بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

عطاالله رضوانی

درباره

سن: ۵۳
ملیت: ايران
مذهب: بهائی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲ شهریور ۱۳۹۲
محل: بندرعباس، استان هرمزگان، ايران
نحوه کشته‌شدن: اعدام فراقضایی با سلاح گرم
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

اطلاعات درباره قتل آقای عطاالله رضوانی فرزند عنایت‌الله از منابع گوناگونی برگرفته شده است. از جمله این منابع پسرخاله ایشان آقای نوید اقدسی است که اطلاعات مفصلی به بنیاد برومند ارسال داشته است. در این باره، گزارش‌هایی در سایت روز، ۵ شهريور ۱۳۹۲، خبرگزاری هرانا، ۳ شهریور و ۲۵ مهر ۱۳۹۲، رادیو زمانه در ۳ شهریور و ۹ مهر ۱۳۹۲، دادگستری کل استان هرمزگان در ۶ شهریور ۱۳۹۲، دویچه وله فارسی در تاریخ ۵ شهریور ۱۳۹۲، سایت دارالارشاد در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۳۸۹ و در سایت جامعه جهانی بهائیان در  ۷ شهریور ۱۳۹۲ منتشر شده است. جامعه جهانی بهائیان همچنین گزارشی از قتل فراقضایی آقای عطاالله رضوانی را به شورای حقوق بشر سازمان ملل در مجمع عمومی مورخ ۲۶ شهریور ۱۳۹۰ ارائه داد.

بنابر اطلاعات ارسال شده به بنیاد برومند، آقای رضوانی متولد ۲۸ اسفند ۱۳۳۹ در بیرجند بود. او تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در زادگاهش به اتمام رساند و در سال ۱۳۵۸ در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه علم و صنعت تهران پذیرفته شد. ولی یکسال بعد در جریان انقلاب فرهنگی از دانشگاه اخراج شد. پس از آن به مدت ۴ سال در تهران مشغول به کار شد. سپس برای ساختن تصفیه خانه آب شهرهای بندرعباس و میناب به بندرعباس رفت. او دارای همسر و دو فرزند بود.

آقای رضوانی یکی از خادمان جامعه بهائی در بندرعباس بود و به دلیل کمک‌های بسیاری که به جامعه بهایی وغیربهایی کرده بود، محبوبیت زیادی در میان اهالی شهر داشت. او یکبار در سال ۱۳۶۲  به مدت دو هفته بازداشت شد. در جریان بازجویی در اثر سیلی‌هایی که خورده بود شنوایی گوش چپ خود را از دست داد (اطلاعات ارسال شده به بنیاد برومند).  بنابر همین اطلاعات،‌ علاوه بر او برخی از افراد خانواده نیز در زمان‌های مختلف به اتهام بهائی بودن دستگیر و محکوم به زندان شده‌اند. از جمله خواهر او، خانم صهبا رضوانی که صرفا به دلیل بهائی بودن سه سال و نیم در سمنان و تهران زندانی بود. همچنین از فعالیت‌های اقتصادی آقای رضوانی در شهر بندرعباس جلوگیری شده بود، به طوری که بسیاری از کسانی که به تجربه و تخصص ایشان احتیاج داشتند محبور شدند که به وی مراجعه نکنند.  با اعمال فشار نهادهای امنیتی از شرکت آقای رضوانی در مناقصه‌‌های شغلی جلوگیری می‌شد. در یکی از مانع‌تراشی‌ها، اداره اطلاعات بندرعباس از اداره آب و فاضلاب شهر می‌خواهد که  با آقای رضوانی همکاری نکند. به گفته همین منبع، آقای رضوانی بارها مورد تهدید مقامات امنیتی قرار گرفته بود. از جمله وقتی که  برخی از بهائیان را برای بازجویی می‌بردند، پیغام داده‌ بودند که «به رضوانی بگویید نوبت او هم خواهد شد.»

به گزارش رادیو زمانه، طی چندسال اخیر، آقای رضوانی بارها از طرف اطلاعات بندرعباس و دفتر امام جمعه شهر مورد تهدید قرار گرفته بود. او با ارسال نامه‌ای به دفتر آیت‌الله غلامعلی نعیم‌آبادی، امام جمعه بندرعباس، درخواست کرد تا حقوق شهروندان بهائی را محترم بشمارد و از تحریک مردم علیه آنان در خطبه‌های نمازجمعه خودداری کند. فرزند آقای رضوانی در مصاحبه با سایت روز با اشاره به سخنرانی‌های  امام جمعه بندرعباس علیه بهائیان، می‌افزاید که پدرش به همراه دو تن از دوستانش به دفتر امام جمعه نامه نوشته و به سخنان وی اعتراض کرده بودند.  آقای رضوانی و دوستانش به مقامات امنیتی و نظامی هم شکایت برده بودند که سخنان امام جمعه موجب تنش و خونریزی می‌شود. اما این اقدامات هیچ حاصلی در بر نداشت. 

وضعیت بهائیان در جمهوری اسلامی 

جمهوری اسلامی جامعه بهائیان ایران را (که با حدود سیصد هزار عضو در سال ۱٣۵٧، [۱] یکی از پر‌شمارترین اقلیت‌های مذهبی کشور است) به صورت مداوم و سیستماتیک تحت آزار و سرکوب قرار داده و بهائیان را از اساسی‌ترین حقوق بشر محرومشان کرده است. قانون اساسی دین بهائی را به رسمیت نمی‌شناسد و مقامات کشور، این دین را الحادی تلقی می‌کنند. در نتیجه بهائیان از حقوق رسمی یک اقلیت مذهبی برخوردار نیستند. آنها نمی‌توانند مذهب‌شان را آشکار کنند و یا مراسم مذهبی خود را به جا آورند. آنان از هرگونه فعالیت در عرصه عمومی منع شده‌ و حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی‌شان به طور مدام نقض می‌شود بهائیان از حق تحصیل و به ویژه تحصیلات عالی و حق اشتغال در ادارات دولتی یا وابسته به دولت محرومند. آنها حتی برای تصاحب و مدیریت مشاغل آزاد هم امنیت ندارند و در موارد بسیاری محل کسب و کار آنها یا مورد هجوم افراد و گروه‌های وابسته به دولت قرارمی‌گیرند یا اینکه به خاطر امتناع از کار در روزهای مقدس دینی از سوی دولت پلمپ می‌شوند. حکومت ایران بهائیان را به طور مداوم و به بهانه‌های واهی بازداشت می‌کنند. [۲] 

 بهائی‌ستیزی در ایران محدود به دوران حکومت جمهوری اسلامی نیست اما در دوران این حکومت شدت گرفت و نهادینه شد. در آستانه انقلاب نیز طرفداران آیت‌الله خمینی به منازل و محل‌های کسب و کار حمله می‌کردند و در برخی موارد به قتل  بهائیان دست زدند.

آیت‌اللّه خمینی در آستانه بازگشت از فرانسه به ایران  در پاسخ به پرسشی درباره‌ی آزادی سیاسی یا دینی بهائیان تحت حاکمیت دولت اسلامی چنین گفت: «آنها یک حزب سیاسی هستند؛ مضرّند. مقبول نخواهند بود». مصاحبه‌کننده سوال دیگری کرد: «آیا برای انجام شعائر دینی خود آزادی خواهند داشت؟» آیت‌اللّه جواب داد: «نه». خمینی پیشتر هم در سخنرانی‌های جداگانه‌ای از «خطر بهائیان برای رژیم شاه، اسلام، وحدت ملی، و امنیت ملی سخن می‌گفت.» (وبسایت آسو، ۱۴ مهر ۱۳۹۴)

پیشینه قتل‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران ید طولایی در اعمال خشونت با انگیزه‌های سیاسی در ایران و اقصی نقاط جهان دارد. از انقلاب ۱۳۵۷ به بعد، عوامل جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور دست به ربودن، ناپدید کردن و قتل تعداد زیادی از افرادی که فعالیتشان برایشان نامطلوب بوده زده‌اند. تعداد قربانیان اعدام‌های فراقضایی در داخل کشور روشن نیست، اما این قتل‌ها از بهمن ۱۳۵۷ آغاز شده و در طول عمر جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران تداوم داشته است. بنیاد عبدالرحمن برومند بیش از ۵۴۰ قتل را که به جمهوری اسلامی ایران نسبت داده می‌شود، در خارج از ایران شناسایی کرده است.

در خارج از ایران در کشورهایی چون فیلیپین، اندونزی، ژاپن، هند و پاکستان در آسیا، دوبی، عراق، و ترکیه در خاورمیانه، قبرس، فرانسه، ایتالیا، اتریش، سوئیس، آلمان، نروژ، سوئد و انگلستان در اروپا، و ایالات متحده آمریکا در آنسوی اقیانوس آتلانتیک، مخالفین به روش‌های مختلف توسط مامورین جمهوری اسلامی مورد سوقصد قرار گرفته و کشته شده‌اند. در بیشتر موارد اطلاعات زیادی در مورد این قتل‌ها منتشر نشده و مقامات محلی حکم بازداشتی صادر نکرده‌اند. اما شواهد، مدارک و ردپاهایی که از تحقیقات پلیس و مقامات قضایی محلی به دست آمده، فرضیه جنایت دولتی را تایید می‌کنند. در برخی موارد، این تحقیقات منجر به اخراج یا بازداشت دیپلمات‌های ایران شده است. در موارد محدودی در خارج از ایران، عاملان این قتل‌ها بازداشت و محاکمه شده‌اند و شواهد و مدارک ارائه شده، ارتباط متهمان با نهادهای حکومتی ایران را آشکار کرده‌ و حکم بازداشتی برای وزیر اطلاعات وقت ایران صادر شده است.

نوع تشکیلات و اجرای این قتل‌ها در داخل و خارج از ایران هم دال بر وجود الگوی واحدی است که بنا به گفته دادستان سوئیسی، رولان شاتلن، دارای پارامترهای مشترک و یک برنامه‌ریزی دقیق هستند. از تشابهات بین این قتل‌ها در کشورهای مختلف چنین استنباط می‌شود که دولت ایران آمر اصلی این جنایات است. 

مقامات ایران مسئولیت این قتل‌ها را رسما نپذیرفته‌اند و حتی این جنایات را به درگیری داخلی بین اعضای گروه‌های اپوزیسیون نسبت داده‌اند. معهذا این جنایات از نظر آرمانی و حقوقی از بدو تشکیل نظام توسط مقاماتش توجیه شده است. در بهار سال ۱۳۵۸، صادق خلخالی، اولین قاضی شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی تصمیم نظام را مبنی بر اجرای اعدام‌های فراقضایی رسما اعلام نمود و این تصمیم را چنین توجیه کرد: «...این‌ها محکوم به اعدام شدند، در نظر ملت ایران اگر کسی بخواهد در خارج، در هر کشوری، آنها را ترور کند، هیچ دولتی حق ندارد او را به عنوان تروریست محاکمه کند؛ زیرا او عامل اجرای حکم دادگاه انقلابی اسلامی است. لذا آنها مهدورالدم هستند و در هر جا باشند حکم درباره آن‌ها همین است.» بیش از ده سال پس از این اظهارات، علی فلاحیان، وزیر اطلاعات و امنیت نظام در حالیکه در مورد موفقیت نیروهای امنیتی سخن می‌راند، در مورد حذف مخالفین چنین گفت: «... ما موفق شدیم به بسیاری از این گروهک‌ها در خارج از کشور و در سر مرز ضرباتی وارد کنیم.» 

در عین حال مقامات مختلف سیاسی، قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در مقاطع و مناسبت‌های مختلف وجود سیاست و برنامه بلندمدت و بودجه برای اجرای این قتل‌ها و در برخی موارد انجام موفقیت‌آمیز آن‌ها را تایید کرده‌اند. [۳]

قتل آقای عطا‌الله رضوانی

بنابر گزارش‌های موجود، آقای عطاالله رضوانی روز دوم شهریور ۱۳۹۲ در بندرعباس به ضرب گلوله‌ کشته شد. در گزارش رسمی کالبدشکافی توسط پزشکی قانونی، به تاریخ ۵ شهریور ۱۳۹۲، صراحتا قید شده است که گلوله‌ای از بالای گوش راست، از بالا به پایین و از جلو به عقب موجب مرگ آقای رضوانی شده است. هیچگونه آثار مقاومت و زخم و جرح دیگری در بدن او مشاهده نشده است.

بنابر روایت یکی از اقوامش در مصاحبه با دویچه‌وله ۵ شهریور ۱۳۹۲)، «آقای رضوانی به عادت معمول، شنبه شب برای سر زدن به منزل یکی از دوستانش که در خارج کشور است به خانه او می‌رود و با کارگر او (کریم) صحبت می‌کند. زمانی که آقای رضوانی در آن محل بوده، شخصی با تلفن همراهش تماس می‌گیرد و مدتی طولانی با او حرف می‌زند. عطاالله رضوانی پس از این مکالمه تلفنی و بعد از ترک محل کشته می‌شود.» به گفته آقای اقدسی، کریم، جوان مهاجر افغانی، آخرین نفریست که آقای رضوانی را دیده است.او چند هفته بعد از قتل رضوانی، ناپدید شد و تاکنون، خبری از او  در دست نیست.

کورش، فرزند قربانی، در مصاحبه با سایت روز، شب حادثه را چنین توصیف می‌کند: «ساعت ۹ شنبه شب از خانه خارج شدند. قرار بود برگردند خانه اما برنگشتند. نگران شدیم همه جا سر زدیم، بیمارستان‌ها و کلانتری‌ها و هر جا که فکر می‌کردیم. خبری نشد و به ناچار رفتیم پرونده مفقودی تشکیل دهیم. در حال انجام کار بودیم که آقایی زنگ زد و گفت بیایید اداره آگاهی، پدرتان پیدا شده. رفتیم. گفتند فوت شده. در یکی از جاده‌هایی که به سمت خارج از شهر می‌رود او را پیدا کرده‌ بودند. گفتند با گلوله از پشت سر به او شلیک کرده‌اند.» او با تاکید بر اینکه پدرش با هیچ کسی دشمنی نداشته، افزود که «ما تا ساعت ۱۲ شب زنگ می‌زدیم. موبایل پدرم زنگ می‌خورد ولی جواب نمی‌داد. ۱۲ شب موبایل خاموش شد.»

فعالیت‌های آقای رضوانی که یکی از سه عضو هیئت خادمان جامعه بهائی بود، تهدیدهای پی در پی عوامل ناشناس، ممانعت از فعالیت‌ اقتصادی، احضار و بازجویی‌های متعدد از سوی نیروهای امنیتی، سخنرانی‌های تحریک‌ آمیز امام جمعه شهر علیه بهائیان به ویژه روز قبل از قتل (هرانا، ۳ شهریور ۱۳۹۲)، حمله به چند تن از بهائیان بندرعباس بدون آنکه پیگیری قانونی شود، و سرانجام،‌ بی‌نتیجه ماندن رسیدگی به پرونده این قتل و اظهارات نزدیکان قربانی شواهدی از نقش و دخالت نهادهای حکومتی در این قتل به دست می‌دهد.

واکنش مقامات

علیرغم انعکاس گسترده خبر قتل مشکوک آقای رضوانی در رسانه‌ها و نهادهای بین‌المللی، مقامات رسمی در این باره اظهار نظر نکرده‌اند. سایت رادیو زمانه به نقل از یک مقام مسئول در بندرعباس که مایل به ذکر نامش نیست می‌نویسد: «احتمال اینکه قاتل اصلی در صندلی کنار راننده (متوفی) نشسته بوده زیاد است و با توجه به اینکه هیچ نوع آثار ضرب دیدگی در بدن عطاءالله رضوانی یا ضربه و خراشیدگی در بدنه ماشین دیده نشده مشخص است ضارب یا ضاربان بدون هیچ اصطکاک و به راحتی داخل اتومبیل شده‌اند و آقای رضوانی را به نقطه‌ای در خارج از شهر هدایت کرده‌اند. امکان دارد ضاربان از طریق‌‌ همان گفت‌وگوی تلفنی که کارگر خانه اظهار کرده است با عطاءالله رضوانی قرار گذاشته باشند به همین دلیل موبایل نامبرده را می‌دزدند تا شماره‌های تماس آشکار نشود.» به درخواست خانواده برای دریافت فهرست آخرین تماس‌های تلفنی آقای رضوانی از مخابرات ترتیب اثر داده نشده است. (رادیو زمانه، ۹ مهر ۱۳۹۲)

آیت‌الله نعیم آبادی امام جمعه بندرعباس بارها دراظهارات خود در خطبه‌های نماز جمعه و جلسات درسش، علیه بهائیان سخن گفته است. از جمله در یکی از درس‌گفتارهای او آمده است:

«متأسفانه به دلیل ناآگاهی جامعه، بهائی‌ها در بسیاری از شؤون مخصوصاً شؤون اقتصادی حضور قدرتمندی دارند و بیچاره کسانی که از روی نا آگاهی با آنها وارد معامله می‌شوند. عرض کردم اینها نه تنها مسلمان نیستند بلکه کافرند و از آن بدتر جزو کافرهای دو آتشه‌ای هستند که با تمام وجود، تضاد اساسی با اسلام دارند، اینها خودشان را به عنوان مسلمان معرفی می‌کنند که هر چه را شما قبول دارید، ما هم قبول داریم و اختلافمان فقط در امام زمان است. اینها دروغ می‌گویند، اینها نه قرآن ما را قبول دارند، نه خاتم انبیاء محمّد المصطفی (صلی الله علیه وآله) را قبول دارند، نه علی را قبول دارند. همه اینها را ’گذشته‘ می‌دانند: قرآنِ گذشته، امامِ گذشته، پیامبرِ گذشته یعنی الان دوران آنها به سر آمده است.». امام جمعه  درباره بهائیان چنین دعا می‌کند: «پروردگارا جامعه ما را از این میکروب‌ها محافظت بفرما!» (نقل از سایت دارالارشاد).

واکنش خانواده

علیرغم تلاش‌ خانواده آقای رضوانی، هنوز هیچ اقدام موثری از جانب مقامات برای شناسایی عوامل این قتل صورت نگرفته است. از جمله این تلاش‌ها نامه‌هایی است که خواهر ایشان، خانم صهبا رضوانی، به رئیس جمهور، رئیس قوه قضاییه، رئیس ستاد حقوق بشر اسلامی ایران و یک نماینده مجلس نوشته و خواستار پیگیری پرونده ترور برادر خود شده است. همچنین پسر آقای رضوانی نیز برای پیگیری پرونده پدرش نامه‌ای به رئیس جمهور نوشته است. به هیچکدام از این نامه‌ها پاسخی داده نشده است. 

به گفته آقای اقدسی، نبودن آثار باروت روی دست قربانی و اینکه ایشان چپ دست بوده فرضیه خودکشی را کاملا منتفی می‌کند. فرضیه‌ای که به گفته آقای اقدسی مقامات با طرح آن قصد انحراف مسیر رسیدگی به پرونده را داشتند، ولی پس از گذشت یکسال، دیگر پیگیری نشد. (گزارش به بنیاد برومند)

در ارتباط با انگیزه احتمالی این قتل، خویشاوند آقای رضوانی ضمن اشاره به کار‌های عام‌المنفعه و محبوبیت آقای رضوانی و اینکه هیچ دشمنی در میان مردم نداشت، به سایت روز گفته است: «هر چه فکر می‌کنیم چه انگیزه‌ای بوده که با اسلحه او را بکشند هیچ به ذهنمان نمی‌رسد جز انگیزه عقیدتی. خانواده و تمام دوستان و آشنایان بهائی و غیربهائی در این زمینه هم عقیده هستند چون ایشان سال‌ها تحت فشار بود. ایشان سر‌شناس‌ترین بهائی بندرعباس و شاید استان هرمزگان بود. روابط بسیار خوبی با همه داشت و آدم سر‌شناسی بود و وزارت اطلاعات این را نمی‌پسندید. بار‌ها به صورت مستقیم و غیر مستقیم به ایشان فشار آوردند.» 

---------------------------------------------

۱) «مرگ تدریجی بهائیان ایران» نوشته‌ی ریچارد ن. اوستلینگ، مجله تایم به تاریخ ٢۰ فوریه ۱٩٨۴؛ و «تضییقات بهائیان ایران ۱۹٨۴־۱٨۴۴» نوشته‌ی داگلاس مارتین، پژوهش بهائی جلد ١٣/١۲ چاپ سال ۱۹٨۴، ص ۳. تعداد جمعیت فعلی بهائیان در ایران مشخص نیست.
۲) در قوانین کیفری ایران برای بهائیان هیچ حقی پیش‌بینی نشده است و آنان همواره در معرض سوءاستفاده و اعمال خشونت قرار دارند. چنانچه قربانی آزار و حمله شوند و مورد سرکوب قرار‌گیرند یا به قتل برسند، دادگاهی برای آنها حق تظلم و دادخواهی قائل نیست. مقامات قضایی ایران با استناد به فتوا‌ی بعضی مراجع تقلید که به موازات مجلس از منابع قانون گذاری محسوب می‌شوند، بهائیان را در زمره‌ مرتدین که تحت حمایت قانون نیستند قرار می‌دهند. یکی از این مراجع، آیت‌الله روح‌‌‌‌الله خمینی است که برای جرم ارتداد حکم اعدام تعیین کرده است و اعلام کرده که یک مسلمان نباید به جرم کشتن مرتد اعدام شود.
۳) برای مطالعه متن کامل «پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران» شامل اظهار نظر مقامات مختلف جمهوری اسلامی و سابقه تاریخی قتل‌ها، بر روی همین عنوان در نوار سمت راست کلیک کنید.

تصحیح و یا تکمیل کنید