بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

سالار جاف

درباره

سن: ۳۹
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی اسلام
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۴ اسفند ۱۳۵۷
محل: زندان قصر، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: قتل و/يا قتل مسلمانان و /يا مبارزين

ملاحظات

چه در نوجوانی در زادگاهش کردستان عراق، و چه در ایران، کشوری که به آن مهاجرت کرده بود، آقای سالار جاف اهل سیاست بود، فعال و عمل گرا. 

آقای سالار جاف، فرزند داوود بیک (رهبر ایل جاف)، نماینده سابق پاوه در مجلس شورای ملی، یکی از ٧ نفری است که خبر اعدامشان توسط خبرنگار خبرگزاری پارس گزارش شد و در روزنامه‌های کیهان (۱۴ اسفند ۱۳۵۷) و اطلاعات ( ۱۵ اسفند ۱۳۵۷) به چاپ رسید. اطلاعات تکمیلی از طریق ایمیل توسط برادر آقای جاف برای بنیاد برومند ارسال شد. 

آقای جاف  همچنین یکی از ۴۳۸ نفری است که اعدامشان در گزارش اسفند ۱۳۵۸ سازمان عفو بین الملل اعلام شده است. سازمان عفو بین الملل بر مبنای گزارش رسانه‌های ایرانی وخارجی و خبرگزاری رسمی پارس لیستی از متهمینی را که دادگاه‌های انقلاب از زمان تأسیس تا مرداد ۱۳۵۸ محکوم کرده‌اند، تهیه و در این گزارش منتشر کرده است. علاوه بر این، آقای جاف یکی از ۵۵ نفری است که نامشان در کتاب خاطرات آیت الله خلخالی، اولین قاضی شرع بعد از انقلاب و رئیس دادگاه های انقلاب اسلامی، برده شده است.

آقای سالار جاف در پسر ارشد یک خانواده سرشناس ایل جاف و متولد سال ۱۳۱۹ در عراق بود. برادر آقای جاف از او بعنوان فردی عاقل و بالغ یاد میکند که از بزرگ و کوچک به او احترام میگذاشتند و برای حل مشکلات از او کمک میخواستند. او با وجود سن کمش در زمان دبیرستان٬ نماینده و سخنگوی دانش‌آموزان بود و در شهر خناقین عراق به شخصیت برجسته‌ای تبدیل شده بود. 

در سال ۱۳۳۸، نا‌امنی در عراق باعث شد که خانواده جاف به ایران مهاجرت کنند و آقای جاف در کرمانشاه تحصیلات خود را ادامه دهد. او سپس بهمراهی پدر بیمارش عازم تهران شد و به کشاورزی و سرمایه‌گذاری‌های تجاری پرداخت. او در زمینهایی که در منطقه خرم‌دره تهران خرید مزرعه‌ای دائر کرد که به نقل از برادر وی٬ بهترین نمونه مزرعه‌داری و صنعت در کشور بود که نظر خارجیان را نیز به خود جلب کرده بود.   

آقای جاف از نظر سیاسی نیز بسیار فعال بود. وی ابتدا به حزب پان ایرانیست‌ها  پیوست و سپس وارد حزب ایران نوین شد با این هدف که از منافع ایلات ایرانی و همچنین کرد‌های ایران دفاع کند. پس از مدت کوتاهی مسئول کلیه ایلات ایرانی در این حزب شد و سپس بعنوان نماینده استان کرمانشاه به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد.  

آقای جاف در زمان راه‌اندازی جنبش کردی مخالف دولت در دهه شصت در کردستان عراق ، به ارائه کمک و جمع‌آوری دارو و اسلحه برای پیشمرگه‌ها پرداخت و همچنین روزنامه نگاران خارجی را به کردستان عراق برد تا رنج مردم و مبارزه آنان برای آزادی را به دنیا نشان دهند. 

 

دستگیری و بازداشت 

بنا به اطلاعات موجود، آقای سالار جاف پس از پیروزی انقلاب، در رابطه با تظاهراتی در شهر پاوه دستگیر شد.

پیش از انقلاب ۱۳۵۷ و در پی تظاهرات گسترده در اقصی نقاط کشور٬ آقای جاف موفق شد در شهرهای مختلف استان کرمانشاه تظاهرات بزرگی به حمایت از شاه ترتیب دهد. در آخرین روزهای این تظاهرات در شهر پاوه٬ در پی درگیری‌های پیش‌آمده تعدادی از مخالفین و هفت نفر از تظاهرکنندگان کشته شدند. خبر این درگیری‌ها نه تنها در رسانه‌های داخلی بلکه در رسانه‌های خارجی از جمله «دِراشپیگل» و «لوموند» نیر منعکس شد. در ادامه این درگیری‌ها مخالفین شاه کمپینی برای تخریب آقای سالار جاف در روزنامه‌های مخالف شاه راه اندازی کردند و به مجلس فشار آوردند تا مصونیت پارلمانی از آقای جاف سلب شود. مجلس این درخواست را رد کرد.

 

دادگاه

بر اساس  اعلامیه دادگاه انقلاب اسلامی ایران جلسه دادگاه برای رسیدگی و شوردربارۀ چندین پرونده، از جمله پرونده آقای جاف، در روز ۱۳ اسفند ۱۳۵۷ تشکیل و ٩ ساعت به طول انجامید. جزئیات بیشتری از این جلسۀ دادگاه در دست نیست.

 حاکم شرع و رئیس دادگاه انقلاب در خاطرات خود از آقای جاف و دیگران سران رژیم نام می برد و می گوید:

«من عقیده داشتم و حالا هم معتقدم که تمام وکلای مجلسین شورا و سنا و همه استانداران و رؤسای ساواک و شهربانی که از سال ۴۲ به بعد و پس از تحریم امام بر سر کار بودند، محکوم به اعدام می‌باشند... مدیران کلّ، در وزارتخانه‌ها که خود، عامل اصلی بقای دستگاه بودند و به خاطر تقرّب به شاه و خانواده او به هر ذلّتی تن می‌دادند، محکوم هستند.»

اتهامت

گزارش خبر گزاری پارس به اتهامات شخصی آقای جاف اشاره‌ای نمی‌کند.  بر اساس این گزارش، وی و ۶ نفر دیگر به طور کلی به «شرکت در قتل و کشتار مردم بی‌گناه» متهم شدند. روزنامه کیهان بتاریخ ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ گزارش میدهد که آقای جاف باتهام «براه انداختن چماقداران در منطقه جوانرود و پاوه و حمله افراد او به مردم و کشته شدن عده ای بیگناه » بازداشت شده است. 

 آیت الله خلخالی در جلد اوّل کتاب خاطرات خود مینویسد: 

«اینجانب، پس از دریافت حکم، به محاکمۀ مجرمین درجۀ یک پرداختم... همۀ افرادی که در دادگاه‌های انقلاب محکوم به اعدام شدند، از مصادیق بارز ‹مفسد فی الارض› بودند و تحت همین عنوان هم اعدام شدند...» 

«مفسد فی الارض؛ یعنی کسی که به گسترش فساد در روی زمین بکوشد و به توسعۀ آن کمک کند. فساد هم یعنی چیزی که موجب انحطاط و نابودی و انحراف جامعه از اصل تبیعی آن باشد. افرادی که اعدام شدند، در گسترش فساد و فحشا و رواج هرویین و تریاک و بی‌بندوباری و لامذهبی و آدم کشی و خیانت و عذر و چاپلوسی و خلاصه، همۀ اوصاف رذیله کوشیدند. گرفتاری آن‌ها از آن زمان بیشتر شد که با دیدن انقلاب ملّت، هیچ توبه نکردند.» 

در شرایطی که حداقل تضمینهای دادرسی رعایت نمی‌شود و متهمین از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می‌شود مسلم و قطعی نیست.

 

مدارک و شواهد

گزارش روزنامه کیهان به مدارکی متعدد و اقرار شهود عینی در دادگاه اشاره می‌کند ولی روشن نیست که این شهود بر علیه کدام یک از  هفت متهمی که در آن دادگاه محاکمه شدند شهادت داده‌اند. از محتوای شهادت شهود و مدارک ذکر شده نیز اطلاعی در دست نیست.  (روزنامه کیهان ۱۴ بهمن ۱۳۵۷) 

 

دفاعیات

آقای سالار جاف در مصاحبه‌ای با رادیو و تلویزیون در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ اظهار داشت که تظاهراتی که وی برای برگزاری و شرکت در آن متهم شده بود مسالمت‌آمیز بوده و وی بهیچوجه در درگیری بین تظاهر‌کنندگان تیر‌اندازی نکرده بود. (روزنامه کیهان ۲۴ بهمن ۱۳۵۷)

حکم

دادگاه انقلاب اسلامی ایران آقای جاف را «مفسد فی الارض» شناخت. حاکم شرع، احکام دادگاه انقلاب را در خاطرات خود چنین توجیح کرد:

«همۀ افرادی که از همان اوایل تأسیس دادگاه‌های انقلاب اسلامی و در زندای قصر، به حکم اینجانب اعدام شدند، مفسد فی الارض بودند و به حکم قرآن خونشان هدر بود.  آنان یا از هزار و یک فامیل بودند، یا از وابستگان به دودمان پهلوی؛ یا فراماسون بودند و یا ساواکی و ایران فروش و جامعه بر باد ده، نمی‌شد یکی از آنها را به حکم قرآن تبرئه کرد.» (خاطرات آیت‌الله خلخالی – جلد اول) 

حکم اعدام  در روز ۱۳ اسفند ۱۳۵۷ صادر و آقای سالار جاف در ساعت ۵ صبح ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ در تهران تیرباران گردید.

تصحیح و یا تکمیل کنید