یادبود امید
زنان و مردانی که با سرگذشتشان در این صفحه آشنا می شوید امروز شهروندان شهری خاموش اند که امید نام دارد. در این شهر قربانیان جبر و ستم از یاد و خاطره حیاتی دیگر یافته اند.
این جا شهروندان را اصل، نسب، مذهب، قومیت و ملیت های گوناگون است، با کردار و پندارهای گوناگون و گاه متضاد. اما پیوندشان را درامید انسانیت و حقوق طبیعی شان قوام می بخشد. دلیل اشتراکشان در شهروندی این است که هر کدام یک روز به بیداد و نامردمی از حق حیات محروم شده اند. و آن روزکه سرنوشتی به تباهی کشیده می شد، زندگی خانواده ای متلاشی می گردید و دردی توصیف ناپذیر بر آنان تحمیل می شد، این همه را جهان دورادور نظاره می کرد.
داریوش رضایی…
در مقابل دوربین جدی بود، اما بهخاطر بذلهگوییهایش مشهور بود. در زمان جنگ ایرن و عراق یکی از همسایهها او را به خاطر "گوش دادن به رادیو" لو داد.
محمدجواد پرنداخ…
به طرز مبهمی کشته شد و خانوادهاش در خصوص نحوه مرگ ایشان، عدم معرفی قاتل و کشته شدن وی هم زمان با احضارهای مکرر به نهادهای امنیتی بسیار مشکوک هستند.
مصطفی راهی…
فردی دلسوز، مهربان و بانفوذ درمیان اطرافیانش بود. نظرات سیاسی او محصول مطالعات گسترده و حساسیت بسیار او نسبت به بیعدالتی بود.