌ها منتشر نشده و مقامات محلی حکم بازداشتی صادر نکرده‌اند. اما شواهد، مدارک و ردپاهایی که از تحقیقات پلیس و مقامات قضایی محلی به دست آمده، فرضیه جنایت دولتی را تایید می‌کنند. در برخی موارد، این تحقیقات منجر به اخراج یا بازداشت دیپلمات‌های ایران شده است. در موارد محدودی در خارج از ایران، عاملان این قتل‌ها بازداشت و محاکمه شده‌اند و شواهد و مدارک ارائه شده، ارتباط متهمان با نهادهای حکومتی ایران را آشکار کرده‌ و حکم بازداشتی برای وزیر اطلاعات وقت ایران صادر شده است.

نوع تشکیلات و اجرای این قتل‌ها در داخل و خارج از ایران هم دال بر وجود الگوی واحدی است که بنا به گفته دادستان سوئیسی، رولان شاتلن، دارای پارامترهای مشترک و یک برنامه‌ریزی دقیق هستند. از تشابهات بین این قتل‌ها در کشورهای مختلف چنین استنباط می‌شود که دولت ایران آمر اصلی این جنایات است.

مقامات ایران مسئولیت این قتل‌ها را رسما نپذیرفته‌اند و حتی این جنایات را به درگیری داخلی بین اعضای گروه‌های اپوزیسیون نسبت داده‌اند. معهذا این جنایات از نظر آرمانی و حقوقی از بدو تشکیل نظام توسط مقاماتش توجیه شده است. در بهار سال ۱۳۵۸، صادق خلخالی، اولین قاضی شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی تصمیم نظام را مبنی بر اجرای اعدام‌های فراقضایی رسما اعلام نمود و این تصمیم را چنین توجیه کرد: «...این‌ها محکوم به اعدام شدند، در نظر ملت ایران اگر کسی بخواهد در خارج، در هر کشوری، آنها را ترور کند، هیچ دولتی حق ندارد او را به عنوان تروریست محاکمه کند؛ زیرا او عامل اجرای حکم دادگاه انقلابی اسلامی است. لذا آنها مهدورالدم هستند و در هر جا باشند حکم درباره آن‌ها همین است.» بیش از ده سال پس از این اظهارات، علی فلاحیان، وزیر اطلاعات و امنیت نظام در حالیکه در مورد موفقیت نیروهای امنیتی سخن می‌راند، در مورد حذف مخالفین چنین گفت: «... ما موفق شدیم به بسیاری از این گروهک‌ها در خارج از کشور و در سر مرز ضرباتی وارد کنیم.»

در عین حال مقامات مختلف سیاسی، قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در مقاطع و مناسبت‌های مختلف وجود سیاست و برنامه بلندمدت و بودجه برای اجرای این قتل‌ها و در برخی موارد انجام موفقیت‌آمیز آن‌ها را تایید کرده‌اند.*****

تهدید و مرگ آقای هادی عزیز مرادی

آقای هادی عزیز مرادی در روز ۲ دی ۱۳۶۴ در استانبول ترکیه ترور شد. (روزنامه جمهوریت، ۲۳ اردیبهشت و۳ آبان ۱۳۶۵؛ روزنامه ملیت، ۱۹ اردیبهشت ۱۳۷۹)

بر اساس گزارش روزنامه جمهوریت به نقل از یکی از نمایندگان جامعه آذربایجانی‌های ترکیه که چند روز  قبل از ترور آقای عزیز مرادی با او ملاقات کرده بود، «او از  تابستان ۱۳۶۴، تلفن‌ها و نامه‌های تهدید کننده دریافت کرده بود و مقام‌های ترک از این وضعیت آگاه بودند.» (جمهوریت، ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۵)

این نماینده جامعه آذربایجانی‌های مقیم ترکیه در مصاحبه با روزنامه جمهوریت ترکیه عنوان کرد: «۲ سرهنگ ایرانی در تابستان ۱۳۶۴ نقشه ترور آقای عزیز مرادی را طراحی کردند. این افراد با این نقشه که از مامور اطلاعات نظامی حکومت ایران هستند و از ایران فرار کرده‌اند، توانستند خود را به آقای عزیز مرادی نزدیک کنند». (جمهوریت ، ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۵)

آقای عزیز مرادی در ساعت ۵ بعد از ظهر روز دوشنبه ۲ دی ۱۳۶۴ هنگام خروج از منزلش در منطقه باکیرکوی، محله یئنی در  شهر استانبول با شلیک چندین گلوله توسط سه نفر ناشناس کشته شد. (روزنامه ملیت، ۳ دی ۱۳۶۴) ضاربان پس از کشتن آقای عزیز مرادی، کیف او را با خود بردند. (فرم الکترونیکی، ۱۰ مهر ۱۴۰۰)

روزنامه جمهوریت به نقل از مقام‌های امنیتی ترکیه دلیل عدم موفقیت پلیس در دستگیری مظنونان ترور آقای عزیزمرادی را حرفه‌ای بودن آنها و برخورداری آنها از حمایت‌های قابل توجه عنوان کرد. در این گزارش به جزئیات منبع حمایت‌ها اشاره نشده است. (۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۵) بر اساس گزارش روزنامه جمهوریت، «جاسوس‌های ایرانی و ماموران سازمان امنیت اطلاعات ایران [وزارت اطلاعات]» عامل ترور آقای عزیز مرادی بودند. (۲۳ بهمن ۱۳۶۷)

روزنامه قیام ایران بر اساس گزارش منتشر شده در روزنامه ملیت ترکیه در آبان ۱۳۶۵ نوشت، پلیس ترکیه هویت و محل اقامت سه فرد ایرانی شامل یک عضو وزارت اطلاعات ایران که متهم به ترور سه عضو نهضت مقاومت ملی از جمله آقای عزیز مرادی بودند را شناسایی کرد. (۲۰ آذر۱۳۶۵)

واکنش مسئولان ایران

از واکنش مسئولان ایران اطلاعی در دست نیست.

واکنش نهضت مقاومت ملی ایران

آقای شاپور بختیار رهبر نهضت مقاومت ملی ایران، در سالگرد ترور آقای عزیز مرادی با انتشار پیامی جمهوری اسلامی ایران را عامل ترور او معرفی کرد. (روزنامه قیام ایران، ۲۰ آذر ۱۳۶۵)

واکنش دولت ترکیه

پلیس ترکیه عوامل وابسته به حکومت جمهوری اسلامی ایران را مسئول ترور آقای عزیز مرادی معرفی کردند. (مقاله، ۱۳۹۲)

بنابه به گزارش روزنامه قیام ایران به نقل از  روزنامه ملیت ترکیه در آبان  ۱۳۶۵، پلیس عکس و مشخصات این سه متهم که بعد از انجام ترورها به ایران فرار کرده بودند را در اختیار نیروهای مرزبانی ترکیه و پلیس بین‌الملل قرار داد. (۲۰ آذر۱۳۶۵)

به دنبال ترور اغور مومجی روزنامه نگار معروف ترک  که مقاله‌ای در مورد گروه‌های تروریست اسلامی ترکیه  نوشته بود  مبنی بر اینکه این گروه با استفاده از حمایت‌های مالی، نظامی و فکری حکومت ایران در ترور مخالفان حکومت ایران از جمله آقای عزیز مرادی نقش داشتند، دولت ترکیه تعدادی اعضای این گروه‌های افراطی اسلامی را در یک خانه ویلایی در منطقه بیکوز استانبول در ۲۷ دی ۱۳۷۸ دستگیر کرد. در جلسات محاکمات این افراد، بر اساس مدارک و اسناد کشف شده از این افراد و نیز اعترافات آنها، به سابقه حضور و نقش عوامل امنیتی و دیپلماتیک حکومت ایران در ربودن و ترور مخالفان حکومت ایران، بارها اشاره شده است. در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی، این افراد سفرهای متعددی به ایران جهت آموزش نظامی داشتند. در رای دادگاه در مورد دهها عملیات تروریستی ملاحظاتی وجود دارد. با اینکه قتل سرهنگ عزیز مرادی به متهمان این پرونده منتسب نشد، اما در جای جای رای، ارتباط متهمین با نیروهای امنیتی ایران و همچنین کمک مالی، اطلاعاتی و تسهیلاتی ایران به متهمین جهت ترور روشنفکران ترک و مخالفان ایرانی حکومت ایران در ترکیه اشاره شده است. در رای مذکور اسامی کارمندان سفارت ایران که در ترورها نقش مستقیم و غیر مستقیم داشتند اشاره شده است (برگرفته شده از کیفرخواست صادره در شعبه ۱۱ دادگاه جرایم سنگین ترکیه و رای دادگاه در تیر ماه سال ۱۳۸۴)

واکنش خانواده

از واکنش خانواده ‌آقای عزیز مرادی اطلاعی در دست نیست.

------------------------- 

*سایر منابع: کتاب نقاب: ۱۸ تیر نقاب نوژه (۱۳۹۴)، مصاحبه آقای خسرو بیت‌الهی با وبسایت ایران گلوبال (۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۰)، روزنامه اطلاعات ( ۲۹ تیر ۱۳۵۹)، آرشیو روزنامه خراسان (بدون تاریخ)، کتاب ایران -در دفاع از حقوق بشر (۱۳۶۱)، آژانس خبری آ اف پ و روزنامه هرالد تریبیون (گزارش رویترز) ۱۸-۱۹ می ۱۹۸۵، اطلاعات ۲۸ فروردین ۱۳۶۴،  مهنامه ارتش -ضمیمه شماره ۱ (فروردین ۱۳۶۵)،  اصول فکری و برنامه سياسی نهضت مقاومت ملی ايران (۱۴ مهر ۱۳۹۸) وبسایت سربازان (بدون تاریخ) و مقاله منتشر شده توسط دانشگاه یانگ بریگهم در آمریکا(۱۳۹۲)(۱)گرفته شده است. 
(۱) Champion, Brian and Crowther, Lee, "Appendix 3: An Interlinear Comparison of Six Chronologies Documenting Allegedly Iran-Sponsored Extraterritorial Attempted Killings, 1979-1996" (2013). Faculty Publications. 1572.
**  این نیرو در سال ۱۳۴۹ تحت نام تیپ ۲۳ نیروهای ویژه هوابرد(نوهد) توسط سرلشکر خلبان منوچهر خسروداد تاسیس شد. مقر اصلی این تیپ در پادگان نظامی باغشاه(پادگان حر) قرار داشت. این تیپ دارای ۵ گردان عملیات از جمله گردان‌ پشتیبانی، دشته مخابرات، گروهان قرارگاه و آموزشگاه جنگ های نامنظم بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این نیرو به منظور استفاده در ماموریت‌های خاص و ویژه مثل درگیری‌های خوزستان، سیستان و بلوچستان و کردستان به کار خود ادامه داد و منحل نشد. پس از افشای طرح «کودتای نوژه»، حسن روحانی، نماینده وقت مجلس شورای اسلامی، در جلسه مورخ ۲۳ تیر ۱۳۵۹ درخواست انحلال این نیرو را مطرح می کند، اما با مخالفت مصطفی چمران، وزیر دفاع وقت روبه رو شد. عملیات مشترک اروند معروف به عملیات عمّا، به عملیات حضور نیروهای هوایی و زمینی شاهنشاهی ایران در حین عبور کشتی بازرگانی ایرانی ابن سینا از اروند رود در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۴۸ پس ادعای حکومت وقت عراق مبنی بر حاکمیت کامل این کشور بر اروند رود و تهدید به جلوگیری از رفت و آمد کشتی‌های ایرانی گفته می‌شود.
***  « ۱. نابودی کامل و فنای قطعی حکومت آخوند و اوباش همراه با دلقک های پاسدار و کمیته بازش
الف- با احترام خالصانه نسبت به روحانیت آگاه کلیه ادیان
ب- با تکریم صادقانه از دلیران ملی ارتش، پلیس و ژاندارمری
۲- برقراری یک حکومت ملی اصیل:
الف- قائل به مقام و منزلت والا و برابر برای کلیه ایدئولوژی‌های اصیل و مردمی.
ب. معتقد به پایه گذاری سیستم اقتصاد پیشرو خلقی در جهت تعدیل ثروت
پ- متعهد به ایجاد نظام دموکراسی بی هرج و مرج جهت فراهم ساختن محیطی آزاد به منظور عرضه سالم ایدئولوژی‌های مختلف و پیشرفت طبیعی مناسب ترین آنها برای کشور
ت- گذراندن یک دوره کوتاه و سپردن زمام کشور به دست اکثریت طبیعی و آگاه»
به گفته برخی از اعضای سازمان نقاب و افراد مطلع، این سازمان برای رهبری ایران پس از براندازی به شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر حکومت پیشین که هیچگاه استعفا نکرده بود، رجوع کرد. نقاب که در اولین بیانیه خود از بختیار به عنوان «اصیل‌ترین فرزند خلف مصدق» نام برده است و با علم به اینکه مقامات انقلابی در حال پاکسازی ارتش بودند و امکان براندازی حکومت را در آینده از آنها خواهند گرفت، او را دعوت به شرکت در «قیام» کرد.
تعداد شرکت کنندگان در «قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹» قابل برآورد نیست، اما به شهادت برخی از افسرانی که این حرکت را فرماندهی می‌کردند، به غیر از نیروهای غیر نظامی که با آنها ارتباط مستقیم نداشتند، نیروهای مسلح در اقصی نقاط کشور، از جمله افسرهای کلیدی در لشکر زرهی ۷۷ خراسان، لشکر زرهی ۹۲ خوزستان، تیپ هوابرد شیراز، لشکر زرهی قزوین، تیپ زرهی خاش، پادگان مهرآباد، و نیروی ویژه نوهد و برخی عشایر که غالبا مسلح بودند و در حفظ امنیت مرزی و شهری با ارتش همکاری می‌کردند، در این طرح شرکت کردند. هدف اصلی این قیام مسلحانه، شهر تهران بود.
بر اساس طرح «قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹» که در مدت هفت ماه آماده شده بود، قرار بود در ساعت ۶ صبح خلبانان نیروی هوایی از پایگاه شاهرخی در همدان (که به دلیل فاصله‌ نزدیکش به  تهران و دیگر شهرهای بزرگ دیگر انتخاب شده بود) پرواز کنند  و چند هدف استراتژیک را در تهران بمباران کنند. در همین حال قرار بود که هشت هواپیمای اف ۱۴ که در یک منطقه مرزی آماده پرواز بودند، از پرواز نیروهای حکومتی جلوگیری کنند. بمباران باندهای فرودگاه مهرآباد و ایستگاه قطار به منظور جلوگیری از جابه جایی  نیروهای کمکی نظامی حکومت به سوی تهران که مرکز عملیات بود، ساختمان مجلس شورای ملی، که مرکز مخابرات کمیته ها بود، کاخ نیاوران که مرکز آموزش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، منظریه که محل اسکان و آموزش نیروهای سوری و فلسطینی بود، پادگان ولی عصر و عشرت‌آباد و خانه آیت‌الله خمینی در جماران از جمله اهداف خلبانان این «قیام» بود. یک تیم دیگر مسئولیت گرفتن ساختمان رادیو و تلویزیون در تهران و انتشار خبر و توضیح دلایل «قیام» و درخواست از مردم برای پیوستن به آن را برعهده داشتند. سازمان نقاب تاکید کرده بود که نقشه و هدف نیروهای مسلح در دست گرفتن حکومت نیست، بلکه  آنها قصد داشتند بعد از گرفتن کنترل نقاط حساس کشور، مسئولیت اداره کشور را به شاخه سیاسی نقاب واگذار کنند و پس از ۴۸ ساعت یک عفو عمومی اعلام کنند.
طرح «قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹» چند ساعت قبل از رسیدن به مرحله اجرا لو رفت. در همان روز،  مقامات جمهوری اسلامی اعلام کردند که یک شبکه متشکل از افراد نظامی و غیرنظامی که قصد براندازی جمهوری اسلامی از طریق کودتا را داشتند، کشف و خنثی شده است. در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۵۹، رسانه‌ها  فتوای آیت الله خمینی مبنی بر «اعدام همراهان کودتا » را منتشر کردند. بنا به داده‌های بنیاد برومند، در دو ماه پس از شکست طرح «قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹»، حداقل ۹۶ نفر نظامی و غیرنظامی در شهرهای مختلف ایران به جوخه‌های اعدام سپرده شدند. اکثر این افراد از نظامیانی بودند که هنوز مشمول پاکسازی پس از سقوط نظام شاهنشاهی نشده و در ارتش مشغول خدمت بودند. این اعدامهای در ماهها و سالهای بعد ادامه داشت و تعداد آنها بنا بر روایت‌های مختلف از جمله خاطرات سرهنگ بنی عامری یکی از مسئولان تشکیلات نظامی نقاب که تعداد اعدامها را ۱۴۲ نفر برآورد کرده، تغییر می‌کند. به تاریخ این نوشته، بنیاد برومند اعدام حداقل ۱۲۳ نفر ( که ۸۸ نفر آنها متعلق به نیروهای مسلح بودند) در رابطه با این واقعه مستند کرده است.  به گفته یکی از اعضای مرکزی نقاب، به دلیل نوع سازماندهی نقاب، هر عضو با تعداد بسیار محدودی از اعضا ارتباط داشت و شرکت کنندگان دیگر را نمی‌شناخت. به همین دلیل، تعداد بیشماری از اعضای نقاب شناخته و کشته نشدند.
 پس از کشف طرح «قیام ۱۸ تیر ۱۳۵۹»، مقامات جمهوری اسلامی در رسانه‌ها و احکام بازداشت شدگان، اعضای نقاب را متهم به ارتباط با دول «غیر اسلامی آمریکا و اسرائیل»  و هدف تشکیل یک «حکومت سوسیال دموکرات آمریکایی» کردند و سازمان سیا را از طراحان «کودتای نوژه» معرفی کردند.  در ۱۸ شهریور ۱۳۵۹، سازمان نقاب طی اطلاعیه‌ای مسئولیت طرح ۱۸ تیر ۱۳۵۹ را پذیرفت. این سازمان تاکید نمود که «علی رغم یاوه سرایی‌های دستگاه، قیام پیشتازانه ۱۸ تیرماه یک جنبش وسیع ملی بدون هیچ گونه وابستگی خارجی و نتیجه تلاش مردان و زنان ایراندوست، و غالبا برخاسته از خانواده‌های زحمتکش و رنج دیده ملت بوده است که با استفاده از امکانات محدود و دشوار داخل کشور سلاح ها و وسایل خود را منحصرا با کمک هموطنان تشنه آزادی تهیه کرده‌اند. تعدد انواع و عدم یکنواختی ۸۱ قبضه اسلحه که در یکی از جایگاه‌های سازمان در تهران در کنار ۲ هزار پرچم سه رنگ ایران کشف و در جراید منعکس گردید، شاهد گویا و صادقی بر این معناست». سازمان نقاب همچنین متذکر شد «از جمع تیرباران شدگان به اتهام شرکت در قیام، تا این تاریخ تنها ۶۷ نفر از افراد این جنبش بوده است و خمینی این فرصت را برای معدوم ساختن آزادی خواهان و مخالفان عقیدتی خود مغتنم شمرده است». این بیانیه محاکمات غیر علنی دستگیرشدگان را نشان بیم حکومت از« آگاه شدن مردم از ماهیت قیام و محرک واقعی این جانبازان وطن» می داند. 
در سال‌های پس از قیام، تعدادی از نظامیان و غیرنظامیان سازمان نقاب از کشور خارج شده و به مخالفان حکومت از جمله نهضت مقاومت ملی به رهبری شاپور بختیار و درفش کاویانی ملحق شدند و فعالیت‌هایشان را در خارج از کشور ادامه دادند. تعدادی از آنها در دو دهه بعد از قیام قربانی اعدام‌های فراقضایی در خارج از کشور شدند.
**** « ۱- براندازی رژیم تازه تاسیس جمهوری اسلامی ایران ۲- برقرای امنیت از طریق ایجاد یک حکومت «ترکیبی از اپوزيسيون ملی که تحقق آزادی و استقلال را سرفصل برنامه خود قرار خواهد داد ایجاد محیط امن، آرام و سالم  رفع اختلافات باورهای سیاسی از طريق بحث و تبادل نظر ميسر مي‌کند و از تجدید محیط ارعاب جلوگیری می‌کند ِ «بايد محيط روانی خشم و کينه ُ که کشنده حس مسئوليت و موجب برخوردهای برباد دهنده مملکت است جای خود را به محيط آرام و مهرجو بدهد تا دشمنان نتوانند در چنان محيط آشوبی از نو برنامه های از قبل تنظیم شده خود را به ما تحمیل کنند. در يک چنين محیطی است که حکومت موقت ملی مقدمات انتخاب و استقرار يک رژيم متناسب با خواست های امروزی مردم و ملت را از طرف مردم فراهم خواهد کرد.»۳- ترمیم اقتصادی که در «دوران سیاه به ورشکستگی گراییده» از طریق «دادن اختیار به دولت جهت کنترل و مدیریت نهادهای تولیدی و بانکی و خدماتی اعم از خصوصی يا دولتی. پس از بازگشت به وضع عادی، حکومت موقت چگونگی توزيع و تنظيم سیاست‌های اقتصادی و خط مشی های اجرائی آن را بعهده دولت برگزيده مجلس که خود نمایندگی از سوی مردم را خواهد داشت، واگذار خواهد نمود».۴- تشكيل مجلس مؤسسان و انجام انتخابات آزاد و تفویض کلیه امور کشور به دولت برگزيده مجلس نمايندگان مردم»
***** برای مطالعه متن کامل «پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران» شامل اظهار نظر مقامات مختلف جمهوری اسلامی و سابقه تاریخی قتل‌ها، بر روی همین عنوان در نوار سمت راست صفحه کلیک کنید.

تصحیح و یا تکمیل کنید