بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

محمد هاشم حق بیان

درباره

سن: ۲۷
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۸ تیر ۱۳۶۰
محل: نور، استان مازندران، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: پندار و/يا گفتار ضدانقلابی; شرکت در درگیری با برادران پاسدار و بسیجی; جرم نا‌مشخص

ملاحظات

اطلاعات مربوط به آقای محمد هاشم حق بیان را یکی از آشنایان او، از راه فرم الکترونیکی به بنیاد برومند ارسال کرده است. خبر اعدام آقای حق بیان، فرزند رمضانعلی، همراه برادرش علی اکبر در روزنامه جمهوری اسلامی و کیهان تاریخ چهارشنبه ٢١ مرداد ماه ١٣٦٠ به چاپ رسید. نام آقای حق بیان در فهرست «شهدای سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر» در سایت اینترنتی اندیشه پیکار نیز منتشر شده است. این فهرست اسامی بیش از ٤٠٠ نفر از اعضا و هواداران این سازمان را در بر می‌گیرد که پس از انقلاب ۱۳٥۷ اعدام شده‌اند. همچنین خبر این اعدام در ضمیمه شماره ۲٦۱ نشریه مجاهد، چاپ سازمان مجاهدین خلق ایران، به تاریخ ۱٥ شهریور ۱۳٦٤ به چاپ رسید. این ضمیمه شامل فهرست ۱۲٠۲۸ نفر است که اکثراً وابسته به گروه‌های سیاسی مخالف رژیم بوده‌اند. این اشخاص از تاریخ ۳٠ خرداد ۱۳٦٠ تا زمان چاپ نشریه مجاهد اعدام شده و یا در درگیری با قوای انتظامی جمهوری اسلامی کشته شده‌اند.

آقای حق بیان در سال ١٣٣٣ در روستای امیر آباد (استان مازندران) متولد شد. او لیسانس خود را در رشته حسابداری از دانشگاه مازندران در بابلسر کسب نمود. وی در زمان تحصیل در دانشگاه به فعالیت سیاسی روی آورد و برای ارتقای حقوق کارگران و سطح رفاه آنان فعالیت می‌کرد. او عضو سازمان پیکار بود. به غیر از مطالعه نشریه‌های پیکار، به کار رایگان در مزارع برنج و آموزش رایگان می‌پرداخت.

آقای حق بیان «انسانی آرام و معتقد به آرمان‌های گروه پیكار بود... در صورت انتقاد از گروه پیكار هاشم مقابله می‌كرد و با شوق روزنامه‌های این گروه را منتشر می‌نمود» (فرم الکترونیکی). او روزی در تظاهرات در شهر آمل شرکت کرد که در آن معترضان مورد حملۀ ماموران جمهوری اسلامی قرار گرفتند. ترکش یک سه راهی به پای آقای حق بیان اصابت کرد و او را به بیمارستان بردند. او با کمک برادرش و یک پرستار از بیمارستان فرار کرد.

فرستندۀ فرم این خاطره را از آقای حق بیان بازگو کرده است. «هاشم موتور سیكلتی از دوستانش قرض گرفته بود ولی مهارت استفاده از آن را نداشت. شبی اكبر به هاشم گفت كه آیا می‌تواند با موتور سیكلت جدید او را به ده بالایی برساند یا نه. هاشم امتناع نكرد ولی در راه هر دو به داخل یكی از نهرهای كنار جاده افتادند كه به مدت چند ساعت طول كشید تا توانستند هر دو نفر خودشان را از نهر بالا بكشند و به یک مكان امن برسند.»

سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر در سال ۱۳٥۷ از اعضای مارکسیست ـ لنینیست منشعب از سازمان مجاهدین خلق تشکیل شد. نفی مشی چریکی و نفی مشی حزب توده از اصول این تشکیلات بود. سازمان پیکار شوروی را «سوسیال امپریالیست» و چین را منحرف از اصول مارکسیسم - لنینیسم می‌دانست و با تمامی جناحهای رژیم جمهوری اسلامی مخالف بود. این سازمان با پیوستن بخش بزرگی از گروه‌های دیگر موسوم به «خط سه» به بزرگترین تشکیلات این جریان مبدل گشت. در سال ۱۳٦۰ سازمان پیکار دچار انشعابات درونی شد که همزمان بود با موج سرکوب گروه‌های مخالف رژیم. ضربات ناشی از این سرکوبها و انشعابات منجر به تلاشی تشکیلات و پراکندگی هواداران آن گردید به طوری که دیگر نتوانست به حیات سیاسی خود ادامه دهد.

دستگیری و بازداشت

طبق اطلاعات موجود، ساعت ٧ شب ٥ تیر ١٣٦٠ پاسداران شهرستان نور روستای امیر آباد را محاصره کردند بدون داشتن حکم بازداشت، آقای حق بیان و برادرش را دستگیر کردند و به شهرستان نور بردند. خانواده آنها چند بار به پایگاه سپاه پاسداران در نور مراجعه کردند ولی به آنها اجازۀ ملاقات داده نشد. برادران حق بیان در مدت بازداشت، با خانواده هیچ تماسی نداشت.

دادگاه

روز ١٧ تیر ١٣٦٠، آقای حق بیان در دادگاه انقلاب اسلامی نور (استان مازندران) محاکمه گردید.

اتهامات

روزنامه‌ها اتهامات آقای حق بیان و برادرش را چنین اعلام شد: «طرفداری از سازمان پیکار، فعالیت مستمر و شرکت در درگیریهای شهرهای آمل، قائم شهر و گنبد و تبلیع به نفع گروهکهایی که در وقایع گنبد و کردستان نقش عمده‌ای داشتند، همچنین گمراه کردن نوجوانان و فراهم نمودن زمینه با تدلیسات و خلاف‌کاریها برای دشمنی با حکومت جمهوری اسلامی».

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی‌شود و متهمین از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می‌شود مسلم و قطعی نیست.

مدارک و شواهد

پاسداران تعدادی کتاب و مجلۀ سازمان پیکار را در محل سکونت آقای حق بیان یافتند. این نشریه‌ها، مدرک جرم به حساب می‌آمدند.

دفاعیات

از دفاعیات متهم اطلاعی در دست نیست.

حکم

در گزارش روزنامه‌ها آمده است که دادگاه انقلاب اسلامی نور آقای محمد هاشم حق بیان و برادرش را «مرتد، مفسد و محارب با خدا» خواند و به اعدام محکوم کرد. ولی فرستندۀ فرم محاکمه را به شکل دیگری توصیف کرده است. طبق اطلاعات موجود، ماموران به برادران حق بیان گفتند که تنها یکی از ایشان را به مرگ محکوم خواهند کرد. آقای علی اکبر حق بیان که برادر بزرگتر بود، برای جلوگیری از اعدام برادرش، اعلام کرد که مجله‌های پیکار متعلق به اوست و خود او هوادار سازمان پیکار است؛ او داوطلب شد که او را اعدام کنند. او پس از محاکمه، چند ساعت در بند عمومی بود و جریان دادگاه را با دیگر زندانیان در میان گذاشت.

روز ١٨ تیر ماه سال ١٣٦٠ ماموران، هر دو برادر را به مكان اعدام در جنگل كشپل بردند. ابتدا علی اکبر را در برابر چشمان محمد هاشم تیرباران کردند؛ سپس به او گفتند که پیکر برادرش را بردارد. آقای حق بیان به طرف جسد برادرش دوید که مورد اصابت گلوله قرار گرفت و درگذشت.

پاسداران اعدام دو پسرشان را به خانوادۀ حق بیان اعلام کردند و یکی از آنها به خانواده اظهار داشت: «من از طرف خداوند مامور شدم تا ایشان را اعدام كنم.» وصیت‌نامه‌ای از آن دو به خانواده باز نگرداندند. ایشان مشاهده کردند که محمد هاشم از پشت مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود.

آقایان حق بیان در قبرستان امیرآباد به خاک سپرده شده‌اند. محمد هاشم در زمان اعدام، ٢٧ سال داشت.

تصحیح و یا تکمیل کنید