بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
>>>

در حمایت از معلمین ایرانی دربند

 

 

 

«ما خواستار این هستیم که این عزیزان و دیگر فرهنگیان دربند،که حتی برخی آنها، بیش از نیمی از دوره ی محکومیت خویش را سپری کرده اند،آزاد شوند. بی ‌گمان،آزادی این آموزگاران،می تواند بهترین هدیه ی آغاز مهر آموزش باشد.»
بیانیه ی کانون صنفی معلمان ایران به مناسبت آغاز مهر ماه ۱۳۹۱ و پنجم اکتبر روز جهانی معلم

 

 

 

بسیاری از کشورها در سراسر دنیا، روز جهانی معلم را جشن می گیرند. اما در ایران، جایی که معلمین از بیان عقاید خود و نیز داشتن معتقداتی مغایر با تفکر رسمی حاکمیت منع می شوند، این روز با اندوه همراه می گردد. برای دانشجویان، دانش آموزان و خانواده های معلمینی که اعدام شده، از کار بر کنار و پاکسازی شده ویا در زندان به سر می برند، روز معلم روز یادبود است.

درحال حاضر، ده ها معلم خواه زندانی اند، خواه در انتظار صدوراحکام محکومیت خود می باشند. اینان به هر شکل و طریق ممکن، به خاطر بیان عقاید ویا به لحاظ فعالیت های سیاسی و صنفی خود، مجازات می شوند.  بسیاری از آنها تحت شکنجه قرار گرفته و مجبور به اعتراف به جرایمی شده اند که  اساساً مرتکب آن نشده اند. برای نمونه می توان به عبدالله مومنی، معلم و فعال دانشجویی سابق اشاره کرد که در سال ۱۳۸۸ بازداشت و به جرم «اجماع و تبانی با هدف اقدام علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام» ، به چهار سال و یازده ماه حبس محکوم شد. مومنی طی نامه ای که از زندان نوشت اظهار داشت که به علت دادن پاسخ هایی که به مذاق بازجویانش خوش نمی آمد، به کرات مورد شکنجه قرار گرفته و مجبور شده اعترافات خود را چندین بار قبل از حضور در دادگاه، تمرین کند.

سه تن از معلمین زندانی به مرگ محکوم شده اند. به عنوان مثال، عبدالرضا قنبری، استاد دانشگاه پیام نور در دیماه سال ۱۳۸۸ بازداشت و پس از اعتراف اجباری، به جرم محاربه به اعدام محکوم شد. قنبری قبلاً به علت عضویت در اتحادیه صنفی معلمان (اتحادیه ای که در سال ۱۳۸۶ منحل شد) بازداشت، ممنوع التدریس و تبعید شده بود، ولی اطلاعی در مورد عضویت وی دریک حزب سیاسی در دست نیست.  با اینحال، گزارش شده که ایمیل های ناخوسته ای که قنبری از یک گروه مسلح مخالف با جمهوری اسلامی دریافت کرده، مدارکی است که در دادگاه علیه وی مورد استفاده قرار گرفته است.

سرنوشت دو معلم دیگری که به اعدام محکوم شده اند مستلزم توجه فوری است چراکه این دونیز، همچون فرزاد کمانگر، معلم جوان کرد که در سال ۱۳۸۹ به اتهامات واهی اعدام گردید،  اعضای یک اقلیت قومی و مذهبی می باشند. هاشم شعبانی عموری و هادی راشدی معلمان عرب ایرانی هستند در جنوب ایران، جایی که فقر و تبعیض هر از چندگاه منجر به شورش و تظاهرات می گردد و مقامات دولتی با آزادی عمل بیشتری افراد را به جدایی طلبی متهم نموده و عناصر نامطلوب را حذف کرده و به حاشیه برانند. این دو در برنامه ای که در تاریخ ۲۲ آذرماه ۱۳۹۰ از شبکه تلویزیونی پرس تیوی (تحت نظر جمهوری اسلامی) پخش شد، به اتهاماتی که به آنها وارد شده بود «اعتراف» نمودند. صرفنظر ازاینکه معیارهای بین المللی محاکمه عادلانه، حق فرد مبنی بر عدم اجبار به شهادت علیه خود ونیز خودداری از اعتراف به جرم را تضمین می نماید، این به اصطلاح «اعترافات» با استفاده از واژگان و عباراتی انجام گرفته که به گوش بسیاری از زندانیان سیاسی سابق جمهوری اسلامی، که خود نیز مجبور به اعتراف شده اند، آشنا است. محاکم ایران در بسیاری موارد، به «اعترافات» اشخاص که با توسل به زور اخذ شده، به عنوان مدرک استناد می کنند.

در مصاحبه ای با وبسایت فارس زبان روزانلاین، کمال آلبوشوکه، از بستگان یکی از افرادی که  با این دو معلم بازداشت شده بود، با تاکید بر این واقعیت که این دو معلم بخاطر فعالیت هایی مجازات می شوند که کاملاً مشروع بوده اند می گوید:

«راشدی وشعبانی ... معلم هستند و کارمند آموزش و پرورش و از قشر فرهنگی هستند. آنها خواستار رفع تبعیض، ایجاد فرصت های شغلی برای مردم و حق تدریس به زبان مادری بودند؛ مسائلی که بر اساس قانون حق طبیعی مردم است، یعنی چیزی غیر قانونی نمیخواستند ... متاسفانه نمیگویند که آنها را به دلیل این خواسته ها بازداشت کردیم بلکه اتهاماتی نظیر محاربه و اقدام علیه امنیت ملی و... میزنند ...»

صدورمحکومیت های سنگینی از این دست، امری اتفاقی نیست. سران جمهوری اسلامی به اهمیت معلمان وتاثیر و نفوذ آنها بر جوانان بطور اخص، و بر کلیت جامعه، نیک واقف اند و به همین علت، کنترل شدیدی بر نظرات و فعالیت های آنها اعمال می کنند. در فردای انقلاب، آیت الله خمینی با اشاره به نقش حیاتی معلمین در جامعه، دستور داد مقررات دقیقی برای گزینش آنان وضع و به اجرا درآید. به زعم او، معلمان نه «مردم عادی» بل آموزگارانی

هستند که آینده کشور در اختیار آنان قرارداده می شود. و بنابراین، چنانچه موفق نشوند و فرزندانی متعهد و مذهبی به جامعه تحویل ندهند، مسوول اند:

«[این] خیانت به یک ملت است، خیانت به یک جامعه است، خیانت به اسلام است ...» رهبر کنونی، آیت الله خامنه ای نیز بر اهمیت کلیدی معلمان در شکل گیری کودکان از طریق تعلیمات و رفتار آنها، تاکید ورزیده است: « معلم است که ما را می تواند شجاع یا جَبان، بخشنده یا بخیل، فداکار یا خودپرست ... بار بیاورد. معلم است که می تواند ما را متدین، باتقوا، پاک دامن، یا خدای ناکرده بی بندوبار، بار بیاورد ...»

این سخنان صرفاً لفاظی به مناسبت روز معلم نیست. در خلال سال های انقلاب فرهنگی دهه ۱۳۶۰، تعداد زیادی آموزگار اعدام و زندانی شدند، و هزاران تن دیگر از مدارس و دانشگاه ها اخراج و پاکسازی شدند. از آن زمان تا کنون، مکانیزم جاافتاده و فراگیری به حذف مخالفان وافراد مشکوک به مخالفت با نظام، پرداخته است.

 قانون گزینش معلمان و کارکنان آموزش و پرورش، سندی که برای انتخاب آموزگاران مورد نظر رژیم مورد استفاده قرار می گیرد، نمونه بارز نقض شماری از حقوق بنیادین بشر است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و نیز میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مورخ سال ۱۹۶۶ میلادی (که ایران نیز بدان پیوسته) آمده است، از جمله آزادی فکر، وجدان و مذهب، آزادی بیان، و آزادی اجتماعات.  آیین نامه اجرایی قانون گزینش که نحوه اجرای قانون گزینش را تعیین می کند، سازوکار مفصلی برای جمع آوری اطلاعات مقرر می دارد که مستقیماً دستگاه های اطلاعاتی را وارد روند گزینش می نماید.  افزون براین، درخواست متقاضی می تواند بنا به دلایل امنیتی (به عنوان مثال عضویت ویا صرفاً هواداری از یک گروه مغضوب، حتی در گذشته) رد شود و این دلایل هرگز به اطلاع متقاضی نرسد. اطلاعات جمع آوری شده محرمانه باقی مانده ولی در پرونده امنیتی متقاضی درج می گردد و توانایی وی را برای اشتغال در دستگاه دولت را مخدوش می سازد. 

هزینه سنگین مخالفت باعث شده آموزگاران بین حفظ حرفه خود و رعایت محدودیتهای جاری رژیم، یکی را انتخاب کنند. با اینحال هر نسل جدیدی از ایرانیان با خود معلمینی به همراه دارد که از مسیر رسمی منحرف و تهدیدی برای نظام محسوب می شوند. امروزه اما به لحاظ قدرت بازدارنده اطلاع رسانی سریع، اعدام های سیاسی تقلیل یافته و مقامات بیشتر به اخراج و زندانی نمودن معلمین ناخواسته  تن می دهند. ازاین رو، نه ممنوع التدریس کردن اخیر ۱۷ نفر از دبيران و معلمان کرد، به این علت که با گروه «مکتب قرآن» گرداننده مدارس دینی اهل سنت در کردستان، فعالیت می کرده اند، تعجب آور است ونه توجیه شفاهی رئيس آموزش و پرورش استان. وی به معلمان معترض توضیح داده که حرکت مکتب قرآن در نظام جمهوری اسلامی «مقبوليت ندارد و غيرقانونی است».

با اینحال، اعضای اقلیت های قومی و مذهبی در خطر تهدید و آزار بیشتری قرار دارند چرا که هدف های آسانی برای رهبران رژیمی هستند که با تبعیض به پیش می رود. این گروه ها اغلب برای تنبه دیگران هدف قرار می گیرند. برای جمهوری اسلامی، عضویت افراد در گروه های قومی، که در آن جنبشهای مسلحانه و گاه جدایی طلب مورد حمایت قرار گرفته اند، شمشیر دوسر است: از یک سو صنف آموزگاران را از عناصر نا مطلوب پاکسازی می کند و از سوی دیگر در اصناف مربوطه و در کل اقلیت قومی ذیربط، رعب و وحشت ایجاد می نماید. با اینکه بسیاری ازاین معلمان به اتهام ارتکاب جرایم مرتبط با امینت ملی و نظم عمومی محاکمه شده و به زندانهای درازمدت، تبعید وممنوعیت از اعمال حقوق سیاسی و اجتماعی، محکوم می شوند، برخی تروریست تلقی شده و تحت این عنوان معمولاً مشمول مجازات اعدام می گردند. به همین علت جامعه مدنی ایران و جمعه جهانی باید هوشیار و فعال باقی بماند تا بتواند از معلمان در مقابل سخت ترین مجازات ها، حفاظت به عمل آورد.

اخیراً فعالان ایرانی کمپینی تحت عنوان «صدای معلمان در بند باشیم» راه اندازی کرده اند که هدف آن افزایش سطح آگاهی از معضلات معلمان، این زندانیان عقیده، که در بند و یا در معرض مجازات اعدام اند، می باشد. برای تاثیرگذاری حداکثر، بخصوص در مورد زندانیانی که قومیت و مذهبشان آنها را از دید حاکمان ایران، آسیب پذیرتر می کند، اقدام این فعالان نیازمند بازتاب یافتن است. بنیاد برومند ازاین کمپین حمایت کرده و از جامعه بین المللی می خواهد که با معلمان ایرانی در بند اعلام همبستگی نموده وآزادی آنها را به مناسبت روز جهانی معلم و متعاقب آن خواستار گردد.

 

 

 


 برای نمونه، رجوع شود به http://www.facebook.com/BeVoiceOfIranianTeachers

  http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/09/100909_u01_momeni.shtml

  http://survey.ituc-csi.org/Iran.html?lang=en#tabs-4

  http://www.ei-ie.org/en/uaas/uaa_details/39

 برای اطلاع بیشتر، به خبرنامه بنیاد برومند به تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ مراجعه نمایید. https://www.iranrights.org/farsi/newsletter-29.php

  http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/19-3.html

 

  http://www.sarkhat.com/fa/group/%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%B3%D8%B9%D8%A7%D8%AF%D8%AA-ugdkft/

  همان.

  تا امروز، یادبود امید، ۲۹۶ مورد اعدام شاغلین حرفه معلمی را به ثبت رسانده است.

 

  ماده دو قانون گزینش معلمان و کارکنان آموزش و پرورش اشعار می دارد: «ضوابط عمومی گزینش اخلاقی ، اعتقادی و سیاسی [متقاضیان] به قرار ذیل است :

1-   اعتقاد به دین مبین اسلام و یایکی از ادیان رسمی مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

2-     التزام عملی به احکام اسلام

3-    اعتقاد و التزام به ولایت فقیه ، نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی

4-    عدم اشتهار به فساد اخلاقی و تجاهر به فسق

5-   عدم سابقه وابستگی تشکیلاتی ، هواداری از احزاب و سازمانها و گروههائی که غیر قانونی بودن آنها از طرف مقامات صالحه اعلام شده و یا می شود مگر آنکه توبه ایشان محرز شود ....»

  برای نمونه، نگاه کنید به فصل سوم، ماده ۶.

  برای نمونه، نگاه کنید به ماده ۴۳.

  http://www.radiozamaneh.com/print/news/iran/2012/09/26/20004