بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

عبدالرئوف ریگی

درباره

سن: ۳۶
ملیت: ايران
مذهب: اسلام (سنی)
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۶ شهریور ۱۳۹۳
محل: منطقه بلوچستان، سته‌لایت تاون، کویته، پاکستان
نحوه کشته‌شدن: اعدام فراقضایی با سلاح گرم
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۳۶

ملاحظات

تبعیض و سیاست‌های امنیتی حکومت در سیستان و بلوچستان راه فعالیت مدنی و سیاسی در داخل ایران را بر عبدالرئوف و یارانش بسته بود.

اطلاعات در خصوص قتل فراقضایی آقای عبدالرئوف ریگی، فرزند آزاد، از طریق مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند با یکی از نزدیکان ایشان (۱۹ شهریور ۱۴۰۰) به دست آمده است. این خبر همچنین در رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی، از جمله در خبرگزاری دولتی ایرنا  منتشر شده است. (خبرگزاری ایرنا، ۶ شهریور ۱۳۹۳) برای تکمیل اطلاعات پرونده آقای ریگی از وب سایت‌های خبرگزاری ایرنا، (۶ شهریور ۱۳۹۳)، خبرگزاری فارس، (۷ شهریور ۱۳۹۳)،  خبرگزاری میزان، (١۴ آذر ١٣٩٣)، وبسایت العربیه فارسی، (۳۰ اردیبهشت، ۹ و۶ شهریور ۱۳۹۳)، وبلاگ عدالت نیوز، (۶ شهریور ۱۳۹۳)، وبلاگ شبکه اطلاع‌رسانی نصر (آخرین به روز رسانی: ۱۳۹۴ مهر ۱۵)، خبرگزاری فارس، (۱۱ آبان ۱۳۹۲)، سازمان عفو بین‌الملل، (۲۶ شهریور ۱۳۸۶)، تریبون رادیو زمانه، (۹ شهریور ۱۳۹۳)، وبسایت سازمان تبلیغات اسلامی، (۱۳ تیر ۱۳۹۷)، بولتن‌نیوز، (۱۰ شهریور ۱۳۹۳)، العربیه فارسی، (۶ و ۹ شهریور ۱۳۹۳ و۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹)، بی‌بی‌سی فارسی، (۳۰ شهریور ۱۳۸۷)، المانیتور (۲۰۱۷)، گزارش سازمان ماینوریتی رایتز گروپ اینترنشنال (۲۰۱۸) و گزارش سازمان دیده بان حقوق بشر (۱۹۹۷) و استفاده شده است.

آقای عبدالرئوف ریگی سال ۱۳۵۹ در یک خانواده بلوچ اهل سنت در زاهدان به دنیا آمد. او دارای تحصیلات حوزوی بود و در سلسله مراتب دینی اهل سنت ایران جایگاه یک «مولوی» را داشت و «مدرس» بود. آقای ریگی دوران کودکی و جوانی خود را در شهرهای استان سیستان و بلوچستان ایران گذراند. (مصاحبه بنیاد، ۱۹شهریور ۱۴۰۰)

در سال ۱۳۸۰ یک عضو جوان خانواده به نام عبدالعزیز ریگی در جریان تیراندازی ماموران نظامی و رئیس آگاهی وقت زاهدان و از سوی آنها به قتل رسید. بی‌نتیجه بودن پیگیری‌های این واقعه تاثیر زیادی بر اعضای خانواده به ویژه برادر کوچکتر، عبدالمالک ریگی، گذاشت. که نهایتا منجر به ورود او به راه مبارزه مسلحانه در داخل ایران و بعدها از طریق سازمان جندالله شد. (مصاحبه بنیاد، ۱۹ شهریور ۱۴۰۰)

به گفته یکی از نزدیکان عبدالرئوف، پس از خروج عبدالمالک از ایران و برخی دیگر از اعضای این خانواده از سوی اداره اطلاعات  احضار و تهدید شده بودند که در صورت عدم همکاری علیه عبدالمالک ریگی مجرم شناخته خواهند شد. حتی برخی از اعضای خانواده به «ترور» تهدید شده بودند. (مصاحبه بنیاد، ۱۹ شهریور ۱۴۰۰)

به گفته همین  منبع یکی از نزدیکان، آقای عبدالرئوف ریگی درسال ۱۳۸۳ به دلیل فشارها و تهدید برای همکاری علیه برادرش عبدالمالک ریگی از ایران خارج و ساکن پاکستان شد. او تا آن زمان هیچ، فعالیتی علیه حکومت نداشت. به گفته همین منبع «ولی بعدا که به پاکستان رفت بصورت سیاسی و نه مسلحانه [با جندالله] همکاری می‌کرد و سخنگو[ی این سازمان] بود.»  (مصاحبه بنیاد، ۱۹ شهریور ۱۴۰۰)

پس از ربوده شدن و اعدام عبدالمالک ریگی در سال ۱۳۸۸، برخی از همراهان عبدالمالک در سال ۱۳۹۱ سازمان جیش‌العدل را تاسیس کردند. آقای عبدالرئوف ریگی پس از مدتی و در پی بروز اختلافات داخلی به همراه جمعی دیگر در سال ۱۳۹۲  سازمان جیش ‌‌النصر را پایه‌ریزی کردند.

آقای ریگی از سوی نزدیکانش به عنوان فردی «خونگرم و جدی» توصیف شده است. او به ورزش و به ویژه کوهنوردی علاقه‌مند بود. به گفته یک فرد نزدیک به آقای ریگی، «او در کارهای منزل مثل آشپزی» کمک می‌کرد. اعدام عبدالمالک ریگی مدتی به لحاظ روحی او را تحت فشار گذاشت، «ولی بعدها به حالت عادی خودش برگشت تا روزی که ترور شد.» (مصاحبه بنیاد، ۱۹ شهریور ۱۴۰۰)

وضعیت بلوچ‌ها در ایران

گروه‌ قومی بلوچ یک الی سه در صد جمعیت ایران و اکثریت جمعیت استان سیستان و بلوچستان را را تشکیل می‌دهند، استانی که ۶۴ الی ۷۷ در صد ساکنان آن زیر خط فقر زندگی می‌کنند.  علی‌رغم برخورداری از منابع نفت، گاز، طلا، و منابع دریایی و آبزیستی، حدوداً دو سوم ساکنان این استان از دسترسی به آب شرب محروم هستند. سیاستگزاری‌های اقتصادی نیز باعث شده سیستان و بلوچستان در زمینه‌های تعلیم و تربیت، بهداشت، و تغذیه، یکی از استان‌های به شدت محروم باقی بماند. (تحقیقات بنیاد برومند)

اقلیت بلوچ ایران اکثراً سنی مذهب‌اند در حالی که اکثریت جمعیت ایران مسلمان شیعه هستند. سیاست‌ها و اقدامات مسئولان، مبتنی بر ایجاد محدودیت برای اسلام سنی بوده است، اقداماتی نظیر محدود کردن و حتی جلوگیری از ساخت مساجد سنی در مناطقی که اکثریت جمعیت آن را شیعیان تشکیل می‌دهند (از جمله تهران)، تعطیل کردنِ خودسرانه نمازخانه‌ها و گردهمایی‌های سرورآمیز، و اِعمال خشونت از سوی نیروهای امنیتی نسبت به گروه‌های سنی که در ملاء عام نماز می‌خوانند. (ماینوریتی رایتز گروپ؛ دیده بان حقوق بشر: اقلیت‌های مذهبی‌؛ المانیتور).

فعالان بلوچ گزارش کرده‌اند که سرکوب حکومتی گروه‌های سنی بلوچ، از بهمن ماه سال ۱۳۷۲، یعنی زمانی که افراد محلی جهت اعتراض به تخریب یک مسجد سنی واقع در مشهد، در زاهدان تجمع کرده بودند، افزایش یافته است. گزارش‌ها حاکی از آن بود که ماموران دولتی به سوی جمعیت آتش گشوده و چندین فعال را بازداشت کرده‌اند. در طول سال‌ها، چندین شخصیت مذهبی و سیاسی در داخل و خارج از کشور به قتل رسیدند از جمله چهار روحانی سنی که بین سال‌های ۱۳۷۲ و ۱۳۷۴  تحت شرایط مشکوک در گذشتند. (تحقیقات بنیاد برومند و سازمان ملل؛ مقاله کمپین بلوچ، ۲۵ بهمن ماه ۱۳۹۴). برخی از مخالفان بلوچ ظهور گروه‌های مسلح مخالف حکومت را نتیجه سیاست‌های حکومت مرکزی از جمله سرکوب فعالیت‌های مدنی‌مسالمت‌آمیز [۱] و مذهبی  و همچنین محرومیت از مشاغل خرد و کلان  می‌دانند. (تحقیقات بنیاد عبدالرحمن برومند، ماینوریتی رایتز گروپ) 

جیش‌النصر، جیش‌العدل، جندالله

سازمان جیش‌النصر انشعابی بود از سازمانی مشابه به نام جیش‌العدل که خود جایگزین جندالله، یک گروه قومی مذهبی مسلح مخالف حکومت،  شده بود. جندالله که خود را مدافع حقوق دینی و قومی بلوچ های ایران معرفی کرده، چندین‌بار با نیروهای نظامی و انتظامی جمهوری اسلامی درگیر شد که باعث کشته شدن تعدادی از طرفین شد. در جریان این درگیری‌ها و در راستای آزاد سازی زندانیان بلوچ جندالله حتی دست به گروگان‌گیری نیروهای مرزبانی هم زد.

پس از ربوده شدن و اعدام عبدالمالک ریگی (عبدالمجید ریگی)، رهبر جندالله در سال ۱۳۸۸ و اعدام وی در ۳۰ خرداد ۱۳۸۹، برخی از همراهان او (از جمله برادرش عبدالرئوف ریگی) در سال ۱۳۹۱ سازمان جیش‌العدل را تاسیس کردند. جیش‌العدل خود را به لحاظ ایدئولوژیک خود را میراث‌دار جندالله اعلام کردند. «یک جنبش اسلامی متعهد به ارزش‌های اسلامی» معرفی و از جمله اهداف خود را دفاع از اهل سنت ایران و سرنگونی جمهوری اسلامی عنوان کرده است. [۲]

پس از گروگانگیری پنج مرزبان ایرانی در بهمن سال ۱۳۹۲ و اعدام یکی از مرزبانان [۳] اختلافات درونی جیش العدل شدت گرفت و نهایتا در اردیبهشت سال ۱۳۹۳ اکثریتی از شاخه سیاسی این سازمان از شاخه نظامی جدا شد و گروه دیگری به نام جیش‌النصر به رهبری عبدالرئوف ریگی که با اعدام آن مرزبان و نحوه تصمیم‌گیری در گروه جیش‌العدل مخالف بود [۴]، تاسیس شد.

به گزارش وب‌سایت العربیه این سازمان همزمان با اعلام موجودیت در یک صفحه فیسبوکی طی بیانیه‌ای اعلام کرد: «جیش‌النصر یک جنبش اسلامی است که معتقد به ارزش‌های اسلامی از جمله جهاد یا بعبارتی جنگ مسلحانه بر علیه نظام جمهوری اسلامی است و در مقاومت خود را متعهد به پاسداری از ارزش‌های اسلامی  می‌داند  و بر اعتدال و میانه‌روی و امت وسط تاکید دارد.» آقای ریگی طی مصاحبه‌ای با العربیه توضیح داد برنامه جیش‌النصر، که متمایل به عدم تمرکز و مدیریت شورایی است، هدف قرار دادن اساس و «بنیاد نظام و سرکردگان» را در دستور کار دارد، اما از اعمالی که مورد نفرت عموم است خودداری  خواهد کرد و به موازین حقوق بشری احترام خواهد گذاشت. عبدالرئوف ریگی همچنین توضیح داد که خواسته جیش النصر خودمختاری برای منطقه بلوچستان و ایجاد کنفدراسیونی است که در آن مردم بلوچ بر سرنوشت خود حاکم باشند. او همچنین تامین حقوق جامعه اهل سنت ایران را هم به عنوان بخشی از مطالبات این سازمان مطرح کرد. به گفته رهبر جیش‌النصر، این سازمان به دلیل اینکه امیدی برای تامین خواسته‌های مردم بلوچ از سوی جمهوری اسلامی ندارد، خواهان «سرنگونی رژیم ولایت فقیه» است که از دید او «شیعه علی نیستند» و «با همه مردم ایران دشمن هستند.» با این حال، او امکان گفتگو با حکومت برای احقاق حقوق مردم بلوچ را کاملا مسدود نکرد. (العربیه فارسی، ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳)

دو سال بعد از قتل آقای ریگی در آبان ماه ۱۳۹۵ گروه جیش‌العدل اعلام کرد که گروه جیش‌النصر در این سازمان ادغام شده است. (مصاحبه بنیاد، العربیه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳)

تهدید و مرگ آقای عبدالرئوف ریگی

آقای عبدالرئوف ریگی روز پنجشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۳ در محله «سته‌لایت تاون» شهر کویته پاکستان  مورد هدف گلوله افراد ناشناس قرار گرفت و کشته شد. (مصاحبه بنیاد، ۱۹ شهریور ۱۴۰۰) خبر قتل او همان روز از سوی خبرگزاری ایرنا منتشر شد. این خبرگزاری محل قتل آقای ریگی را شهر دالبندین ایالت بلوچستان پاکستان عنوان کرده است. (خبرگزاری ایرنا، ۶ شهریور ۱۳۹۳)

آقای ریگی قبل از آنکه سال ۱۳۸۳ از ایران خارج شود از سوی نهادهای امنیتی تهدید به مرگ شده بود. اداره اطلاعات چندین‌بار در بازجویی‌های اعضای خانواده ریگی گفته بود: «تمام اعضای خاندان ریگی رو ترور می‌کنیم.» حتی گفته بودند که می‌زنیم که دیگر کسی نخواهد جرات کند خودش را با دولت طرف کند. این یه روش مرسوم بود همه اعضای خانواده گفته بودند باید همکاری کنید وگرنه شریک جرم محسوب می‌شوید.  (مصاحبه بنیاد، ۱۹ شهریور ۱۴۰۰)

در جریان قتل آقای ریگی، ابوبکر ریگی، خواهرزاده او نیز زخمی شد. جسد عبدالرئوف ریگی در شهر کویته به خاک سپرده شد. مصاحبه بنیاد، ۱۹ شهریور ۱۴۰۰)

واکنش مسئولان ایران

خبر قتل آقای عبدالرئوف ریگی در رسانه‌های رسمی و غیر رسمی ایران بازتاب گسترده‌ای یافت. این رسانه‌ها با اشاره به اختلافات درونی جیش‌العدل قتل آقای ریگی را به این سازمان نسبت داد.(منابع خبرگزاری فارس، ۷ شهریور ۱۳۹۳)

محمود علوی، وزیر سابق اطلاعات ایران، روز ١٤ آذر ١٣٩٣ در واکنش به قتل آقای ریگی گفت او و عبدالرئوف ریگی «هدف تیر غیب قرار گرفتند».

بنا به اطلاعات موجود مقامات ایران پس از قتل آقای ریگی  مستقیما عکس‌العملی نشان ندادند، اما چند ماه بعد آقای محمود علوی، وزیر سابق اطلاعات ایران، مسئولیت حکومت ایران را در قتل مخالفان حکومت در خارج از ایران، از جمله عبدالرئوف ریگی در پاکستان، تایید کرد. به گفته وزیر سابق اطلاعات عبدالرئوف ریگی و برخی دیگر از فعالان بلوچ «هدف تیر غیب قرار گرفتند.» [۵]  او گفت:« چند ماه پیش عبدالرئوف ریگی از عناصر نظامی جیش‌العدل و برادرزاده وی در پاکستان هدف «تیر غیب» قرار گرفتند، فردی به نام شیخ ندیم که همراه برادرش ۱۵ شیعه پاکستانی و ۲ مهندس ایرانی را که در شهر کراچی پل ساخته بودند کشته بودند هم، هدف تیر غیب قرار گرفتند… فردی به نام محمد بزرگ‌زاده که طی سال‌های۸۷ و ۸۸ پانزده نفر از ماموران انتظامی را شهید و به تانزانیا گریخته و با رونق اقتصادی‌اش در این کشور به گروه جیش‌العدل کمک مالی می‌کرد نیز هدف تیر غیب قرار گرفت.»(خبرگزاری میزان، ١٤ آذر ١٣٩٣)

 واکنش جیش النصر

سازمان جیش‌النصر در ۹شهریور ۱۳۹۳،  در اطلاعیه‌ای از دستگیری و مجازات یک «تن از عوامل فریب خورده» و  نیروی وزارت اطلاعات ایران به نام ابراهیم مهرنهاد که به شرکت در ترور آقای ریگی اعتراف کرده بود، خبر داد. نام برده برادر یعقوب مهرنهاد، یک فعال مدنی بلوچ  [۱] بود که از نوجوانی چندین‌بار در رابطه با تلاش‌ها برای جلوگیری از اعدام برادرش یعقوب مهرنهاد بازداشت و چند سالی نیز زندانی شده بود. (العربیه فارسی، ۹ شهریور ۱۳۹۳، بی‌بی‌سی فارسی، ۳۰ شهریور ۱۳۸۷) برخی از وب‌سایت‌های حکومتی از آقای مهرنهاد به عنوان مسئول سیاسی سازمان جیش‌النصر بوده یاد کردند که رابطه بسیار خوبی با عبدالرئوف ریگی داشت. (بولتن نیوز، ۱۰ شهریور ۱۳۹۳)

آقای عبدالرئوف ریگی نیز در زمان تاسیس جیش‌النصر بر برادری و احترام متقابل دو گروه تاکید کرده بود و توضیح داده بود که برای جلوگیری از درگیری و دشمنی نام گروهش را تغییر داده است. (وبسایت العربیه، ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳)

جیش‌العدل در نخستین واکنش خود «شهادت عبدالرئوف ریگی را به خانواده امیر بزرگوار و ملت بلوچستان و اهل سنت عزیز» تسلیت گفت. آقای محمد سعید ترکمان زهی سخنگوی جیش‌العدل با اشاره به که رسانه‌های حکومتی ایران پیش از جیش‌العدل از قتل آقای ریگی مطلع بودند و خبر آن را اعلام کردند، از مسئولیت حکومت ایران در قتل آقای ریگی ابراز اطمینان کرد و گفت یکی از دلایل هدف گرفتن رهبر جیش‌النصر مذاکراتی بود که میان هر دو سازمان جیش‌العدل و جیش‌النصر برای اتحاد مجدد جریان داشت.  (تریبون رادیو زمانه، ۹ شهریور ۱۳۹۳)

واکنش خانواده

خانواده آقای ریگی مشخصا پرونده قتل او را در ایران دنبال نکردند. پیشتر پیگیری‌های آنها در خصوص پرونده دیگر برادران آقای ریگی راه به جایی نبرده بود. ( مصاحبه بنیاد - ۱۹ شهریور ۱۴۰۰) )

وزارت اطلاعات قبل و بعد از قتل آقای ریگی بارها اعضای مرد خانواده را احضار و تهدید کرد اما در پی اعدام یا قتل همه اعضای خانواده، زنان خانواده ریگی هم احضار و به آنها گفته شد که «اگر[فرزندان] راه پدرانشان را بروند، آنها را خواهند زد.» اطلاعات یا اعضای زن خانواده ریگی را به مکان‌هایی مانند «ستاد خبری» احضار می‌کرد یا با هماهنگی «بزرگان طایفه» زنان را در منزل مورد بازجویی قرار می‌داد. (مصاحبه بنیاد، ۱۹ شهریور ۱۴۰۰)

-------------------------

[۱]  در سال‌های بعد از خرداد ۱۳۷۶ بسیاری از نهادهای مردم نهاد در اقصی نقاط ایران از جمله در مناطق حاشیه‌ای مانند خوزستان، سیستان و بلوچستان و کردستان فعالیت‌های خود را آغاز کردند. روزنامه‌های زیادی در این دوران به چاپ رسیدند و کلاس‌های آموزش زبان مادری خارج از مدارس آغاز به کار کردند . اما طولی نکشید که روزنامه‌ها توقیف و  نهادهای مستقل مردم نهاد بسته شدند. در چنین شرایطی گروه‌هایی در سیستان و بلوچستان با دستور کار مبارزات مسلحانه اعلام موجودیت کردند. امکان فعالیت‌های مدنی در سیستان و بلوچستان محدود است و هرگونه تحرک مدنی به شدت از سوی حکومت سرکوب می‌شود.
[۲] رهبری گروه جیش‌العدل از زمان تاسیس در سال ۱۳۹۱ به عهده فردی به نام عبدالرحیم ملازاده با نام مستعار صلاح‌الدین فاروقی است. او متولد شهرستان راسک درجنوب استان سیستان و بلوچستان است.
[۳] این سازمان روز ۴ فروردین ۱۳۹۳ پس از ۳۶ روز اسارت از اعدام جمشید دانایی‌فر گروهبان یکم و مرزبان نیروی انتظامی خبر داد. جیش‌العدل  گفت اعدام این گروهبان در پاسخ به اعدام علی نارویی (برادر یکی از اعضای این گروه) صورت گرفته است.
[۴]  عبدالرئوف ریگی در مصاحبه‌ای پیرامون این اختلافات گفت: «در مورد روش کار بنده معتقد به تقسیم کار و تشکیل مجموعه‌ها و تقسیم اختیارات و عدم تمرکز، ارج نهادن به شورا و گسترش فعالیت مجموعه‌ها بودم، که با مخالفت برخی مواجه شد و یک ماه پیش تشکیل جلسه دادیم تا مشکل حل گردد و شورایی تشکیل شد اما مصوبات شورا اجرا نگردید و ما نهایتا تصمیم گرفتیم جدا شویم.»  (وبسایت العربیه فارسی، ۶ شهریور ۱۳۹۳)
[۵] نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی و به ویژه وزارت اطلاعات نیز ماموران مخفی وابسته خود را «سربازان گمنام امام زمان» می‌نامند و گاهی از عبارت«تیر غیب» نیز برای توصیف اقداماتی به کار میرود که «سربازان گمنام» انجام می‌دهند.

تصحیح و یا تکمیل کنید